صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۵۷۵۳۸
بچه‌هایی که گشت عمار را راه انداختند، همگی از بچه‌هایی بودند که در دانشگاه بودند و راجع‌به مجاهدین شناخت داشتند و چه بسا خودشان برای مدتی هوادارشان بودند و لذا هم به لحاظ روحیات و هم به لحاظ تشکیلات شناخت داشتند. می‌دانستند خانه تیمی چیست؟ جذبه‌های خانه تیمی کدام است؟ کسانی که در خانه‌های تیمی هستند، چه رفتاری از خودشان نشان می‌دهند؟ این‌ها در جایی نوشته و مدون نشده بودند، ولی آدم‌های حاضر انتخاب شده بودند و کاملاً معلوم بود سابقه کار سیاسی داشتند.
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۶ - ۰۴ مرداد ۱۴۰۳

کتاب رعد در آسمان بی‌ابر: تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با سازمان مجاهدین خلق، توسط نشر ایران در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است. این کتاب مجموعه مصاحبه‌های محمد حسن روزی طلب و محمد محبوبی با جمعی از مسئولین امنیتی دهه شصت در رابطه با برخورد‌های امنیتی با سازمان مجاهدین خلق است.

به گزارش انتخاب، روزانه بخش‌هایی از این گفتگو‌ها برای علاقه‌مندان منتشر خواهد شد. به دلیل ملاحضات امنیتی، نام مصاحبه شونده‌ها ذکر نشده و تنها عنوان آن‌ها در متن آمده است.

ادامه گفتگو با یکی از اعضا گشت عمار

در دوره‌ای که می‌گشتید این‌ها را پیدا کنید تحلیل‌تان از برخورد‌های مجاهدین و چرایی کار آن‌ها چه بود؟

مهم‌ترین ویژگی مجاهدین این بود که به شدت تشکیلاتی بودند و کسانی که تشکیلاتی کار می‌کنند حتی اگر یک جمع کوچک باشند می‌توانند بسیار مؤثر باشند. این نکته است. یکی از اهداف ما این بود که تشکیلاتشان را دچار خدشه کنیم که از هم بپاشد و یا دچار مشکلاتی بشود و نتواند کار خودش را انجام بدهد؛ کما این که همین طور هم شد و بعد از مدتی ارتباط بین بالا و پایین قطع شد و به هسته‌های آتش به اختیاری که از طریق رادیو مجاهد اداره می‌شد رو آوردند؛ در حالی که قبلاً این طور نبود و سلسله مراتب داشتند و از بالا به پایین دستور می‌آمد و مشخص می‌کردند که باید بروی و فلانی را ترور کنی ما ارتباط وسط را قطع کردیم و این ارتباط همین طور دائمی قطع نشد بلکه با شناخت و شناسایی شده قطع کردیم.

شما در ریز جزئیات این تصمیمات بودید؟

کدام تصمیمات؟

این تصمیم که تشکیلات بدنه و سردارد و شما باید ارتباط بین این دو را قطع کنید.

بچه‌هایی که گشت عمار را راه انداختند همگی از بچه‌هایی بودند که در دانشگاه بودند و راجع به مجاهدین شناخت داشتند و چه بسا خودشان برای مدتی هوادارشان بودند و لذا هم به لحاظ روحیات و هم به لحاظ تشکیلات شناخت داشتند. می‌دانستند خانه تیمی چیست جذبه‌های خانه تیمی کدام است کسانی که در خانه‌های تیمی هستند چه رفتاری از خودشان نشان می‌دهند این‌ها در جایی نوشته و مدون نشده بودند، ولی آدم‌های حاضر انتخاب شده بودند و کاملاً معلوم بود سابقه کار سیاسی داشتند. این طور نبود که آگهی بدهند که هر کسی که می‌خواهد به گشت عمار بیاید آدم‌های گشت عمار آدم‌هایی بودند که آن‌ها را می‌شناختیم، به نظر من، موفقیت گشت عمار به این دلیل بود که اعضای آن لازم نبود آموزش سیاسی ببینند، بلکه خودشان تجارب کافی داشتند.

گشت عمار شکل گرفته بود که شما واردش شدید؟

بله.

چه کسی شما را انتخاب کرد؟

دو سه نفر از دانشگاه شریف بودند آقای م و آقای. س بچه‌های صنعتی شریف بیشترشان بچه سپاهی بودند از دانشگاه علم و صنعت آقای د بود که بعد رفت وزارت اطلاعات؛ از دانشگاه تهران من بودم و آقای جواد که‌فامیلش یادم رفته است. هفت هشت نفری بودیم.

کلاً گشت عمار چند نفر بودند که این کار بزرگ را انجام دادید؟

روی هم جمع کنید شاید چهل پنجاه نفر؛ چون دائماً عوض می‌شدند، ولی انتخاب‌شان روی شناخت بود. هدف گشت عمار نا امن کردن شهر برای منافقین بود. اتفاقاً حرفش این بود که شهر ظاهراً امن است تا این‌ها بیرون بیایند دستگیر شوند زنده دستگیر شوند و کسانی که آن‌ها را دستگیر می‌کنند خودشان آسیب نبینند. هیچ یک از این‌ها نوشته شده نیستند من عملیاتی حرفه‌ای نبودم که فرض کنید بروم خیابان و راه بیفتم که خیابان برای آن‌ها نا امن شود و نیایند همه دانشجو بودیم و هیچ کدام هم عملیاتی نبودیم. معمولاً چند نفر سوار ماشین می‌شدید؟ با سه با چهار نفر بودیم که با پیکان می‌رفتیم.

با چه کسی می‌رفتید؟

من خیلی گشت نرفتم و بیشتر در ستاد بودم وقتی یکی از اعضای تیم نمی‌آمد برای گشت می‌رفتم. معمولاً سه نفر از دانشگاه‌های مختلف می‌رفتند. وقتی فردی شناسایی می‌شد، یک نفر پیاده می‌شد و جلو می‌رفت دو نفر دیگر می‌آمدند طرف را دستگیر می‌کردند می‌آوردند و بازجویی می‌شد نوع دستگیری هم طوری بود که طرف متوجه نمی‌شد چه کسی را دستگیر کرده است مثلاً یک بار کسی را گرفتیم که از جمله عناصر خیلی مخفی و مؤثر بود و هنوز هم باید زنده باشد و با هویت دیگری دارد زندگی می‌کند.

اسمش چه بود؟

احمد طباطبایی.

چه کاره بود که می‌گویید عنصر خیلی مهمی بود؟

از جمله کسانی بود که کلی از خطوط ارتباطی را لو داد. خودم دستگیرش کردم. یکی از بچه‌های صنعتی شریف و یکی از بچه‌های پلی تکنیک با من آمدند زیر پل سید خندان آن کسی که از دانشگاه صنعتی شریف بود کسی را شناسایی کرد و ما به عنوان مسافرکش سوارش کردیم کمی که جلوتر رفتیم گفتیم چشم بند را بزن. او را بردیم و تحویل سپاه دادیم که گفتند عنصر بسیار مهمی است. بعد‌ها خودش گفته بود: «من قبلاً یک بار دستگیر شده بودم و گولشان زدم و آزادم کردند. این بار هم گفتم همان طور است و فوقش برای مواد مخدر دستگیرم کرده‌اند که می‌روم و می‌بینند چیزی نیست و آزادم می‌کنند. به همین دلیل با این که سیانور هم داشتم، ولی استفاده نکردم.» این یکی از عناصر فوق‌العاده مهم بود. ما در روز ۳ مهر آدم‌هایی را دستگیر کردیم که از ملات‌هایشان قضیه ۵ مهر را در آوردیم و سریع هم به دوستان دادیم کسی بود به اسم هادی جمالی که خیلی کمکمان کرد.

ارسال نظرات