فرارو - چهل و سومین جشنواره فیلم فجر با نمایش ۴ اثر در بخش مسابقه و پخش فیلم رگهای آبی در بخش ویژه از روز ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ کار خود را آغاز کرد.
به گزارش فرارو، فیلمهای «داد، بازی خونی، سونسوز، صیاد و رگهای آبی» آثاری بودند که در روز اول جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۳ به نمایش درآمدند و با انتقادات مختلفی مواجه شدند. در این گزارش، به بررسی اجمالی فیلمهای روز نخست جشنواره ۱۴۰۳ خواهیم پرداخت.
ابوالفضل جلیلی یکی از کارگردانی است بیشترین آثار توقیف شده را دارد؛ اما امسال با فیلم جدیدی در جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرده است.فیلم داد درباره نوجوانی به اسم روبرتو است که به دلیل انجام کار اشتباه در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود و کسی را هم در زندگی ندارد و برای رفتن به مرخصی باید قسم یاد کند که به زندان بر میگردد؛ اما او حاضر به چنین کاری نیست. چند روز بعد قاضی با مسئولیت خود، به روبرتو مرخصی میدهد بهشرط اینکه بعد از اتمام مرخصی به زندان برگردد...
در فیلم داد شخصیتها سرگردان هستند و خط داستانی منسجمی ندارند. این فیلم در واقع مجموعهای از خردهروایتهاست که مدام نیز تکرار میشوند؛ اما ما با آنها همراه نمیشویم، مانند ماجرای خودکشی مأمور شهرداری که بدون نتیجه رها میشود. جلیلی برای بهتصویرکشیدن عواطف انسانی گاهی وارد فضای شعار میشود.
در فیلم روبرتو برای خرید به سوپرمارکت میرود و با زور اسلحه کالایی را میگیرد در واقع این لحظه بیشتر شبیه کمدی است تا یک درام غمگین. گویی جلیلی حتی برای بدبیاریهای نقش اصلی هیچ مسیر داستانی مشخصی ندارد.
حسین میرزا محمدی در دومین تجربه کارگردانیاش بعد از فیلم کتچرمی سراغ یکی از حوادث اوایل انقلاب رفته است. داستان درباره اتحادیه کمونیستهای ایران معروف به سربداران است که در سال ۶۰ در جنگلهای آمل و اطراف آن مستقر شدند تا یک انقلاب دیگر خلق کنند.
در خلاصه فیلم بازی خونی آمده است: «جنگ عقل سرد میخواهد» اگر داستان همین باشد، پس چرا بهجای آنکه فیلم استراتژی داشته باشد اسیر شعارهای سیاسی شده است. بازی خونی شروع خوبی داشته است و توانسته جغرافیای شهری آمل را که درگیر جنگ پارتیزانی است به خوبی نمایش دهد؛ اما در نیمه دوم کند شده است و تماشاگر را خسته و کسل میکند.
جنگ در سینما یعنی کشمکش، تضاد و انتخابهایی که شخصیتها را شکل میدهند؛ اما در بازی خونی این عناصر جای خود را به مفاهیمی از پیش تعیین شده داده است. به گفته منتقدان سوژه فیلم بکر و تازه است و ما با داستان جدیدی مواجه هستیم، اما نتوانسته است به خوبی آن را نمایش دهد.
از سویی دیگر پیشفرض عوامل سازنده بازی خونی اینگونه بود که مردم از حوادث آنروزها خبر دارند؛ اما بسیاری از تماشاگران تا میانههای فیلم نمیدانستند که داستان در چه زمانی میگذرد. در این میان نباید از بازی خوب سارا حاتمی غافل شد؛ اما ارسطو خوش رزم که سال قبل با بازی در صبح اعدام برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شده بود در فیلم بازی خونی نمایش قابلقبولی از خود ارائه نداده است.
فیلم سونسوز اولین ساخته رضا جمالی به زبان ترکی است که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. داستان فیلم "سونسوز" درباره کارگردانی سالخورده به نام کاظم است که در دوران جوانیاش، فیلمی درباره نازایی زنان در یک روستا تولید کرده است، اما حالا بعد از چند سال متوجه شده است که دلیل اصلی بچهدار نشدن، مردان بودهاند. کاظم با فهمیدن این موضوع دچار عذاب وجدان شده است و تصمیم میگیرد فیلمی درست کند و حقایق را آشکار کند، اما نمیداند که در مسیر ساخت فیلم با مشکلات بزرگتری مواجه است.
فیلم سونسوز بازیگران معروف ندارد و تنها چهره شاخص آن مریم مومن است که او نیز ترکی صحبت میکند. نکته جذاب فیلم این است که داستان به شیوه آرام و مستندگونه تعریف میگردد و بهسادگی زندگی چند پیرمرد را در قالب کمدی به نمایش میگذارد. تجربه فیلم آتابای نیکی کریمی نشان داده است اگر فیلمهایی به زبان ترکی بهخوبی ساخته و پرداخته شود مورد اقبال عمومی مردم قرار میگیرد.
فیلم زندگی شهید علی صیاد شیرازی را در دوران پر التهاب سالهای ۵۹ تا ۶۰ به تصویر میکشد؛ اما بیش از آنکه یک روایت جذاب و دلنشین باشد انگار یک گزارش خشک و بی رمق است. فیلم صیاد داستان تکراری جنگ و یکی از قهرمانان آن را روایت میکند و مخاطب نیز بهخوبی میداند با چه چیزی روبهرو است و این کار را برای ساخت آثاری با این مضمون سخت میکند.
علی سرابی بهعنوان بازیگر اصلی، فاقد وزن و باورپذیری است و مخاطب را با خود همراه نمیکند؛ اما در این میان نباید از بازی خوب نادر سلیمانی غافل شویم که بهخوبی توانست نقش یک فرمانده ارتشی مغضوب سیستم را ایفا کند.
موضوع اصلی درباره فیلم صیاد نوع پرداختن به داستان است که بیشتر به جای روایت سینمایی و عمیق با یک قصه سطحی و در حد یک تله فیلم تلویزیونی روبهرو هستیم. در این فیلم از هوش مصنوعی برای جایگزینی صدای شهید صیاد شیرازی استفاده شده، اما گریم و چهرهپردازی علی سرابی هیچ شباهتی به تصویر واقعی این شهید ندارد. جواد افشار هر جا که از روایت بصری عاجز میشود به نریشن (با صدای مارال بنیآدم) پناه میبرد؛ اما این تصمیم ناکارآمد باعث توقف روایت بهجای افزودن به جذابیت داستان شده است.
جهانگیر کوثری بعد از چند سال بهجای تهیهکنندگی در قامت یک کارگردان در بخش ویژه جشنواره فیلم فجر حضور پیدا میکند. او در فیلم رگهای آبی به برشی از زندگی فروغ فرخزاد میپردازد. در خلاصه داستان فیلم رگهای آبی آمده است: «ستاره پسیانی، کارگردانی است که قصد دارد مستندی درباره زندگی شاعر فروغ فرخزاد بسازد و برای انتخاب بازیگر با چالش مواجه است و درنهایت باران کوثری انتخاب میگردد.»
رگهای آبی بیش از آنکه یک تصویر واقعی و کلاسیک از فروغ فرخزاد ارائه دهد یک برداشت شخصی از او را نمایش میدهد. ریتم کند فیلم در یک تضاد آشکار با زندگی ملتهب و شعرهای جسورانه فروغ است و این تضاد بیش از آنکه تجربه حسی خلق کند، باعث فاصلهگذاری عاطفی میان مخاطب و قصه شده است.
فیلم رگهای آبی بیش از آنکه به زندگی فروغِ شاعر، آرتیست و هنرمند جسور بپردازد یک تصویر مبهم، سرگردان و شخصی از اوست. در واقع رگهای آبی تصویری کم فروغ از زنی است که جسورانه مینوشت.