یکی از جنجالیترین و پرحاشیهترین مسابقات تاریخ فوتبال ایران، پایانی باشکوه و به یادماندنی داشت.
مصاف سرنوشتساز ایران و کرهجنوبی در روز چهارم مسابقات مقدماتی جامجهانی روسیه با تاسوعای حسینی همزمان شده بود که همین مساله مدتها کشمکش و بحران درست کرد. در نهایت هم چارهای غیر از برگزاری بازی در تاریخ مقرر باقی نماند.
به این ترتیب قدرتهای بزرگ و سنتی قاره آسیا غروب سهشنبه به مصاف هم رفتند که این بازی نیز مثل سه تقابل قبلی دو طرف، با پیروزی یک بر صفر تیم ملی کشورمان همراه شد! این چهارمین برد متوالی ایران برابر کره بود؛ پیروزی بزرگی که ضمن حفظ حرمت ایام سوگواری بهدست آمد و ایران را با 10امتیاز به تنهایی در صدر جدول گروه اول آسیا قرار داد.
دلایل و نشانههای زیادی وجود دارد دال بر اینکه بازی اخیر ما با کره، به هیچوجه یک مسابقه معمولی نبود و آشکارا نوید ورود فوتبال ملی ایران به یک دوره جدید را میداد.
سرگیجه در سئول
ادبیات کرهایها قبل و بعد از بازی با ایران زمین تا آسمان فرق کرده و این شاید گواه بزرگی بر قدرت فوتبال ملی ما باشد. کرهایها برای دعوا آمده بودند و از چند روز قبل از بازی، خیلی هدفمند و با برنامه جنگ اعصاب راه انداختند.
عکس تیمی آنها با مشتهای گره کرده در فرودگاه اینچئون، بازتاب جهانی داشت و فوتبال ما را به هم ریخت، همینطور ماسکهایی که آنها در فرودگاه تهران بهصورت زده بودند. چئول، بازیکن بوندسلیگایی کره در مصاحبهای «کثیف» با روزنامه بیلد آلمان مدعی شد تهران شهری غیرعادی شبیه زندان است و آدمهای ناراحتی دارد.
اصلا بیایید فرض کنیم همه حرفهای عجیب او درست بوده، اما کدام نمونه را در تاریخ فوتبال جهان به یاد دارید که پیش از مسابقهای در این سطح، یک بازیکن از تیم میهمان چنین موضع خصمانهای علیه میزبانش بگیرد؟ حتی کاروانهای ورزشی که مسافر مقصدی غیرعادی مثل پیونگیانگ هستند هم هرگز چنین اظهارات حساسیتبرانگیزی به زبان نمیآورند.
کرهایها اما برای پایان دادن به سریال ناکامی برابر ایران، همه قواعد بازی جوانمردانه را زیر پا گذاشتند و اصلا به همین دلیل است که این پیروزی آخر برابر آنها، تا این حد شیرینتر به نظر میرسد! حالا کافی است سخنان چشمبادامیها بعد از این باخت را مرور کنید. اشتلیکه یک جمله طلایی دارد که ما باید بابت شنیدنش به خودمان ببالیم. او میگوید: «تقصیر از من و تیمم نیست. سالهاست که با مربیان مختلف به ایران میبازیم!»
او حتی در نشست خبری، با آه و حسرت مدعی شده ای کاش سباستین سوریا، مهاجم دوتابعیتی قطر را در اختیار داشت؛ اظهارنظری عجیب که به معنای نفی توانمندی بازیکنان کنونی این تیم است و آنها را خشمگین کرده. رسانههای کرهای تحلیلهای مفصل و متنوعی از چگونگی این ناکامی تاریخی برابر ایران ارائه میدهند؛ به ویژه که ازبکستان هم با پیروزی بر چین 9امتیازی شد و با دو امتیاز بیشتر از آنها روی پله دوم قرار گرفت! بازی رودرروی کره و ازبک در روز آخر دور رفت، در هر سه حالتش به سود ایران است. ایران؛ تیمی که حالا به استانداردهای جهانی نزدیک و نزدیکتر میشود.
فرمانده کارلوس
در جدیدترین رنکینگ فیفا که بعد از بازی ایران و کرهجنوبی منتشر شد، تیم ملی کشورمان با 10پله صعود روی پله بیستوهفتم فوتبال دنیا قرار گرفت؛ یک افتخار بزرگ که بیش از پیش درستی راه را نشان میدهد.
مسلم است که نمیتوان حال و روز خوب فوتبال ملی ایران را بدون در نظر گرفتن نقش ویژه کارلوس کیروش تفسیر کرد. باثباتترین سرمربی تیم ملی ایران بعد از انقلاب، حالا در پنجمین سال حضورش روی این نیمکت تیمی ساخته که برابر هر حریفی حرف برای گفتن دارد.
دو نمایش آخر او برابر ازبکستان و کرهجنوبی آشکارا نشان میدهد کیروش روی تیمش مسلط شده و قادر است در هر بازی با اعمال چند تغییر کلیدی، همان نتیجه مطلوبش را تکرار کند. او که در آرایش کلی تیم بین دو چینش 1-4-1-4 و 1-3-2-4 در نوسان است، به خوبی از مهرههای موجودش بهره میبرد.
استفاده چرخشی از بازیکنانی مثل سردار آزمون، مهدی طارمی، جهانبخش، دژاگه، شجاعی و دیگران نه تنها رقبا را سردرگم میکند، بلکه به خوبی نشان میدهد تیم ملی ایران روی نیمکتش بازیکنانی نزدیک به کیفیت مهرههای اصلی در اختیار دارد که هر زمان لازم باشد میتواند از آنها استفاده کند.
این شاید بزرگترین فرق تیم فعلی ایران با تیم چهار سال پیش باشد. ما در مقدماتی جامجهانی قبلی و حتی در خود برزیل با کمبود مهرههای کلیدی مواجه بودیم که اجازه نمیداد برنامههای تاکتیکی کادر فنی به درستی اجرا شود. به علاوه در آن زمان تیم ایران به اجبار کمی «سالمند» بود. کیروش تازه آمده بود و گریزی از میدان دادن به نفراتی مثل خسرو حیدری، آندرانیک تیموریان، پژمان منتظری، جواد نکونام و رضا قوچاننژاد نداشت.
حالا اما یوزپلنگهای جوان و آماده خدمت، منتظر اشاره سرمربی هستند؛ از میلاد محمدی و پورعلیگنجی و رامین رضاییان تا عزتاللهی و سروش رفیعی و ترابی و طارمی.
تیم ملی ایران در جام جهانی قبلی بعد از نمایش درخشانش برابر آرژانتین، مقابل بوسنی شکست خورد و از دور مسابقات کنار رفت. شاید یکی از مهمترین عوامل آن ناکامی در روز آخر، تحلیل رفتن قوای فیزیکی بازیکنان ایران بود که تاب تحمل سه بازی سنگین ظرف 12روز را نداشتند.
حالا اما میتوان به چرخش قوا در چنین بزنگاههایی امیدوار بود و روزهای روشنتری را انتظار کشید. تیم ملی در کمترین فاصله از دومین صعود متوالی به جامجهانی قرار گرفته؛ تیمی که بیشتر از سه سال است به هیچ رقیبی در آسیا نباخته، میانگین سنیاش روز به روز پایینتر آمده و از آبانماه سال گذشته دروازهاش برابر هیچ حریفی در قاره کهن باز نشده است!
فارغ از همه انتقادات کوچک و بزرگی که به مربی پرتغالی وارد است، شاید بزرگترین خدمت کیروش به فوتبال ایران اعتبار، آبرو و شخصیتی باشد که به تیم ملی این مملکت تزریق کرده.
سرمربی آلمانی کرهجنوبی در بازگشت به سئول، از سر استیصال و درماندگی به خبرنگاران گفته: «تیمهای بزرگ هم بالاخره یک روز میبازند، پس منتظر شکست ایران برابر کرهجنوبی باشید!» آیا همین کافی نیست؟
اگر هم مثل خیلیها دلواپس رقم قرارداد کیروش هستید، فقط این نکته را برایتان یادآوری میکنیم؛ تمام هزینههایی که در طول چهار سال برای تیم ملی خرج میشود -اعم از دستمزد کادرفنی و بودجه آمادهسازی و ... - شاید به 10میلیون دلار نرسد، اما تنها پاداش نقدی فیفا بابت صعود به جامجهانی چیزی حدود 11میلیون دلار است. کیروش خرج خودش و تیمش را درمیآورد و در پایان این معامله، فقط یک تیم باحیثیت برای فوتبال ما میماند!