هر چند که خود سعید جلیلی و یاران او از طرفداران شفافیت هستند، اما تاکنون اعلام نکردند که هزینههای دولت سایه را از کجا تامین کردند. در سایت سعید جلیلی هم به جز اعلام دستهبندیها درباره جلسات، کارگروهها و سفرها، گزینهی دیگری برای شفافیت مالی این اعلام نشده است.
پای هر انتخابات ریاست جمهوری که در میان باشد نام سعید جلیلی شنیده میشود؛ هر چند که در انتخابات ۹۲ و ۱۴۰۳ نتوانست آرای مردم را به سمت خود جذب کند و در دقایق آخر انتخابات ۱۴۰۰ نیز به نفع ابراهیم رئیسی از رقابتها کنار کشید، اما به قول خودش ۱۱ سال برای ریاست جمهوری زنبیل گذاشته است.
او پس از شکست از حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲، دولت در سایه را تشکیل داد و تلاش کرد تا چهرهای موجه و با برنامه از خودش بسازد، اما شکست و عدم موفقیتش در دبیری شورای عالی امنیت بر هم جناحیها و هم قطاران او پوشیده نیست؛ یار دیروز احمدی نژاد که برخی تحرکاتش گرده برداری از رفتارهای رئیس جمهوری پیشین است و رئیس دولت سایهای که وارد دوازدهمین سال خود شده است.
بسیاری از اصولگرایان، چون علی اکبر ولایتی به عملکرد او در دوران مذاکرات هستهای انتقاد دارند؛ برخی دیگر هم برنامههای او، چون طرح وان و حاکمیت ریال را کارشناسی نمیدانند؛ اما اینجا بنا نیست به اظهارات سعید جلیلی و انتقادات از او پرداخته شود، آنچه بیش از همه این روزها او را زیر ذره بین برده است «دولت سایه» تحت مدیریت اوست.
وب سایت حیات طیبه، پایگاه اطلاع رسانی سعید جلیلی، درباره دولت سایه نوشته است: «دولت سایه، با بهرهگیری از مدیران باتجربه و موفق، اصناف و اتحادیهها، جوانان متخصص و اساتید دانشگاه در قالب بیش از ۲۰ کارگروه تخصصی و چندین کارگروه موضوعی، طی ۸ سال گذشته بهمنظور کمک به دولت مستقر اقدام به طراحی اقدامات گامبهگام در موضوعات اساسی اقتصادی، مدیریتی، سیاسی و فرهنگی نموده است.»
در واقع، دولت سایه مجموعه فعالیتهایی است که در پشت صحنه و خارج از سیستم رسمی حکومتی به منظور تأثیرگذاری و ایفای نقش قدرت سیاسی پرداخته میشود. این گروهها به طور رسمی جزء ساختار دولتی نیستند، اما از طریق نفوذ، ارتباطات و کنترل غیرمستقیم، قدرت و تصمیمگیریها را تحت تأثیر قرار میدهند. همچنین، فعالیتهای دولت سایه معمولاً پشت درهای بسته و بدون شفافیت انجام میشود، که این موضوع میتواند منجر به فساد و سوء استفاده از قدرت شود. البته در کشورهایی که به لحاظ ساختار حزبی توسعه یافته محسوب میشوند، این دولت سایه کاملا شناخته شده است و تحت لوای حزب شکستخورده در انتخابات صورت میگیرد و خط و ربط مالی و چهرههای آن و اثرات و اقدامات آن کاملا شناخته شده است؛ اما دولت سایه جلیلی تنها برخی چهرههای آن مشخص هستند و دیگر هیچ!
موضوعی که در روزهای اخیر، انتقادات به دولت سایه را شدت بخشیده، مسئله شفافیت مالی آن است. هر چند که خود سعید جلیلی و یاران او از طرفداران شفافیت هستند، اما تاکنون اعلام نکردند که هزینههای دولت سایه را از کجا تامین کردند. در سایت سعید جلیلی هم به جز اعلام دستهبندیها درباره جلسات، کارگروهها و سفرها، گزینهی دیگری برای شفافیت مالی این دولت اعلام نشده است.
مسئلهای که مسعود پزشکیان، رئیس جمهور منتخب، در جریان مناظرات انتخاباتی به صراحت از جلیلی پرسید، اما با سکوت او در این زمینه مواجه شد. او به جلیلی گفت: «آقای دکتر خیلی میگوید برنامه داریم. برنامه نویسی برای هر قیمت کارشناس و تیم خودش را دارد. یک آدم نمیتواند برنامه بنویسد. برنامه را با ۴ تا هیأت علمی نمیتوان نوشت، اول چه کسی به شما ماموریت داده با همه آنان برنامه بنویسید؟ پول را از کجا آورید؟ روش ارزیابی برنامه شان را بگویند؟ حرفهایی که آقای جلیلی میگویند مبنای علمی نیست. هر آنچه در دولت قبل شد.»
حسین نقوی حسینی، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرآنلاین، درباره هزینههای دولت سایه بیان کرده «من که نمیفهمم خاستگاه دولت سایه از کجا پیدا شده و چرا جلیلی خودش را منصوب میکند و خودش را دولت سایه میبیند؟ بنابراین خوب است این موضوعات را توضیح دهد. در هر صورت دولت سایه هزینههایی دارد که به امکانات مالی و پشتیبانی نیاز دارد، لذا بهتر است این موارد را شفاف کنند، من که مدعی نیستم چقدر هزینه شده است، اصلا بیاید بگوید دولت سایه یک ریال هم هزینه ندارد و ما از امکانات خودمان استفاده میکنیم.»
جلال رشیدی کوچی، نماینده مرودشت در مجلس یازدهم نیز در شبکه اجتماعی ایکس نوشته: «یک سوال؟ دولت سایه بر اساس کدام قانون، موازی با دولتهای قانونی مستقر ایجاد شده است؟ اگر چنین اقدامی از سوی افرادی، چون آقایان خاتمی، مرحوم رفسنجانی، احمدینژاد، روحانی و ... شکل میگرفت، برخوردها چگونه بود؟ آیا وقت بازنگری و جمع کردن بساط چنین مسائل آسیبزایی فرا نرسیده است؟»
از سوی دیگر، در زمان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، اگرچه سعید جلیلی، وعده شفافیت داده بود، اما عملکرد ستاد انتخاباتی او رنگ و بوی شفافیت نداشت. ابتدا پس از اعلام نتایج نامزدهای تائید صلاحیت شده، ستاد انتخاباتی سعید جلیلی در اطلاعیهای از هواداران خود خواست کمکهای مالی را به شماره حساب اعلام شده واریز کنند، اما شمارهحساب اعلامی، حساب مشترک بانک توسعه تعاون به نامهای حسین کمیلی و عباس رنجبر کیوج است.
کیوج مسئول دفتر سعید جلیلی بوده و حسین کمیلی نیز یک فعال فرهنگی و رسانهای معرفی شده است که در جریان بدرقه سعید جلیلی برای ثبتنام در انتخابات شرکت کرده بود. در حساب بانکی معرفی شده، نام صاحب حساب اینطور آمده بود: «عباس رنجبر کیوج و حسین کمیلی به نمایندگی از ستاد انتخاباتی سعید جلیلی». مشخص نیست که ستاد انتخاباتی که خود یک شخص حقوقی است، چرا به دو فرد حقیقی نمایندگی داده است.
هر چند که حساب توئیتر منتسب به سعید جلیلی در ابتدا، گزارشی درباره واریزیهای مردم به آن حساب منتشر کرد که طبق آن مجموع کمکهای اعلام شده، ۱ میلیارد و ۱۲۸ میلیون تومان بوده است، اما دیگر، گزارشی درباره عملکرد مالی این ستاد انتخاباتی منتشر نشد و مشخص نیست هزینههای بنرهای انتخاباتی و سفرهای او چگونه تامین شده است. چنانچه او در ایام انتخابات به شهرهایی، چون زنجان، قزوین، کرمانشاه، سنندج، خرم آباد، گرگان، مشهد، شیراز، ارومیه، اصفهان، اراک، قم سفر کرد و برنامههایی نیز در مصلی تهران و میدان امام حسین (ع) تهران برگزار کرد. آخرین گزارشی که ستاد جلیلی از واریزیها و نه هزینهها ارائه کرده مربوط به ۲۹ خرداد ماه است؛ یعنی ۱۷ روز قبل از بسته شدن پرونده انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم.
اما علاوه بر سکوت سعید جلیلی درباره شفافیت و هزینههای انجام شده در انتخابات، چهرههای نزدیک به او مانند امیرحسین ثابتی، محمود نبویان و ... که از مدعیان اصلی شفافیت هستند هم درباره این هزینهها سکوت کردند تا به ابهامات ایجاد شده درباره ستاد انتخاباتی او و دولت سایه دامن زده شود.
منبع: خبرآنلاین