توجیه استراتژی تحریم در سیاست خارجی آمریکا
بحث تحریم ها این روزها بسیار شور و حرارت گرفته است. دنی گلاسر، معاون وزیر خزانه داری آمریکا اخیرا در نیوزویک لاف زده بود که وزارت خزانه داری «در مرکز امنیت ملی ما» قرار دارد. تحریم های مالی نخستین واکنش غرب به الحاق کریمه به روسیه و تداوم جنگ طلبی این کشور به سمت اوکراین بود و حال بحث دولت اوباما این است که شبکه تحریم ها را تا کجا بگستراند.
واشنگتن پست در مطلبی به توجیه استراتژی "تحریم" در سیاست خارجی اوباما پرداخته است و شکافهای موجود در این استراتژی (از جمله کارساز نبودن یا تبعات آن برای مردم کشور تحریم شده) را افسانه خوانده است.
این مطلب را در زیر می خوانید:
بحث تحریم ها این روزها داغ شده است. دنی گلاسر، معاون وزیر خزانه داری آمریکا اخیرا در نیوزویک لاف زده بود که وزارت خزانه داری «در مرکز امنیت ملی ما» قرار دارد. تحریم های مالی نخستین واکنش غرب به الحاق کریمه به روسیه بود و حال بحث دولت اوباما این است که شبکه تحریم ها را تا کجا بگستراند. پس آیا تحریم ها یک ابزار سیاست خارجه منسوخ و از کار افتاده است، یا یک گزینه امن بین تحرکات دیپلماتیک و اقدام نظامی، یا یک امید جدید برای رهبری جهانی آمریکایی؟ مطمئنا جواب هیچ یک از گزینه های بالا نیست. برای آنکه بدانید چرا، باید نسبت به چند افسانه آگاه شوید.
1.تحریم ها هرگز کارساز نبوده اند
پانزده سال پیش کهنه سربازان برجسته سیاست خارجی آمریکا، افرادی چون دیک چنی و ریچارد هاوس تحریم را دیوانگی خواندند. اما نگرش ها تغییر کرده است. تحریم ها در جنگ جهانی علیه تروریسم تشدید شد و حال از حمایت دو حزبی بهره می برد. برای مثال جوهان زارات، تحلیلگر ارشد امنیت ملی آمریکا و مشاور معاون امنیت ملی در دولت جورج بوش در کتاب «جنگ خزانه داری» استدلال می کند که آمریکا می تواند با استفاده از تحریم ها «با اکثر تهدیدهای مهم امنیت ملی خود مقابله کند.»
تحریم ها در صورتی کارساز هستند که بتوانند فشار شدید اقتصادی به کشور هدف وارد کنند. اما «کارساز» باید این معنی هم باشد که دولت تحریم شده به اهداف سیاسی خاصی تن می دهد یا بر سر آنها مصالحه می کند. فشار اقتصادی همیشه به تنهایی منجر به مصالحه نمی شود، به خصوص اگر امتیازات ارضی یا تغییر رژیم هدف تحریم باشد.
2.تحریم ها به مردم بیش از دولت ضربه می زند
این برداشت، یکی از قدرتمندترین میراث های به جای مانده از تحریم های سازمان ملل است که پس از حمله صدام حسین به کویت در سال 1990 علیه عراق اعمال شد. این تحریم تجاری جامع، اثرات مخربی بر جامعه عراق داشت و شهروندان عراقی را بیش از صدام حسین تحت فشار قرار داد. طی پنج سال نخست این تحریم ها، قیمت هر لقمه غذا برای یک خانواده عراق 250 برابر شد و میزان مرگ و میر نوزادان سر به فلک کشید. مادلین آلبرایت، وزیر خارجه آ»ریکا در می 1996 گفت حتی اگر تحریم ها منجر به مرگ نیم میلیون کودک عراق شود، «ارزشش را دارد.»
اما موارد مانند عراق استثنا هستند. بر اساس برآوردهای موسسه اقتصاد بین الملل پترسون، اکثر تحریم های اقتصادی بیش از یک دهه به طول نمی انجامند و اغلب در کمتر از یک سال پایان می یابد.
3.مهم است که تحریم ها را تاجای ممکن افزایش دهیم
زمانیکه بحث به تحریم ها می رسد فرض اینکه «فشار بیشتر، امتیاز بیشتر» آسان است. به طور منطقی، اگر ایده تحریم روسیه این است که ولادیمیر پوتین را مجبور به محاسبه دوباره هزینه ها و مزایای چندتکه کردن اوکراین کند، پس مطمئنا تشدید هزینه ها باید خوب باشد، درست است؟
بازهم پرونده عراق در اندیشیدن به مسئله به حداکثر رساندن تحریم ها علیه ایران یا روسیه آموزنده است. اول اینکه صدام حسین با مهارت بسیار گناه تحریم ها را به گردن دولت های غربی انداخت. تاثیرات انسانی تحریم ها می تواند مقاومت سیاسی جدی را به دنبال داشته باشد. دوم اینکه اهداف علنی تحریم های عراق (نابود کردن برنامه تسلیحات کشتار جمعی این کشور) با اهداف اعلام نشده آن (سرنگون کردن صدام حسین) تا حدودی در تضاد بود. پرهزینه ترین تحریم های جهان هم ارزشی نخواهند داشت اگر مطالبه شان مشخص نباشند. سوم اینکه غرب با سرکش خواندن عراق نشان داد که درگیری های بسیاری در آینده رخ خواهد داد. زمانیکه که کشور تحریم شده، کشور تحریم کننده را از دشمنان خود ببیند، تمایلش به تسلیم از بین می رود.
4.روسیه به عنوان صادرکننده انرژی، آسیب پذیر است
اقتصادهایی که تنها در یک یا دو محصول به خصوص صادرات دارند ممکن است نسبت به تحریم ها حساس تر باشند. ایران آنقدر به درآمدهای نفتی وابسته است که حتی تحریم بخشی از صادرات آن به اقتصاد این کشور ضربه زده است. در سال 2012، درآمدهای نفتی بیش از نصف بودجه روسیه و 70 درصد صادرات این کشور بود، بنابراین پوتین نیز می تواند به همین اندازه آسیب پذیر باشد.
اما دست کم دو دلیل وجود دارد که تحریم بخش انرژی روسیه مانند تحریم ایران نباشد.
نخست اینکه وابستگی دولت های اروپایی به انرژی روسیه بیش از ایران است؛ و همین مسئله یکی از دلایل عدم توافق آمریکا و اروپا در تحریم پوتین است.
دوم اینکه روسیه به جز انرژی، در مقایسه با ایران تاثیر بیشتری بر اقتصاد جهانی دارد و این یعنی تحریم ها هزینه های بیشتری در خارج از مسکو خواهد داشت. انگلیس و کانادا از سپرده های مالی روسیه سود می برند؛ هند و چین از صادرات تسلیحات روسیه بهره می برند. در شرایطی که تحریم های انرژی به شدت بر اقتصاد روسیه ضربه می زند، دیگر کشورها احتمالا نمی خواهند حتی ذره ای از این فشار متوجه آنها باشد.
5.تحریم ها تنها زمانی کارساز هستند که آمریکا مشارکت داشته باشد
از آنجایی که آمریکا در مرکز بازارهای مالی جهانی قرار دارد، واشنگتن جلودار تحریم های مالی بوده است. پس چنین استدلالی که مشارکت آمریکا برای کارساز بودن تحریم ها ضروری است، آسان است.
اما این استدلال هم اشتباه است. روسیه از دسترسی بازار خود برای امتیازگیری از کشورهای نزدیک به خود استفاده کرده است: تحریم های روسیه در سال 2010 دولت قرقیزستان را سرنگون کرد و ارمنستان را مجبور کرد که توافق پیوستن به اتحادیه اروپا را رد کند. در واقع فشار اقتصادی روسیه بر اوکراین، رژیم ویکتور یانوکوویچ را مجبور به رد توافقی مشابه با اتحادیه اروپا کرد.