صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۲۶۵۳۸
همانند آنچه در عین الاسد علیه آمریکایی‌ها رخ داد و کم‌کم به خسارت‌ها اعتراف شد، اکنون اسرائیلی‌ها نیز با گذر زمان اعترافات جدیدی بیان می‌کنند.
تاریخ انتشار: ۱۹:۵۶ - ۲۸ فروردين ۱۴۰۳

اطلاع از واقعیت‌های بیشتری از حمله تنبیهی ایران به اسرائیل، نیاز به صبر راهبردی ندارد. کمی صبر معمولی کافی است تا اعترافات جدیدی از زبان اسرائیلی‌ها شنیده شود که چه ضرباتی دریافت کردند. درست مثل آمریکایی‌ها که بعد از حمله به عین الاسد گفتند، چیزی نشد، اما بعدتر، واقعیت را به شکل قطره‌چکانی بیان کردند.

به گزارش فارس، برای اینکه کمی درک کنیم چرا اسرائیلی‌ها به همه واقعیت اذعان نمی‌کنند، باید کمی به آن‌ها حق بدهیم و باید وضعیت آنان را درک کرد. هضم حجم خسارت نخستین حمله ایران به اسرائیل، در تل‌آویو کمی زمان نیاز دارد. بخصوص وقتی که آمریکا هم از همان ابتدا (از بیم آغاز یک جنگ منطقه‌ای) مکرر در گوش تل‌آویو توصیه کند که پاسخ نظامی به ایران ندهد.

درد حمله، اینجا بیشتر است؛ ضربه را دریافت کنی و مهمترین پشتیبان و متحد هم بگوید واکنش نشان نده. این مفهوم، تحلیلی سیاسی یا مطبوعاتی نیست، بلکه برآمده از سخنان خود اسرائیلی‌هاست. روز گذشته سی. ان. ان به نقل از دو مقام مسئول نوشت، برای اسرائیل سخت است که اولین حمله ایران به "خاک اسرائیل" را بی‌پاسخ بگذارد. آن‌ها میگویند، نمی‌شود. باید یک پاسخی داده شود.

این حسی که اسرائیلی‌ها به دیگران منتقل می‌کنند و بی‌تابی نشان می‌دهند، اصلا با بیان مواضع اولیه پس از حمله تنبیهی ایران تطابق ندارد. اگر ۹۹ درصد موشک و پهپاد‌های ایران در پدافند گرفتار شده، چرا اینقدر تل‌آویو بی‌تابی می‌کند؟ دریافت پاسخ این سوال، نیاز به گذشت کمی زمان دارد. کمی باید صبور بود تا از گوشه و کنار، اعترافات بیان شود. البته نیاز به صبر راهبردی نیست، چون همین الان هم اعترافاتی در حال بیان است.

مثلا «تامیر موراگ» خبرنگار کانال ۱۴ تلویزیون رژیم دوشنبه‌شب ۱۵ آوریل (یک روز پس از حمله ایران) در پُستی در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) نوشت: «برخی نکات را برای روشن شدن شب حمله ایران و تبعات آن بیان می‌کنم». سپس در نکته دوم مطلبش نوشت: «بله، پدافند هوایی موفقیت بزرگی به دست آورد، اما اینکه گفته شد ۹۹ درصد (موشک‌ها و پهپادها) رهگیری شد، دقیق نیست. درصد واقعی کمتر از این است».

اعتراف بعدی درباره غافلگیر شدن تل‌آویو است. چرا این اذعان مهم است؟ چون اسرائیل می‌دانست که ایران اعلام کرده پاسخ می‌دهد لذا با متحدانش در آمادگی صددرصدی قرار گرفت. اما موراگ می‌گوید: «اطلاعات اسرائیل در دو جا غافگیر شد. اول دامنه حمله بخصوص درباره موشک‌های بالستیک و دوم، توان پهپاد‌های ایران در رسیدن به اسرائیل».

البته حق دارند غافلگیر شوند، چون فاصله واقعا زیاد است. او ادامه می‌دهد «ارتش اسرائیل پهپاد شاهد ۲۳۸ را می‌شناسد، اما فکر می‌کرد تعدادش خیلی کمتر از این باشد و بُرد پروازی آن خیلی کمتر. نصف پهپاد‌هایی که ایران شلیک کرد از این نوع بود و نیمی دیگر شاهد ۱۳۶».

در اینجا خبرنگار اسرائیلی، صادقانه یک اعتراف دیگر می‌کند. میگوید، «اگر موفق شدیم تعداد زیادی از پهپاد‌ها را با پدافند رهگیری کنیم، به لطف آمادگی زودهنگام بود. در صورت وقوع یک حمله غافلگیرکننده، قطعا تعداد بیشتری از پهپاد‌ها و موشک‌های کروز، به اسرائیل اصابت خواهد کرد». البته این خبرنگار اسرائیلی باید این را هم اضافه می‌کرد که با وجود هوشیاری، صرفاً اگر حمله، برای چند ساعت دیگر ادامه پیدا می‌کرد، با توجه به محدودیت در مداومت پروازی جنگنده‌های آمریکایی، فرانسوی و انگلیسی یا نیاز به سوختگیری -حتی در آسمان-، آنگاه تعداد یا درصد بیشتری از پهپاد‌ها از تور پدافند عبور می‌کرد یا مثلا اگر پهپاد‌های بیشتری از چند جبهه دیگر شلیک می‌شد؟

اعتراف بعدی خبرنگار اسرائیلی، نقض ادعا‌های آمریکایی‌هاست. این خبرنگار اسرائیل نوشت، آنچه رسانه‌های آمریکایی منتشر کردند که حدود ۵۰ درصد موشک‌های بالستیک ایران اصطلاحا فیل شد [شکست خورد]و در مسیر سقوط کرد، نادرست است. این رقم خیلی کمتر از چیزی است که گفته شده است... در کل ۹۹ درصد از کل سلاح‌ها، هم درست نیست.

نکته این است که با توجه به سه عامل، موفقیت حمله تنبیهی ایران، کاملا مسجل است و همین میزان موفقیت بالاست که برای تل‌آویو دردآور است و تحمل این درد برایشان طاقت‌فرساست و دارد آنان را به سمت اشتباه دوم سوق می‌دهد. آن سه عامل این است: ۱- منتفی بودن عنصر غافلگیری اسرائیل. ۲- بُعد مسافت. ۳- پدافند چند لایه پیشرفته که به تعبیر برخی کارشناسان، برخوردار از لبه فناوری است.

عبور هر تعداد پرتابه از چندین لایه پدافندیِ در اوج آماده‌باشِ صددرصدی، یعنی گذر از لبه فناوری حریف؛ لذا صرف همین یک نکته برای گرفتن خواب و خوراک از استراتژیست‌های صهیونیست کافی است. چرا؟ نکته این است:، چون اسرائیل در اوج آمادگی، با بهترین سامانه‌های پدافندی دنیا و با ایجاد چند لایه، در مقابل حداقل توانایی هجومی ایران، تقریبا ناموفق عمل کرد؛ لذا اگر ایران (۱) با غافلگیری، (۲) از سلاح‌های بهتر خود (۳) با تاکتیک پیچیده‌تر، استفاده کند، درصد این ناموفقی اسرائیل، بیشتر خواهد شد و نگرانی اصلی همینجاست.

با توجه به این شناخت جدید از توانایی ایران، اکنون اسرائیل با کمک آمریکا در حال تلاش برای جا انداختن این نکته است که اگر پاسخی به ایران بدهد، بسیار محدود است و اصلا قصد جنگ و افزایش تنش ندارد و فقط محض اینکه تسکینی بر دردش باشد قصد دارد از خود اقدامی نشان بدهد تا بلکه درصدِ سقوط آزادِ قدرت بازدارندگی خود را کاهش دهد. اما اسرائیل باید به هشدار‌های ایران توجه جدی کند.

مگر خودشان نمی‌گویند که تهدید‌های ایران بعد از حمله به کنسولگری، عوض شده؟ مگر نمیگویند ایران تا الان تهدید میکرد، اما الان اجرا هم کرد؟؛ پس قطعا با وجود هر آسیبی که به ایران بزنند، درد پاسخ مرحله دوم ایران، برای تل‌آویو بیشتر خواهد بود. آنوقت چه؟ توان تحمل آن یا حتی تحمل جنگ منطقه‌ای و چند جبهه‌ای را پس از شش ماه فرسایش دارد؟ اگر اسرائیلی‌ها همین ۹۹ درصد را برای خود روزی چند بار تکرار کنند شاید در تسکین درد موثر بیفتد و این بهتر از روی آوردن از چاله به چاه و دادن پاس گل بعدی است.

ارسال نظرات