صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۴۹۵۹۴
یوسف مولایی در هشتمین سالروز امضای برجام از فرصت‌ها، تهدید‌ها مرگ و حیات آن می‌گوید
خروج امریکا از برجام بر بستر تحولاتی صورت گرفت که در ایران، جریانات رقیب و مخالف برجام، آن‌ها را تدارک دیده بودند. بدون تردید یکی از دلایل آن همین اشتباهات داخلی و برخی تنگ‌نظری‌های سیاسی بود.
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۳ - ۲۴ تير ۱۴۰۲

اعتماد نوشت: سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ جولای ۲۰۱۵) زمانی است که در آن برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) در صحنه روابط بین‌الملل و از دل مذاکرات ایران با کشور‌های ۱+۵ ظهور و بروز پیدا کرد. سند مهمی در حوزه دیپلماسی که برای نخستین‌بار کشوری را از ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد خارج و آن را پای میز مذاکره و توافق با قدرت‌های جهانی قرار می‌داد. روز و روزگاری که محمود احمدی‌نژاد بدون نگرانی از قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد با اعتماد به نفسی کاذب فریاد می‌زد، «این‌قدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود!» رهاورد این رویکرد اصولگرایان برای ایران، اما توام با زنجیره مستحکم تحریم‌های اقتصادی بود که بسیاری از اقلام ضروری را از سفره‌های مردم حذف کرد.

این سند، اما پس از ظهور ترامپ با چالش‌ها و موانع متعددی روبه‌رو شد تا جایی که امروز احیای برجام از منظر بسیاری از تحلیلگران پروژه‌ای دشوار (اگر نگوییم ناممکن) تلقی می‌شود. با گذشت ۸ سال از امضای برجام هنوز بحث‌ها و تبادل نظر‌ها در‌خصوص حقیقت برجام ادامه دارد. گروهی از فعالان سیاسی در ایران که اکثرا ذیل رادیکال‌های جناح راست قرار می‌گیرند، برجام را «خیانت» و طیف‌های دیگری از فعالان سیاسی میانه‌رو و اصلاح‌طلب آن را «خدمت» تحلیل و تفسیر می‌کنند. عجیب اینکه همان گروه‌هایی که در زمان زعامت محمدجواد ظریف در راس هرم سیاست خارجی کشور، برجام را در مجلس آتش زده، آن را سند خیانت روحانی، ظریف و یاران‌شان برشمرده بودند، امروز که حاکمیت یکدست را تشکل داده‌اند، حاضر نیستند از برجام خارج شده و آن را کان لم یکن تلقی کنند.

منتقدان دیروز و تصمیم‌سازان امروز به خوبی می‌دانند که برجام نه ذیل اراده ظریف بلکه بر اساس راهبرد کلان نظام عینیت پیدا کرده بود و تا زمانی که سیستم کلان کشور رای به خروج ندهد، قادر نیستند خدشه‌ای بر برجام وارد سازند. «اعتماد» به بهانه ۸ سالگی امضای این سند مهم بین‌المللی پرونده ویژه‌ای را با محوریت برجام گشوده و سراغ یوسف مولایی رفته تا درباره چند و، چون این سند گفتگو کند. مولایی با اشاره به اینکه هر سندی باید مبتنی بر مقتضیات زمانی آن بررسی شود، برجام را واحد ویژگی‌های مثبت فراوانی برای حوزه‌های اقتصادی، ارتباطی و راهبردی کشور می‌داند. این استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران در عین حال نقد‌هایی را نیز در مواد ۳۶ و ۳۷ برجام درخصوص مسیر‌های پیگیری تخلفات برجامی وارد می‌داند.

در سالگرد انعقاد برجام، مهم است درباره یکی از مهم‌ترین اسناد بین‌المللی تاریخ معاصر کشورمان صحبت کنیم. برجام از نظر شما واجد چه ویژگی‌هایی است؟

برجام در ارتباط با نظم و امنیت بین‌المللی است؛ اما برای درک اهمیت و شاخص‌های برجام باید کمی به عقب‌تر بازگردیم و ببینیم برجام در چه فضای سیاسی و امنیتی ظهور پیدا کرد. در زمان دولت‌های نهم و دهم و با توجه به گزارش‌هایی که آژانس بین‌المللی اتمی درباره فعالیت‌های اتمی ایران داده بود، این نگرانی در جهان ایجاد شده بود که فعالیت ایران شفاف نیست و احتمالا از مسیر فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای منحرف شده است. به همین دلیل پس از صدور حدود ۲۰ قطعنامه شورای حکام آژانس، پرونده ایران راهی شورای امنیت شد و این شورا هم ۶ قطعنامه شدیداللحن علیه ایران صادر کرد. قطعنامه‌های ۱۶۹۶ سال ۲۰۰۶، قطعنامه ۱۷۴۷ در سال ۲۰۰۷، قطعنامه ۱۸۰۳ در سال ۲۰۰۸، قطعنامه ۱۸۳۵ در سال ۲۰۰۸، قطعنامه ۱۸۸۷ در سال ۲۰۰۹ و قطعنامه ۱۹۲۹ که در سال ۲۰۱۰ صادر شد، بسیار شدید بودند و محدودیت‌های فراوانی را در حوزه‌های اقتصادی، ارتباطی و نظامی علیه ایران اعمال می‌کردند.

تحمیل این قطعنامه‌ها، اقتصاد ایران را به طرف فرسودگی برد و شرایط خطرناک سیاسی و اجتماعی را برای ایران ایجاد کرد. این قطعنامه‌ها، اجماعی جهانی علیه ایران ایجاد و فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی عنوان کرد. این وضعیت در ادامه می‌توانست فراتر از تحریم‌های اقتصادی حرکت کرده و کلا اقتصاد ایران را فلج کند. بنابراین وقتی برجام مطرح شد، این فضای منفی علیه ایران وجود داشت و برجام این فضا را شکست و ایران از تهدیدات امریکا و متحدانش فاصله گرفت. ضمن اینکه فضا برای مبادلات اقتصادی، تجاری و ارتباطی برای ایران به‌طور نسبی فراهم شد. در سال‌هایی که برجام فعال بود گام‌های خوبی برای رشد اقتصادی برداشته شد، تورم برای دو سال متمادی تک‌رقمی شد و حتی مذاکراتی برای شرکت‌های امریکایی برای خرید هواپیما انجام شد. از طرف اروپاییان هم پیشنهادات قابل‌توجهی جهت ایجاد گشایش‌های اقتصادی برای ایران مطرح شد. در کل فضا به سمت تنش‌زدایی و ایجاد زمینه مساعد برای توسعه اقتصادی ایران آغاز شد.

وقتی به سند برجام نگاه می‌کنیم، می‌بینیم این سند در دو راس پاره خطی قرار دارد که جناح‌های سیاسی کشور، برداشت‌های متفاوتی از آن ارایه می‌کنند. برخی جناح‌های رادیکال آن را خیانت و طیف‌های دیگری آن را خدمتی تاریخی ارزیابی می‌کنند. دلیل شکل‌گیری این برداشت‌های متفاوت در برجام چیست؟

متاسفانه، چون در ایران پختگی سیاسی، تمرین مردمسالاری در قالب فعالیت‌های حزبی و... وجود ندارد و رقابت‌های سیاسی که در همه جهان می‌توانند در مسیر تحقق منافع ملی کمک کنند در ایران باعث اتلاف منافع ملی می‌شود، یک چنین مشکلاتی شکل گرفته و می‌گیرد. بنابراین زمانی که رویدادی مانند برجام رخ می‌دهد، جریانات سیاسی هرکدام سعی می‌کنند از آن به نفع منافع شخصی و جناحی خود بهره‌برداری کنند. به این دلیل است که برخی جناح‌ها بدون توجه به مقتضیات جهانی و منافع ملی، حرکاتی می‌کنند که درست در نقطه مقابل منافع ملی است. در آن زمان هم یک بازی خطرناک سیاسی در داخل بین رقبای سیاسی و افراد و جریاناتی که به دنبال آنند که قدرت را یکدست در اختیار بگیرند بر سر برجام شکل گرفت که آسیب‌های آن متوجه مردم و معیشت مردم شد. این تنگ‌نظری‌ها باعث شد برجام به عنوان دستاوردی که می‌توانست منافع اقتصادی، ارتباطی، راهبردی و... زیادی را برای ایرانیان به دنبال داشته باشد در مسیر تضعیف قرار بگیرد. قبل از امضای برجام و پس از امضای برجام این تنگ‌نظری‌ها ایجاد شدند و برخی تلاش کردند برجام را با عینک تنگ سیاسی تحلیل و تفسیر کنند. نیرو‌های رقیب در ایران حرکت‌هایی را علیه برجام صورت دادند که در حکم پاس گل برای امریکا و ترامپ و دشمنان ایران بود. نهایتا این امر منجر به خروج امریکا از برجام شد.

یعنی شما معتقدید خروج امریکا از برجام در اثر این تنگ‌نظری‌های داخلی صورت گرفت؟

خروج امریکا از برجام بر بستر تحولاتی صورت گرفت که در ایران، جریانات رقیب و مخالف برجام، آن‌ها را تدارک دیده بودند. بدون تردید یکی از دلایل آن همین اشتباهات داخلی و برخی تنگ‌نظری‌های سیاسی بود.

یکی از بحث‌های مهم درخصوص برجام، سرنوشت و آینده برجام است. همان طیف‌های سیاسی که منتقد برجام بودند امروز مجلس و دولت و در کل ساختار مدیریتی کشور را به دست گرفته و حاکمیت یکدست را شکل داده‌اند. ایران از برجام خارج نشده و به دنبال احیای برجام است. اما آیا باید مرگ برجام را اعلام کنیم یا این سند مهم بین‌المللی هنوز می‌تپد، حیات دارد و ممکن است روزی با رستاخیز دوباره از خاک برخیزد؟

مقایسه برجام با موجود زنده، مقایسه جالبی است. یک موجود زنده وقتی علایم حیاتی دارد و نفس می‌کشد و فشار خون تنظیم‌شده دارد، پزشکان می‌گویند این فرد زنده است؛ هرچند امکان دارد، زمین‌گیر شده یا در کما باشد. وضعیت امروز برجام یک چنین حالتی دارد؛ چون رسما پایان عمرش اعلام نشده، پس احتمالا علایم حیاتی درخصوص آن وجود دارد. اما در عین حال اثر مثبت و حرکتی از این موجود وجود ندارد، در واقع برجام نمی‌تواند کاری کرده یا حرکتی را ایجاد کند. از یک طرف برجام، موفق به گشایش‌های اقتصادی نشده، باعث رونق تجارت و بهبود صادرات نفتی ایران نیست، از سوی دیگر ایران هم تعهدات برجامی خود را (به دلیل خروج امریکا از برجام) به‌طور کامل اجرایی نمی‌کند. هرچند برجام فعلا خاصیتی ندارد، اما دو طرف از اعلام مرگ آن پرهیز دارند.

باید توجه داشت با اعلام مرگ برجام دو طرف شرایط سختی را تجربه می‌کنند. از یک طرف ممکن است ایران دوباره، ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل قرار گیرد و از سوی دیگر برای طرف مقابل هم ممکن است خطراتی در فضای بین‌المللی داشته باشد. به این دلیل است که هیچ کدام از طرفین حاضر نیستند رسما مرگ برجام را اعلام کنند. دوطرف تلاش می‌کنند راهی برای احیای برجام (نه برجام قدیمی بلکه برجامی منتسب با شرایط) باز بگذارند. در این شرایط برجام در مساله حساسی قرار دارد. اگر ایران به خواسته‌های غرب در خصوص تنش‌زدایی، شفاف‌سازی و اعتمادسازی درخصوص فعالیت‌های هسته‌ای خود تن ندهد، غرب می‌تواند از طریق مکانیسم ماشه فشار را بر ایران افزایش دهد.

اگر قرار باشد برجام احیا شود تحت چه شرایطی این احتمال وجود دارد؟

توافق جدید، چشم‌انداز امیدبخش پیش رو را شکل می‌دهد. توافقی که در اثر آن تحریم‌های اقتصادی علیه ایران برداشته شود و ایران در فاز عادی‌سازی روابط خود قرار گیرد. ایران می‌تواند بخشی از فعالیت‌های خود درباره غنی‌سازی و نگهداری از اورانیوم غنی‌شده را کاهش دهد. در واقع ایران در مورد سانتریفیوژ‌ها و نوع استفاده از آن‌ها انعطافی نشان دهد و از سوی دیگر امریکا هم راه را برای تعلیق تحریم‌ها و باز کردن فضا برای مراودات اقتصادی با ایران باز بگذارد. هرچند این روند ایده‌آل است، اما تلاش‌هایی درخصوص تحقق آن صورت می‌گیرد. باید بدانیم، ادامه این روند باعث می‌شود ایران نتواند سهم واقعی خود را در اقتصاد و تجارت جهانی به دست آورد. نتواند نفت خود را بفروشد، نیاز‌های خود را با قیمت‌های بالاتر و کیفیت پایین‌تری تامین کند و در زمینه نقل‌وانتقالات مالی هم قادر به انتقال منابع خود به داخل کشور نباشند. در حال حاضر دارایی‌های مسدودی ایران در کشورهایی، چون عراق، ترکیه، چین، کره‌جنوبی و... انباشته شده و ایران قادر به انتقال این منابع به داخل کشور نیست.

شما به عنوان یکی از مدافعان برجام اگر قرار باشد نقدی به این سند مهم بین‌المللی وارد سازید به چه موضوعاتی اشاره می‌کنید؟

معتقدم هر گزاره‌ای را باید در ظرف زمانی و مکانی خود بررسی کرد. زمانی که برجام فعال شد، دستاورد‌های زیادی برای کشور ایجاد کرد، اما من شخصا ماده ۳۶ و ۳۷ برجام را به عنوان مواد حل اختلافات طرفین نمی‌پسندم. البته ایران چاره‌ای جز پذیرفتن این ماده نداشت. در کنار این موضوع، ضرورت داشت مکانیسم فعال‌تری برای بهره‌مندی ایران از مزایای اقتصادی برجام فراهم می‌شد که این گزاره هم مورد توجه لازم قرار نگرفت. در موضوع FATF و سایر کنوانسیون‌های بین‌المللی باید زمینه‌هایی برای درک افزون‌تری پیش‌بینی می‌شد. از سوی دیگر کشور‌های اروپایی هم به گونه‌ای رفتار نکردند که نتایج برآمده از برجام در سفره‌های عمومی مردم ایران ملموس شود تا حمایت مردمی پشت برجام ایجاد شود، اما به‌طور کلی برجام در ظرف زمانی خود منافع بسیار زیادی برای ایران داشت. این واقعیتی غیرقابل انکار است و متذکر آن نمی‌شوند مگر صادقان و خردمندان...

برچسب ها: برجام
ارسال نظرات