آیدین سیار سریع در روزنامه قانون نوشت:
طرح «سینما سلام» روز پنجشنبه در سینماهای کشور اجرا شد و مردم به صورت
رایگان به سینماها رفتند و به این ترتیب دل مسئولان را شاد کردند. رئیس
کمیته «سینما سلام» گفت: استقبال از طرح سینما سلام غافلگیر کننده بود. به
طوری که در شهرستانهای مختلف از اول وقت، صفهای طولانی در مقابل سینماها
تشکیل شد.
وی ادامه داد: از قم خبر میرسد که مردم صفی به طول 500 متر
مقابل سینماها تشکیل دادهاند. وی در گفت وگو با خبرنگار ما گفت: خبرهای
خوبی هم از شهرهای دیگر میرسد.
خبرنگار: چه خبرهایی؟
مسئول (با لبخند): ما از اونایی نیستیم که هی از خودمون تعریف کنیم.
خبرنگار: حالا ناز نکنید دیگه. بگویید.
مسئول: حمل بر خودستایی نباشد، ولی در شهرهای مختلف ازدحام و هجوم مردم به
سینماهای کشور تا الان (همچنان لبخند و نگاهی به کاغذ) عرض شود که...
یازده کشته و صدها زخمیبرجای گذاشته.
خبرنگار: تبریک میگم این موفقیت بزرگ رو.
مسئول: خواهش میکنم.
خبرنگار ما به گوشه دیگری میرود و آقای ایوبی رئیس سازمان سینمایی کشور
را پیدا میکند. آقای ایوبی با لحنی حماسی میگوید: «مردم نشان دادند که
سینما را دوست دارند!» در همین لحظه پنج نفر از دوستداران سینما از روی
خبرنگار ما رد شدند. آقای ایوبی خنده ملیحی کرد و گفت: همانطور که دیدید
عبور از فرش قرمز هم یکی از فانتزیهای مردم ماست. در همین راستا خبرنگار
ما بعد از این که توانست از حالت مسطحه خارج شود، با جمعی از این دوستداران
سینما که در صفی طولانی ایستاده بودند گفتوگویی انجام داد.
خبرنگار: آقا سلام علیکم. بفرمایید آخرین باری که سینما اومدید کی بود؟
مرد مسن: 60 سال پیش!
خبرنگار: الان مگه چند سالتونه؟
مرد مسن: 65 سال.
خبرنگار: برای دیدن چه فیلمیاومده بودید؟
مرد مسن: برای فیلم نبود. مادرم خدابیامرز منو آورده بود سینما دست به آب.
خبرنگار چند ثانیه به دوربین نگاه میکند و به سراغ مورد بعدی میرود.
خبرنگار: آقا شما به سینما علاقه دارید؟
مرد میانسال: نخیر.
خبرنگار: تا حالا فیلم دیدید؟
مرد میانسال: نخیر.
خبرنگار: هدفتون از اومدن به سینما چی بود امروز؟
مرد میانسال لبخند میزند.
خبرنگار: پاسخی ندارید؟
مرد میانسال (با حفظ لبخند): شام نمیدن؟
خبرنگار چند ثانیه به صورت مرد میانسال زل میزند، با کظم غیظ به سراغ مورد بعدی میرود.
خبرنگار: هدف شما از اومدن به سینما در روز اجرای طرح سینما سلام چیه؟
خانم میانسال (مبادی آداب): من کلا به چیزهای رایگان علاقهمندم. مثلا چند
وقت پیش ما رفتیم بستنی رایگان بخوریم که خدا لعنتشون کنه، ندادن آخر
سر... موقع تبليغات انتخابات هم من واقعا در پوست خودم نمیگنجم چون یک
عالمه خودکار و مچبند و تقویم رایگان میتونم داشته باشم. الان هم که
سینماها رو رایگان کردن دستشون درد نکنه، واقعا فضا معنوی شده.
خبرنگار: چه فیلمیرو برای دیدن انتخاب کردین؟
خانم میانسال: فیلم آقای مسعود رایگان!
خبرنگار :|
مورد بعدی
خبرنگار: آقای محترم بفرمایید شما برای چی اینجا ایستادید؟
مرد جوان (با شور و حرارت): ما اینجا ایستادهایم تا به آمریکا بگوییم که ما تا آخر ایستادهایم.
خبرنگار: عجب جملهای.
مرد جوان: مخلصیم.
خبرنگار: خب چه فیلمیرو برای دیدن انتخاب کردید؟
مرد جوان: ما فیلم نمیبینیم. ما ایستادهایم.
خبرنگار: خب اگر نمیخواستید فیلم ببینید چرا اومدید توی صف سینما ایستادید؟
مرد جوان: چون ما اعتقاد داریم باید از راههای فرهنگی با دشمن مبارزه کرد.
خبرنگار چند لحظه به صورت مرد جوان خیره میشود و بعد از مدتی با مشاهده
ورود پیرمردها و پیرزنان در وضعیت اغما، زنانِ در آستانه وضع حمل، خانواده
بیلبوردی با دوچرخه همراه با حاج خانم و موارد عجیب دیگر به سالن سینما،
وضعیت برایش به صورت عادی درمیآید و با آقای ایوبی همنظر میشود که «مردم
سینما را دوست دارند!»