شهرام عبدلی، میخواست پرویز فنیزاده شود. نشد اما در نقشهای منفی چنان جاافتاد که بارها و باها در قالب آن، در قاب تلویزیون و پرده سینما دیده شد. او ساعت ۱۱ و ۱۵ دقیقه روز شنبه، ۶ اسفند ۱۴۰۱ فوت کرد تا نه تنها همسر و فرزندانش که دوستداران و علاقهمندانش، همه آنها که نقشهای منفیاش را دوست داشتند حتی اگر هیچگاه برایشان پرویز فنیزاده نشد، تنها بمانند.
به گزارش خبرآنلاین، شهرام عبدلی پیش از آن که بازیگر تلویزیونوسینما باشد، نامش در فهرست شاگردان پرشمار حمید سمندریان میدرخشید. او شاگردی این استاد مسلم بازیگری و کارگردانی تئاتر را اینطور توصیف میکرد: «من، هم شاگرد حمید سمندریان و هم مهدی اسکویی بودم و در عرصه تصویر، بیشتر از آموزشهای سمندریان، این بزرگمرد عرصه بازیگری استفاده کردم و تمام جملات و نظریات او، آویزه گوشم است.» او میگفت هنگامی که به حمید سمندریان گفته است دوست دارد مانند پرویز فنیزاده شود، سمندریان با شنیدن این جمله، او را از کلاس بیرون کرده و گفته است: «هیچکس شبیه پرویز نمیشود». هرچند سمندریان در ادامه عبدلی را به کلاس درس برگرداند و شهرام عبدلی هم پرویز فنیزاده نشد اما درگذشتش در روز شنبه، ششم اسفند پس از هفت روز کمای عمیق ناشی از خونریزی مغزی، بسیاری را اندوهگین کرد؛ آنهایی را که شهرام عبدلیِ حاضر در قاب تلویزیون و پرده سینما را دوست داشتند.
شهرام عبدلی نخستین بار در نقش بابک در سریالی از قاسم جعفری به نام «خط قرمز» دیده شد. «خط قرمز» اولین بار از ۱۳ آذر ۱۳۸۰ تا ۴ تیر ۱۳۸۱ به صورت هفتگی (هر سهشنبه) و برای دومین بار در خرداد و تیر ۱۳۸۳ به شکل روزانه از شبکه سه تلویزیون پخش شد. همچنین شبکه آیفیلم و شبکههای استانی نیز بارها به بازپخش آن اقدام کردند. او در این سریال با نقشی منفی دیده شد، مورد توجه قرار گرفت و آنطور که متاسفانه در سینما و تلویزیون ایران مرسوم است در نقشی که خوب بازیاش کرده بود جا افتاد و کلیشه شد. آنقدر که بعدها خودش در این مورد گفت: «مدتی است دیگر نقش منفی بازی نمیکنم و فقط نقشهای مثبت را میپذیرم. واقعیت این است که برخی بازیگران با بازی در نقشهای منفی به سوپراستار تبدیل شدند ولی به ما که رسید بد شد! من خودم هم نفهمیدم جاافتادن در نقش منفی خوب است یا بد! خیلیها را دیدهام که برای گرفتن نقش منفی التماس میکنند؛ چون معتقدند جای کار بیشتری دارد، اما خیلیها به من میگویند بازی در نقش منفی و کلیشه شدن در آن برایم خوب نیست.»
عبدلی از نقشهای منفی به نقش تاریخی رسید و با داوود میرباقری، «مختارنامه» و با محمدرضا ورزی، «سالهای مشروطه»، «تبریز در مه» و «معمای شاه» را بازی کرد. او با وجود تمام تواناییهایی که در بازیگری داشت نتوانست جایگاهی را که شایستهاش بود در تلویزیون به دست آورد. در سریالهای بسیاری بازی کرد و چهرهاش بارها و بارها در قاب تلویزیون دیده شد اما هیچگاه نقشی پررنگتر از «خط قرمز» نصیبش نشد. اتفاقی که خودش، اینطور تفسیرش میکرد: «اولین چیزی که از بازیگر در ذهن مردم ثبت میشود، کار اولی است که انجام داده است. مثلا هنوز هم مردم، مهدی هاشمی را با «سلطانوشبان» به خاطر میآورند. آیا این یعنی آقای هاشمی کار بهتر دیگری نکرده؟ چرا. بقیه کارهایش خیلی بهتر از «سلطانوشبان» است یا مثلا سعید نیکپور را هنوز با «امیرکبیر» بهخاطر میآورند. در صورتی که آقای نیکپور بعد از «امیرکبیر» کارهای بسیاری انجام داد که بعضا بسیار بهتر هم بود. ولی این چهرهها با همان نقشهای اول در ذهن مردم ماندهاند، برای همین با همان نقشها به خاطرات برمیگردند.»
سینما هم آوردهای بیش از این برای شهرام عبدلی نداشت. «نفسهای آرام»، «ماهگرفتگی»، «یکی برای همه»، «قصه دلها»، «دختری در قفس» و... هیچکدام نتوانستند او را پرویز فنیزاده کنند. او که میگفت حداقل سالی یک بار تئاتر بازی میکند، چرا که تئاتر خانه اول و آخر ما اوست، عبدلی روی صحنه هم کارگردانی کرد و هم بازیگری. او آخرین بار در نمایش «پنچری» به کارگردانی احسان ناجی روی صحنه پردیس تئاتر شهرزاد رفت. این اثر نمایشی نوشته فردریش دورنمات، نمایشنامهنویس و رماننویس شهیر سوئیسی با ترجمه حمید سمندریان بود و عبدلی در کنار حمید مهیندوست، رامین پرچمی، پوریا عبدی، علی عطاییحور و سارا مداح در آن بازی کرد. «پنچری» دی و بهمن روی صحنه رفت، پس از اتفاقات ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ به این سو، روزهایی که رفتن به سالن تئاتر چه به قصد اندیشیدن و چه برای سرگرمی در الویت آدمها نبود و احتمالا شهرام عبدلی هم در سالنی نیمهخالی به اجرا پرداخت.
او آن سالن خالی را ترک کرد تا برای بازی در سریال «آسوده باش» به کارگردانی حسن حجگذار با موضوع امام رضا(ع) به مشهد برود. شهرام عبدلی به مشهد رفت تا در کنار فاطمه گودرزی، میرطاهر مظلومی، پرویز فلاحیپور، نفیسه روشن، آرام جعفری، امیر غفارمنش و... جلوی دوربین برود اما سکته مغزی کرد، به خونریزی شدید مغزی مبتلا شد و به کما رفت. او در بیمارستان قائم مشهد بستری شد و سرانجام ساعت ۱۱ و ۱۵ دقیقه روز شنبه، ۶ اسفند ۱۴۰۱ فوت کرد تا نه تنها همسر و فرزندانش که دوستداران و علاقهمندانش، همه آنها که نقشهای منفیاش را دوست داشتند حتی اگر هیچگاه برایشان پرویز فنیزاده نشد، تنها بمانند.