محمد ماکویی؛ جهت انجام یک ماموریت اداری به اتفاق جناب مدیرعامل سر از شهری درآوردیم که مردمان آن به یک ویژگی نه چندان زیبنده شهره بودند. آقای مدیر که از متولدین شهر مذکور بود وقتی از دور فامیل دور را مشاهده نمود به سرعت به سوی او شتافته و با کمال عصبانیت گفت: "این چه وضعی است؟سریع خلافکاران را بگیرند تا ما هم از دست این شهرت بد خلاص شویم"
فامیل دور در حالی که به شدت هر چه تمامتر آب بینی خود را بالا می کشید "چه کسی را بگیرند؟" گفته و در ادامه "اصلا چه کسی بگیرد؟" را اضافه نمود.
حق با فامیل دور بود. وقتی در جامعهای تعداد آدمهای خلاف بر تعداد دستگیرکنندگان به صورت چشمگیری فزونی گیرد، دستگیریها افاقه نکرده و خلاف و خلافکار همچنان موجودیت داخلی خواهد داشت.
برای آنکه مشخص شود که مشکل خلافهای زیاد فقط به اینکه کار از دستمان در رفته است بر نمیگردد بهتر است خلاصهای از یکی از داستانهای طنز عزیز نسین را هم از نظر بگذرانیم:
یک گروه توریستی عازم ترکیه میشوند تا پتانسیل این کشور را برای جذب سرمایه خارجی مورد ارزیابی قرار دهند. در بررسیهای به عمل آمده هیچ چیز ترکیه توجهشان را جلب نکرده و آنها مصمم میشوند جهت سرمایهگذاری، کشور دیگری را مورد بررسی قرار دهند. ترکها که از قضیه بو میبرند سعی میکنند با به رخ کشیدن یک ویژگی بارز خویش، نظر خارجیها را عوض کنند.
به این ترتیب است که پای اقتدار پلیس به میان کشیده شده و با یک سارق حرفهای تمام عیار تفاهمنامه همکاری امضا میشود. ماجرا این طور پیش میرود که سارق شروع به خالی کردن محتویات جیب و کیف توریستها کرده و به فوریت اموال مالباختگان را تحویل پلیس میدهد. اینگونه میشود که به مجرد باز شدن پای توریستها به کلانتری پلیس "نگران نباشید" گفته و فوری اموال آنها را تحویلشان میدهد. همکاری دزد و پلیس به گونهای خوب جلو میرود که پلیس از دزد پیشی گرفته و از قبل به توریستها خبر میدهد که بزودی کدام وسیله آنها به سرقت خواهد رفت.
در پایان کار و وقتی توریستها میخواهند به کشور خود برگردند، خبرنگار از آنها مصاحبه گرفته و سوال اساسی "از چه چیز ترکیه بیش از بقیه خوشتان آمده و توجهتان را جلب نموده است؟" مطرح میگردد.
با پاسخ "هیچ چیز" گروه بازدید کننده، خبر نگار که از قبل اطلاعات کافی در اختیار گرفته است با تعجب میگوید: "آیا اقتدار پلیس ترکیه مورد توجهتان قرار نگرفته است؟"
یکی از توریستها در پاسخ اظهار میدارد که : "درست است که ترکیه پلیسهای خوبی دارد، اما نباید فراموش کرد که دزدهای خطرناکی در این کشور زندگی می کنند و کشور ما اصلا حاضر به سرمایهگذاری در کشوری که هر آن در آن یک چیزی به سرقت می رود نیست!"
عزیز نسین کاملا درست می گوید و حرف حسابش هم این است که درست است که تعداد فراوان دستگیریها و کشف شدهها از اقتدار پلیس یک کشور حکایت می کند اما در عین حال حاکی از آن است که اولیای امور تعلیم و تربیت کار خود را به آن خوبی که می بایست به انجام نرسانده اند.
مورد دیگری که باعث میشود شمار زیادی از افراد یک جامعه دست به اعمال خلاف قانون بزنند اختلاف نظری است که مابین دولت و ملت بر سر خلاف دانستن یک فعل به وجود میآید.
گاهی وقتها مردم تنها به این علت که زیر ساختهای مجرم بودن از سالم زیستن بسیار فراهمتر است دست به ارتکاب عمل خلاف قانون میزنند.به عنوان مثال ممکن است برای شما بینهایت مهم باشد که اتومبیلتان را در یک جای درست پارک کنید، اما وقتی در عمل سه دور دور خودتان چرخیده و جای پارک پیدا نمی کنید، بسیار محتمل است که با بر زبان آوردن "به جهنم! هر چه میشود بشود "ماشین را در محل "پارک ممنوع" و یا بدتر از آن "حمل با جرثقیل" بگذارید.
یک عامل دیگر که به خلافهای زیاد دامن میزند صرفه اقتصادی عمل خلاف است.یعنی اگر در هنگامی که در کمبود یا نبود اخلاق، کلاهبرداری کلان و چند صباحی در زندان ماندن، موجب شود که ضمن در شدن آن به این، چیزی هم دست از زندان در آمده را بگیرد بسیار ممکن است که تعداد زیادی از افراد در باره مبادرت به عمل خلاف,"چرا که نه؟!" بگویند.
معلوم است که همه از شکم سیری دست به خلاف نزده و بسیاری از مردم برای زندگی کردن (نه خوب زندگی کردن) دست به کار فعالیتهای خلاف قانون می زنند. اگر تناسب جرم با کیفر رعایت نشده و در باره دستگیرشدگان اینچنینی، "بیشترش تقصیر ماست" گفته نشود، بیم آن میرود که ژانوالژانهای خارج شدهای که شرایط را برای موسیو مادلن شدن مهیا نمیبینند با تفکر در باره مجازاتی که بسیار فراتر از جرمشان بوده است، در مورد کارهایی که با انجام آنها تناسب جرم با کیفر جورتر در خواهد آمد اندیشه درست و حسابی نمایند!؟