صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

صبا سلیمی لژیونر فوتسال کشورمان اعتقاد دارد سقف آرزوهایش بازی در باشگاه بارسلونا اسپانیاست.
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۹ - ۰۳ بهمن ۱۴۰۱

دنیای فوتبال برای برخی دختران پیچ و خم‌های زیادی دارد که این بار صبا سلیمی راوی آنهاست. بسیاری از دختران این سرزمین عاشقانه فوتبال را دوست دارند، کودکی‌هایشان رنگ مستطیل سبز می‌گیرد، در رؤیای خود دریبل می‌زنند و توپ را به تور دروازه می‌چسبانند. برخی اتاق‌هایشان را با پوستر بازیکنان محبوب‌شان تزئین می‌کنند و اسم همه آنها را از بر هستند؛ درست مثل صبا سلیمی که نام تمام بازیکنان تراکتورسازی تبریز را می‌دانست. مقوا و در بطری‌های نوشابه‌ را دست می‌گرفت و ترکیب تراکتورسازی را می‌چید.

صبا ۱۴ ساله بود که پا به توپ شد؛ شهرش مدرسه فوتبال نداشت و فوتسال را انتخاب کرد تا اینکه برای حضور در مسابقات انتخابی المپیک به تیم ملی فوتبال دعوت شد اما به دلیل قوانین فیفا مجبور به ترک اردوی ملی شد. با این حال از فوتبال دست نکشید و برای بازی به تیمی در لیگ عراق پیوست، بعد به اف‌سی مارخال آذربایجان رفت و حالا هم در لیگ ترکیه و تیم یابپا ترکیه‌پیو بازی می‌کند. او بیشتر از همیشه برای رسیدن به آرزوهایش مصمم است. مصاحبه وی را در زیر می خوانید:  

فوتسال را از چه سنی آغاز کردی؟

-فوتسال را از ۱۴ سالگی به صورت حرفه‌ای شروع کردم و با باشگاه شهرداری تبریز که لیگ برتری بود قرارداد رسمی بستم. قبل از آن کاراته‌کا بودم و کمربند مشکلی دان ۳ بین‌المللی داشتم اما از آنجایی که علاقه زیادی به فوتبال داشتم، کاراته را رها کردم. به مدت هشت سال در تیم‌ها و لیگ‌های مختلف تبریز بازی کردم‌؛ ماشین سازی، حلال احمر، ولایت انصار، شهرداری تبریز و جمشیدی‌راد از جمله تیم‌هایی بود که با آنها قرارداد بستم.

از سختی‌های ابتدایی بگویید؟

سختی‌های زیادی کشیده‌ام‌؛ شهرم تیم فوتبال نداشت و برای تمرین‌هایم زمین چمن می‌گرفتم. با اینکه مسئولان هیأت فوتبال حمایتم می‌کردند اما گاهی مردم با دیدن من در زمین چمن می‌گفتند دختر نباید فوتبال بازی کند و اذیتم می‌کردند. این باعث شده بود که گاهی ساعت دو شب زمین اجاره کنم. علاوه بر این با پدرم تمرین می‌کردم و مادرم توپ جمع‌ کن بود و گاهی هم برعکس.

الگوی ورزشی صبا سلیمی کیست؟

مسعود شجاعی الگوی ورزشی و اخلاقی من است که از نظر فرهنگی، اخلاق ورزشی و تکنیک و تاکتیک عالی است. بازی تیم‌های خارجی را هم دنبال می‌کنم و بیشتر مسی را دوست دارم.

 

بازی در کدام تیم خارجی را دوست داری؟

سقف آرزوهایم بازی در تیم بانوان بارسلوناست و تلاشم را می‌کنم تا روزی به آن برسم.

خانواده‌ات مخالف لژیونر شدنت نبودند؟

خدا را شکر می‌کنم و ممنون پدر و مادرم هستم که حمایتم کردند؛ خانه ما تبریز بود اما وقتی با تیم عراق قرارداد بستم، خانواده‌ام به شهری که کمترین فاصله با عراق را داشت، نقل مکان کردند.

لیگ ترکیه بهتر است یا جمهوری آذربایجان؟

من از لحاظ حرفه‌ای خوب پیش می‌روم اما تفاوت‌هایی بین لیگ جمهوری آذربایجان و ترکیه وجود دارد. درست است که کشور آذربایجان کوچک‌تر از کشور ترکیه است اما از لحاظ فوتبالی هر ۲ کشور لیگ حرفه‌ای دارند. البته لیگ ترکیه حرفه‌ای‌تر است و بیشتر به بانوان بها می‌دهد. همچنین باکو از لحاظ زیرساختی و تشکیل تیم‌های پایه خیلی خوب عمل کرده است. کشور ترکیه زیرساختی برای تیم‌های پایه ندارد و فقط تیم بزرگسالان دارد.

 

سطح قراردادها چطور است؟

به هر حال بانوان فوتبالیست هستیم و این موضوع هنوز جا نیفتاده است. می‌ترسم در آینده بارسلونا هم بروم آنجا هم به این صورت باشد. اصلاً ما لژیونر هم شدیم آنقدر پول نمی‌گیریم و اینکه مردم خیال می‌کنند ما میلیاردی پول می‌گیریم این‌طور نیست. مبلغ قرارداد امسال من در لیگ ترکیه با لیگ ایران یکسان است و شاید یک مقدار زیادتر باشد اما میلیاردی نیست.

قطعاً برای فوتبالیست شدن سختی‌های زیادی کشیدید؛ کمی توضیح می دهید؟

برخی افراد از اول به من گفتند که دختر را چه به فوتبال و از این دختر، فوتبالیست درست نمی‌شود و از این قبیل حرف‌ها اما من برخلاف برخی از اعتقادات نادرست همچنان شکل و شمایل دخترانه خود را دارم و فوتبال را هم حرفه‌ای دنبال می‌کنم. حرف‌هایی که پشت‌سر دختران فوتبالیست می‌زنند اصلاً درست نیست. ما دختران به عنوان جنس مؤنث سختی‌های زیادی کشیدیم و اینکه بعضی‌ها می‌گویند اصلاً فوتبال برازنده ما نیست و نمی‌توانیم بازی کنیم اصلاً اشتباه بوده است. خیلی سنگ جلوی پایم گذاشتند ولی همیشه خدا هوای من را دارد.

شنیده‌ایم از بچگی ترکیب تیم تراکتور را می‌چیدید؟

همیشه بازی‌های تراکتورسازی را با شور و اشتیاق تماشا می‌کردم، اسم بازیکنان را بلد بودم و آرزو می‌کردم که مثل آنها بشوم حتی روی یک مقوا زمین فوتبال را می‌کشیدم و با در نوشابه بازیکنان را در زمین می‌چیدم، آن موقع نمی‌دانستم که این نوع تفکر مربیگری است.

زمانی که در تیم القتان عراق بازی می‌کردید، چه خاطره‌هایی دارید؟

دو سال در این تیم بازی کردم تا اینکه درگیری‌های داخلی در بصره شدت گرفت به گونه‌ای که شب‌ها صدای تفنگ می‌آمد و از ترس تا صبح بیدار می‌ماندم.

 

ارسال نظرات