صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

برای کسانی که از فیلم «اوپنهایمر» لذت بردند
درام زندگینامه‌ای کریستوفر نولان داستان جی. رابرت اوپنهایمر (با بازی کیلیان مورفی) در دوران رهبری پروژه منهتن، ابتکار نظامی آمریکا برای ساخت بمب اتمی که قرار بود برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گیرد را دنبال می‌کند.
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۱ - ۰۴ فروردين ۱۴۰۳

فیلم اوپنهایمر به عنوان یکی از خبرسازترین و بهترین فیلم‌های منتشر شده در سال‌های اخیر، علاقه به تاریخ بمب اتمی را به اوج خود رسانده است.

به گزارش روزیاتو، درام زندگینامه‌ای کریستوفر نولان داستان جی. رابرت اوپنهایمر (با بازی کیلیان مورفی) در دوران رهبری پروژه منهتن، ابتکار نظامی آمریکا برای ساخت بمب اتمی که قرار بود برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گیرد را دنبال می‌کند.

 این فیلم با تمرکز بر وقایعی که مستقیماً توسط اوپنهایمر تجربه می‌شوند، تصویری پیچیده و جذاب از این مرد ترسیم می‌کند و از بزرگی دستاورد‌های او می‌گوید، در حالی که تنها اشاره‌ای کوتاه به عواقب وحشتناکی که به همراه خواهد داشت، دارد.

آمار نهایی تعداد افرادی که در نتیجه بمب‌های اتمی “مرد چاق” و “پسر کوچک” جان خود را از دست دادند، هنوز قطعی نیست، اما تعداد تخمینی مرگ‌ها بین ۱۱۰،۰۰۰ تا ۲۱۰،۰۰۰ نفر است. پیامد‌های این حمله اتمی به ژاپن در عرصه جهانی به خوبی مستند شده است، اما بسیاری از بینندگان، فیلم اوپنهایمر را تنها برای این تماشا کرده اند که ببینند روایت متفاوت آمریکایی‌ها از داستان ساخت اولین بمب اتمی و استفاده از آن در ژاپن در آخرین روز‌های جنگ جهانی دوم چگونه است.

از درام‌های دهه ۵۰ گرفته تا شاهکار‌های انیمیشنی، این ۱۰ فیلم درباره بمب اتمی و عواقب آن را کسانی که از تماشای فیلم اوپنهایمر لذت بردند باید حتماً تماشا کنند.

۱۰- Rhapsody in August (۱۹۹۱)

کارگردان: آکیرا کوروساوا

آکیرا کوروساوا به وضوح نامی قابل توجه و تحسین شده در زمینه سینمای ژاپن و جهان است که به عنوان یکی از بهترین و تاثیرگذارترین فیلمسازان تمام اعصار شناخته می‌شود. در حالی که این فیلم مانند برخی دیگر از فیلم‌های او به خوبی مورد توجه قرار نگرفت، راپسودی در ماه اوت هنوز هم یک تجربه تماشای ضروری برای طرفداران کوروساوا است، به ویژه کسانی که به تاثیر طولانی مدت و شخصی بمباران اتمی بر مردم عادی ژاپن علاقه دارند.

این فیلم که در اوایل دهه ۹۰ روایت می‌شود، بر روی زندگی کین (ساچیکو موراسی) تمرکز دارد، یک زن مسن که شوهرش و تعدادی از خواهران و برادرانش را در بمباران اتمی ناگاساکی از دست داده است و فرزندان و نوه هایش به دیدار او می‌روند.

او که متوجه می‌شود برادرش در هاوایی در حال مرگ است، آماده می‌شود تا با کمک برادرزاده اش کلارک (ریچارد گی یر) به دیدار او برود. راپسودی در ماه آگوست از تصاویر و شخصیت‌ها برای تفکر موثر در مورد تاثیر حمله اتمی بر سه نسل مختلف از مردم ژاپن، استفاده بسیار تاثیرگذاری می‌کند. این فیلم همچنین فیلم ماقبل آخر کارنامه هنری حیرت انگیز کوروساوا است.

۹- Day One (۱۹۸۹)

کارگردان: جوزف سارجنت

همانند تریلر زندگینامه‌ای اوپنهایمر، فیلم روز یکم یا روز اول نیز نگاهی از درون به طرح ریزی‌های پروژه منهتن داشت و این درام مستند تلویزیونی داستان فیزیکدانی مجارستانی به نام لئو زیلارد (مایکل تاکر) را روایت می‌کند.

این فیلم که با خروج زیلارد از اروپا آغاز می‌شود، شرح تلاش‌های او در کنار آلبرت اینشتین (پیتر بورتسکی) برای متقاعد کردن دولت آمریکا به منظور ساخت بمب اتمی قبل از نازی‌ها است. با این حال، هنگامی که آلمان شکست می‌خورد، زیلارد تلاش می‌کند تا از تکمیل کار آمریکا بر روی بمب جلوگیری کند تا از مسابقه تسلیحات هسته‌ای جلوگیری کند.

روز اول با ارائه نگاهی روشنگرانه به سیاست‌های پشت پرده این عملیات، از جمله سناریو‌هایی که رئیس جمهور هری ترومن (ریچارد دیسارت) با آن‌ها مواجه بود، نگاه جالبی به یکی از پیچیده‌ترین فصل‌های تاریخ آمریکا است.

این فیلم برنده جایزه ویژه درام / کمدی در امی شد و به خاطر وسعت و دقت تاریخی اش مورد تحسین قرار گرفت. همچنین این فیلم بمباران هیروشیما را نشان داده و تصاویری از ویرانی ناشی از آن را به نمایش گذاشت.

۸- I Live in Fear (۱۹۵۵)

کارگردان: آکیرا کوروساوا

یک درام قدرتمند در مورد پارانویای استفاده از بمب اتمی که در سراسر ژاپن و سایر نقاط جهان شیوع پیدا کرد، فیلم من در ترس زندگی می‌کنم به بررسی این موضوع پرداخته است که در چنین دنیای وحشتناکی، عاقل و منطقی بودن چه معنایی دارد.

این فیلم که ۹ سال پس از بمباران اتمی ژاپن روایت می‌شود، داستان کارخانه داری به نام کیچی ناکاجیما (توشیرو میفونه) است که رفته رفته از حملات هسته‌ای در آینده دچار وحشت شده و تلاش می‌کند خانواده بی میل خود را به برزیل منتقل کند. خانواده ناکاجیما که نگران هستند پدرشان تمام دارایی شان را به باد بدهد، امیدوارند او را دیوانه اعلام کنند تا بدین ترتیب از ارثیه شان محافظت شود.

کمدی سیاه کوروساوا نگاهی تلخ و وهم آلود به ترومای پس از جنگ جهانی دوم و بمباران اتمی ژاپن روی مردم این کشور است که تاثیر روانی بمباران اتمی را در جامعه نشان می‌دهد.

هنگامی که تاکائو (ماسائو شیمیزو) داماد کیچی با عصبانیت به او اطلاع می‌دهد که هیچ جای زمین امن نیست –، زیرا اکنون به اندازه کافی سلاح هسته‌ای برای از بین بردن تمام حیات روی کره زمین وجود دارد – فیلم کوروساوا به خوبی یک ترس جهانی واقعی که در دوران اتمی و جنگ سرد بر سراسر جهان حاکم بود را نیز به تصویر می‌کشد.

۷- Barefoot Gen (۱۹۸۳)

کارگردان: موری موساکی

جن پابرهنه که اقتباسی نصفه نیمه از مانگای کیکی ناکازاکی به همین نام است، نگاهی دلخراش به قربانیان بمباران هیروشیما دارد. این انیمیشن بزرگسالانه داستان پسر خردسالی را دنبال می‌کند که در این شهر زندگی می‌کند و وحشتی که هم در زمان انفجار بمب و هم پس از انفجار با آن مواجه می‌شود را روایت می‌کند. در حالی که پدر و دو خواهر و برادر او در آتش می‌سوزند، مادر باردار او زنده می‌ماند، اما بعدتر نوزاد دختری را به دنیا می‌آورد که در اثر سوء تغذیه می‌میرد.

جن پابرهنه علی رغم اینکه یک انیمیشن با درجه بندی PG – ۱۳ است، اما به خاطر به تصویر کشیدن صحنه بمباران، نشان دادن کنده شدن پوست، کره چشم‌های در حال ذوب شدن، بدن‌های زامبی مانند سوراخ شده با شیشه و حتی پرداختن به افرادی که در اثر مسمومیت با اشعه جان خود را از دست داده اند، مشهور است.

وزن احساسی این فیلم انیمیشن باعث مقایسه آن با انیمه مشهور گورستان کرم‌های شب تاب (Grave of the Fireflies) شده است، در حالی که آن را با فیلم کوتاه Pikadon ساخته سال ۱۹۷۸ نیز به عنوان تصویری فراموش نشدنی و کابوس وار از وحشت‌های جنگ که از طریق لنز انیمه روایت می‌شود، مقایسه کرده اند.

۶- Empire of the Sun (۱۹۸۷)

فیلم امپراطوری خورشید یکی از ساخته‌های کمتر شناخته شده استیون اسپیلبرگ است که داستان آن در طول جنگ جهانی دوم روایت می‌شود و سفر یک پسربچه دانش آموز بریتانیایی را پوشش می‌دهد که در زمان حمله ژاپن به شانگ‌های در سال ۱۹۳۷ به حال خود رها شده است.

او که اکنون در کمپ اسرای جنگی غربی نگهداری می‌شود توسط مردی به نام باسی (جان مالکوویچ)، ملوان آمریکایی که او نیز اسیر است، مورد مراقبت قرار می‌گیرد. در اواخر فیلم، جیمی جوان (کریستین بیل) برق دوردست بمباران اتمی ناگاساکی را می‌بیند.

در این لحظه یک زیبایی ترسناک وجود دارد، به گونه‌ای که جیمی دچار تروما شده، این درخشندگی را به روح یک زندانی در کمپ و دوست تازه درگذشته اش که به بهشت صعود کرده تفسیر می‌کند. او با شور و شوق به نوری در دوردست و رنگ‌های مرگبار در آسمان خیره می‌شود.

جای سوال است که آیا می‌شد انفجار اتمی را از شانگ‌های دید یا نه، اما این سکانس لحظه‌ای اثرگذار و قدرتمند را خلق می‌کند که همزمان ترسناک، تکان دهنده و از لحاظ عاطفی متناقض است.

۵- Black Rain (۱۹۸۹)

کارگردان: شوهی ایمامورا

این فیلم را نباید با فیلمی ضعیف به همین نام ساخته ریدلی اسکات که در سال ۱۹۸۹ اکران شد اشتباه گرفت، باران سیاه ساخته شوهی ایمامورا فیلمی زیبا و با سرعت روایت دقیق است که با تصویری سیاه و سفید از داستان، بسیار موفق عمل کرده است.

این فیلم داستان یاسوکو (یاشیکو تاناکا) است که با خاله اش زندگی می‌کند و ازدواج او به دلیل قرار گرفتن در معرض تشعشعات هسته‌ای (باران سیاه) در بمباران اتمی پنج سال قبل غیرممکن به نظر می‌رسد. در حالی که او در نهایت با یک کهنه سرباز مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ازدواج می‌کند، یاسوکو با گذشت سال‌ها تسلیم بیماری تشعشع و سرطان شده و جان می‌بازد.

نگاهی دلخراش به زندگی هیباکوشا (لغت ژاپنی‌ها به معنای “مردم بمب زده” که برای توصیف بازماندگان این دو بمب اتمی به کار می‌رود)، این فیلم به شکل تکان دهنده‌ای بدن‌های سوخته و تغییر شکل داده و مرگ تدریجی و دردناک قربانیان ژاپنی این بمباران‌ها را نشان می‌دهد.

تمرکز این فیلم بر انزوای اجتماعی بسیاری از بازماندگان بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی (علاوه بر مشکلات جسمی هولناکشان) به اندازه دقایق آغازین فیلم تاثیرگذار است، روایتی که مخاطبان را در قلب ماجرای حمله اتمی به هیروشیما قرار داد.

۴- Labyrinth of Cinema (۲۰۱۹)

کارگردان: نوبوهیکو اوبایاشی

هزارتوی سینما، آخرین فیلم کارگردان تجربی، نوبوهیکو اوبایاشی، سه ساعت شگفتی سورئالیستی را به تصویر می‌کشد که به همان اندازه که بلندپروازانه است، خیره کننده نیز هست. در حالی که یک سینمای کوچک ژاپنی آخرین فیلمش را نمایش می‌دهد، سه مرد و یک دختر مدرسه‌ای کوچک در نمایش تمام شب فیلم‌های جنگی شرکت می‌کنند تا به شیوه خود پایان کار این سینما را جشن بگیرند. با این حال، وقتی آن‌ها به درون فضای فیلم‌هایی که تماشا می‌کنند منتقل می‌شوند، خود را در مبارزه‌ای ناامیدانه برای بقا می‌بینند.

در حالی که این فیلم به بررسی سه لحظه مهم در تاریخ نظامی ژاپن می‌پردازد، بدون شک سکانسی که این چهار شخصیت را در هیروشیما در آستانه بمباران اتمی قرار می‌دهد، جذاب‌ترین و اثرگذارترین سکانس این فیلم است. هزارتوی سینما با استفاده از روایت غیرمعمول خود برای نشان دادن قدرت سینما و در عین به تصویر کشیدن بی معنایی جنگ، شاهکاری هیپنوتیزم کننده از فیلمسازی تجربی است.

۳- Children of Hiroshima (۱۹۵۲)

کارگردان: کانتو شیندو

فیلم کودکان هیروشیما کم‌تر از یک دهه پس از نابودی هیروشیما در اثر شلیک بمب اتمی موسوم به “پسر کوچک” منتشر شد. این فیلم که با تصاویری ماندگار از ویران شدن شهر آغاز می‌شود، خیلی زود تمرکز خود را بر روی روایت تاکاکو (نوبوکو اوتوا) قرار می‌دهد، معلم جوانی که برای دیدن قبر خانواده اش به هیروشیما سفر می‌کند و با خدمتکار سابق خود، ایواکیچی (اوسامو تاکیزاوا) که به شدت زخمی شده ملاقات می‌کند.

او همچنین به محل ساختمان مهدکودکی که قبلاً در آن تدریس می‌کرد می‌رود و برخی از دانش آموزان سابق خود را پیدا می‌کند و عواقب مخرب بمباران را از نزدیک و به صورت دست اول می‌بیند.

این فیلم که بر اساس روایت‌های واقعی ساخته شده، تمرکز خود را بر روی هیباکوشا‌ها و چگونگی طرد شدن آن‌ها از جامعه بدون فرصت‌های شغلی می‌گذارد، موضوعی که به شکلی بی نقص و دقیق توسط کانتو شیندو که عواقب بمب را از دیدگاه مردم عادی و زخمی به تصویر کشیده بود، به طرز قابل تحسینی مدیریت می‌شود.

این فیلم اغلب با هیروشیما منتشر شده در سال ۱۹۵۳ مقایسه شده است، فیلمی که در ارائه تاثیرات بمباران اتمی این شهر تصاویر هولناک تری داشت و به شدت از رهبران سیاسی آمریکا و ژاپن که باعث این فاجعه شدند انتقاد می‌کرد. هر دو فیلم در عین حال که با تجربه‌های ناخوشایند دیداری همراه هستند، اما تماشای آن‌ها ارزشمند و روشنگرانه است.

۲- In This Corner of the World (۲۰۱۶)

کارگردان: سونائو کاتابوچی

یکی دیگر از تصاویر دلخراش و انیمیشنی از جنگ براساس یک مانگا، در این گوشه دنیا، اقتباسی بی رحمانه و در عین حال زیبا از داستان فومیو کونوئه بود. داستان از این قرار است که سوزو (رنا نونن)، هنرمند جوان و مهربانی است که در طول جنگ جهانی دوم در نزدیکی هیروشیما زندگی می‌کند و در اثر حمله هوایی، دستش را از دست می‌دهد، بمبارانی که منجر به مرگ خواهرزاده جوانش نیز می‌شود.

هنگامی که خانواده سوزو در بمباران هیروشیما کشته می‌شوند، او و همسرش از یک کودک یتیم مراقبت می‌کنند و برای زندگی جدیدی به شهر کوری می‌روند.

این فیلم انیمه یک داستان دلخراش و در عین حال شخصی و تایید کننده زندگی در مورد بقا در دوران جنگ است که دو تصویر از انفجار اتمی را به بینندگان ارائه می‌دهد و تصویر دوم به طور خاص تکان دهنده و ترسناک است. در این گوشه دنیا به لطف داستان احساسی و تاثیرگذار و انیمیشن دستی زیبایش با تحسین گسترده‌ای در سراسر مواجه شد. این فیلم به عنوان یکی از کمتر دیده شده‌ترین فیلم‌های انیمه‌ای در سال‌های اخیر شناخته می‌شود.

۱- Hiroshima Mon Amour (۱۹۵۹)

کارگردان: آلن رنه

هیروشیما عشق من که محصول مشترک سینمای ژاپن و فرانسه است، یکی از ستون‌های تعیین کننده سینمای موج نوی فرانسه به شمار می‌رود و در عین حال اولین فیلم بلند آلن رنه نیز به شمار می‌آید که اتفاقاً اثری بسیار تاثیرگذار از آب درآمد.

این فیلم که یک درام رمانتیک است، داستان یک بازیگر فرانسوی است که در حال کار بر روی یک فیلم ضد جنگ در ژاپن است و رابطه‌ای عاشقانه را با یک معمار ژاپنی که خانواده اش را در اثر بمب اتمی از دست داده است، برقرار می‌کند.

گذشته تراژیک خود این هنرپیشه – که در آن عاشق یک سرباز آلمانی بود که بعد‌ها کشته شد، و بعد‌ها مردم روستایش سر او را به به خاطر این عشق تراشیدند – در برابر درد درونی معمار ژاپنی به زیبایی متعادل شده است.

این فیلم داستانی تلخ و تامل برانگیز درباره آسیب‌های بین المللی جنگ جهانی دوم است. هیروشیما عشق من به طور گسترده‌ای به خاطر بازی خیره کننده امانوئل ریوا و تصویر نوآورانه آن از میلیون‌ها رنج کشیده‌ای که از جنگ جهانی دوم متضرر شدند، مورد تحسین همگان قرار گرفت.

ارسال نظرات