صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۹۵۸۵۴
چگونه مردم عادی، طرح بزرگ پوتین را خنثی کردند؟
در ده‌ها مصاحبه‌ای که با ساکنان و مقام‌های اوکراینی داشتم آنان توضیح دادند که چگونه بازنشستگانی مانند یرمولنکو همراه با دانش‌آموزان، مکانیک‌ها، مادربزرگ‌ها و حتی یک زوج ثروتمند که در حال تعمیر قایق تفریحی خود بودند و بخش عمده‌ای از یک سال در آن شهر گرفتار شدند در این همکاری اطلاعاتی مشارکت داشتند.
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۴ - ۰۷ دی ۱۴۰۱

فرارو- جفری گتلمن، روزنامه‌نگار امریکایی و برنده جایزه پولیتز است که از زمان آغاز جنگ در اوکراین اخبار و رویداد‌های آن کشور را گزارش می‌دهد. او اخیرا سه هفته را در خرسون گذرانده بود. گتلمن از سال ۲۰۱۸ میلادی رئیس دفتر جنوب آسیا روزنامه نیویورک تایمز در دهلی نو بوده است. او جوایز متعددی را دریافت کرده است از جمله مقام اول برای گزارش عمومی از سوی باشگاه مطبوعاتی فلوریدا در سال ۱۹۹۷ میلادی، جایزه سرمقاله لس آنجلس تایمز در سال ۲۰۰۱ میلادی، جایزه باشگاه مطبوعات خارج از کشور در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۸ میلادی، جایزه جورج پولک برای گزارشگری بین المللی در سال ۲۰۱۱ میلادی و جایزه پولیتزر برای گزارش بین المللی در سال ۲۰۱۲ میلادی.

به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، در صبح مه آلود چند ماه پیش "والنتین دمیترویچ یرمولنکو" یک ماهیگیر اوکراینی سالخورده با کمردرد و وضعیت وحشتناک زانو قایق خود را در رودخانه دنیپرو به حرکت درآورد. در آن زمان خرسون، شهر محل سکونت او توسط ارتش روسیه اشغال شده بود و یرمولنکو در کف قایق‌اش یک تور ماهیگیری در یک طشت پلاستیکی سیاه و سه اسلحه خودکار پنهان کرده بود.

او به یاد می‌آورد زمانی که در رودخانه حرکت می‌کرد یک قایق گشت روس در مقابل‌اش قرار گرفت. فرمانده قایق با لباس استتار شفاف ایستاد بود. او پرسید: "پدربزرگ کجا می‌روی"؟ یرمولنکو گفت که قصد گرفتن ماهی برای همسرش را دارد. فرمانده دستور بازرسی قایق را داد. سرباز جوانی وارد قایق شد و مستقیما به سمت طشت پلاستیکی سیاه رفت و پرسید:"این چیست"؟ یرمولنکو ۶۴ ساله می‌گوید به قدری ترسیده بود که شلوارش را خیس کرده بود. او در خرسون در دهانه دنیپرو در نزدیکی دریای سیاه در روز‌های ابتدایی وقوع جنگ بازداشت شد. مقام‌های روسیه به زودی آن ناحیه را برای همیشه به عنوان بخشی از فدراسیون روسیه معرفی کردند.

دولت اشغالگر خرسون که توسط فرماندهان نظامی روسیه و همکاران اوکراینی آن اداره می‌شد زمان اندکی برای پایین کشیدن پرچم‌های اوکراین، اشغال مدارس اوکراین، اشغال مراکز حمل و نقل، پخش اسکناس‌های روبل روسیه و حتی وارد کردن خانواده‌های روس صرف کرد. شاید در هیچ نقطه دیگری از اوکراین "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه تا این اندازه از پول و خشونت و از چماق و هویج برای در هم شکستن اراده یک شهر و وادار ساختن آن به تسلیم در برابر اراده امپراتوری خود استفاده نکرده بود.

با این وجود، اقدامات او کارآمد نبودند. جمعی از شهروندان عادی خرسون در همکاری با سرویس‌های امنیتی اوکراین یک جنبش مقاومت مردمی را تشکیل دادند. در ده‌ها مصاحبه‌ای که با ساکنان و مقام‌های اوکراینی داشتم آنان توضیح دادند که چگونه بازنشستگانی مانند یرمولنکو همراه با دانش‌آموزان، مکانیک‌ها، مادربزرگ‌ها و حتی یک زوج ثروتمند که در حال تعمیر قایق تفریحی خود بودند و بخش عمده‌ای از یک سال در آن شهر گرفتار شدند در این همکاری اطلاعاتی مشارکت داشتند. آنان به پارتیزان‌های پرشور زیرزمینی برای جنگ در خرسون تبدیل شدند. این داستان واقعی شبیه سناریوی یک فیلم جاسوسی بوده است.

آنان به صورت مخفیانه ویدئو‌هایی را از نیروی روس تهیه کردند و همراه با مختصات نقشه برای نیرو‌های اوکراینی ارسال نمودند. آنان از اسم رمز و رمز عبور برای به چرخش درآوردن و دست به دست کردن اسلحه و مواد منفجره درست زیربینی نیرو‌های روسیه استفاده می‌کردند. برخی از آنان حتی تیم‌های حمله کوچکی تشکیل دادند که شبانه سربازان روس را مجبور به واکنش می‌ساختند و ترس و پارانویایی را که بر آن شهر مسلط شده بود دو طرفه می‌ساختند.

هنگامی که در اواسط نوامبر ارتش روسیه با عجله  از آن ناحیه از اوکراین خارج شد که شاید بتوان از آن به عنوان بزرگترین شرمساری تا لحظه کنونی برای تلاش‌های جنگی پوتین یاد کرد، خرسون به نمادی قدرتمند تبدیل شد. خرسون بارقه امید اوکراینی‌ها و عزم آن کشور برای مقاومت را نشان داد. اکنون که نیرو‌های اشغالگر روس خارج شده و مردم احساس راحتی می‌کنند در مورد کار‌هایی که در دوران اشغال انجام داده بودند صحبت می‌کنند و حتی قدری نیز لاف می‌زنند!

"دیمیترو یومینوف" مالک قایق تفریحی‌ای که یرمولنکو از آن برای مخفی کردن اسلحه و کیسه‌های حاوی نارنجک استفاده کرده بود می‌گوید:"من هرگز نپرسیدم که این چه کاری است که انجام می‌دهیم. تا پیش از آن هرگز نمی‌دانستم که کشورم را تا این اندازه دوست دارم".


مثل حلقه‌های یک زنجیره

ممکن است یرمولنکو و همسرش در ظاهر شبیه شورشیان به نظر نرسند. آنان در آشپزخانه کوچک شان از شعله اجاق گاز به عنوان تنها منبع گرمای خانه استفاده می‌کنند و با یکدیگر در حال صحبت هستند درباره این که میهن پرست بزرگتر کیست. همسر یرمولنکو با خنده به او می‌گوید: "من کسی هستم که تو را مجبور کردم این احساس را داشته باشی." یرمولنکو آهی می‌کشد و می‌گوید: "خب، شاید این کشور هر آن چه را که می‌خواستم به من نداد. با این وجود، اینجا هنوز کشور من است".

این زوج در سال ۱۹۷۸ میلادی در خرسون با یکدیگر آشنا شدند. در آن زمان همسر یرمولنکو از کارکنان کارخانه کشتی سازی شهر بود. یرمولنکو متولد بلاروس بود. او به تازگی از ارتش شوروی خارج شده بود. یرمولنکو همسرش را در حال آفتاب گرفتن در ساحلی در کنار رودخانه دنیپرو دید و آن دو به زودی با یکدیگر ازدواج کردند. این زوج پس از ازدواج به محله‌ای در کنار رودخانه که "جزیره" خوانده می‌شود نقل مکان کردند جایی که امرار معاش ساکنان اش از طریق ماهیگیری، کار در صنعت قایق سازی یا کارخانه کشتی سازی و یا سرویس موتور‌های دریایی بود. یرمولنکو و همسرش پیش‌تر در تجارت ماهی فعالیت می‌کردند، اما چند سال پیش بازنشسته شدند. چندان طول نکشید که زندگی آنان به هم ریخت.

در تاریخ ۲۴ فوریه اولین روز تهاجم روس‌ها هزاران سرباز ارتش روسیه وارد شهر خرسون شدند جایی که پیش از جنگ حدود ۳۰۰ هزار نفر جمعیت داشت. مانند بسیاری دیگر از شهر‌های اوکراین ساکنان محلی که برخی از آنان تجربه نظامی داشتند در گروهی تحت عنوان نیروی دفاع سرزمینی متحد شدند تا تلاش کنند ارتش روسیه را عقب برانند. یرمولنکو و نوه نوجوان‌اش "والنتین" در فهرست نیرو‌های داوطلب نام نویسی کردند. آنان تسلیحات اندکی داشتند تنها چند تفنگ شکاری قدیمی. بدتر از آن این بود که ارتش اوکراین در تصمیمی استراتژیک از خرسون عقب نشینی کرد و جنگنده‌های خود را راهی آن شهر کرد. نیرو‌های مقاومت اوکراینی چند روز پس از تهاجم شکست سختی را متحمل شده و دست کم ۱۸ عضو شبه نظامی آن جریان کشته شدند. پس از آن، جنبش مقاومت مردمی اوکراین تغییر تاکتیک داد و زیرزمینی شد.

اعضای نیروی دفاعی محلی و سایر غیر نظامیان شروع به جاسوسی از نیرو‌های روسی در شهر کردند. سرویس‌های امنیتی اوکراین مشوق آنان در این راه بودند. طی چند روز پس از آغاز جنگ آنان کانال‌های ویژه‌ای را در تلگرام و سایر سرویس‌های پیام رسان برای مردم راه اندازی کردند تا نکات استراتژیک را ارائه کنند.

یرمولنکو و همسرش داوطلب شدند تا اطلاعات محله محل سکونت خود را جمع آوری کنند. از آنجا که آنان مدت زیادی در آن ناحیه سکونت داشتند همه ساکنان را می‌شناختند. در نتیجه، آقای یرمولنکو از ارتباطات خود با نیروی دفاع سرزمینی استفاده کرد و از آن طریق با ارتش اوکراین ارتباط برقرار کرده بود.

یرمولنکو می‌گوید هر روز ده‌ها ویدئو، فایل صوتی و پیام متنی دریافت می‌کرد که موقعیت حرکت نیرو‌های روس در شهر را ردیابی و گزارش می‌کردند. در آن پیام‌ها نوع وسایل نقلیه نیرو‌های روس و جهت حرکت آنان گزارش شده بود. این اقدامات شهروندان اوکراینی فوق العاده خطرناک بودند، اما افراد بی شماری مایل به همکاری با نیرو‌های اوکراینی بودند. یرمولنکو ۶۵ ساله می‌گوید: "مادربزرگی در ساختمان‌مان داشتیم که به ما غذا می‌داد. حتی او نیز در حال تماشای گشت‌های نیرو‌های روسیه بود و گزارش می‌داد".

جنبش مقاومت به زودی تکامل پیدا کرد. در چند هفته پیش از تشکیل آن فرماندهان نظامی اوکراین و ماموران اطلاعاتی مستقر در خارج از شهر از غیر نظامیانی که به آنان اعتماد داشتند از جمله از یرمولنکو و همسرش خواستند که کار‌های بیش تری انجام دهند.

زندگی در حال تیره و تار شدن بود. مواد غذایی خرسون رو به اتمام بود و فروشگاه‌ها تعطیل شده بودند. مردم شهر بیکار بودند. نیرو‌های روس در جستجو برای یافتن غیر نظامیانی بودند که از آنان جاسوسی می‌کردند. بسیاری از ساکنان داستان‌های نگران کننده‌ای را درباره افرادی که می‌شناختند می‌شنیدند. گفته می‌شد که آنان به داخل اتاق‌های شکنجه برده شده بودند و در معرض شوک الکتریکی و ضرب و شتم‌های نیرو‌های روس قرار گرفته بودند.

با این وجود، ساکنان به طور مداوم راه‌هایی برای مقاومت پیدا می‌کردند. در اواسط آوریل به طور مرموزی رنگ زرد و نماد پرچم اوکراین در سراسر خرسون مشاهده شد. رنگ‌های پرچم اوکراین با اسپری بر روی ساختمان‌ها رنگ آمیزی شده بودند. این یک اقدام کوچک اعتراضی بود. با این وجود، ساکنان می‌گویند سربازان روس به قدری خشمگین بودند که به فروشگاه‌ها هجوم بردند و خواستار بازبینی تصاویردوربین‌های مدار بسته شدند تا متوجه شوند چه کسی رنگ زرد را خریداری کرده و این اقدامات را انجام داده است.

یرمولنکو بیش‌تر مراقب افرادی بود که به آنان اعتماد می‌کرد. او به آرامی با "یومینوف" کارآفرین موفقی که سفر با قایق‌های تفریحی را در نقاط بسیاری سازماندهی کرده بود دوستی برقرار کرد. آن دو کنار اسکله یکدیگر را می‌دیدند و وانمود می‌کردند که در حال تماشای حرکت ماهی‌ها هستند یا در مورد قایق‌ها صحبت می‌کنند و در همان زمان از گشت‌های روس که در رودخانه پرسه می‌زدند جاسوسی می‌کردند.

یک روز یرمولنکو که تمایل زیادی به ابراز احساسات نداشت یومینوف را کنار کشید و گفت: "اگر اتفاقی برایم رخ دهد به سگ هایم غذا می‌دهی"؟ یرمولنکو احساس کرد که نقش خطرناک تری را ایفا می‌کند. او می‌گوید دریافت پیام‌های رمزگذاری شده در مورد اسلحه را از اعضای درون شبکه مقاومت آغاز کرده بود. پیام‌ها تکه تکه و حاوی یک نام رمز، یک مکان و یک رمز عبور بودند. کار او انتقال تفنگ‌های تهاجمی، گلوله‌ها و نارنجک‌ها از مکانی به مکان دیگر بود.

یرمولنکو همراه با دیگر اعضای شبکه پارتیزانی خرسون و یک افسر نظامی اوکراینی از آن شهر در مصاحبه با من گفتند که تسلیحات از یک فرد غیر نظامی به فرد غیر نظامی دیگر انتقال داده شده و در نهایت به ماموران امنیتی مخفی اوکرینی که بی سر و صدا وارد خرسون شده بودند یا به اعضای نیروی زیرزمینی دفاع سرزمینی تحویل داده می‌شدند. "الکساندر سامویلنکو" رئیس شورای منطقه‌ای خرسون که به هماهنگ سازی فعالیت‌های مرتبط با خارج از شهر کمک کرده بود می‌گوید: "این سیستم مانند حلقه‌هایی در یک زنجیره ساخته شد. هیچ فردی درباره ارتباطات بعدی چیزی نمی‌دانست. بنابراین، اگر فردی بازداشت می‌شد کل عملیات در معرض خطر قرار نمی‌گرفت".

نوه "یرمولنکو" که ۱۸ ساله بود نیز با سه مرد جوان دیگر به واحدی پیوست که شبانه سربازان روس را تعقیب می‌کردند. او می‌گوید سربازان روس شلخته بودند و اغلب در تاریکی و حین کار با گوشی‌های تلفن همراه شان در اطراف اسکله قدم می‌زدند و از اقدامات ما غافل بودند.


او می‌گوید تیمی که در آن حضور داشت دست کم ۱۰ نظامی روس را کشته اند. او می‌افزاید:"در ابتدا وحشت زده بودیم. یکی از دوستان ام پیش از هر حمله یک لیوان ودکا می‌نوشید". با این وجود، به گفته والنتین اعضای گروه به زودی به تیراندازی به سربازان روس از فاصله نزدیک و برداشتن اسلحه‌های نظامیان کشته شده تمایل پیدا کردند.

"من قرار نبود با آنان کار کنم"

یرمولنکو در فصل تابستان شاهد روسی شدن شهرش بود. بیلبورد‌های تبلیغاتی در شلوغ‌ترین بلوار‌های خرسون با نوار‌های سفید، آبی و قرمز نماد پرچم روسیه تزئین می‌شدند که بسیاری از مردم محلی با تمسخر آن را "آکو افرش" (علامت یک برند خمیر دندان) نامیده بودند. بر روی بیلبورد‌ها تصویر پاسپورت روسیه نقش بسته و روی آن نوشته شده بود که با شهروندی روسیه از "ثبات اجتماعی" و "امنیت" برخوردار خواهید شد.

اقدامات مرتبط با نافرمانی به طور مداوم مشاهده می‌شدند. هنگامی که دولت اشغالگر روابط تجاری خود را با اوکراین قطع کرد و سپس به شرکت‌های حمل و نقل در خرسون دستور داد تا غلات دزدیده شده اوکراینی را به روسیه منتقل کنند برخی از شرکت‌های اوکراینی خودداری ورزیدند. این نافرمانی خطر کوچکی نبود. "رومن دنیسنکو" مالک یک شرکت حمل و نقل که بعدا ربوده شد می‌گوید:"آنان به کشورمان حمله کردند. من با آنان همکاری نکردم".

خانواده‌های روسی شروع به نقل مکان به آپارتمان‌هایی کردند که توسط اوکراینی‌های فراری تخلیه شده بودند. کودکان روسی که ساکنان می‌گویند فرزندان ماموران اطلاعاتی بودند حضورشان در پارک‌ها و سوپر مارکت‌های خرسون به یک منظره رایج برای ساکنان آن شهر تبدیل شده بود. با این وجود، تسلط مسکو بر خرسون متزلزل‌تر می‌شد.

سامویلنکو رئیس شورای منطقه‌ای خرسون می‌گوید غیر نظامیانی که با ارتش همکاری داشتند اطلاعات نظامی را بی درنگ ارسال می‌کردند همان اطلاعات به نیرو‌های نظامی اوکراینی این امکان را داد تا با تصمیم گیری در جلسه‌ای در سطوح بالای نظامی در اواسط سپتامبر هتلی مملو از افسران اطلاعاتی روسیه را بمباران کنند. چند هفته پس از آن توپخانه دقیق تسلیحات امریکایی و اطلاعات پارتیزانی در کنار یکدیگر موفقیت‌های بیش تری را برای اوکراینی‌ها رقم زدند.

سامویلنکو می‌گوید: "تنها به خاطر ساکنان شهر بود که آزادسازی تا این اندازه سریع رخ داد". ارتش اوکراین با سلاح‌های جدید و قوی‌تر فشار را افزایش داد. آنان پل‌های روی رودخانه دنیپرو را منفجر کردند. نیرو‌های زمینی در سراسر حومه شهر پیشروی کردند و از سه طرف وارد شدند. در اوایل نوامبر نیرو‌های روس شروع به فرار کرده بودند.

یرمولنکو و همسرش با شادمانی به سمت میدان اصلی خرسون رفتند و مردم پیروزی‌شان بر روس‌ها را جشن گرفتند. یرمولنکو می‌گوید: "من برای اولین بار در زندگی ام یک مامور پلیس را بوسیدم"!

برچسب ها: اوکراین
ارسال نظرات