صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

اگر در ماجراجویی‌های سینمارویی خود با فیلم Possum مواجه نشده اید، می‌خواهیم روزتان را خراب کنیم! چندین دلیل وجود دارد که چرا این فیلم ۲۰۱۸ باعث تزریق حس ناخوشایند وحشت به زیر پوستتان می‌شود- حال و هوای سرکوب گرانه، سبک روایی مبهم و البته هیولای عروسکی بزرگی با پا‌های عنکبوت و صورت انسان- و خواب‌های خوبی ببینید! فیلم Possum داستان فیلیپ را روایت میکند، یک عروسک گردان از اعتبار افتاده که بعد از بیکار شدن به خاطر یک دلیل هولناک مبهم به زادگاهش باز می‌گردد.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۷ - ۱۲ بهمن ۱۴۰۱

چه فیلم ترسناک بنامیدشان و چه تریلر یا درام روانشناختی با بن مایه‌های اجتماعی-جنسی، فیلم‌هایی که در یک دهه اخیر دیوانگی و زهر چشم گرفتن را برای سینمارو‌ها به ارمغان آورده اند، با بینش و هنرمندی تکرار نشدنی موفق به انجام این کار شده اند. بدین ترتیب، حتی عادلانه به نظر نمی‌رسد که سعی کنیم فهرستی واحد از بهترین و تاریک‌ترین فیلم‌های یک دهه اخیر تهیه کنیم، اما این دقیقاً همان کاری است که می‌خواهیم در این مطلب انجام دهیم. این‌ها فیلم‌هایی هستند که که مدت‌ها پس از بالا رفتن تیتراژ پایانی شما را بیدار نگه می‌دارند، شاید به این این خاطر که سخت در مورد چیز‌های عجیبی که در ساعات اخیر روی صفحه نمایش دیده اید به فکر فرو رفته اید یا شاید به این خاطر که برای بستن چشم‌ها و خوابیدن، بیش از حد ترسیده اید.

به گزارش روزیاتو، از فیلم‌های متفاوت علمی تخیلی تا داستان‌های پیچ و تاب دار از تسخیر توسط شیاطین و فیلم‌های آزمایشی که مرز‌های سینما را در هم نوردیده اند، در ادامه می‌خواهیم شما را با برخی از شوکه کننده‌ترین و تکان دهنده‌ترین فیلم‌های یک دهه اخیر سینما آشنا کنیم.

۱- Under the Skin (۲۰۱۴)

اگر با جاناتان گلیزر آشنایی داشته باشید خوب می‌دانید که او از مدت‌ها قبل علاقه‌ای وافر به زیر پا گذاشتن مرز‌های سینما با تصویرسازی‌های ناخوشایند و حال و هوای شیطانی فیلم هایش داشته است. این موضوع برای او طبیعی است که دائماً به بافتن تصاویر چالش برانگیز با تم‌های تکان دهنده در قالب فیلم‌های سینمایی ادامه می‌دهد. کمتر کسی می‌تواند بگوید که گلیزر قبلاً با فیلم درام جنایی Sexy Beast خود در سال ۲۰۰۰ و فیلم رازآلود روانشناختی-جنسی Birth در سال ۲۰۰۴ چنین مرز‌هایی را رد نکرده است، اما هیچ کدام از این دو فیلم نیز نتوانستند ما را برای اتفاقات شوکه کننده فیلم بعدی گلیزر در سال ۲۰۱۳ با نام Under the Skin آماده کنند. از همان سکانس ابتدایی تا پایان فیلم، داستان حمله‌ای همه جانبه به احساسات و حواس مخاطب است.

این فیلم یک بازی بی نقص و هنرمندانه از اسکارلت جوهانسون دارد که فاصله زیادی با آنچه دارد که در دنیای سینمایی مارول از او می‌بینیم؛ و سکانسی در نیمه راه این فیلم وجود دارد که چنان شما را شوکه می‌کند که سخت بتواند جلوی خود را بگیرید که تلویزیون را خاموش نکنید. اما بهتر است به تماشای فیلم ادامه دهید، زیرا اگر چه Under the Skin شبیه فیلمی است که به جای تماشا کردن، از آن جان سالم به در می‌برید، عبور از خط پایان در این ادویسه فرازمینی یکی از ارزشمندترین و اقناع کننده‌ترین تجربیات سینمایی است که همیشه امیدش را داشته اید.

۲- The Babadook (۲۰۱۴)

وقتی کارگردان یکی از بهترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما مدعی می‌شود که فیلم شما ترسناک‌ترین فیلمی است که تاکنون دیده است، می‌دانید که چیزی خاص و ویژه خلق کرده اید. این اتفاق زمانی رخ داد که ویلیام فریدکین بزرگ- مردی که The Exorcist را ساخت- به اطرافیانش گفت که فیلم مستقل جنیفر کنت در سال ۲۰۱۴ به نام The Babadook شما را زهره ترک خواهد کرد؛ و بدین ترتیب بود که علاقمندان به ژانر وحشت خیلی زود پس از صحبت‌های فریدکین خود را برای تماشای یکی از تکان دهنده‌ترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما آماده کردند؛ و فریدکین هم حق داشت. با یک حس مطلق و متفاوت از وحشت، فیلم The Babadook داستان مادری تنها را روایت می‌کند که در بزرگ کردن پسرش که به مشکلات عاطفی جدی مبتلاست با دشواری مواجه شده است.

البته با توجه به اینکه شوهر این زن در هنگام رساندن او به بیمارستان در شب زایمانش کشته شده، واضح است که هم مادر و هم پسرش مشکلات عمیقی دارند که باید حل شان نمایند، مشکلاتی که زندگی شان را بیش از پیش پیچیده می‌کند وقتی شخصیت داخل کتاب ترسناک پسربچه به نام «مستر بابادوک» در خانه ظاهر می‌شود. در شرایطی که کنت آرام آرام مهمانی وحشت خود را آغاز می‌کند، یک روایت حیرت انگیز شکل می‌گیرد، روایتی که به شکلی هوشمندانه به تم‌های احساسی سنگین در مورد جان سالم به در بردن از تروما‌های گذشته و دشواری‌های یک مادر تنها بودن با بیماری ویرانگر افسردگی شدید می‌پردازد. همچنین The Babadook یک فیلم درجه یک هیولایی با وحشت‌های بسیار واقعی‌تر از آن چیزی است که در یک فیلم معمولی این ژانر خواهید دید. این فیلم به معنای واقعی کلمه شما را زهره ترک خواهد کرد، اما در پایان نیز قلب شما را در گلویتان رها خواهد کرد.

۳- Hereditary (۲۰۱۸)

به گفته آری آستر، کارگردان و نویسنده این فیلم شوکه کننده و بیرحم، Hereditary در ذات خود تنها یک فیلم درام خانوادگی است. اما این تعریف شبیه آن است که فیلمی مانند Jaws را داستان افسون کننده یک ماهی بیرون از آب توصیف کنیم. پس بله، اگر چه نمی‌توانیم بگوییم که Hereditary یک فیلم خانوادگی درام نیست، اما باید واضح بگوییم که این فیلم تنها یک درام خانوادگی نیست؛ و هنوز هم صحبت آستر درست است، Hereditary در ابتدا خود را یک نوع متفاوت از درامی مستقل در مورد اندوه یک خانواده بعد از مرگ عزیزی نشان می‌دهد. با پیشرفت داستان، یک گذشته عمیق و تاریک شروع به آمدن به سطح می‌کند و Hereditary به سرعت به یک کابوس ماوراءالطبیعه دیوانه کننده تبدیل می‌شود که برای درک میزان وحشت و شوکه کننده بودنش تنها باید خودتان بنشینید و تماشایش کنید. فقط باید به شما هشدار دهیم که بعد از تماشای Hereditary هرگز نمی‌توانید وانمود کنید که آن را ندیده اید.

در صورتی که خودتان هنوز این فیلم را ندیده اید، تنها می‌گوییم که همان لحظه دقیقی که آری آستر مسیر فیلمش را از درامی خانوادگی به یک تراژدی خانوادگی تمام عیار تغییر می‌دهد، خوب متوجه خواهید شد. این را سریع متوجه خواهید شد، زیرا لحظه‌ای که اتفاق می‌افتد به وضوح و سادگی یکی از شوکه کننده‌ترین سکانس‌های تاریخ سینما را شاهد خواهید بود. آستر تازه با این لحظه فقط خود را گرم می‌کند و Hereditary بزودی تاریک‌تر و سنگین‌تر خواهد شد، به شکلی که حتی تصورش را هم نمی‌کنید. تماشای این فیلم تجربه‌ای بیرحمانه و ویرانگر است، اما اگر بتوانید به تماشایش ادامه دهد، نه تنها شاهد یکی از بهترین فیلم‌های ترسناک یک دهه اخیر بلکه یکی از بهترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما خواهید بود.

۴- Midsommar (۲۰۱۹)

با انتشار فیلم Hereditary از آری آستر، به نظر می‌رسید که به سرعت میله معیار فیلمسازان جوان و پیر این ژانر را بالاتر برده و بعید به نظر می‌رسید که کسی بتواند در آینده‌ای نزدیک در زمینه ارزش شوکه کنندگی خالص و سرگیجه آور با این فیلم هماوردی کند. اما ظاهراً تنها کسی که توانست به ارتفاع تازه به ثبت رسیده این میله معیار نزدیک شود خود آری آستر بود. در حالی که Midsommar از لحاظ شوکه کنندگی و ترسناک بودن در حد و اندازه‌های فیلم قبلی اش نیست، اما در حوزه تاثیر عاطفی ویرانگر و انرژی شیطانی بیرحمی که داشت از فیلم قبلی آستر بهتر است. البته این بار هم آری آستر تعریفی متفاوت از فیلم خود داشته و آن را یک «فیلم جدایی» نسبتاً سرراست توصیف کرده است و باور کنید تعریف یک فیلم جدایی از Midsommar شبیه همان تعریف یک درام خانوادگی از Hereditary است و این یعنی اینکه حقیقتاً با یک فیلم جدایی زن و شوهری مواجه نخواهید شد.

رابطه مورد نظر بین دنی و کریستین است و اگر هرگز نیازی به جدایی در یک رابطه وجود داشته باشد، این رابطه همانی است که بین این دو وجود دارد. اما در دنیای آری آستر همه چیز به این سادگی نیست و از لحظات شکنجه وار ابتدایی Midsommar، این کارگردان آماده است تا پیچ‌های رابطه نافرجام این دو را به شکلی متفاوت بپیچاند. زمانی که این زوج و دوستانشان به یک فستیوال مشهور سوئدی می‌روند، سرنوشت آن‌ها تعیین شده است، اگر چه هیچ چیزی نمی‌تواند شما را برای شکنجه و آسیب پر از خونریزی و مملو از آفتابی که آستر برایتان در ادامه کرده، آماده نماید.

۵- Sinister (۲۰۱۲)

پیش از ساخت Doctor Strange در سال ۲۰۱۶، اسکات دیکینسون یک دهه را به دست و پا کردن نامی برای خود در میان علاقمندان به ژانر وحشت گذرانده بود. او با درام تسخیری The Exorcism of Emily Rose در سال ۲۰۰۵ توجه علاقمندان به ژانر وحشت را جلب کرد، اما این فیلم Sinister در سال ۲۰۱۲ بود که ثابت کرد دریکسون یک کارگردان طراز اول در ژانر وحشت است. اگر چه نقد‌های بسیاری در مورد این فیلم در زمان انتشارش وجود داشت، اما Sinister هنوز هم یکی از موثرترین تریلر‌هایی است که تاکنون سینما به چشم خود دیده است، اگر چه اغلب اوقات بیش از حد به سمت کلیشه‌های کلاسیک ژانر وحشت متمایل می‌شود. این فیلم داستان یک نویسنده باتجربه ژانر جنایی را روایت می‌کند که همراه با خانواده اش به خانه‌ای نقل مکان می‌کند که جنایتی هولناک در آن رخ داده است تا بتواند از نزدیک اتفاق رخ داده در این جنایت را بررسی کرده و رمان بهتری بنویسد.

شوربختانه وقتی یک جعبه قدیمی از فیلم‌های سوپر ۸ را در اتاق زیرشیروانی خانه پیدا می‌کند، خب، این مرد و خانواده اش کمی بیش از حد به واقعیت آن جنایت نزدیک می‌شوند، بسیار بیشتر از آنچه که خیالش را داشتند. به شما هشدار می‌دهیم که این فیلم‌های هشت میلیمتری چند شب بی خوابی یا خواب بد را برایتان رقم خواهند زد. اما این تنها بخشی از چیزی است که Sinister را به چنین فیلم خوشایندی با قلب تاریک تبدیل می‌کند. این فیلم زمانی که حال و هوای شیطانی می‌گیرد و نوبت به تصویرسازی‌های گوتیک تاریک می‌رسد در بهترین کیفیت خود قرار می‌گیرد و دریکسون با رویکرد آرام سوز خود این حال و هوای شیطانی را بیشتر می‌کند تا اینکه در سکانس پایانی که قالیچه خونین را از زیر شما می‌کشد و مجبورتان می‌کند که از میان کف دست‌های عرق کرده تان و در اوج وحشت و انتظاری شکنجه وار، آخرین سکانس‌ها را تماشا کنید.

۶- Raw (۲۰۱۶)

سخت است بگوییم که دقیقاً چه چیزی در یک فیلم باعث می‌شود که احساس مور مور شدن کنید. در مورد اولین فیلم جولیا دوکورنو به نام Raw که به شدت تکان دهنده است، درک این علت کمی ساده‌تر است، زیرا دوکورنو اصولاً تمام ۱۰۰ دقیقه زمان فیلم را به رهاسازی یک سیل مداوم از صدا‌ها و تصاویر و سناریو‌هایی اختصاص می‌دهد که می‌توانند هر کسی را از کوره در ببرند. این بدان معنا نیست که Raw از آن فیلم هاست که خیلی سریع شوکی پس از شوک دیگر تولید می‌کند. دقیقاً برعکس، در واقع، دوکورنو عامدانه یک رویکرد ثابت را در فیلمش در پیش می‌گیرد و شوک‌ها را به موقع آزاد می‌کند در حالی که به آرامی یک درام دانشگاهی شرورانه و به شدت سکسی را روایت می‌کند که به شکلی خوشایند، ژانر وحشت را زیرورو می‌کند. از همین ابتدا باید به شما بگوییم که این فیلم داستان آزمون و خطا‌های یک دانشجوی جوان را روایت می‌کند که به شکلی غیرمنتظره خود را در اشتهای سیری ناپذیری نسبت به گوشت انسان می‌یابد.

پس حتی اگر Raw آن خونریزی و کشتار تمام عیاری نیست که از چنین تعریف خلاصه‌ای انتظار دارید، بخش زیادی از فیلم باعث خواهد شد که دل و روده تان به هم بخورد. اما به جای وول خوردن در افکت‌های پر از خونریزی و ترس‌های شوکه کننده، دوکورنو یک رویکرد انسانی را به داستان شوکه کننده Raw در پیش می‌گیرد و تنها از خونریزی برای تقویت بررسی شخصیتِ هوشمندانه و هدف دار خود استفاده می‌کند که به یک درام بلوغ محور رضایت بخش- اگر چه تکان دهنده- در مورد آدم خواری منجر می‌شود.

۷- Upstream Color (۲۰۱۲)

فیلمسازانی هستند که برای رفتن به زیر پوست مخاطب به سراغ جامپ اسکر‌ها و خون‌های جعلی می‌روند و برخی دیگر به تصویرسازی تاریک، بن مایه‌های شیطانی و توهم شریرانه به عنوان جایگزین‌های ترسناک تاکید دارند. شین کاروت به دسته دوم تعلق دارد و Upstream Color به خوبی ثابت کننده این مدعاست. نمی‌خواهیم شما را با توضیح در مورد داستان Upstream Color خسته کنیم، و اگر صادق باشیم، باید بگوییم که Upstream Color فیلمی کمتر نگران داستان خود و بیشتر نگران احساسی است که در شما ایجاد می‌کند و ظاهراً هیچ پایانی بر دستاورد کاروت در این جبهه خاص وجود ندارد. تنها می‌گوییم که این فیلم در مورد زنی است که بعد از هیپنوتیزم شدن توسط یک دزد و غارت شدن تمام زندگی اش، با آینده‌ای ویران و بدون خاطره‌ای از اتفاقاتی که رخ داده به حال خود رها می‌شود.

او با مردی با داستانی مشابه آشنا می‌شود و در شرایطی که بیهوده تلاش دارند سر از علت و چگونگی رسیدن به این فلاکت سر در بیاورند، با واقعیتی فراتر از تصور روبرو می‌شوند. چیزی که در ادامه می‌آید چیزی کم از یک حمله سینمایی به شدت پارنویایی به تمام حس‌های مخاطب نیست که باید تجربه اش کنید تا بتواند معنای واقعی اش را درک نمایید. فقط بدانید که Upstream Color عامدانه یک تجربه تکان دهنده است که باعث می‌شود روز‌ها از گیجی و سردرگمی سرتان را بخارانید، شاید حتی ماه‌ها و سال ها!

۸- Hagazussa (۲۰۱۹)

کابوس گوتیک لوکاس فیگلفلد که داستان آن در یک منطقه دورافتاده کوهستانی در قرن پانزدهم اروپا روایت می‌شود، Hagazussa به تمامی در به تصویر کشیدن زندگی با دور کندِ این منطقه کوهستانی موفق عمل کرده و کارگردان از این سرعت روایت برای ایجاد یک حالت شبه هیپنوتیزم روی مخاطب استفاده می‌کند. این رویه تغییر نمی‌کند تا زمانی که آخرین لحظات تکان دهنده و تهوع آور فیلم از راه می‌رسند. در مسیر رسیدن به آن پایان نابود کننده، کارگردان یک داستان فولکلور تاریک را در مورد زنی تنها با گذشته‌ای کافرانه به تصویر می‌کشد که قصد دارد در دل طبیعت وحشی زنده مانده و دختر تازه متولد شده اش را در آرامش بزرگ کند.

البته وقتی همسایه هاتان در وحشت مداوم جادو و ارواح و جادوگری به سر می‌برند، دنیای طبیعی تان فاصله زیادی از ترسناک‌ترین دشمن تان خواهد داشت. با استفاده از حس پارانویای مداوم از سکوت و تصویرسازی گوتیک کافی برای ترساندن ماری شلی، Hagazussa ثابت می‌کند که یک اثر متفاوت و به شدت ترسناک در ژانر وحشت است. در حالی که بدون شک صبر کسانی که به سرعت به دنبال خونریزی و کشتار هستند را به بوته آزمایش می‌گذارد، فیگلفلد در پایان فیلم خود چنان پتک خود را با نیرویی ویرانگر پایین می‌آورد که بدون شک هر مخاطبی که تا پایان فیلم را همراهی کند را تا چند سال در وحشتی زیرپوستی فرو خواهد برد.

۹- Thoroughbreds (۲۰۱۸)

اگر تاریخ درسی به ما آموخته باشد، این است که هالیوود از داستان‌های خوب جوانان باهوش و شورشی که دست به کار‌های غیرقابل تصور می‌زنند خوشش می‌آید. در حالی که کلاسیک‌هایی مانند Rebel Without a Cause، A Clockwork Orange و Spring Breakers باعث شده اند که سنگ محک چنین فیلم‌هایی دائماً سنگین‌تر شود، فیلم Thoroughbreds ساخته کوری فینلی ثابت می‌کند که هنوز هم جایی برای رشد یکی از ژانر‌های فرعی محبوب سینما وجود دارد، حتی اگر سرنوشتش روز‌هایی تاریک‌تر در این روز‌ها باشد. در بطن درام کمدی تاریک فینلی، دو نوجوان ثروتمند اهل کنتیکت قرار دارند که در دو سوی طیف احساسی موجود قرار دارند. لیی همه چیز را خیلی قوی حس می‌کند، اما آماندا توانایی احساس چیزی را ندارد.

وقتی این دوستان عجیب در روایت فینلی به هم می‌پیوندند، در می‌یابند که کنترل زندگی شان را از دست داده و به شکلی منحصربفرد تلاش می‌کنند یکدیگر را از این شرایط بیرون بیاورند. این کمک بدون هزینه نیست و تنها شانس این دختران برای آزادی به قیمت یک نقشه خشن شیطانی بدست می‌آید. در حالی که این نقشه داستان را پیش می‌برد، اما به ندرت تمرکز اصلی فیلم است و فینلی از این داستان برای یک مطالعه شخصیتی عمیق در مورد ذهن‌های باهوش، اما به شدت ترک برداشته این دو جوان استفاده می‌کند.

۱۰- Possum (۲۰۱۸)

اگر در ماجراجویی‌های سینمارویی خود با فیلم Possum مواجه نشده اید، می‌خواهیم روزتان را خراب کنیم! چندین دلیل وجود دارد که چرا این فیلم ۲۰۱۸ باعث تزریق حس ناخوشایند وحشت به زیر پوستتان می‌شود- حال و هوای سرکوب گرانه، سبک روایی مبهم و البته هیولای عروسکی بزرگی با پا‌های عنکبوت و صورت انسان- و خواب‌های خوبی ببینید! فیلم Possum داستان فیلیپ را روایت میکند، یک عروسک گردان از اعتبار افتاده که بعد از بیکار شدن به خاطر یک دلیل هولناک مبهم به زادگاهش باز می‌گردد. در حالی که فیلیپِ رنگ پریده سعی دارد از دست این عروسک گروتسک خلاص شود، با عموی آزارگرش و ترومای تاریکی که تمام زندگی اش رنجش داده روبرو می‌شود.

این فیلم توسط متیو هولنس نویسندگی و کارگردانی شده است، که داستان کوتاهش به همین نام در قالب یک آنتالوژی منتشر شده و بسیاری از طرفداران ژانر وحشت را حیرت زده کرد. اگر با عروسک مشهور فیلم هولنس آشنا هستید، می‌دانید که این نویسنده از نه یک بلکه دو فوبیا استفاده می‌کند: یکی عروسک‌ها و دیگری بدل ها؛ و از آن جایی که این عروسک پا‌هایی به شکل عنکبوت دارد می‌توان تعداد این فوبیا‌ها را به سه مورد نیز افزایش داد. نتیجه تمام این وحشت فرویدی غول پیکر، یک کابوس مملو از آدرنالین در مورد مردی به شدت غمگین است که سعی دارد عروسکی را از بین ببرد که به معنای واقعی کلمه و به تمامی، نماد تروما‌های خودش است.

این فهرست می‌توانست از این طولانی‌تر باشد و فیلم‌های دیگری که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهیم کرد نیز به اندازه تمام ۱۰ فیلمی که در مورد آن‌ها سخن گفتیم، شوکه کننده و تکان دهنده هستند:

The Sadness (۲۰۲۱)
Swallow (۲۰۱۹)
Unsane (۲۰۱۸)
Vox Lux (۲۰۱۸)
Belzebuth (۲۰۱۷)
The Killing of a Sacred Deer (۲۰۱۷)
Kuso (۲۰۱۷)
We Are the Flesh (۲۰۱۶)
Baskin (۲۰۱۵)
The Witch (۲۰۱۵)
River of Fundament (۲۰۱۴)
Excision (۲۰۱۲)
Maniac (۲۰۱۲)
The Neon Demon (۲۰۱۶)
Nightcrawler (۲۰۱۴)
mother! (۲۰۱۷)
The Blackcoat’s Daughter (۲۰۱۵)
The Eyes of My Mother (۲۰۱۶)

ارسال نظرات