کد خبر: ۲۲۷۳۲۶

سالی که نکوست...

بهزاد خسروانی

تاریخ انتشار: ۱۵:۱۴ - ۲۷ اسفند ۱۳۹۳
یادداشت دریافتی- بهزاد خسروانی؛

۱- رسم اخیری است که در آستانه سال نو متولیان امر نشر رسانه‌های «مانا» اقدام به انتشار مجلدهایی می‌نمایند که مجلدات مذکور در حین تکثر، اغلب یک سیر ساختاری را دنبال می‌کنند؛ نیم نگاهی به سالی که گذشت و چشم انداز یا پیش بینی‌ای از سال آتی و اغلب نگاشته‌ها این بیت فرخی سیستانی را زمزمه می‌کند که:

«ز باغ،‌ ای باغبان، ما را همی بوی بهار آید.... کلید باغِ ما را دِه! که فردامان به کار آید»

البته زمزمه فوق نیز بسته به نگارنده سطور متفاوت و متنوع است فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... و در این میان هارمونی فصل بهار است که همواره تکرار می‌شود.

۲- سال ۹۳ سال اول سکانداری دولت تدبیر و امید بود و باید دید در پس انتخاب خرداد ۹۲، امروز در جامعه ایرانی نسبت دلسردی و یأس به شعف و شعور و نشاط اجتماعی چگونه است!؟

«آنکه غافل بود از کشت و بهار... او چه داند قیمت این روزگار؟»

هر چند تعریف مشترک بین مخاطب و نگارنده متفاوت از تعریفی باشد که برخی از اعتدال و تدبیر و امید داشته باشند.

 «کلوخ و سنگ چه داند بهار را چه اثر... بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد»

دولت تدبیر و امید، دولتی که تاکیدش بر اعتدال ورزی سیاسی است و راه و روش مسلمانی را نیز در «امّة وسطا» دنبال می‌کند. دولتی که در قسمتی از بند ششم منشور اخلاقی خود مسئولان را ملزم به تعهد به این متن می‌کند: «در تمام تصمیمات و اقدامات خود جویا و پذیرای نقد و نظر دیگران باشم، مسئولیت خطاهای خود را بپذیرم؛ برای دیدگاه مخالف و انتقاد، ارزش قائل باشم» و شاید بد نباشد بمنظور ارائه الگویی مناسب برای سال آتی از همین منظر سال ۹۳ مورد مداقّه قرار گیرد.

۳- اگر جامعه باید اصلاح شود، اگر قصدمان توسعه جامعه است، اگر قصد حکومت بر مدار اعتدال و تدبیر داریم، نقد لازمه آن است. مدیریت اعتدالی و توسعه گرا، مدیریتی مبتنی بر ارزیابی هزینه و فایده و نیز کم ریسک است. مدیریتی که فضا را غیر امنیتی کند، از تنش بکاهد، حق را فدای مصلحت‌های مقطعی نکند، مدیریتی که نقدپذیر باشد. مدیر معتدل نه تنها از نقد نمی‌ترسد و آن را تخطئه نمی‌کند، بلکه از آن استقبال هم می‌کند. اگر واقعا قصدمان حرکت بر مدار اعتدال و تدبیر باشد نقد کٌشنده نیست، احیاگر است.

«از بهاران کی شود سرسبز سنگ... خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ»

«سال‌ها تو سنگ بودی دلخراش... آزمون را یک زمانی خاک باش»

اگر به جای پرداختن به اصل نقد، به انگیزه ناقد پرداخته شده است، باید یقین داشت که از موضع مدیریت اعتدالی به مسایل نگریسته نمی‌شود چرا که اگر از موضع دشمنی نقدی هم شود، ولی نقد وارد باشد، هرچند این نقد از موضع دشمنی است اما اثر آن دوستانه خواهد بود و بلعکس اگر از موضع دوستانه و شیفتگی به لاپوشانی اشکالات پراخته می‌شود، نباید تردید داشت که اثر آن اثری مخرب است. و قطع یقین نوع و اثر نقد را فقط منتقد تعیین نمی‌کند و چه بسا نقد شونده تاثیر بسزایی در این امر دارد. وقتی نقد شونده‌ای طرفدار یا حتی عامل به انتقاد از خود است، ولی انتقاد دیگران را نه تنها برنمی‌تابد که سرکوب هم می‌کند، یقینا عریانی استبداد را در پس شعار اعتدال و انتقاد از خود پوشانده‌ است و قطعا اثر نقد بر او اثری دوستانه نیست و خواه نا‌خواه «بر زمینش می‌زند نادان دوست»...

۴- نیم نگاهی به همین یک ذائقه بخوبی مشخص می‌کند که چقدر طی سال گذشته در بِستر اعتدال گام برداشته‌ایم و چقدر از آن زاویه داشته‌ایم.

النهایه در بدو سال نو بدرگاه ایزد منان حقیرانه از شرّ نفس پناه برده و ضمیری نقد پذیر و قلبی بزرگ مسئلت می‌نماییم. که بقول مولوی:

«تا منزل آدمی سرای دنیاست... کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست»

«خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود... سالی که نکوست، از بهارش پیداست»