امیر جدیدی روزنامه نگار در هم میهن نوشت: وقتی ۴۰۰ هزار سال پیش انسان راستقامت آتش را کشف کرد، هرگز گمان نمیکرد روزگاری آتشی که با هزار زور و ضرب و بدبختی شعله گرفت، به چشم برهمزدنی بلای جان اخلافش شود.
حاشیه شهر ایلام در قهوهخانهای نشستهام. تلویزیون دارد آتش لسآنجلس را نشان میدهد. یکی، دو کارشناس و مجری نشستهاند و درباره ناکارآمدی سیستم شهرداری و دستپاچگی آتشنشانان آمریکایی حرف میزنند. مجری یک برنامه میگوید، سیستم اطفای حریق لسآنجلس را به اوکراین فرستادهاند. آن یکی قند در دلش آب شده و حرف از کارما و دست خدا میزند…
یک جوری درباره مهار آتش اظهارنظر میکنند که هرکس نداند گمان میکند این جماعت تمام عمرشان سیاوشانی بودهاند که راه و نیمراه تن به دل آتش میزدند و از آنطرف سُر و مُر گنده بیرون میآمدند.
جوانکی با حالت تمسخر ریموت تلویزیون را بر میدارد و صدای سیاوشان را قطع میکند. بعد هم رو به جماعت قهوهخانه میگوید، اینها نمیفهمند و فقط بلدند حرف بزنند، کیه که نداند آتش کار خود آمریکاییهاست. اصلاً مگر زمستان فصل آتش گرفتن است؟ آمریکاییها میخواهند بهجای لسآنجلس یک شهر مدرن و هوشمند بسازند، زورشان به سلبریتیهایی که در آنجا خانه داشتند نرسیده، تصمیم گرفتهاند کلاش را به آتش بکشند و دوباره بسازندش. تازه قبل از این هم یک امواج صوتی در جنگلها پخش کردهاند و به حیوانات هشدار دادند تا کوچ کنند.
یکی دیگر از آنطرف بلند میشود و میگوید، ترامپ اگر میخواست میتوانست یکشبه کار را جمع کند اما ظاهراً این پروژه را ایلان ماسک برنامهریزی کرده. هر کدام از جماعت داخل کافه از جا بلند میشود و اظهارنظر شاذی میکند و با تایید باقی جماعت سر جایش مینشیند.
به این فکر میکنم که مدیای ینگه دنیا چنان اذهان مردمان جهان را در سیطره خودش گرفته که اگر ناکارآمدی هم داشته باشد، در ذهن مردم دنیا به حساب درایتشان نوشته میشود. آنوقت صداوسیمای ما آنقدر از ماجرا پرت است که حتی نمیتواند اهالی یک قهوهخانه را قانع کند.