فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
گفتمای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب
مینماید عکس میدر رنگ روی مه وشت
همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت
گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب
گفتمای شام غریبان طره شبرنگ تو
در سحرگاهان حذر کن، چون بنالد این غریب
گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند
دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب
شرح لغت: خانه پرور: به کنایه ناپرورده/ خاره: سنگ خارا/ مور خط: مور سبزه عذار
۱- آنقدر گرفتار این فکر و اندیشه شدهای که عنان اختیار از کف دادهای و مرتباً در فکر و اندیشه این نیت هستی. بدان که هر چیزی اندازه و اعتدالی دارد وگرنه بیش از آن موجب رنج و عذاب میشود. پس شما نیز زیاد فکر این موضوع را نکنید. حتماً عملی میگردد.
۲- حضرت حافظ در بیت دوم و آخر میفرماید:
به معشوق گفتم یک لحظه درنگ و تامل کن. جواب داد عذر مار بپذیر که ناز پرودره ای، چون من پروای این همه عاشق آواره را ندارد و میتواند از همه دلجویی کند.
*ای حافظ آشنایان دیرینه راه عشق هنوز در مقام حیرتند و وصل نشده اند. پس بعید و شگفت نیست که عاشقی آواره مانند تو، درمانده و خسته بماند. پس حتماً موفق میشوی.
از آنجایی که زندگی آرام داشتهای طاقت تحمل سختیها را نداری، اما بدان که اگر میخواهی به مقصود خود برسی باید رنج و مشقت بسیاری را تحمل نمایی. انسانهای بسیاری همچون تو در این راه قدم گذاشته اند و با صبر و بردباری به مقصود رسیده اند. احساس تنهایی مکن و با امید به خدا به راه خود ادامه بده که پایان این راه برای تو موقعیتی فراهم میکند که همه اطرافیانت حیرت زده میشوند.