چارلز دیکنز" نویسنده و ادیب مشهور انگلیسی در مقدمه کتاب "انتظارات بزرگ"، به این مساله اشاره میکند که ریشه تمامی مشکلات بشر در دو مفهوم "مقایسه" و "انتظارات" نهفته است. معادلهای که در شرایط کنونی از محوریت قابل توجهی در قالب روابط ایران و عربستان و به ویژه نوع نگاه مردم کشورمان به عربستان برخوردار است.
فرارو-"چارلز دیکنز" نویسنده مشهور انگلیسی در مقدمه کتاب برجسته خود "انتظارات بزرگ/The Great Expectations "به نکته قابل تاملی اشاره میکند. او ریشه اصلی مشکلات فکری بشر را در دو مساله میداند: "مقایسه" و "انتظار". در واقع دیکنز معتقد است که افراد در نتیجه مقایسه وضعیت خود با دیگران در حوزههای مختلف و یا برآورده نشدن انتظاراتشان در مسیر زندگی و آنچه باید به آن دست پیدا میکردند، سرخورده و ناامید میشوند و دچار غلیان حس نارضایتی و خشم از زندگی میشوند. به نظر میرسد که نکته مورد اشاره این نویسنده شناخته شده انگلیسی، در جهان کنونی ابعاد جدیتری را نیز به خود میگیرد.
به گزارش فرارو؛ دلیل اصلی این مساله هم کاملا روشن است: زیرا قواعد جهان امروز در قیاس با دوران گذشته، رقابتیتر هستند و این مساله در حوزه اجتماعی و افکار عمومی، ابعاد جدیتری را نیز به خود میگیرد. در این راستا، به طور خاص در روزهای گذشته، دو خبرِ به ظاهر ساده و گذرا، حامل پالسهای هشدار دهندهای برای کشورمان بوده که البته پیشتر نیز بسیاری از ناظران و تحلیلگران نسبت به آن هشدار داده بودند.
اول اینکه حساب کاربری پادشاهی سعودی به زبان فارسی در خبری اعلام کرد که آن دسته از شهروندان عربستانی که درآمد ماهانه کمتر از ۹۰ میلیون تومان داشته باشند، امکان دریافت واحد مسکونی آماده و مدرن در سراسر عربستان را دارند. در خبر دیگری نیز شاهد پمپاژ تبلیغاتی و مانور خبری گسترده در مورد بازی دو تیم فوتبال باشگاهی عربستان به نامهای الاتحاد و الهلال بودیم. رقابتی که میان دو تیم شناخته شده عربستانی برگزار شد.
توئیت حساب کاربری پادشاهی سعودی به زبان فارسی در زمینه ارائه واحد مسکونی به افرادی که در این کشور کمتر از ۹۰ میلیون تومان در ماه درآمد دارند!
تیمهایی که هر کدام از آنها شمار قابل توجهی از ستارگان جهان فوتبال نظیر "کریم بنزما" و یا "نیمار" را جذب کردهاند و جالب اینکه تلویزیون کشورمان نیز این بازی را در رویدادی کمسابقه به صورت زنده پوشش داد. این دو خبر و رویداد به ظاهر ساده بودند، اما در دلِ خود پیامهای بسیار زیادی دارند.
شاید یکی از مهمترین پیامهای اخباری از این دست، حداقل برای ایران این باشد که پادشاهی سعودی تا حد زیادی راهبرد خود در مواجهه با رقبای منطقهای و بین المللیاش را تغییر داده است. در واقع، سعودیها دیگر به دنبال برجستهسازی و فعال کردن ظرفیتهای قدرت سخت در مواجهه با رقبای خود نیستند و سعی دارند با تقویت قابل توجه قدرت نرمشان، دیگران را به چالش بکشند.
در این چهارچوب، سعودیها به نوعی بر اساس همان سناریویی که چارلز دیکنز به آن اشاره میکند جلو رفتهاند و سعی دارند در منطقه غرب آسیا که کشورها اغلب با چالشهای سیاسی و اقتصادی درگیر هستند، تصویر یک مدینه فاضله را از کشورشان به نمایش بگذارند. البته که این رویکرد سعودیها عاری از اهداف کلانترِ بینالمللی نیز نیست. با این همه، حداقل به ۳ دلیل عمده و محوری، کنشگریهای اخیر دولت عربستان در زمینه تامین رفاه برای شهروندان سعودی و یا دیگر اقدامات آن، برای ایران حامل پیام و حتی چالش هستند.
ایران از جمله کشورهایی در جهان است که نسل جوان در آن، بخش قابل توجهی از هرم جمعیتی کشور را تشکیل میدهد. نسلی که با ابزارهای دنیای دیجیتال خو گرفته اند و در حوزه فناوریهای دیجیتال و شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، حضور و کنشگری فعال دارند. در این چهارچوب، تردیدی نیست که استفاده از ظرفیتهای این نسل میتواند حامل دستاوردهای قابل توجهی برای کشورمان باشد با این حال، باید توجه داشت که نسل Z ایرانی در نوع خود یکی از جوامعِ هدفِ اقدامات و رویههای دشمنان و رقبای منطقهای و بینالمللی کشورمان نیز هستند.
در این راستا، این دسته از کنشگران سعی دارند تا جای ممکن توجه نسل Z ایرانی را به سمت خود جلب کنند و نوعی مقایسه ذهنی را برای آنها در قالب وضعیت اقتصادی خود و کشوری نظیر عربستان، ایجاد کنند. مسلما وقتی در داخل کشورمان شاهدیم که خرید خانه به دلیل نوسانهای گسترده اقتصادی، برای طیفهای قابل توجهی از جامعه تقریبا به آرزو و حسرت تبدیل شده، اینکه خبری منتشر شود و در آن به این مساله اشاره شود که پادشاهی سعودی به افرادی که درآمدی کمتر از ۹۰ میلیون تومان دارند (صفحه توئیتر سعودیها قیمت را نیز به تومان ذکر کرده است)، خانه رایگان میدهد، میتواند از نظر ذهنی سوالها و البته آسیبهایی را برای این قشر و به ویژه جوانان کشورمان ایجاد کند.
جدای از اینها، این که میبینیم اخیرا تلویزیون کشورمان اقدام به پخش یک مسابقه حساس از لیگ حرفهای عربستان میکند، تا حد زیادی ناشی از پالسهایی است که از جامعه گرفته است. البته که جذابیت حضور ستارههای سرشناس جهان فوتبال در لیگ عربستان سبب شده تا برخی کشورهای اروپایی نیز لیگ عربستان را به صورت زنده برای مخاطبان خود پخش کنند و عجیب اینکه اخیرا شایعهای دال بر این مساله منتشر شد که تیمهای عربستانی بتوانند در لیگ قهرمانان اروپا بازی کنند! حال در این نقطه این سوال مطرح میشود، تا چه حد میتوان نسل Z و جوان ایرانی را در برابر چشماندازهای پرزرق و برق اقداماتی که سعودیها انجام میدهند، مدیریت کرد و از آنها خواست تا به صورت آگاهانه با این مساله برخورد کند؟
به بیان سادهتر باید از خود بپرسیم که چه باید کرد تا این نسل در قالب آن معادلهای که چارلز دیکنز ترسیم کرد، قرار نگیرد؟ قطعا پیشبرد این دستورکار از ماموریت سختی خبر میدهد که حداقل در شرایط کنونی، فراهمکردنِ زیرساختهای لازم برای تحقق آن ممکن نیست.
"الکساندر ووینگ" تحلیلگر شناخته شده حوزه روابط بینالملل در مطالعات خود با محوریت مفهوم قدرت نرم، به طور خاص به این مساله اشاره میکند که یکی از اهداف اصلی گرایش کشورها به سمت اتخاذ قدرت نرم، درخشان نشان دادن خود و جذب جامعه کشورِ هدف و رقیب به سمت خود است. در این چهارچوب، کشور A از تمامی ظرفیتهای خود استفاده میکند تا خودش را نزد کشور B، به مثابه کنشگری درخشان نشان دهد و اهرمهای قدرت B علیه خود را به صورت آرام و ذره و ذره، بی اثر سازد.
به نظر میرسد بخش قابل توجهی از راهبرد سعودیها در مواجهه با ایران به ویژه پس از امضای توافق تنشزدایی میان دو کشور، مبتنی بر همین رویکرد است. به بیان سادهتر، سعودیها از طریق تنشزدایی با ایران، چالشهای سیاسی و امنیتی خود را با ایران در شرایطی که کشورمان نیز به این مساله نیاز داشت، تا حد زیادی کاهش دادهاند و حال، فضا و میدان رقابت با تهران را به کل تغییر داده اند.
معادلهای که بدون تردید در شرایط کنونی و آینده نزدیک میتواند حامل چالشهای جدی برای کشورمان باشد و به طور خاص نظام حکمرانی کشورمان را با علامت سوالهای جدیتری رو به رو سازد. اهمیت این مساله زمانی مشخص میشود که توجه داشته باشیم، منطقه غرب آسیا و به طور کلی خاورمیانه در سالهای گذشته تا حد زیادی با جنگ و تنش و بحرانهای جدی اقتصادی دست به گریبان بوده و اکنون مردم این منطقه تشنه توسعه و پیشرفت هستند.
در این فضا، درخششِ سعودیها میتواند برای طیفهای قابل توجهی از مردم منطقه جذاب باشد و در سطح منطقهای و بینالمللی نیز چالشهای جدی را برای کشورمان ایجاد کند.
در نهایت باید گفت که هر چه سعودیها به واسطه دستورکارهای اقتصادی خود و توسعه مناسبات سیاسیشان و همچنین جلب توجه گسترده افکار عمومی جهان در مرکز دید همگان قرار گیرند، انجام هر اقدامی در حوزههای سیاسی و امنیتی علیه این کشور نیز به امر و اقدامی پرهزینه تبدیل خواهد شد.
در واقع، اقدامات متحورانه سعودیها در زمینه سرمایه گذاریهای گسترده اقتصادی در کشورهای دیگر و استفاده آنها از تاکتیکِ وابستهسازی اقتصادی دیگران به خود، عملا مدافعان سعودیها در عرصه بینالمللی را تا حد زیادی افزایش خواهد داد و در صورت مثلا اوجگیری تنشها میان ایران و عربستان در آینده، میتواند اهرمهای سیاسی گستردهای را در اختیار سعودیها قرار دهد تا حتی مثلا در مواردی نظیر اختلافات خود با ایران بر سر میدان انرژیِ آرش، حقوق کشورمان را پایمال و از پشتیبانی بینالمللی نیز در این زمینه برخوردار باشند.
در این چهارچوب، بار دیگر باید این سوال را از تصمیمسازان اصلی کشورمان پرسید که راهکارهای آنها در مواجهه با معادله ذهنی مقایسه انتظار که چارلز دیکنز به آن اشاره کرده، چیست؟ تردیدی نیست که بیبرنامگی در این حوزه میتواند حامل هزینههای سنگینی برای کشورمان باشد.