دیپلمات ارشد دولت جرج بوش پسر و مدیر پیشین اندیشکده شورای روابط خارجی به رئیسجمهوری منتخب آمریکا توصیه کرد که فرصت راهبردی دیپلماسی و دستیابی به توافق با ایران را غنیمت بشمارد.
ریچارد هاس، دیپلمات ارشد دولت جرج بوش پسر و مدیر پیشین اندیشکده شورای روابط خارجی، در ابتدای این مقاله با اشاره به اینکه ایران "تا همین اواخر مهمترین بازیگر منطقهای در خاورمیانه و تأثیرگذارتر از مصر، اسرائیل، عربستان سعودی یا ترکیه بود" با اشاره به تحولات اخیر منطقه و حوادث غزه، لبنان و سوریه مدعی شد که ایران ظرف چند ماه در شرایط متفاوت از گذشته خود قرار گرفته است.
به گزارش ایرنا به نقل از فارن افرز، به نوشته مدیر برنامه ریزی سیاسی وزارت امور خارجه دولت بوش، این شرایط دوباره بحث را در مورد نحوه برخورد آمریکا و شرکای آن با چالشهای ناشی از ایران گشوده است.
هاس نوشت: بهترین رویکرد، رویکردی است که هدف تغییر خط مشی امنیتی ایران را از طریق دیپلماسی و در کنار توانایی و تمایل به استفاده از نیروی نظامی در صورت خودداری تهران از رسیدگی کافی به نگرانیهای آمریکا و غرب، پیگیری کند.
به گمان این دیپلمات پیشین، سه رفتار ایران موجب نگرانی مداوم است: نخست، حمایت از گروههای نیابتی. دوم، برنامه هستهای و سوم اوضاع داخلی. در حالت ایده آل، سیاست آمریکا به هر سه نگرانی با هدف محدود کردن پشتیبانی نظامی از گروههای نیابتی، تعیین محدودیت قابل راستی آزمایی برای برنامه هستهای و صدور هشدار لازم در صورت حرکت به سمت گریز هستهای و ایجاد فضای سیاسی و شخصی بیشتر برای شهروندان ایران خواهد پرداخت.
نویسنده در ادامه تاکید کرد که هدفگذاری برای موفقیت در هر سه حوزه به طور قطع شکست خواهد خورد و افزود: برنامه هستهای باید در صدر اولویتهای سیاست گذاران آمریکایی باشد. اگر ایران دارای سلاح هستهای باشد، در موقعیتی قرار خواهد گرفت که بسیاری از همسایگان و شرکای منطقهای آمریکا و به خصوص اسرائیل را تهدید خواهد کرد. از سوی دیگر، ایران و یا گروههای تحت حمایتش نیز میتوانند تهاجمیتر عمل کنند. ایران دارای تسلیحات هستهای میتواند چندین کشور دیگر منطقه از جمله عربستان سعودی و ترکیه را وادار سازد تا سلاح هستهای ساخته و یا آن را تهیه کنند. چنین تحولی احتمال درگیری در منطقه و کاربرد سلاحهای هستهای را افزایش میدهد.
هاس نوشت: برخی از سیاستگذاران و تحلیلگران به تغییر حکومت اولویت میدهند. استدلال آنها این است که یک ایران دموکراتیک و طرفدار غرب، سلاح هستهای را نادیده گرفته و از حمایت از گروههای نیابتی چشم پوشی میکند. با این حال، دلیل چندانی وجود ندارد که گمان کنیم واشنگتن میتواند تغییر حکومت را تسهیل کند. تاریخ نشان میدهد که هیچ اطمینانی برای دستیابی چنین ابزارهایی به نتیجه مطلوب وجود ندارد.
در این میان، توقف برنامه هستهای ایران و حمایتش از نیروهای نیابتی کماکان در صدر اولویتها قرار خواهند داشت. همانند راهبرد واشنگتن در زمینه مهار شوروی در دوران جنگ سرد که گرچه بر شکل دادن به سیاست خارجی مسکو متمرکز بود، اما به فروپاشی آن نظام کمک کرد، اکنون نیز محدود کردن توانمندیهای ایران و شکل دادن به رفتار خارجی آن باید در اولویت باشد. چنین تلاشهایی ممکن است بر تحولات داخلی نیز تأثیر بگذارد، اما این موضوع باید اولویت کمتری داشته باشد.
دیپلماسی با پشتوانه استفاده معتبر از نیروی نظامی در قیاس با دیپلماسی بدون چنین تهدیدی شانس موفقیت بسیار بیشتری داشته و کاربرد نیروی نظامی پس از شکست دیپلماسی معقول و مقبول، شانس بسیار بیشتری برای جلب حمایت داخلی و بین المللی دارد.
به گمان هاس، دیپلماسی باید به دنبال دستیابی به یک معامله بزرگ باشد که بر اساس آن ایران باید با محدودیتهای دائمی و قابل راستیآزمایی برنامه هستهای خود موافقت کرده، مقدار مواد غنی شده و سطح غنی سازی را محدود و تضمین دهد که هرگونه فعالیت یا ظرفیت هستهای ممنوعه مدتها پیش از آنکه منجر به ساخت سلاح هستهای شود، کشف شود. این توافق همچنین حمایت نظامی ایران از بازیگران غیردولتی مانند حزب الله، حماس و حوثیها را رد کرده و برنامه موشکی بالستیک ایران را محدود خواهد کرد.
بر اساس چنین توافقی، ایران میتواند برنامه انرژی هستهای خود را تحت محدودیتهای شدید و نظارتهای سرزده حفظ کرده و از بازیگران منطقهای حمایت سیاسی و اقتصادی کند. تحریمهای اقتصادی نیز به میزان قابل توجهی کاهش یافته و حتی تحریمهای باقی مانده نیز در صورت برخورداری شهروندان ایرانی از آزادی بیشتر قابل کاهش یا رفع خواهند بود. آمریکا نیز دولت کنونی ایران را به رسمیت شناخته و از تلاش برای تغییر رژیم چشم پوشی میکند. واشنگتن این ترتیبات را به عنوان یک توافق رسمی برای تائید به کنگره ارائه میکند تا به ایران اطمینان دهد که این توافق حتی پس از تغییر دولت نیز پابرجا خواهد ماند.
تحولات ۱۵ ماه گذشته فرصتی غیرمنتظره ایجاد کرده که نباید از دست داد. مذاکره بر سر یک پیمان جدید و بهبود یافته مشابه اقدامی است که ترامپ در زمان مذاکره با مکزیک و کانادا برای جایگزینی توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) با توافق آمریکا، مکزیک و کانادا انجام داد. توافق جدید با ایران همچنین نیاز به استفاده گسترده از نیروی نظامی را که ترامپ از دیرباز در برابر آن مقاومت میکند، برطرف میسازد.
این صاحبنظر بنام روابط خارجی در خاتمه این یادداشت با تاکید بر "فوریت" تعامل با ایران نوشت: احتمالاً ایران به زودی تلاش خواهد کرد تا نیروهای نیابتی خود را بازسازی کرده و با نابودی بازدارندگی متعارف خود، ممکن است به این نتیجه برسد که تنها یک سلاح هستهای میتواند از آن در برابر اسرائیل و آمریکا محافظت کند. ممکن است الماس دائمی باشد، اما فرصتهای راهبردی خیر. همانطور که نویسنده کتاب "هنر توافق" به نیکی میداند، آنها را باید به سرعت غنیمت شمرد.