صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

احمدرضا احمدی شاعر، نویسنده و نقاش ایرانی، پس از ماه‌ها تحمل بیماری امروز درگذشت.
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۰ - ۲۰ تير ۱۴۰۲

احمدرضا احمدی، شاعر و نویسنده متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان بود.

به گزارش ایرنا؛ وی سال‌ها در حوزه، ادبیات، شعر، نویسندگی و سینما فعالیت کرد. وی در زمینه شعر، موسیقی، ویراستاری و ادبیات کودک و نوجوان نیز فعالیت‌های بسیاری داشت.

از آثار او در حوزه شعر می‌توان به «دفتر‌های واپسین»، «دفتر‌های سالخوردگی»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» و «روزی برای تو خواهم گفت» و از آثار او در حوزه کودک و نوجوان می‌توان به «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود»، «دخترک ماهی تنهایی» و «مزرعه گل‌های آفتابگردان» اشاره کرد.

این شاعر فقید توسط مرکز هنرمندان ایران به عنوان موسس و پایه‌گذار موج شعر نو و پیشگام سورئالیسم در ادبیات کودکان شناخته شده است. «سفر در شب» یکی از قوی‌ترین آثار احمدی است که به موضوع‌های اجتماعی، صلح، همزیستی، تحمل و همکاری اشاره می‌کند.

وی در زمان حیات خود موفق به دریافت جوایز زیادی از جمله جایزه ملی، فرهنگی و هنری (بیژن جلالی) برای مجموعه اشعارش در سال ۱۳۸۵ شد. اشعار وی به زبان‌های مختلفی از جمله عربی، ارمنی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، ژاپنی و کره‌ای ترجمه شده است. «از بارانی که دیر بارید»، «میوه‌ها طعم تکراری دارند»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود»، «روزی برای تو خواهم گفت» و «هزار پله به دریا مانده است» از آثار این شاعر است.

همچنین نخستین نمایشگاه انفرادی نقاشی‌های احمدی با عنوان «هزار اقاقیا در چشم تو هیچ بود»، اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ در گالری کاما برگزار شد.

وی در نمایشگاه‌های گروهی «۹۷+» (اسفندماه ۱۳۹۷- گالری افرند)، «دو از هزاران» (آبان ماه ۱۳۹۸- گالری الهی)، «گلگشت» (آذرماه ۱۳۹۸- گالری سروناز) و «کلکسیونر ۵» (بهمن ماه ۱۳۹۸- گالری آرتیبیشن) شرکت کرده است. دومین نمایشگاه انفرادی آثار نقاشی احمدی با عنوان «لکه‌ای از عمر بر دیوار بود» شهریور سال گذشته در گالری اُ برپا شد.

ارسال نظرات
ناشناس
۱۵:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
روحشون شاد
هومن
۱۴:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
خداوند رحمتشون کناد!
امین میرزائی
۱۴:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
... یادِ بچگیام افتادم و کانونِ پرورش فکری کودکان و نوجوانان ... یادِ نوارکاستا ... یادِ اسماعیلِ نوری علا ... ای داد ... به قولِ خودش :

چه رنجی ست
خوابیدن زیرِ آسمانی
که نه ابر دارد نه باران .
از هراس از کلمات ،
هر شب خواب‌های ِ
آشفته می‌بینیم .
به این جهان آمده‌ایم
که تماشا کنیم .
صندلی های فرسوده و رنگ باخته
سهمِ ما شد ،
انتخاب ما مرواریدهای ِ رخشان
بود !!!!!!!!
ناشناس
۱۴:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۴/۲۰
علاف فرارو