صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۶۹۵۵۹
ماجرا به ماه‌ها قبل باز می‌گردد. بهمن ماه سال ۱۴۰۱ و در جریان اولین کنگره بین‌المللی بانوان تاثیرگذار در تهران بود که برخی مهمانان برنامه، علم الهدی را بانوی اول ایران، خطاب قرار دادند. در همان زمان نیز، علم الهدی با واکنشی مشابه به واکنش اخیر خود گفته بود که این لفظ و عبارت مناسب همسر رهبر انقلاب است. ماجرای مذکور در همان زمان نیز با واکنش‌هایی همراه شد، اما وسعت فعلی را نیافت.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۶ - ۱۰ مهر ۱۴۰۲

فرارو- شاید جمیله علم الهدی، هرگز تصور نمی‌کرد یک جمله به ظاهر ساده از سوی او بتواند به سوژه‌ای جنجالی داخل و خارج از کشور تبدیل شود. جمله‌ای که عبارت «بانوی اول کشور» را یدک می‌کشید.

به گزارش فرارو، جمیله علم الهدی از یک سو به عنوان فرزند آیت‌الله احمد علم الهدی، نماینده، ولی فقیه در استان خراسان رضوی و همسر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران شناخته می‌شود و از سوی دیگر دانشیار و عضو هیئت علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی است؛ بنابراین می‌توان جمیله علم الهدی را چهره‌ای دانست که چه با عناوین خانوادگی و سیاسی و چه به شکل مستقل و با عناوین دانشگاهی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

اما حقیقت این است که علم الهدی، به همان اندازه که جایگاه دارد، زیر ذره بین و تحت نقد مطبوعات و افکار عمومی است و در نتیجه هر سخن یا واکنش او نسبت به موضوعات مختلف، در بوته نقد و بررسی قرار می‌گیرد.

نقطه آغاز ماجرا کمی عقب‌تر است!

همه تصور می‌کنند که ماجرا از روزی شروع شد که جمیله علم‌الهدی در واکنش به دعوت مجری همایش بین‌المللی خورشید که وی را «بانوی اول» خطاب قرار داده بود، گفت: «من تازه متوجه شدم که بنده را به‌عنوان بانوی اول معرفی کرده‌اند. لازم است توضیح دهم در ساختار جمهوری اسلامی ایران بانوی اول همسر رهبر معظم انقلاب هستند.» به محض این که این جملات مطرح و رسانه‌ای شد، موج انتقادات نیز به سمت وی روانه شد. عمده انتقادات یک پایه مشخص داشت: چرا جمیله علم الهدی، به‌جای آن که اصل این خطابِ بانوی اول بودن را نهی کند، آن را تایید کرد. این در حالی است که در ساختار جمهوری اسلامی ایران، لفظ بانوی اول اصلا وجود خارجی ندارد.

اما نه! ماجرا به ماه‌ها قبل باز می‌گردد. بهمن ماه سال ۱۴۰۱ و در جریان اولین کنگره بین‌المللی بانوان تاثیرگذار در تهران بود که برخی مهمانان برنامه، علم الهدی را بانوی اول ایران، خطاب قرار دادند. در همان زمان نیز، علم الهدی با واکنشی مشابه به واکنش اخیر خود گفته بود که این لفظ و عبارت مناسب همسر رهبر انقلاب است. ماجرای مذکور در همان زمان نیز با واکنش‌هایی همراه شد، گرچه وسعت فعلی را نیافت. در آن دوره، بیشتر واکنش‌ها به پوشش مهمانان برنامه یا شغل و جایگاه آنان مربوط بود، اما همان واکنش‌های پراکنده نیز باعث شد که سال گذشته وزیر امور خارجه ایران، حسین امیرعبداللهیان بگوید که برخی به دنبال ایجاد حاشیه برای همسر رئیس جمهور هستند و در تلاشند وی را تخریب کنند.

علم الهدی یک بار دیگر نیز در جریان سفر به ونزوئلا از سوی رسانه‌های آن کشور به عنوان بانوی اول شناخته شد که البته، چون این لقب را یک رسانه به وی داده بود، چندان مورد نقد قرار نگرفت. شاید نکته ظریفی که در روز‌های اخیر مورد توجه قرار نگرفته و مغفول مانده این است که اگر رسانه‌ها یا مقامات دیگر کشورها، از یک لفظ استفاده کنند، کمتر در تیررس انتقادات خواهد بود تا زمانی که خود آن مقام (همسر رئیس جمهور) استفاده کند.

واکنش‌های بی شمار و انتقاد‌های مشابه

چهره‌های متعدد و رسانه‌های پرشماری به گلایه و نقد سخنان جمیله علم الهدی پرداختند. بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی و به ویژه در توییتر نیز با هشتگ بانوی اول به این موضوع پرداختند و برخی این موضوع را نماد غربگرایی و برخی دیگر عنوانی کاذب و غیراسلامی خواندند. برخی نیز معتقد بودند این عنوان زیبنده مادران شهدا است.

مالک شریعتی نماینده مجلس در این خصوص نوشت: «عنوان بانوی اول برازنده خانم ستاره سردشت و خانم حلیمه ربیعی اصل دو مادری هستند که ۹ شهید در دفاع مقدس تقدیم کردند.» علی‌اکبر رائفی‌پور، فعال رسانه‌ای نیز توییتی کنایه آمیز زد و نوشت: «متاسفانه ضریب نفوذ کی پاپر‌ها و سریال‌های کره‌ای از اونی که فکر می‌کردیم بیشتره!» نظر رائفی پور شبیه به نظر جلیل محبی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر نزدیک بود، چرا که او نیز به سریال‌های کره‌ای اشاره کرد و نوشت: «فیلم کره‌ای زیاد نبینید...» مهدی فضائلی عضو دفتر نشر آثار رهبر انقلاب نیز از دیگر چهره‌هایی بود که در توئیتر واکنش نشان داد نوشت: «کم نبوده اند بانوان بزرگ و عالی قدری که در کنار مردان بزرگ نقش آفرینی کرده اند، اما خطاست که دولتمردان برای تکریم آن‌ها از الگوی نابجای بیگانگان کپی برداری کنند.»

شهین دخت مولاوردی فعال سیاسی اصلاح طلب نیز با کنایه به این اتفاقات به زبان شعر رجوع کرد و نوشت: «اورژانس غلغله است و دارم ویزیت میشم، گوشیم زنگ می‌خورد خبرنگار می‌پرسد می‌خواستم نظرتان را راجع به بانوی اول بپرسم می‌گویم در شرایط مصاحبه نیستم.
درد‌های من نگفتنی
‏درد‌های من نهفتنی است
‏انحنای روح من
‏شانه‌های خسته‌ی غرور من…»

روزنامه فرهیختگان در گزارش ضمن اشاره به این وقایع نوشت: «منع صریح رهبری بر حضور و نقش‌آفرینی اعضای خانواده از آن‌ها تصویری کاملا موجه در افکار عمومی ایران ساخته است. به‌خصوص درباره همسر رهبر انقلاب برخلاف تقریبا تمام چهره‌های مهم و درجه یک تاریخ انقلاب که نام و نشانی از همسرشان یا حضوری رسانه‌ای از آن‌ها در دسترس است، حتی یک تصویر ساده از ایشان وجود ندارد. بار معنایی لفظ «بانوی اول» با هیچ توضیح و تفسیری ربطی به آداب سیاسی ایران ندارد. اصل پذیرش این لفظ هم از سوی خانم علم‌الهدی عجیب است. همه می‌دانند در آمریکا این جایگاه وجود دارد و به‌نوعی فضایی مدرن در حکمرانی را به ذهن تداعی می‌کند. اگر هدف از کنش‌های خانم علم‌الهدی پوشش ضعف‌های حکمرانی ما در حوزه زنان است، بهتر بود ایشان از نفوذ و جایگاه خاص خودش برای حل مسائل اساسی حوزه زنان استفاده کند.»

خبرگزاری تسنیم نیز در گزارشی نوشت: «همچنانکه جمهوری اسلامی همان دموکراسی غربی نیست و بر مبنای اسلام و عدالت و شئونات شرعی و واقعی افراد، و نه نسبت‌های فامیلی و ... استوار است، به همان دلیل هم چیزی به نام بانوی اوّل نه در آن وجود دارد و نه نیازی به چنین عناوین من‌درآوردی هست. اینکه تصوّر شود با ریاست‌جمهوری یک فرد در ایران، برای همسر ایشان، جایگاه بخصوصی به لحاظ ساختار قانون اساسی کشور ایجاد می‌شود، قطعاً خطاست.»

با وجود همه این نقد‌ها و حواشی، این نخستین بار نیست که سخنان جمیله علم الهدی درباره یک موضوع مشخص، جنجالی می‌شود، خرداد ماه سال جاری بود که جمیله علم‌الهدی در گفتگو با تلویزیون ونزوئلا در جریان سفر جاری به سه کشور آمریکای لاتین گفت: «سن درختان دانشگاهی که من در آن تدریس می‌کنم از عمر آمریکا بیشتر است. به همین خاطر ایرانیان از این همه تلاش آمریکا [برای تحریم یا براندازی]خنده‌شان می‌گیرد.» در همان زمان نیز منتقدان و کاربران فضای مجازی یادآور شده‌اند دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملی ایران) در سال ۱۳۳۸ پایه گذاری شده؛ حدود ۶۴ سال پیش، حال آن که ایالات متحده ۲۴۷ سال قبل به استقلال رسیده است.

ارسال نظرات