صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۸۲۶۳۶۴
این سریال که حتی توسط خود گابریل گارسیا مارکز نیز فیلم‌برداری آن غیرممکن به نظر می‌رسید، ماکوندوی افسانه‌ای را زنده می‌کند.
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۲ - ۰۹ بهمن ۱۴۰۳

اقتباس نتفلیکس از صد سال تنهایی یک نقطه عطف برای صنعت تولیدات صوتی و تصویری کلمبیا محسوب می‌ شود. این پروژه که برای بسیاری غیرممکن به نظر می‌ رسید، به لطف استعداد، خلاقیت و تلاش تیم تولید کلمبیایی امکان‌پذیر شد و توانست این اثر ادبی نمادین را به جهانیان معرفی کند.

به گزارش راهنماتو، با روایت نسلی از عشق، خیانت و دسیسه‌ ها و پس‌زمینه‌ ای حماسی از جنگ داخلی و اتفاقات فانتزی، صد سال تنهایی مدت‌ها به‌عنوان رمانی غیرممکن برای اقتباس به فیلم در نظر گرفته می‌شد.

نویسنده اثر، گابریل گارسیا مارکز، حتی ادعا کرده بود که این رمان وسیع دقیقاً برای اثبات این نوشته شده که کلمه مکتوب، دامنه‌ای وسیع‌تر از سینما دارد.

با این حال، برخلاف تمامی موانع، به نظر می‌ رسد نتفلیکس موفق شده است اثر بزرگ گارسیا مارکز را به تلویزیون منتقل کند، خبری که بسیاری از کلمبیایی‌ هایی که به شدت از این نویسنده مرحوم دفاع می‌ کنند و از دیگر نمایش‌ های تصویری کشورشان خسته شده‌اند را شادمان کرده است.

در این مطلب از راهنمای فیلم ، با استعدادهایی که پشت توسعه این سریال هستند آشنا شوید و درباره این سریال و جامعه کلمبیا بیشتر بدانید.

استعدادهای کلمبیایی در اقتباس صد سال تنهایی

پس از فرآیند انتخابی که شامل بیش از ده هزار نفر بود، گروهی از بازیگران برجسته کلمبیایی برای ایفای نقش شخصیت‌های جذابی که گابریل گارسیا مارکز خلق کرده بود، انتخاب شدند.

از جمله این بازیگران می‌توان به کلاودیو کاتانیو در نقش سرهنگ آئورلیانو بوئندیا، خرونیمو بارون در نقش آئورلیانو بوئندیا در دوران کودکی، مارکو گونزالس در نقش خوزه آرکادیو بوئندیا و سوسانا مورالس در نقش یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌های ادبیات کلمبیا، اورسولا ایگواران، اشاره کرد.

این گروه شامل بازیگرانی است که برخی در آغاز راه بازیگری هستند و برخی دیگر سال‌ها تجربه و شهرت بین‌المللی در این زمینه دارند. آن‌ها در کنار یکدیگر کار می‌کنند تا کیفیت استعدادهای کلمبیایی و توانایی کشور در تولید پروژه‌های بزرگ و پرهزینه را به نمایش بگذارند.

علاوه بر این، در تولید این سریال نیز شاهد حضور کلمبیایی‌هایی هستیم، از جمله لورا مورا که کارگردانی این سریال را بر عهده داشت و به خاطر کارگردانی پروژه‌های برجسته‌ای مانند پادشاهان دنیا شناخته می‌شود.

داستان سریال صد سال تنهایی

این داستان درباره  خوزه و اورسولا است که رابطه خویشاوندی دارند و پدرانشان با یکدیگر برادر هستند. آن دو  برخلاف خواست والدینشان با یکدیگر ازدواج می‌کنند و روستای خود را ترک می‌کنند تا به جستجوی خانه‌ای جدید بروند.

آن‌ها همراه با دوستان و ماجراجویانی دیگر سفری طولانی را آغاز می‌کنند که در نهایت به تأسیس شهری آرمان‌شهری در کنار رودخانه‌ای با سنگ‌های پیشاتاریخی ختم می‌شود؛ شهری که آن‌ها آن را ماکوندو نام‌گذاری می‌کنند.

نسل‌های مختلف از خاندان بوئندیا سرنوشت این شهر افسانه‌ای را رقم می‌زنند؛ شهری که با دیوانگی، عشق‌های غیرممکن، جنگی خونین و پوچ و نفرینی وحشتناک که آن‌ها را به صد سال تنهایی محکوم می‌کند، دست‌وپنجه نرم می‌کند.

به تصویر کشیدن عناصر جادویی این شهر افسانه‌ای چالشی بزرگ برای تمام کسانی بود که در این پروژه دخیل بودند.

یادداشتی درباره نام ‌های صد سال تنهایی

یکی از تم‌های اصلی صد سال تنهایی، تکرار چرخه‌ای تاریخ است. در این رمان، هر نسل محکوم به تکرار اشتباهات – و البته جشن گرفتن پیروزی‌های – نسل قبل از خود است.

برای تأکید بر این موضوع، گابریل گارسیا مارکز به شخصیت‌های اصلی خانواده بوئندیا تعداد محدودی نام داده است. صد سال تنهایی شش نسل را در بر می‌گیرد، و در هر نسل، مردان خانواده بوئندیا به نام‌های «خوزه آرکادیو» یا «آئورلیانو» و زنان به نام‌های «اورسولا»، «آمارانتا» یا «رمیدیوس» نام‌گذاری شده‌اند.

تشخیص تفاوت میان شخصیت‌هایی که نام‌های یکسان دارند، گاهی دشوار است. این تا حدی طبیعی است: زیرا پیام گارسیا مارکز دقیقاً همین است که طبیعت انسانی تغییر چندانی نمی‌کند و خانواده بوئندیا در چرخه‌ای از تکرارها گرفتار شده است.

با این حال، برای درک واضح‌تر از پیشروی داستان، توجه به نام کامل شخصیت‌ها بسیار مهم است؛ چرا که اغلب دارای تفاوت‌های جزئی برای تمایز هستند. به عنوان مثال، «خوزه آرکادیو بوئندیا» شخصیتی کاملاً متفاوت از پسرش، «خوزه آرکادیو» است: اگرچه نام خانوادگی خوزه آرکادیو نیز «بوئندیا» است، اما گارسیا مارکز یا این اسپارک‌نوت هرگز او را به جز «خوزه آرکادیو» خطاب نمی‌کنند. و همین طور ادامه دارد.

در مواردی که دو شخصیت دقیقاً با یک نام مشخص خوانده می‌شوند (برای مثال، پسر آئورلیانو سگوندو نیز «خوزه آرکادیو» نام دارد)، برای وضوح بیشتر، به نام شخصیت‌ها یک شماره رومی اضافه شده است، اگرچه این شماره رومی در کتاب گارسیا مارکز وجود ندارد: به این ترتیب، «خوزه آرکادیوی دوم» به صورت «خوزه آرکادیو (II)» نمایش داده شده است.

توجه داشته باشید که «خوزه آرکادیو (II)» فرزند خوزه آرکادیوی اول نیست؛ او فقط دومین خوزه آرکادیویی است که در کتاب معرفی شده است.

اقتباس موفق از «صد سال تنهایی»: میراث گابریل گارسیا مارکز در دنیای تلویزیون

ایرنه آرناس، معلم ۳۴ ساله انگلیسی در بوگوتا که برای اولین بار وقتی ۱۳ ساله بود این رمان را خوانده، در این‌باره گفت: «من کاملاً شکاک بودم. این کتاب برای من خیلی اهمیت دارد، چطور ممکن است آن را به یک سریال تبدیل کنند؟» او ادامه داد: «اما با زیبایی‌اش من را غافلگیر کرد. کل سریال را در دو روز دیدم، چندین بار گریه کردم و حالا دوباره کتاب را خریدم.»

رمان داستانی است که قرن‌ها را در بر می‌گیرد و درباره بنیان‌گذاران شهر افسانه‌ای ماکوندو، خوزه آرکادیو بوئندیا و همسرش اورسولا و نسل‌های بعدی آن‌ها است، در روایتی که گاهی با تاریخ کلمبیا هم‌راستا است و گاهی نیست.

دسته‌های پروانه زرد رنگ همواره در اطراف یکی از شخصیت‌ها پرواز می‌کنند، کودکان با دم‌موش به دنیا می‌آیند و خون پسر مرده‌ای از روستا عبور می‌کند تا به پای مادرش برسد.

آنچه در یک کتاب برای جذب خواننده و موفقیت آن مؤثر است، ممکن است در رسانه‌ای مثل تلویزیون کارآمد نباشد.

زمان‌بندی داستان به طور مداوم به عقب و جلو می‌پرد، در داستان بخش کمی دیالوگ وجود دارد، بسیاری از شخصیت‌ها نام‌های یکسان دارند و گابریل گارسیا مارکز تأکید داشت که هم فرم و هم محتوای رمان به گونه‌ای است که هیچ‌گاه نمی‌توان آن را اقتباس کرد.

اما نتفلیکس با همکاری خانواده گابریل گارسیا مارکز تصمیم گرفته که داستانی که در آن قرن‌ها زمان را پوشش می‌دهد، به 16 قسمت کوتاه‌تر تبدیل کند. این کار در قالب یکی از بزرگ‌ترین و جاه‌طلبانه‌ترین پروژه‌های تولیدی در تاریخ آمریکای لاتین انجام شده است.

فراتر از چالش‌های فنی، تهیه‌کنندگان همچنین باید با میراث خود گابریل گارسیا مارکز روبرو می‌شدند، میراثی که در کشور زادگاه او سایه‌افکن است. چهره او بر روی ارز ملی نقش بسته و رمان او به عنوان کتاب درسی الزامی برای نسل‌ها از دانش‌آموزان کلمبیایی بوده است.

کاوش رمان در تاریخ خونین و چرخه‌ای کلمبیا به نوبه خود تصویری از خود کشور را شکل داده است.

آرناس همچنین می‌گوید: « این اثر هم مثبت و رمانتیک است و هم در عین حال صادقانه  و به همین دلیل همین دلیل بود که گریه کردم. در واقع، این رمان واقعیت‌هایی را نشان می‌دهد که به طور عمیق و بی‌پرده در مورد کلمبیا بیان می‌شود.»

این سریال همچنین برای کلمبیایی‌هایی که از نمایش‌های تصویری کشورشان به‌عنوان یک میدان بدون قانون و خشونت‌بار برای کارتل‌های مواد مخدر خسته شده‌اند، مایه آرامش بوده است.

برای زنده کردن ماکوندوی خیالی، نتفلیکس چهار دکور مختلف از ماکوندو ساخت، ده‌ها درخت بومی از سواحل را جابجا کرد و ۱۵۰ گروه را استخدام کرد تا هزاران قطعه دست‌ساز بسازند.

نتفلیکس بودجه سریال را فاش نکرده است، اما اعلام کرده که ساخت آن شش سال طول کشیده و گران‌ترین تولید در تاریخ آمریکای لاتین است.

 
 
 
ارسال نظرات