صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۰۰۳۹۳
دکتر مجتهدی در ابتدا چندان علاقه‌ای جدی به فلسفه نداشت و بیشتر به ادبیات علاقه‌مند بود، ولی، چون مشاهده کرد که در جامعه ما آن‌چنان که شایسته است از فلسفه یاد نمی‌شود، تصمیم به مطالعه فلسفه گرفت و آرام‌آرام به آن علاقه‌مند شد.
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۵ - ۲۶ دی ۱۴۰۲

استاد پیشکسوت فلسفه روز دوشنبه، ۲۵ دی‌ماه در ۹۳سالگی درگذشت. این استاد فلسفه و نویسنده کتاب‌های فلسفی متعدد، متولد دهم شهریورماه ۱۳۰۹ در تبریز بود.

به گزارش هم‌میهن، او که در اولین همایش چهره‌های ماندگار در سال ۱۳۸۰ به‌عنوان چهره ماندگار فلسفه برگزیده شد و در سال ۱۳۸۹ در چهارمین جشنواره بین‌المللی فارابی به‌عنوان پیشکسوت علوم انسانی ایران تقدیر شد و لوح تقدیر یونسکو و مدال طلای جهانی ابن‌سینا را دریافت کرد، صاحب آثاری متعدد ازجمله «فلسفه نقادی کانت»، «فلسفه در قرون وسطی»، «فلسفه تاریخ»، «دکارت و فلسفه او»، «پدیدارشناسی روح برحسب نظر هگل»، «دونس اسکوتوس و کانت به روایت هایدگر»، «فلسفه و تجدد»، «نگاهی به فلسفه‌های جدید و معاصر در جهان غرب» (مجموعه مقالات) و... بود. آن‌چه در ادامه می‌خوانید حاصل صحبت با موسی اکرمی، استاد فلسفه علم در مورد کریم مجتهدی، استاد فقید فلسفه است.

موسی اکرمی/ استاد فلسفه علم: دکتر کریم مجتهدی در میان اساتید دانشگاه و به‌شکل مشخص رشته فلسفه، چهره‌ای سرشناس بود. او از پیش از انقلاب به گروه فلسفه دانشگاه تهران پیوست و مدت زمانی بیش از ۴۰ سال را صرف تدریس کرد. دکتر مجتهدی طی این مدت‌زمان نه‌تن‌ها دانشجویان بسیار زبده‌ای را پرورش داد بلکه برای ترویج فلسفه، به‌ویژه فلسفه غرب آثاری بااهمیت و ارزشمند را به رشته تحریر درآورد. من هیچ‌گاه به‌صورت مستقیم شاگرد دکتر مجتهدی نبودم، اما همواره آثارش را دنبال می‌کردم و او نیز همواره به من اظهار لطف می‌کرد. با این وجود آن‌گونه که من از شاگردان و دانشجویان دکتر مجتهدی شنیده‌ام، همواره از او به‌عنوان استادی بسیار منضبط، با دقتی فوق‌العاده و حوصله‌ای بسیار زیاد یاد می‌شد.

شاگردی چهره‌های نامدار

عمده تحصیلات دکتر مجتهدی در حوزه فلسفه غرب بود و تا آن‌جا که مطلعم، دیپلم‌اش را در سوئیس گرفت، سپس به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن فلسفه خواند. البته طبق آن‌چه از خاطرات او به‌یاد دارم و بار‌ها نقل شده است، دکتر مجتهدی در ابتدا چندان علاقه‌ای جدی به فلسفه نداشت و بیشتر به ادبیات علاقه‌مند بود، ولی، چون مشاهده کرد که در جامعه ما آن‌چنان که شایسته است از فلسفه یاد نمی‌شود، تصمیم به مطالعه فلسفه گرفت و آرام‌آرام به آن علاقه‌مند شد. دکتر مجتهدی باتوجه به موقعیت فرهنگی خانوادگی‌اش، آموختن زبان فرانسه را از کودکی آغاز کرد و به‌تبع‌آن تسلط بر این زبان، یکی از دلایلی بود که او پس از سوئیس، فرانسه را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. او چه در دوره لیسانس، چه در دوره فوق‌لیسانس و چه در دوره دکتری، شاگرد افرادی نامدار بود. چهره‌هایی برجسته که در کشور ما نیز شناخته‌شده‌اند و ازجمله آن‌ها می‌توان به ژان پیاژه، ژان وال و ژرژ گورویچ اشاره کرد. دکتر مجتهدی ظاهراً درسی هم با موریس مرلو-پونتی گذراند و ازجمله اساتیدش که دوستی اش با او ادامه‌دار نیز شد، هانری کربن بود که دکتر مجتهدی در موردش گفته است، او و دکتر داریوش شایگان نزدیک‌ترین افراد به کربن بودند. پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد دکتر مجتهدی در مورد کانت و تِز دکترای او تِزی تطبیقی میان فلسفه غرب، شرق و ایران بود که در بخش ایران، بیش‌ازهمه به باباافضل کاشانی پرداخت.

آثاری که در میان علاقه‌مندان شوق برمی‌انگیزد

دکتر مجتهدی با دانشی قابل‌توجه که در حوزه فلسفه فراگرفت به ایران بازگشت، به‌عنوان استادیار جذب دانشگاه تهران شد، آرام‌آرام مدارج علمی را پیمود و پیش از انقلاب فرهنگی حتی به تدریس زبان فرانسه هم پرداخت. همان‌طور که اشاره کردم من هیچ‌گاه شاگرد مستقیم او نبودم، اما باتوجه به آن‌چه می‌دانم بیش از همه هگل، کانت و دکارت تدریس می‌کرد. ضمن اینکه آثار منتشرشده توسط او از این جهت که می‌توانند منجر به ترویج فلسفه در میان علاقه‌مندان به فراتر رفتن از سطح ابتدائیات شوند، بی‌آن‌که الزاماً به‌شکلی کاملاً تخصصی تألیف شده باشند، آثاری بااهمیت هستند. آثار دکتر مجتهدی می‌توانند شوق بسیار زیادی را در میان علاقه‌مندان به فلسفه ایجاد کنند و ازجمله شناخته‌شده‌ترین آن‌ها می‌توان به «فلسفه نقادی کانت» اشاره کرد که چندین مرتبه تجدیدچاپ شده است و همین‌طور می‌توان از «دکارت و فلسفه او» نام برد یا به «پدیدارشناسی روح برحسب نظر هگل» و «دونس اسکوتوس و کانت به روایت هایدگر»، «درباره هگل و فلسفه او»، «افکار هگل» و «لایب نیتس و مفسران فلسفه او» اشاره کرد که جملگی آثار بسیار بااهمیتی هستند.

از پیوند فلسفه با فرهنگ تا آشنایی با فلسفه جدید غرب

وجه دیگر تألیفات دکتر مجتهدی که بسیار هم بااهمیت است به پیوند میان فلسفه و فرهنگ برمی‌گردد. او دراین‌زمینه دو اثر خواندنی «فلسفه و فرهنگ» و «فلسفه و تجدد» را منتشر کرد؛ دو اثری که اهمیت فلسفه را در بافتار فرهنگی نشان می‌دهند. دیگر نکته مهم تألیفات دکتر مجتهدی، توجه او به آشناسازی ایرانیان با فلسفه غرب است و یکی از آثار شناخته‌شده او دراین‌زمینه «آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب» نام دارد که شامل مجموعه‌ای از مقالات گوناگون است که من‌حیث‌المجموع بسیار خوب تنظیم شده و نشان از دغدغه دکتر مجتهدی برای متوجه کردن ایرانیان به فلسفه غرب دارد. البته کاری که دکتر مجتهدی دراین‌زمینه انجام داد طبعاً نیازمند آن است که از طریق خوانش متون گوناگون توسط رهروان او ادامه یابد؛ چراکه همان‌طور که دغدغه دکتر مجتهدی و برخی دیگر از روشنفکران ایرانی است، نحوه آشنایی ما ایرانیان با مدرنیته و اندیشه‌های مدرن به‌ویژه در حوزه فلسفه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و ما باید بدانیم که فلسفه غرب به چه شکل و شیوه‌ای وارد ایران شده، چه رویکردی نسبت به آن وجود داشته است، به چه میزان پذیرفته شده و در محافل و مجامع گوناگون علمی و روشنفکری چه واکنش‌هایی به آن نشان داده شده است. این یکی از حوزه‌هایی است که دکتر مجتهدی به آن پرداخته و از نظر من، از ارزش بسیار بالایی برخوردار است و بسیار قابل‌توجه است.

پرداختن به فلسفه از مجرای ادبیات

همان‌طور که اشاره کردم علاقه دکتر مجتهدی به فلسفه از مجرای ادبیات بود. او ابتدا با ادبیات آشنا، سپس به فلسفه علاقه‌مند شد و بعد هم کار خود را به‌عنوان تحصیلکرده فلسفه پیش برد. تا آن‌جایی که به خاطر دارم، او در حوزه ادبیات بیش‌ازهمه آثاری را به زبان فرانسه تألیف کرد که امیدوارم کسانی آن‌ها را جمع‌آوری، به فارسی ترجمه و عرضه کنند. ظاهراً دکتر مجتهدی در این حوزه آثاری را هم به فارسی تألیف کرد که پیش از انقلاب، به‌صورت پاورقی منتشر شد. پاورقی‌هایی که حتی اگر ارزش ادبی خاصی نداشته باشند به‌عنوان میراث گرانقدر یک استاد ارزشمند حوزه فلسفه که به سپهر عمومی نیز توجه بسیار داشت ارزشمندند. دکتر مجتهدی کتابی هم در مورد داستایفسکی نوشت و به‌نظر من توجهی که او به‌عنوان یک فلسفه‌ورز ایرانی به ادبیات روس نشان داد، قابل توجه است. گمان می‌کنم دکتر مجتهدی یکی، دو رساله از باباافضل کاشانی را هم به فرانسه ترجمه کرد و خاطرم هست که درباره تصادف فروغ فرخزاد هم مقاله‌ای به زبان فرانسه نوشت که به تصور من از اهمیت خاصی برخوردار است.

امیدواری به ادای حق استاد

درمجموع دکتر مجتهدی میراثی ارزنده از خود باقی گذاشت هرچند البته نقد‌هایی هم به برخی آثار به‌جا مانده از او شده و به‌عنوان مثال نقل شده است که برخی از این آثار، مثلاً آن‌چه در مورد کانت یا هگل نوشت، ازجمله آثار دست اول نیستند چراکه برای تالیف آن‌ها از منابع فرانسوی استفاده شده است. با وجود این انتقادات، این میراث به‌عنوان یادگار استادی که دغدغه انتشار آثاری برای عموم داشت و می‌خواست از سطح دانشگاه فراتر رود ارزنده است و برخی‌شان چندین مرتبه تجدید چاپ شده‌اند و صرفاً دانشجویان نیستند که این آثار را مطالعه می‌کنند. دکتر مجتهدی از معدود اساتیدی است که هم انضباطی بسیار چشمگیر داشت، هم توانست حجمی عظیم از مطالب فلسفی را با دغدغه، عشق و علاقه به حوزه فلسفه عرضه کند. خوشبختانه او در دوران حیاتش به افتخارات متعددی نائل آمد و «چهره ماندگار» -با هر کم‌وکیفی که برای آن رویداد قائل باشیم- شد، همچنین لوح تقدیر یونسکو و مدال طلای جهانی ابن‌سینا را دریافت کرد. درنهایت می‌توان گفت، دکتر مجتهدی عمری بابرکت داشت و دانشجویان بسیار خوبی را پرورش داد، دانشجویانی که امروزه برخی‌شان اساتید تراز اول‌اند و امیدوارم حق استاد را ادا کنند و هر کس به‌هرشکلی که می‌تواند، یاد او را گرامی بدارد.

برچسب ها: کریم مجتهدی
ارسال نظرات