صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۸۷۷۱۰
به تیر‌های برق شورآباد تبلیغی چسبانده‌اند: «خریدار موی طبیعی شما با بهترین قیمت اگر قد موی شما بلندتر از ۵۵ سانت است.» خانم تبلیغ‌کننده، دختر جوانی از اهالی کردستان است که به دلیل استیصال از بیکاری و بی‌پولی، به فکر افتاده از موی طبیعی کلاه‌گیس بسازد و به مغازه‌ها بفروشد. می‌گوید که از شورآباد، فروشنده زیاد داشته؛ دختران و زنانی که موی سرشان را به ازای پول فروخته‌اند. قیمت خرید از ۶۰۰ هزار تومان شروع می‌شود و تا ۸ میلیون تومان هم می‌رسد؛ ۸ میلیون تومان برای مو‌هایی پرپشت و به قد یک متر.
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۳ - ۳۰ آبان ۱۴۰۱

از متروی کهریزک تا تنها خیابان شورآباد ۵ دقیقه فاصله است؛ حدود ۸ کیلومتر. ولی آسمان بالای سر کهریزک و شورآباد، دو رنگ متفاوت است؛ آسمان کهریزک، رنگ خاک آفتاب خورده است و آسمان شورآباد، رنگ ماسه نم کشیده. هوای آسمان خاکی‌رنگ، خشک است و سرد. هوای آسمان ماسه‌ای رنگ، غلیظ است و متعفن.

به گزارش اعتماد، هر دقیقه که در جاده منتهی به شورآباد پیش‌تر می‌رویم، ترشی و تلخی بوی گازوییل و لجن، تندتر می‌شود. راننده مسافربر، مرد ۴۵ ساله و فرزند شورآباد است و تا یادش می‌آید؛ از آن زمان که شورآباد یک روستای به چشم نیامدنی در حاشیه جاده اصلی تهران قم بود تا امروز که بارانداز ترابری کالا به مقصد ۱۹ منطقه تهران شده، بوی دود و لجن نفس کشیده و هوای تمیز برایش یک رویاست.

گزارش ناسا درباره تراوش گاز متان از مرکز دفن زباله «آراد کوه» را هم شنیده. همه مردم شورآباد شنیده‌اند. شورآبادی‌ها، بخش زیادی از ساعت‌های زندگی‌شان به شنیدن اخبار شبکه‌های فارسی زبان خارج از ایران می‌گذرد و از ریز و درشت اتفاقات کشور، باخبرند. خبر نشت متان از زباله‌های آرادکوه را هم از همین شبکه‌ها شنیده‌اند.  

۶۰ سال زندگی با بوی زباله 

شورآباد، نزدیک‌ترین منطقه مسکونی تا مجتمع جمع‌آوری زباله «آرادکوه» است. روی نقشه گوگل، فاصله شورآباد تا مجتمع آرادکوه ۷.۸ کیلومتر است، اما از خیابان اصلی شورآباد هیچ اثری از آرادکوه معلوم نیست. خیابان اصلی که تمام می‌شود، از دوربرگردان وسط جاده باید به سمت چپ بپیچید و وارد جاده فرعی بشوید تا به سایت دفن زباله تهران برسید؛ محوطه‌ای به وسعت ۱۴۰۰ هکتار که ۶۰ سال عمر دارد و روزانه حدود ۸ هزار تن زباله در مخزن‌هایش تخلیه می‌شود.

نه از خیابان اصلی شورآباد و نه حتی در ابتدای دوربرگردان، اثری از کوه زباله‌های آرادکوه معلوم نیست. «کوه زباله‌ها» البته شباهتی به کوه ندارد. وجه تسمیه‌اش، تلنبار روزانه هزاران کیلو زباله متعفن در فضای باز است.

در اینکه قله این کوه، امروز به چند ده متر رسیده حرف‌ها فراوان است، اما طبق حدس و گمان‌هایی از ارتفاع ۶۰ متری کوه هم گفته شده است. کوه زباله‌ها که چند سال قبل گفته می‌شد معادل بیش از ۶ تن زباله است را، غیرخودی‌ها نمی‌بینند.

آنچه به غیرخودی‌ها نشان داده می‌شود، چند ردیف پشته‌های افقی سه الی چهار متری از دپوی ده‌ها کیلو زباله‌تر در محوطه باز مجتمع و در جوار سوله‌های تفکیک است؛ در این محل که تلاش شده یک فرآیند طبیعی و معمول جلوه کند، زباله‌های تر، زیر آفتاب و آسمان می‌ماند و ظرف ۴۰ تا ۶۰ روز، شیرابه پس می‌دهد و می‌خشکد و خشکیده‌اش بابت قوت گرفتن فضای سبز شهری و خانگی مصرف می‌شود.

ابتدای تابستان ۱۳۹۷ که به بازدید سایت دفن پسماند بیمارستانی آرادکوه رفتم، مدیر روابط عمومی مجتمع، دودکش ۶۰ متری تنها نیروگاه زباله‌سوز تهران را از فاصله‌ای دور نشانم داد. این نیروگاه زباله غیرقابل بازیافت می‌سوزاند و هر ساعت ۳ مگاوات برق تولید می‌کرد. مدیر روابط عمومی آرادکوه گفت اگر جریان وزش باد، مخالف باشد، دود سفیدی که از دودکش نیروگاه بیرون می‌آید و تفاله زباله‌سوزی است، تا خانه اهالی کهریزک هم می‌رسد.

همان زمان؛ تیر ۱۳۹۷، وحید؛ کارگری که ۱۵ سال در بخش پردازش و تخمیر زباله آرادکوه کار کرده بود، برایم تعریف کرد که گاز‌های سیال در هوای سوله‌ها و بخش پردازش؛ گاز‌های حاصل از تبخیر اسید زباله‌های تر، ۳۰ درصد حجم ریه‌اش را از بین برده و ۷۰ درصد باقیمانده از حجم ریه هم، عفونت زده و معتاد به آنتی‌بیوتیک‌های قوی است. وحید می‌گفت هر بار که سرفه می‌کند، انگار تکه‌ای از ریه‌اش کنده می‌شود و راه حلق و نفسش را می‌بندد.

وحید گفت: «پزشک تایید کرده که کل محیط آرادکوه آلوده است. اینجا ۱۳۶۴ هکتاره و کلش آلوده است.»

جایی برای رفتن نداریم 

شورآباد، یک خیابان است و ده‌ها کوچه تودرتو. برِ خیابان، مغازه‌های خرده‌فروشی و انبار‌ها و گاراژ‌های خرید ضایعات و دپوی کالاست و محدوده بسیار کوچکی پشت انبار‌ها و گاراژها، مسکونی است با آپارتمان‌های دو یا سه طبقه که آشکار و بی‌سلیقه، از قالب بافت روستایی و فرسوده تغییر چهره داده و نونوار شده‌اند.

در همین کوچه‌های تودرتو و به موازات دیوار بیرونی همین آپارتمان‌های قوطی کبریتی بزک‌شده با قاب پنجره‌های آلومینیومی رنگارنگ، هنوز گنداب‌رو‌ها برقرار است و بوی کوچه‌ها بوی دود و لجن است.

صاحب بنگاه املاک می‌گوید قیمت ملک و اجاره‌خانه‌ها وابسته بضاعت مردم شورآباد است. خانه‌های نوساز و بازسازی شده از متری ۱۰ میلیون تومان گران‌تر نیست و اجاره خانه‌ها از ۵ یا ۶ میلیون تومان و ودیعه‌ها از ۵۰ یا ۱۰۰ میلیون تومان بالاتر نمی‌رود. هنوز نیمی از ساکنان شورآباد، بومی‌هایی هستند که تا سه دهه قبل، از طریق کشاورزی و صیفی‌کاری در مزارع حدفاصل کهریزک و شورآباد امرار معاش می‌کردند و حالا به خرده‌فروشی در بازار‌های مناطقی مثل عبدل‌آباد و شهرری روی آورده‌اند، یا از جوانی به کسب خانوادگی چسبیده‌اند و به کارخانه‌داری و انبارداری در همین منطقه مشغول شده‌اند.

یکی از ساکنان که خانه‌اش نزدیک خیابان اصلی است، با اشاره دست در هوا کروکی می‌کشد و از «کوچه ۸ متری» نشانی می‌دهد؛ کوچه‌ای که محل زندگی متمول‌های شورآباد است؛ صاحبان چند کارخانه و انبار و گاراژ که بچه همین محل بودند و حاضر به فروش ملک و تغییر شغل و کوچ به مناطق بالاتر نشده‌اند.

غیر از ساکنان «کوچه ۸ متری» و غیر از افغانی‌های مهاجری که کارگر و نگهبان گاراژ‌ها و انبار‌های شورآبادند، بقیه اهالی از قشر ضعیف هستند و با وجود مشکلات فراوان این منطقه، توان جابه‌جایی حتی به ۱۰ کیلومتر دورتر و بالاتر را ندارند.

خانمی از ساکنان یکی از خانه‌های بازسازی شده، از احوال ناجور خودش و باقی همسایه‌هایش می‌گوید؛ از سردرد‌های لرزآور و سرفه‌های خشکی که تمام شدنی نیست و خواب و آرامش را در ساعات شب و نیمه شب بر مردم منطقه حرام می‌کند. شب‌ها موعد بازگشت به مقصد ده‌ها کامیون حمل زباله از ۲۲ منطقه تهران است. کامیون‌هایی که در ایستگاه‌های میانی مناطق، بارگیری کرده‌اند و‌تر و خشک را به آراد کوه می‌آورند و مسیر تردد همه‌شان هم خیابان اصلی شورآباد است.

صاحب یک مغازه ابزارفروشی برِ خیابان می‌گوید: «از ساعت ۸ و ۹ شب، بوی زباله رو قشنگ می‌فهمی. انگار نشسته باشی کنار یه سطل زباله پر. در طول روز هم بو کم نیست. وسط بوی گازوییل و روغن سوخته، میشه بوی زباله رو فهمید.»

صاحب این مغازه، ساکن شهرری است، اما همچنان مایل است سرقفلی ۱۵ ساله‌اش را در همین محل حفظ کند، چون توان مالی نقل کسب به منطقه گرانی مثل شهرری را ندارد. با بوی زباله و دود گلوسوز گازوییل می‌سازد تا مشتری‌های ثابتش که صاحبان همین ده‌ها کارگاه و انبار و گاراژ و کارخانه شورآباد هستند را از دست ندهد.

بسیاری از اهالی شورآباد، اما برخلاف این کاسب، هیچ اشتیاقی برای حفظ ارزش ملک‌شان در این روستای تازه به دوران رسیده ندارند ولی حباب گرانی‌ها در سال‌های اخیر چنان از توان آینده‌نگری‌شان کاسته که به آنچه فعلا کف دست دارند، تسلیمند.

یکی از ساکنان که اواخر دهه ۱۳۷۰ به شورآباد آمده و حالا مالک یک آپارتمان دو طبقه ۷۰ متری است، می‌گوید: «تابستونا جرات نداریم کولر روشن کنیم، چون بوی گند زباله کل خونه رو پر می‌کنه. بارون که می‌باره، بوی گند و بخار زباله خفه‌مون می‌کنه. اعتراض هم بی‌فایده بوده. ۲۰ سال قبل تجمع کردیم و خیابون اصلی رو بستیم که کامیونا نتونن به سایت زباله برسن، به شورای شهر و شهرداری نامه نوشتیم، رفتیم پیش نماینده‌های مجلس، جواب آخر به ما این بود که آرادکوه جابه‌جا نمیشه تا وقتی مخزنش پر بشه و معلوم هم نیست پر شدن مخزن چند سال دیگه طول می‌کشه.» 

آخرین سوالی که از ساکنان شورآباد می‌پرسیدم: «چرا جابه‌جا نمیشین؟ خونه‌تون رو بفروشین و برین منطقه بالاتر.» 

اولین جوابی که می‌گفتند: «کجا بریم؟ چطوری؟» 

برای شورآبادی‌ها، کهریزک و شهرری، مثل مناطق بالای شهر است. کهریزک فقط ۷ کیلومتر دورتر از شورآباد است و شهرری، ۲۵ کیلومتر. کهریزک هم مشکل قطع گاز و آب شرب دارد و علاوه بر اینکه فرسودگی لوله‌هایش هر از گاهی به مردم سور می‌زند و قطع آب؛ همان آب جرم‌دار مضر برای کلیه‌ها و دستگاه گوارش، غافلگیرشان می‌کند، آن‌ها هم از بوی گند آرادکوه بی‌نصیب نمانده‌اند، اما اهالی شورآباد می‌گویند حداقل آسفالت خیابان‌های کهریزک، بر و روی آبرومندانه‌ای دارد، چون شیرابه سرازیر از گلوی ده‌ها کامیون زباله‌کش به مقصد آرادکوه، اگر در خیابان‌های کهریزک جاری شود هم، در جهت شیب خیابان‌ها به مسیل‌های فاضلاب می‌رود برخلاف خیابان‌های شورآباد که آسفالتش، مثل اسفنج عمل می‌کند و کل شیرابه را می‌بلعد تا در اولین بارندگی، مثل لایه‌ای از قیر ولرم، چسبناک شود و مثل مخزنی از کثافت، متعفن ..

به تیر‌های برق شورآباد تبلیغی چسبانده‌اند: «خریدار موی طبیعی شما با بهترین قیمت اگر قد موی شما بلندتر از ۵۵ سانت است.» 

خانم تبلیغ‌کننده، دختر جوانی از اهالی کردستان است که به دلیل استیصال از بیکاری و بی‌پولی، به فکر افتاده از موی طبیعی کلاه‌گیس بسازد و به مغازه‌ها بفروشد. می‌گوید که از شورآباد، فروشنده زیاد داشته؛ دختران و زنانی که موی سرشان را به ازای پول فروخته‌اند. قیمت خرید از ۶۰۰ هزار تومان شروع می‌شود و تا ۸ میلیون تومان هم می‌رسد؛ ۸ میلیون تومان برای مو‌هایی پرپشت و به قد یک متر.

خانم تبلیغ‌کننده می‌گوید که تبلیغاتش را در مناطق شمال شهر و جنوب شهر نصب کرده، اما شمال شهری‌ها برای تغییر ذایقه و کنجکاوی و مد، موی سرشان را فروخته‌اند و جنوب شهری‌ها برای نان شب و لباس تن و اجاره‌خانه.

برچسب ها: آرادکوه شورآباد
ارسال نظرات
بانو
۱۲:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
این که کار طبیعیه . خیلی ها انجام میدن. در تهران و بقیه مناطق حتی مرفه نشین. توی آرایشگاه ها . موهای خوب و سالم رو بعد از کوتاه کردن دور نمی ریزن!! حالا طرف آرایشگاه نداشته آگهی زده
علیرضا
۱۲:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
اینقدر دلم برای جای جای ایران سوخته که دلمرده شدم.
زهرا سادات
۱۲:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
نتیجه این گزارش : مساله مهم فقر در جامعه است که امان مردم رو بریده نه آرزوی استخر مختلط و ....
ناشناس
۱۱:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
فقط آمریکا ! دشمن ما آمریکا اجازه نمی دهد مردم ایران از ثروت طبیعی شان بهره مند شوند! آمریکای ملعون!
مجتبی
۱۱:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
من الان ۳۷ سالمه و تا ۲۵ سالگی محله مهدی آباد یه محله پایین تر از شور اباد زندگی میکردم مهدی اباد ۳ کیلومتر یا کم تر با محل دفن زباله تهران فاصله داره الان خیلی ها از اون محله ها مهاجرت کردن من هم الان ساکن کرج هستم شما روزهای آلوده تهران رو تصور کنید !همون حالت با بوی بد زباله که بینی آدم رو میسوزنه برای شور اباد و مهدی اباد و کهریزک تصور کنید شب ها آنقدر شدت پیدا میکنه که کسی حاضر نیست بعد غروب آفتاب مهمان دعوت کند حالا فرض کنید تابستان باشد و کولر هم روشن آن هم در آن منطقه گرم و خشک که باید کولر داشته باشید !شما منطقه سردشت و شلمچه را بار ها بخاطر شیمیایی شدنش در جنگ شنیده اید این جا همانجاست فقط به مرور زمان می‌کشد حس گاز خردل حس شیمیایی شدن دارد این منطقه تصورش هم سخت است ولی باید از نزدیک دید
ناشناس
۱۰:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
خدا یا خودت ظهور کن دیگه بسه..
ناشناس
۱۰:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
در داستان بینوایان فانتین اول موهایش را فروخت بعد دندانهایش و بعد ....
ناشناس
۱۰:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
جلوی مهاجرین افغانی و شهرستانی رو بسمت تهران و حومه باید از سال ۱۳۷۰ بعد پایان جنگ میبستید اما متاسفانه سوادتون به اینجاها قد نمی‌داد و حالا با یه ابرشهر بی‌نظم و بلبشو طرفید این وسط ما بچه‌های تهران که هنوز قدیماش یادمون میاد از همه بیشتر عذاب میکشیم
ناشناس
۱۰:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
آی گفتی دمت گرم خدا از دهنت بشنوه
بخدا ایول داری دوست عزیز مرسی از تیزبینیت
ناشناس
۱۰:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
این بدبختی الان که تو ایران هست نتیجه تفکر تو وامثال تواست
ناشناس
۱۱:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
با ناشناس ۱۰:۴۷ موافقم

بعد از جنگ دوران اکبر رفسنجانی و شهرداری کرباسچی هرچی درآمد نفت کشور از استان جنگ زده خوزستان بود آوردند و به بهانه وشعار ،تهران پایتخت ام القرای جهان اسلام است ریختند هزینه کردند .....
سهم استان های خوزستان ، کردستان ، بوشهر ، هرمزگان ، بلوچستان ، جنوب کرمان ..... را ریختند توی شکم تهران....
فقر رو گسترش دادند
تبعیض رو گسترش دادند
مهاجرت رو گسترش دادند
ناشناس
۱۲:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
ای ول ناشناس ۱۱:۳۲
ناشناس
۱۰:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
جلوی مهاجرت افاغنه و شهرستانی‌ها به تهران و حومه اش رو بگیرید!آبروی شهر پدری ما رفت با این وضعیت ۴۰سال اخیر
ناشناس
۱۳:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
شهرستانیها که دیگه نمیتونن اونجا زندگی کنن ولی با افاغنه موافقم اخه نزدیک چهار پنج میلیون افغانی توی کشور داریم و حداقل یک میلیون تا دومیلیون ساکن تهران هستن چرا اینها رو دیپورت نمیکنن اب به سیستان و زاهدان نمیدن اونوقت اینها از یارانه ی مردم فقیر ایران استفاده میکنن
مرتضی
۰۹:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
به درد ملت برسید اگه به خدا اعتقاد دارید.
مهدی
۱۴:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
اگر آخر جمله نتيجه اش اين میشه که به درد ملت نرسند
نیکا
۰۹:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
تورو خدا بس کنید به اندازه کافی داغون هستیم ازاین شکسته تر ترمون نکنید میون این شومی و بدبختی یه خبر بهتر بزارید
علی
۰۹:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
حرف هم بزنیم میگن میخوای لخت شی
ناشناس
۰۹:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
در کمال تاسف 80 درصد ساکنین اون ناحیه افغانی هستند!!بابا جان ما میت هامون رو دادیم بخاک بهشت زهرا حرمت نگه دارید
ناشناس
۰۹:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
مملکتی که. وی ابندهمه کاز و نفت خوابیده اینه سرنوشتش !!!!قطر اونه سرنوشتش !!!
ناشناس
۱۲:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
چون مردمش آدم هستن .همون مردم میرن میشن وکیل و وزیر و ..... نه مثله اینجا که وتدی شرمن راست می‌گفت تو DNA ایرانیا ها دروغ هست
ناشناس
۱۳:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
جمعیت قطر سه میلیون نفره
Rx
۰۹:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
اینم از دستاوردها و پیشترقت های چهار دهه اخیر!
ناشناس
۰۸:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
خدایا پس تو کجایی
ناشناس
۱۳:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
به خدا هیچ ربطی نداره
سعید
۱۵:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
تو این دنیا آدم رند زیاده نباید بزاری سوارت بشن نباید گول بخوری با هر رنگی با هر شعاری نباید گول بخوری خدا همیشه بوده و هست به تو عقل داده تا از عقلت درست استفاده کنی ولی اگر نکردی باید تاوانشو پس بدی ما باید آنقدر تاوان ناسپاسیهای خود را بدهیم تا عاقل بشیم تا دیگه حواسمون جمع باشه گول هر کس و ناکس را نخوریم