به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، اطلاعات اولیه حاکی از آن است که حمله اخیر حماس علیه اسرائیل به شکل حاضر پیشتر سابقه نداشته است. ارتش اسرائیل اعلام کرده تقریبا ۲۲۰۰ موشک در رگبار اولیه به سمت اسرائیل پرتاب شده که بزرگترین حمله موشکی علیه اسرائیل از زمان کنترل حماس بر غزه در سال ۲۰۰۷ است. هم چنین تعداد موشکهای پرتاب شده بیشتر از موشکهای پرتاب شده در جریان حملات در بحرانهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ میلادی بوده اند.
به نظر میرسد حماس ابتکار عمل را در دست گرفته و از پاراگلایدر نیز در کنار سایر ابزارها برای ورود غافلگیر کننده به اسرائیل استفاده کرده است. این نفوذ به دلیل تلفات جانی و گروگانهای گرفته شده برای اسرائیل ویرانگر است. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد: «ما در جنگ هستیم» و عملیات شمشیرهای آهنین را آغاز کرد و حملات هوایی را در غزه انجام داد و نیروهای ذخیره را فراخواند. شبکه خبری الجزیره گزارش میدهد که واکنش اسرائیل تاکنون جان ۲۳۲ نفر را در غزه گرفته است و مطمئنا تعداد بیشتری کشته خواهند شد.
وضعیت آشفته است و درگیری ادامه دارد تعداد نهایی کشتهها، زخمیها و گروگانها ممکن است بسیار بیشتر از گزارشهای اولیه باشد. بدون شک اطلاعات اولیه ناقص در برخی زمینهها اغراقآمیز و در برخی موارد دیگر کم بیان شده و در برخی موارد آشکارا اشتباه است. با این وجود، چند نکته درباره درگیری اخیر برجسته است که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد:
حماس از زمان قدرت گرفتن در غزه در سال ۲۰۰۷ میلادی از دو سو یکی از سوی فشار اقتصادی عظیم از طرف اسرائیل و دیگری به دلیل تلاشهای تلخ رقیب خود تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس تحت فشار بوده است. در ۱۶ سال گذشته حماس سعی کرده به فلسطینیان نشان دهد از تشکیلات خودگردان فلسطین حکمرانی بهتری دارد و از جهاتی نیز موفق بوده است.
علیرغم انزوای اقتصادی بین المللی حماس در ارائه خدماتی مانند جمع آوری زباله و اجرای قانون بسیار موثرتر از تشکیلات خودگردان فلسطین در غزه عمل کرده است. حماس هم چنین خود را جریانی با فساد کمتر در مقایسه با فساد همه گیر در تشکیلات خودگردان فلسطین معرفی کرده است.
مردم غزه با بیکاری و فقر شدیدی دست و پنجه نرم میکردند. حماس براساس کیفیت زندگی مردم عادی فلسطینی نمیتواند مدعی شود که موفق عمل کرده است. در عین حال، رهبران حماس اسرائیل را غیرقانونی و متخاصم میدانند. آنان بر این باورند که حمله به اسرائیل قابل توجیه است و در نهایت میتوانند از این کار سود سیاسی ببرند.
به نظر میرسد هدف فعلی آنان تغییر وضع موجود و بیاعتبار کردن تشکیلات خودگردان فلسطین و نشان دادن این موضوع به فلسطینیان بوده که تنها آن گروه است که در برابر اسرائیل ایستاده و نه تشکیلات خودگردان فلسطین. این موضع میتواند جاذبه حماس در میان رقبای بالقوه اش از جمله جهاد اسلامی فلسطین که مدتها حماس را به انفعال متهم کرده بود افزایش دهد.
تشکیلات خودگردان فلسطین در یک تله سیاسی گرفتار شده است. آن گروه از سویی میخواهد شاهد شکست حماس باشد اما از سوی دیگر نمیتواند آشکارا از اسرائیل حمایت کند. تشکیلات خودگردان مدعی است که نماینده همه فلسطینیان است موضعی که با قدرت مستقل حماس در غزه ناسازگار است.
عباس و دیگر رهبران تشکیلات خودگردان به طور ضمنی از انزوای غزه حمایت کردهاند و نیروهای امنیتی آن تشکیلات با اسرائیل برای سرکوب حماس در کرانه باختری همکاری نزدیک داشتهاند و اغلب در این روند به طرز وحشیانهای عمل میکنند. امروز تشکیلات خودگردان از بحران مشروعیت رنج میبرد.
با فروپاشی روند صلح تشکیلات خودگردان راهی ندارد تا به شهروندان عادی فلسطینی بگوید که راهی به سوی یک کشور مستقل دارند. رشد بیرویه شهرکهای اسرائیلینشین در کرانه باختری، کشتارهای صورت گرفته از سوی شهرک نشینان اسرائیلی و تحقیر آشکار فلسطینیان از سوی بسیاری از اعضای دولت ائتلافی نتانیاهو همگی باعث تحقیر تشکیلات خودگردان میشوند. شخص عباس ۸۷ساله است و فلسطینیان علاقه اندکی به او دارند.
برای شهروندان فلسطینی حمله حماس ممکن است با احساس رضایت همراه باشد و نشان دهد که اسرائیلیها اگر حقوق فلسطینیان را نادیده بگیرند تاوان آن را خواهند پرداخت. در نتیجه، تشکیلات خودگردان در ملاء عام به انتقاد از اسرائیل ادامه خواهد داد به خصوص که تعداد زیادی از فلسطینیان در واکنش اسرائیل جان خود را از دست میدهند. البته تشکیلات خودگردان فلسطین امیدوار است که اسرائیل حماس را در هم کوبیده و آن سازمان را تضعیف کند.
اگرچه شدت تنش برای مدتی بالا بود و هشدارهای درباره انتفاضه سوم داده میشد اما ابعاد این حمله باعث غافلگیری اسرائیل و ناظران خارجی شد. مقامهای اسرائیل نیز اذعان کردهاند این یک شکست اطلاعاتی بزرگ بود. از نظر تاکتیکی اسرائیل برای توانایی حماس به منظور نفوذ به جنگجویان در آن سوی مرزها و انجام عملیاتی در مقیاس بزرگ آماده نبود.
این حمله هم چنین از نظر استراتژیک غافلگیرکننده بود زیرا اسرائیل برای چنین تشدید دراماتیکی در جنگ آماده نبود. زمان انجام حمله نیز باعث تشدید شرمساری اسرائیل شده است زیرا مصادف با پنجاهمین سالگرد حمله غافلگیرکننده در سال ۱۹۷۳ میلادی بود که جنگ میان اعراب و اسرائیل را رقم زد. علت این شکست اطلاعاتی میتوان وجود میزانی از رضایت از خود در میان رهبران اسرائیلی باشد.
به نظر میرسد آنان بر این باور بودند که سالها مسئله فلسطین را با موفقیت مدیریت کردهاند و گمان میکردند این موضوع باعث میشود حماس ترغیب به مذاکره شود. اسرائیلیها هم چنین ممکن است ضد جاسوسی حماس را دست کم گرفته باشند و احتمالا باور داشتند که آن گروه از شکستهای گذشته خود درس نمیگیرد. این حمله با تعداد زیاد کشته و زخمی و هم چنین تعداد زیادی گروگان نشاندهنده یک شکست بزرگ برای دولت نتانیاهو است.
در شرایط داخلی اسرائیل این مشکلی بزرگ برای اوست زیرا نتانیاهو همواره با وعده مقابله با به زعم خود تروریسم توانسته آرای اسرائیلیها را به سوی خود جلب کند و گفته بود امنیت آنان را تامین میکند. علاوه بر این، چالش مهمتر برای نتانیاهو مواجهه او با یک دولت راست افراطی است که چندین وزیر آشکارا نژادپرست در آن حضور دارند که از مدتها پیش خواستار برخوردهای شدیدتر با فلسطینیان به ویژه هنگام وقوع خشونت شده اند.
علاوه بر تلفات بالا یکی از دشوارترین کارها برای اسرائیل گروگانهایی است که حماس از میان اسرائیلیها گرفته است. پیشتر اسرائیل برای بازپس گرفتن حتی اجساد سربازان خود با حماس سالها چانه زنی کرده بود. برای مثال، در سال ۲۰۱۱ میلادی دولت نتانیاهو بیش از ۱۰۰۰ زندانی را با «گیلاد شالیت» سرباز اسرائیلی که در سال ۲۰۰۶ توسط حماس اسیر شده بود مبادله کرد. اکنون حماس با در اختیار داشتن گروگانها ابزار قدرتمندی برای چانه زنی خواهد داشت زیرا به حماس این امکان را میدهند از طریق تهدید به آسیب رساندن، آسیب رساندن یا کشتن گروگانها به اقدام نظامی اسرائیل پاسخ دهد.
پاسخ اولیه اسرائیل شامل هدف قرار دادن تاسیسات موشکی و موشکی حماس در غزه و هم چنین تلاش برای دستگیری نفوذیهای حماس و جلوگیری از ورود شبه نظامیان اضافی به اسرائیل بود که مجموعهای از وظایف دلهرهآور است.
اسرائیل سعی خواهد کرد با نشان دادن این موضوع به حماس که بهای سنگینی را برای اقدامات خود خواهد پرداخت بازدارندگی را احیا کند. در حال حاضر، حمله به اسرائیل توسط بسیاری از اسرائیلیها و فلسطینیان به عنوان یک پیروزی برای حماس تلقی میشود. از آنجایی که آن گروه فلسطینی بسیار ضعیفتر از اسرائیل است توانایی آن برای حمله و با چنین تاثیر مرگباری چشمگیر است حتی اگر واکنش اسرائیل در پایان بسیار ویرانگرتر باشد. اسرائیل بازدارندگی را نه تنها برای جلوگیری از حمله حماس بلکه برای مقابله با حزب الله، ایران و دیگر دشمنان در اولویت قرار میدهد زیرا رهبران آن کشور معتقدند ضعف در یک جبهه به جبهههای دیگر سرایت میکند.
زمانی که اسرائیل در سال ۲۰۰۶ میلادی با حزب الله جنگید حملات مداوم حزب الله و کشتار بیش از ۱۰۰ اسرائیلی این پیام را فرستاد که آن گروه میتواند آسیب جدی به اسرائیل وارد کند حتی اگر در نهایت حزبالله و لبنان آسیبهای بسیار بیشتری را متحمل شوند. اسرائیل سالها برای بازگرداندن قدرت بازدارندگی علیه حماس تلاش کرده است.
علاوه بر مجازات حملات هوایی پاسخ اسرائیل ممکن است شامل اقدامات قابل توجهی در عرصه زمینی در غزه باشد. این وجود، گستردگی حمله اخیر حماس فشار زیادی را برای اسرائیل وارد میسازد تا سعی کند آن سازمان را از غزه ریشه کن کند که با توجه به پایگاه عمیق اقتصادی، مذهبی و اجتماعی حماس در آنجا کاری تقریبا غیرممکن قلمداد میشود. رهبران اسرائیل دست کم برای نشان دادن موفقیتهایی مانند کشته شدن یا دستگیری رهبران ارشد حماس تحت فشار قرار خواهند گرفت. حماس در نهایت ضربه سختی را متحمل خواهد شد و این شهروندان عادی غزه هستند که قطعا هزینه سنگینی را پرداخت خواهند کرد.