فرارو- هدف "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان سعودی تبدیل آن کشور به مرکز ورزشی جهان، تنوع بخشیدن به اقتصاد و منحرف کردن توجه افکار عمومی از سوابق وخیم حقوق بشری آن کشور است.
به گزارش فرارو به نقل از نشریه هندی فرانت لاین؛ عربستان سعودی دومین تولیدکننده بزرگ نفت جهان، در سالهای اخیر برای تبدیل شدن به یک بازیگر جهانی در عرصه ورزش فعالیت قابل ملاحظهای داشته است. این کشور برای تغییر تصویری که در عرصه بینالمللی دارد و برای کاهش وابستگی بیش از حد به نفت میلیاردها دلار خرج کرده است. با این وجود، منتقدان و مخالفان حکومت عربستان میگویند پادشاهی سعودی از ورزش به منظور منحرف کردن تمرکز افکار عموی جهان از سوابق ضعیف خود در زمینه حقوق بشر استفاده میکند.
تا همین اواخر عربستان به نفت خود و خادم حرمین شریفین مکه و مدینه بودن معروف بود امری که سالانه میلیونها زائر مسلمان را برای انجام مناسک حج راهی آن کشور میکرد. با این وجود، حمایت رهبری عربستان از وهابیت مورد انتقاد قرار گرفته، زیرا بسیاری احساس میکنند که این ایدئولوژی مسئول گسترش افراطگرایی در جهان است. سابقه عربستان سعودی در زمینه حقوق بشر و آزادی زنان اغلب با حملات شدید از سوی گروههای حقوق بشر همراه بوده، اما عربستان سعودی اکنون تلاش میکند تا خود را به عنوان یک قدرت اسلامی میانهرو و مرکز ورزش جهانی نشان دهد.
عربستان سعودی در تلاش خود برای تجدید قوای فوتبال داخلی محبوبترین ستارههای فوتبال را برای باشگاههای محلی خود انتخاب کرده و برخی از بزرگترین نامهای فوتبال جهان از جمله نیمار، کریستیانو رونالدو، کریم بنزما، انگولو کانته، سادیو مانه و چندین نفر دیگر را با دستمزدهای میلیون دلاری و برخورداری از عمارتهای مجلل برای حضور در باشگاه بزرگ عربستان سعودی جذب کرده است.
این ابتکار عمل جدید زاییده ذهن "محمد بن سلمان" ولیعهد ۳۷ ساله عربستان سعودی است. اکثر مردم او را حاکم واقعی فعلی عربستان سعودی قلمداد میکنند. او از سند چشم انداز ۲۰۳۰ خود برای تبدیل عربستان سعودی به یک اقتصاد مدرن و قدرت منطقهای استفاده کرد. او معتقد است سرمایهگذاری در ورزش نه تنها به تنوع اقتصادی کمک میکند بلکه باعث جذب گردشگران و ایجاد اشتغال و سرمایهگذاری میشود. بنسلمان همچنین معتقد است که این امر نسلهای جوان سعودیها را سالم نگه میدارد.
سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز علاقه قابل توجهی به فوتبال نشان داده اند و در سالیان اخیر برای این ورزش هزینه زیادی کردهاند. پس از میزبانی موفقیتآمیز جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ توسط قطر، عشق به این ورزش به طور قابل توجهی افزایش یافت. قطر، امارات و عربستان سعودی سرمایهگذاری زیادی کرده و سهام عمدهای را در باشگاههای برجسته بریتانیایی و اروپایی خریداری کردهاند.
ولیعهد عربستان اکنون میخواهد ستارههای فوتبال جهان در برابر تماشاگران داخلی بازی کنند. در حال حاضر عربستان سعودی بزرگترین سرمایهگذار در فوتبال جهان محسوب میشود. با این وجود، اولین سرمایهگذاری عمده آن کشور در یک شرکت ورزشی خارجی در سال ۲۰۱۸ میلادی صورت گرفت زمانی که وزارت ورزش عربستان قراردادی ۱۰ ساله (به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار در سال) برای میزبانی رویدادهای ورلد رسلینگ اینترتینمنت (WWE) کمپانی فعال در حوزه کشتی کج را امضا کرد.
در سالیان پس از آن پادشاهی سعودی برای ورزشهای دیگر و میزبانی مسابقات بینالمللی بوکس، تنیس، مسابقات اسب دوانی و فرمول ۱ هزینه کرد. عربستان سعودی از سال ۲۰۲۰ میلادی میزبان رالی معروف داکار یک مسابقه استقامتی خارج از جاده بوده است. علاوه بر آن، عربستان مسابقات بینالمللی گلف را تامین مالی کرده است. این کشور نفتخیر حتی سهامی را در فرمول ۱ خریداری کرد و تیم فوتبال بریتانیایی نیوکاسل یونایتد را در سال ۲۰۲۱ میلادی خریداری نمود.
بخش عمده این سرمایهگذاری از طریق صندوق سرمایهگذاری عمومی ۷۷۶ میلیارد دلاری عربستان سعودی که یکی از بزرگترین صندوقهای دارایی دولتی در جهان محسوب میشود صورت گرفته است. با این وجود، خرید LIV Golf رقیب بینالمللی PGA Tour مستقر در ایالات متحده اصلیترین ارگان رقابتی گلف توجه زیادی را در رسانههای ایالات متحده و نگرانی قانونگذاران امریکایی را به خود جلب کرد.
در ژوئن ۲۰۲۳ میلادی پس از تصمیم تور PGA و LIV Golf برای شراکت با یکدیگر دو سناتور امریکایی و وزارت دادگستری امریکا تحقیقات خود را در مورد این توافق آغاز کردند. براساس گزارش شورای روابط خارجی "ریچارد بلومنتال" سناتور دموکرات ایالت کنتیکت که این تحقیقات را رهبری میکرد گفت که جلسه استماع "درباره این بود که چگونه یک رژیم سرکوبگر مثل عربستان سعودی میتواند از چنین نفوذی برخوردار شود که به خرید عظیم در عرصه ورزشی بپردازد و بر یک نهاد امریکایی به سادگی نظارت نماید تا صرفا وجهه عمومی خود را پاکسازی نموده و موجه نشان دهد. در این گزارش اشاره شده که برخی از قانونگذاران امریکایی از هر دو حزب آن کشور نسبت به این توافق ابراز نگرانی کرده اند اگرچه برخی از آنان گفته اند این توافق پیش از تحقیق توسط قانونگذاران باید توسط تنظیم کنندههای فدرال مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
عربستان سعودی تنها کشوری نیست که از سوی غرب با اتهام "شستشوی ورزشی" مواجه است. در سالیان اخیر چین، روسیه و اخیرا قطر نیز با چنین اتهاماتی مواجه بودهاند. برای مثال، قطر از زمانی که حق میزبانی جام جهانی فوتبال را کسب کرد مورد انتقاد قرار گرفت. برای ماههای متمادی در طول مسابقات کارزارهایی سازماندهی میشد که خواستار آن بودند تا از کشورها، سلبریتی و شخصیتهای ورزشی خواسته شود از شرکت در جام جهانی قطر خودداری کنند. این در حالیاست که علیرغم آن تلاشها دولت قطر توانست بازدیدکنندگان را از طریق استادیوم ها، زیرساختهای جدید و مدیریت کارآمد خود در طول مسابقات تحت تاثیر قرار دهد.
آن چه باعث بحث و گفتگو در محافل ورزشی و دیپلماتیک شده میزان پولی است که عربستان سعودی در سالیان اخیر در صنعت ورزش سرمایهگذاری کرده است اگرچه آمار رسمی در این باره وجود ندارد. براساس برآوردهای وب سایتهای ورزشی؛ این کشور تقریبا به تمام فعالیتهای ورزشی علاقه نشان داده است. عربستان سعودی حتی به دنیای ورزشهای الکترونیکی نیز راه یافته است. تخمین زده میشود که پادشاهی سعودی در سالیان اخیر ۳۸ میلیارد دلار در بازار بازیهای جهانی که ارزشی ۱۸۴ میلیارد دلاری دارد از طریق زیر مجموعه خود یعنی گروه ساوی گیمز که متعلق به صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی است سرمایهگذاری کرده باشد. آن چه که به عنوان یک سرمایهگذاری در ورزشهای الکترونیکی شروع شد به تمایل به توسعه، انتشار و خرید بازیهای ویدیویی بزرگ تبدیل شده است.
این تلاش برای تبدیل کشور به یک مرکز جهانی برای ورزش از سوی عربستان سعودی با نیات بشر دوستانه انجام نمیشود. درآمد زیادی در حوزه ورزش وجود دارد. اگرچه ESPN همچنان بزرگترین کانال ورزشی در سطح جهان است تعدادی از شبکههای دیگر مانند Alkass، Abu Dhabi Sports، KSA Sports TV و Saudi Sports Company به عنوان پخش کنندههای اصلی رویدادهای ورزشی در خلیج فارس ظاهر شده اند. این طرح کسب درآمد قابل توجهی از طریق پخش بین المللی رویدادهای مهم ورزشی است.
پادشاهی عربستان سعودی در سال ۱۹۳۲ با حمایت بریتانیا تاسیس شد. پس از کشف نفت در آن کشور در سال ۱۹۳۸ میلادی رابطه بریتانیا و عربستان سعودی به یک مشارکت استراتژیک عمیقتر تبدیل شد. با کاهش قدرت بریتانیا ایالات متحده شریک اصلی و تامینکننده اصلی امنیت عربستان سعودی شد. پس از سال ۱۹۷۹ میلادی که حکومت ایران تغییر کرد و افغانستان از سوی شوروی مورد تهاجم قرار گرفت مشارکت آمریکا و عربستان سعودی تقویت شد.
اگرچه روابط عربستان و آمریکا به ویژه پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر که اکثر مهاجمان آن اتباع سعودی بودند دچار مشکل شده بود، اما پس از ورود محمد بنسلمان به صحنه سیاست عربستان سعودی، روابط آن کشور با ایالات متحده به شدت تیره و تار شد زمانی که ملک سلمان -پدرش- او را در سال ۲۰۱۵ میلادی به سمت وزیر دفاع منصوب کرد؛ محمد بن سلمان تبدیل به جوانترین وزیر دفاع کشورش شد.
تصمیم نسنجیده محمد بنسلمان درگیر شدن در جنگ یمن بود که ویرانیهای گستردهای را در یمن به بار آورد و هزاران نفر از یمنیها کشته شدند و میلیونها نفر در آستانه قحطی و گرسنگی قرار گرفتند. هیچ یک از این اقدامات سود استراتژیک واقعیای برای ریاض به همراه نداشت. چین در اوایل سال جاری میلادی با میانجیگری خود، عربستان سعودی و ایران دو رقیب در جهان اسلام را به یکدیگر نزدیکتر کرد. این توافق به دو طرف اجازه داد تا روابط دیپلماتیکشان را دوباره برقرار کند و همچنین شانس خروج عربستان از یمن را بدون از دست دادن اعتبار بیشتر برای پادشاهی سعودی افزایش داد.
پس از ولیعهد شدن در سال ۲۰۱۷ میلادی ادعاهایی وجود داشت مبنی بر آن که محمد بنسلمان بسیاری از شاهزادگان، بازرگانان و روشنفکران ارشد را به منظور تحکیم موقعیت خود در ساختار سیاسی پادشاهی، محبوس کرده است. با این وجود، بزرگترین جنجال زمانی آغاز شد که "جمال خاشقجی" روزنامهنگار مخالف سعودی و شهروند آمریکایی به طرز وحشیانهای در داخل کنسولگری عربستان سعودی در ترکیه به قتل رسید. اگرچه خشم جهانی در مورد قتل خاشقجی و افزایش تقاضا برای دستگیری ولیعهد وجود داشت، اما مقامهای سعودی هرگونه دخالت داشتن محمد بنسلمان در آن حادثه وحشتناک را تکذیب کردند.
از آنجایی که این اتفاق تحت نظارت او رخ داد ولیعهد مسئولیت اخلاقی این حادثه را بر عهده گرفت، اما اظهار داشت که افراد درگیر در ماجرا "عناصر سرکش" در دولت بودهاند و مجازات شدهاند. در ایالات متحده "جو بایدن" تحت فشار افکار عمومی تحریمهایی را علیه ریاض اعمال کرد و آن کشور را به عنوان دولتی یاغی توصیف نمود. با این وجود، تقاضای امریکا برای انزوای بینالمللی محمد بن سلمان موثر نبود. او روابط نزدیکتر با چین و روسیه را آغاز کرد و همچنین از طریق دیپلماسی نفتی روابط خود را با هند تعمیق بخشید. اختلال در عرضه جهانی نفت و گاز به دلیل قرنطینه ناشی از شیوع کووید-۱۹ و متعاقب آن، بروز جنگ اوکراین در نهایت بایدن را مجبور ساخت تا با محمد بنسلمان تماس بگیرد.
اقدامات ولیعهد سعودی برای استفاده حداکثری از ورزش به منظور تغییر وجهه کشور و جذب خارجیها صورت گرفته است. او همزمان عربستان را به عنوان محلی برای برگزاری رویدادهای منطقهای و جهانی معرفی میکند. او در اوایل ماه آگوست شهر جده عربستان را به عنوان محل برگزاری نشست بینالمللی درباره صلح در اوکراین پیشنهاد کرد. به طور قابل توجهی این یک ابتکار عمل تحت رهبری ایالات متحده بود که در آن هند و چین هر دو دعوت شدند، اما روسیه دعوت نشده بود. با این وجود، عربستان سعودی روابط نزدیکی با روسیه دارد و آن دو کشور در ماههای اخیر برای افزایش قیمت نفت با یکدیگر همکاری کردهاند.
ولیعهد عربستان سعودی برای کسب اطمینان از آزادی تعدادی از اسیران جنگی از میدان نبرد اوکراین از جمله بسیاری از کهنه سربازان بریتانیایی و آمریکایی مداخله کرد. عربستان سعودی در ماه دسامبر در جریان یک سفر دولتی میزبان "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین بود. این شورا ریاست اجلاس شورای هماهنگی خلیج فارس و اتحادیه عرب را بر عهده داشت که رهبر چین نیز در آن شرکت کرد.
علیرغم آن که بخش عمدهای از این ابتکار عملها برای تحت تاثیر قرار دادن جهان خارج است رهبری عربستان سعودی نسبت به مخاطبان داخلی خود و تغییراتی که در جهان آنان در حال وقوع است نیز اشراف دارد. عربستان جمعیت جوانی دارد (بیش از ۶۳ درصد از کل ۱۸ میلیون سعودی زیر ۳۰ سال و ۵۰ درصد زیر ۲۵ سال هستند)، اما این کشور در تلاش است تا با افزایش بیکاری که در حال حاضر ۸ درصد است مقابله کند.
جوانان همچنین پایگاه اصلی پشتیبانی ولیعهد سعودی هستند. محمد بنسلمان برای جلب نظر آنان نه تنها بر ورزش تاکید کرده بلکه مجموعهای از اصلاحات اجتماعی را نیز انجام داده است از جمله اجازه دادن به زنان برای رانندگی بود. در حالی که این اقدامات به او کمک کرده تا چهره رهبری اصلاحطلب را از خود به نمایش بگذارد او میداند که نباید اصلاحات اجتماعی را خیلی سریع پیش ببرد. او در حال حاضر برای اصلاحات در زمینههایی مانند ازدواج، تحصیل، اشتغال، و سفرهای خارجی برای دختران که هنوز مشمول رضایت والدین هستند تلاش نمیکند.
چالش بزرگ پیش روی محمد بنسلمان احتمالا تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان سعودی است. اقتصاد آن کشور سال گذشته رشد ۸.۷ درصدی را تجربه کرد که آن را به سریعترین رشد اقتصادی جی ۲۰ در سال ۲۰۲۲ میلادی تبدیل کرد. بخشی از این رشد به دلیل تولید نفت قوی به سبب جنگ اوکراین بود، اما ۴.۸ درصد از این رشد ناشی از تولید ناخالص داخلی غیرنفتی بود که با مصرف قوی خصوصی و سرمایه گذاری خصوصی غیر نفتی در زیر ساختها و صنعت هدایت میشود.
محمد بن سلمان پروژههای بزرگی مانند شهر نئوم، شهر سرگرمی قیدیا و پروژه گردشگری دریای سرخ را بر عهده گرفته است. او میخواهد شهرهای هوشمند و سبز بسازد تا عربستان سعودی را به یک مقصد تجاری و سرمایه گذاری بزرگ تبدیل کند، اما موفقیت اقتصاد این کشور در آینده به بخش خصوصی و کارایی بدون دخالت دولت بستگی دارد. به طور سنتی اتباع سعودی از منابع مالی دولت تغذیه میشوند اما در اقتصادی که تحت سلطه بخش خصوصی است قابلیت اشتغال اتباع جوان سعودی میتواند چالشی جدی برای محمد بنسلمان و چشم انداز آینده او ایجاد کند.
درود بر همه دست اندرکاران کشورهایی که دوراندیشی می کنند و برای مردمانش ارزش قائلند و آینده نگری دارند.
و سرمایه گذاری برای ایندگان
حاکمان دبی و عربستان نمونه بارز دور اندیشی احسنت