صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۷۹۶۳۹
زئوس که حاکم کوه المپ بود بر شورای خدایان و الهه‌ها ریاست می‌کرد، تصمیم‌های مهم می‌گرفت و نظم را در میان خدایان برقرار می‌کرد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۱۳ آبان ۱۴۰۲

خدایان، الهه‌ها و رب‌النوع‌ها در طی تاریخ طولانی جمعی ما مورد ستایش، وحشت و ترس قرار گرفته‌اند.

به گزارش راهنماتو، اسطوره‌های باستانی در سراسر جهان مملو از نام الهه‌ها و رب‌النوع‌هایی است که در قلب پیروان‌شان ترس و وحشت می‌کاشتند. این موجودیت‌های قدرتمند، که اغلب تجسمی از نیرو‌های طبیعت و موجودیت بشر بودند، بر مرگ و زندگی، جنگ و صلح، آشوب و نظم تسلط داشتند.

در این مقاله به ۱۰ مورد از رعب‌آورترین خدایان تاریخ در اسطوره‌های باستانی اشاره کنیم.

۱. زئوس، حاکم رعد‌وبرق

زئوس، خدای خدایان یونانی، از صندلی رفیع خود بر فراز کوه المپ سلطنت می‌کرد. رعد‌وبرق و کنترل او بر آب‌وهوا او را به خدایی مهیب و خشمگین تبدیل کرده بود.

او خدای طوفان و رعد‌وبرق بود و طوفان‌هایش هم جادویی و هم وحشتناک بودند. مردم عادی باور داشتند که شکست یا موفقیت محصولات کشاورزی‌شان به بخشش و رحم این خدا بستگی دارد و بنابراین برای جلب خشنودی این خدا بیش‌از‌اندازه می‌کوشیدند. مشخص است وقتی زندگی و سعادت‌تان به یک شخص وابسته باشد، او قطعا تبدیل به منبعی برای ترس نیز خواهد شد.

زئوس که حاکم کوه المپ بود بر شورای خدایان و الهه‌ها ریاست می‌کرد، تصمیم‌های مهم می‌گرفت و نظم را در میان خدایان برقرار می‌کرد. این عامل دیگری برای تبدیل شدن او به خدایی ترسناک در اسطوره‌های یونان بود. زئوس یک رب‌النوع پیچیده بود که هم به واسطه خردمندی و هم به واسطه سرعت بالای خشمگین‌شدنش شهرت داشت.

او هم در داوری‌هایش عادل و منصف بود و هم می‌توانست در هنگام عصبانیت تنشی و انتقام‌جویانه عمل کند. مثلا در اسطوره‌ها آمده است که زئوس با بستن پرومته به صخره‌ای در جایی که یک عقاب هر روز از جگرش تغذیه می‌کرد ـ دلیلش آن بود که جگر پرومته هر شب دوباره رشد می‌کرد ـ او را تنبیه کرد.

۲. ثور، مهاجم بزرگ

ثور، خدای رعد‌وبرق نورس، چکش قدرتمندش را با قدرتی که در هیچ‌کس دیگری وجود نداشت، در دست می‌گرفت. او از خدایان در برابر غول‌ها و سایر تهدید‌ها محافظت می‌کرد و این باور وجود داشت که صدای غرش رعد‌وبرق صدای حرکت ارابه اوست.

ثور اغلب با شمایل یک خدای شوخ‌طبع و بذله‌گو ترسیم شده است. با وجود این، همه، چه مردمانی که او را می‌پرستیدند و چه دشمنانش، از او وحشت داشتند. ثور می‌توانست آب‌وهوا را تغییر دهد و طوفان و رعد‌وبرق را فرا بخواند.

مردمان نورس که او را می‌پرستیدند می‌دانستند که محصولات آن‌ها می‌تواند به واسطه طوفان‌های شوم تابستانی از بین برود. آن‌ها باور داشتند که این طوفان‌ها محصول خشم ثور است و هر کاری که می‌توانستند برای خشنود کردن این خدای رعب‌آور انجام می‌دادند. یکی از راه‌ها برای جلب خشنودی این خدا، قربانی کردن بود. گاهی انسان و گاهی حیوان. اما طوفان‌های تابستانی باز هم می‌آمدند...

۳. سخمت

سخمت در مصر باستان خدای شوم جنگ و تخریب بود. او که اغلب شبیه شیر ماده بازنمایی می‌شود، طاعون و بلا را بر دشمنانش نازل می‌کرد و هیچ رحمی نداشت.

مصریان باستان به خاطر داشتن خدایان بی‌رحم و قدرت‌مندشان بسیار معروف بودند. سخمت در سراسر پانتئون ترسناک‌ترین خدای شناخته‌شده مصری بود. سخمت خدای جنگ، ویرانی و شفا بود و هر دو نیروی حفاظت و ویرانی را با هم داشت.

اما جالب است که دشمنان مصر باستان از سخمت بیش‌تر از سایرین می‌ترسیدند. دشمنان مصر که می‌دانستند فراعنه مصر تحت حمایت این خدای مؤنث به میدان نبرد می‌آیند، از ترس به خودشان می‌لرزیدند. این خدا به شکل نیمه-زن نیمه-شیری ترسناک بازنمایی می‌شد که صفوف دشمن را پاره می‌کرد و مرگ و ویرانی می‌آورد. اما درواقع این شمشیر‌ها و تبر‌های مصریان بود که مرگ می‌آورد و شیر هرگز مشاهده نمی‌شد.

۴. هادس، خدای جهان زیرین

هادس، حاکم دنیا‌های زیرین در اسطوره‌شناسی یونان است که به دلیل نقش‌اش در داوری ارواح و تاریکی جهان پس‌ازمرگ بسیار شناخته‌شده بود. قلمرو او غرق در راز و رمز بود و فانی‌ها جرأت نمی‌کردند نام او را به زبان بیاورند.

جهان زیرین که به نام «خانه هادس» یا «هادس» شناخته می‌شود جایی بود که ارواح درگذشتگان بعد از مرگ به آن‌جا می‌رفتند. این قلمرو جایی مثل مفهوم مسیحی جهنم نبود بلکه قلمرویی بود که ارواح در وضعیتی مرموز و تاریک باقی می‌ماندند.

با اینکه هادس با مرگ مرتبط بود، اما ذاتا شرور یا بدذات نبود. او فقط به عنوان نگهبان مرگ مشغول انجام وظیفه‌اش بود. اما ترس از او به دلیل ارتباطش با مرگ و سایه‌های جهان زیرین بود. یونانی‌ها آنقدر خرافاتی بودند که حتی نمی‌خواستند نام او را به زبان بیاورند. البته او اخلاق تند و توانایی تنبیه‌های بی‌رحمانه را نیز داشت.

در یکی از اسطوره‌ها آمده که هادس به زیزفون دستور دارد که یک سنگ بزرگ را از روی تپه‌ای شیبدار بالا ببرد، این سنگ هر بار به بالای قله می‌رسید دوباره به عقب قل می‌خورد و زیزفون را مجبور می‌کرد تا این چرخه را تا ابد ادامه دهد.

۵. الهه ترسناک کالی، مادر تاریکی

کالی، الهه تخریب و تبدیل هندو، با ظاهر ترسناکش وحشت ایجاد می‌کرد. او گردنبندی از چندین سر بریده و زبانی خونین داشت که از دهانش به بیرون آویزان بود و نمادی از خشونت بود. کالی الهه قدرتمند و پیچیده هندوییسم و تجسمی از ابعاد ویرانگر و تبدیل‌کننده الوهیت است.

او بازنمایی اجتناب‌ناپذیری زمان، انحلال نفس و چرخه بی‌پایان مرگ، زندگی و تجدید تولد است. وفادارن او باور دارند که فراخوانی او می‌تواند به رهایی از چرخه تولد و مرگ و رسیدن به رهایی معنوی (موکشا) کمک کند.

پیروان کالی محافظت او، برطرف کردن موانع توسط او و تخریب نیرو‌های منفی در زندگی شان را طلب می‌کنند. آن‌ها می‌دانند که کالی بسیار خیر است، اما می‌تواند به همان نسبت ویرانگر نیز باشد، بنابراین همیشه از او می‌ترسند و احترامش را نگه می‌دارند.

یک اسطوره منحصربه‌فرد برای بیان میزان خشونت و قدرت کالی وجود دارد. این افسانه درباره غلبه کالی بر شیطانی به نام راکتابیجا است. راکتابیجا با هر قطره خونی که از او به زمین می‌ریزد کلونی‌ای از شیاطینی مثل خودش را تولید می‌کند. خدایان دیگر کالی را فرا می‌خوانند تا به آن‌ها در شکست دادن ارتشی از راکتابیجا که توسط آن‌ها به وجود آمد، کمک‌شان کند. کالی که از چیزی نمی‌ترسد، بدون واهمه از اینکه ریختن خون راکتابیجا باعث افزایش همسان‌های او شود، سر راکتابیجا را از بدن قطع می‌کند.

۶. آرس، خدای جنگ

آرس خدای یونانی جنگ بود که در زمان جنگ و خشونت آشکار می‌شد. ماهیت تکانشی و تشنه‌خون او، او را به رب‌النوعی ترسناک در میدان‌های نبرد تبدیل کرده بود.

آرس یکی از پسران زئوس، خدای خدایان، و هرا، ملکه الهه‌ها بود. او خواهری به نام اریس داشت که الهه نزاع بود. آرس پیروان زیادی نداشت، اما در آیین‌های مذهبی یونان باستان، به خصوص تمرین‌های مرتبط با جنگ، حضور داشت. سربازان از او می‌ترسیدند و سخت کار می‌کردند تا به نفع او عمل کنند. برخی شهر‌ها معابدی وقف آرس داشتند و سربازان نیز قبل از رفتن به میدان جنگ برای آرس قربانی می‌کردند و لطف او را در محافظت از جان‌شان درخواست می‌کردند. مردمان عادی که با جنگ اخت نبودند، از او به دلیل ارتباطش با خون‌ریزی می‌ترسیدند. از نظر آن‌ها آرس نماد ویرانگری و ابعاد بی‌رحمانه جنگ بود.

۷. تیامات، خدای آشوب

در اسطوره‌های بابلی، تیامات خدای اولیه آشوب است که به شکل یک اژد‌های ترسناک ظاهر می‌شود. او علیه خدایان جوان‌تر جنگ به راه می‌انداخت و نمادی از نیرو‌های آشوب و ویرانی بود. او یکی از ترسناک‌ترین الهه‌های باستانی و شخصیت محوری در اسطوره خلق به نام انوما الیش است و در آنجا نقش آنتی‌گونیست را دارد.

او ارتشی از هیولا‌ها و مخلوقات آشوب را برای نبرد علیه خدایان جوان‌تر به هدایت مردوک جمع‌آوری می‌کند. نبرد بین تیامات و مردوک موضوع محوری این اسطوره است و در نقطه‌ای از مواجهه آن‌ها به اوج خود می‌رسد. مردوک درنهایت تیامات را شکست می‌دهد و بدن او را به دو نیم تقسیم می‌کند و از نیمی از آن برای خلق آسمان‌ها و از نیم دیگر برای خلق زمین استفاده می‌کند. تیامات نمادی از نیرو‌های آشوب و بی‌نظمی در جهان است که برای چیره شدن و کنترل به منظور خلق‌کردن نیاز به رام شدن و نظم یافتن دارند.

بابلی‌ها هم از او به شدت می‌ترسیدند و هم به او احترام می‌گذاشتند، زیرا او می‌دانست که ویرانی و آشوب بخشی بنیادی از هر موجودیتی است.

۸. تزکاتلیپوکا، تغییر‌شکل‌دهنده

تزکاتلیپوکا خدای آزتک بود که با سرنوشت و جادوگری مرتبط بود. او اغلب در شکل جگوار ظاهر می‌شد و ترس و آشوب را می‌گستراند. پیش‌بینی‌ناپذیری آن، آن را حقیقتا به الهه‌ای ترسناک تبدیل کرده بود. نام او در اسطوره آزتک به معنای «آینه ابسیدین یا دودی» است. این الهه اغلب آینه‌ای را حمل می‌کند که ماهیت حقیقی چهره کسی که در آن میفتد را نمایش می‌دهد و نمادی از قدرت او در فاش کردن ماهیت حقیقی افراد و چیزهاست.

او نقشی دوگانه در اسطوره‌شناسی آزتک دارد و از طرفی خدای خلق‌کننده و از طرفی نیرویی ویرانگر است که نمادی از ماهیت چرخه‌وار حیات است.

پرستش این خدا اغلب شامل قربانی دادن بود، زیرا آزتک‌ها باور داشتند که خون قربانیان برای جلب خشنودی خدایان و اطمینان از بقای جهان ضرورت دارد. پس جای شگفتی نیست که او آنقدر ترسناک بود.

۹. انگره مینو یا خرد خبیث

انگره مینو، یا اهریمن، تجسم شیطان در دین زرتشتی است. او در نقطه مقابل اهورا مزدا، خدای نور و نیکی قرار می‌گیرد و بازنمایی تاریکی، آشوب و چیز‌های ویران‌کننده است.

دین زرتشتی یک دین دوگانه‌گرا به این معنی است که کشمکشی بنیادی بین نیرو‌های خوب (اهورامزدا) و نیروی شر (انگره مینو) در آن وجود دارد. این دوگانگی در هسته باور‌ها و جهان‌شناسی زرتشتیان وجود دارد. بنابراین، انگره مینو به شکل تجسمی از آشوب، ویرانی و فریب نمایش داده می‌شود. او مسئول گسترش بی‌نظمی، رنج و اشتباه در سراسر جهان است.

علاوه بر آن، این عقیده وجود داد که او میزبان ارواح خبیث و شیاطینی است که به او در کوشش‌هایش برای کم‌اهمیت کردن نیکی و نظمی که اهورا مزدا بنیان نهاده، کمک می‌کنند. او مسئول انواعی از اشکال رنج، مرگ و بدبختی در جهان است. برای همین این خدا از نظر بسیاری از پیروان این دین قدیمی بسیار ترسناک است.

۱۰. سورت، غول آتش راگناروک

سورت، غول آتش اسطوره‌های نورس [اسکاندیناوی]، قرار است که پایان وعده‌داده شده جهان را رقم بزند. او یک شمشیر شعله‌ور در دست دارد و نیرو‌های ویرانگر را در نبردی آخرالزمانی رهبری می‌کند.

طبق پیش‌گویی‌های اسطوره‌های نورس، در طول راگناروک [همان جنگ آخرالزمانی]، سورت غول‌های آتش را در نبرد نهایی علیه خدایان و دشمنان‌شان رهبری خواهد کرد. گفته می‌شود که او شمشیری شلعه‌ور دارد که گرمای شدید و نور کورکننده‌ای از خود ساطع می‌کند و یکی از ترسناک‌ترین غول‌های آتش است.

این نبرد به ویرانی کیهان منجر می‌شود. شعله‌های سورت جهان را در بر می‌گیرد و باعث غرق شدن جهان در زیر دریا می‌شود و همه چیز در شعله‌ها می‌سوزد. به همین دلیل، بسیاری از پیروان معمولی این خدا حتی می‌ترسیدند نامش را به زبان بیاورند. سورت کسی بود که باعث مرگ همه خدایان نورس می‌شد، بنابراین شخصیتی ترسناک و اسطوره‌ای است.

نتیجه‌گیری

این الهه‌ها و خدایان باستانی با نیرو‌های ترسناک و اغلب ماهیت دمدمی‌مزاج‌شان، یادآوران ابعاد غیرقابل کنترل و غیرقابل پیش‌بینی جهان طبیعی و وضعیت انسان بودند. آن‌ها اغلب با جنبه‌هایی از جهان طبیعی و وجود انسان مرتبط بودند که هم هیبت‌انگیز و هم وحشتناک بود و ماهیت پیچیده و چندوجهی اسطوره‌های باستانی را منعکس می‌کرد.

برچسب ها: زئوس جهان باستان
ارسال نظرات