فرارو- تحولات سیاسی در بریتانیا در روزهای اخیر شرایط پُرتنشی را ایجاد کرده است. در این راستا، دولت "لیز تراس" که چیزی بیش از یک ماه است قدرت را به دست گرفته، در همین ابتدای کار به دلیل اتخاذ برخی سیاستها به ویژه در حوزه کاهش دادن مالیاتها (بدون توجه به بودجه عمومی) که منجر به کاهش ارزش پوند و بی ثباتی در بازارهای مالی بریتانیا، تحت شدیدترین انتقادات قرار گرفته است.
به گزارش فرارو؛ نه تنها مخالفان حزب محافظه کار (همان حزبی که لیز تراس به آن تعلق دارد) بلکه حتی اعضای حزب محافظه کار نیز به انتقاد از لیز تراس پرداختهاند و حتی خواهان کنارهگیری او از قدرت شدهاند. لیز تراس از برخی سیاستهایِ مخصوصاً اقتصادی خود عقبنشینی کرده ولی تاکید کرده که استعفایی در کار نیست و او همچنان به کار خود به عنوان نخست وزیر بریتانیا ادامه خواهد داد.
با این همه، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که فضای فعالیت برای دولت لیز تراس به قدری سنگین شده که حتی اگر از تلاشهایی که برای برکناریاش میشود، جان سالم به در برد، به دلیل مساعد نبودنِ شرایط سیاسی باز هم قادر نخواهد بود عملکرد مناسبی از خود نشان دهد.
مجموع این عوامل دولت وی را در آستانه بحران تمام عیار و حتی سقوطِ زودرس قرار داده است. بنابر برخی تحلیلها، این احتمال وجود دارد که دولت لیز تراس، رکورد کوتاهترین دوره حضور یک دولت در قدرت، در تاریخ سیاسی بریتانیا را به خود اختصاص دهد.
سید وحید کریمی، دیپلمات سابق ایران در انگلستان و کارشناس مسائل بریتانیا در گفتگو با فرارو، به ارزیابی و تحلیل آخرین تحولات و آینده احتمالی معادلات سیاسی در بریتانیا پرداخته است.
این کارشناس حوزه سیاست خارجی افزود: «با این همه در پاسخ به سوال شما که چه مولفههایی موجب ایجاد وضعیت نامناسب کنونی برای دولت محافظه کار بریتانیا شده، باید بگویم که یکی از مهمترین مولفهها، جنگ داخلی است که مدتهاست درون حفظ محافظه کار بریتانیا در جریان است.
باید توجه داشت که افراد قویتری در مقایسه با لیز تراس در این حزب هستند؛ با این حال، چون به دلایلی، تاکنون فرصت پیدا نکردهاند تا در رقابتهای انتخاباتی حضور پیدا کنند و برای کسب کرسی نخست وزیری بریتانیا رقابت کنند، سعی میکنند تا هر چه سریعتر، لیز تراس را از صحنه قدرت سیاسی خارج کنند تا بالاخره نوبت به آنها برسد.»
سید وحید کریمی در ادامه گفت: «یکی از افرادی که پیشتر هم بارها احساس میشد که به وی اجحاف شده و او میتواند عهدهدار کرسی نخست وزیری بریتانیا شود، "جرمی هانت" بود که اکنون از سوی لیز تراس به عنوان وزیر دارایی انتخاب شده است (او پیشتر وزیر خارجه بریتانیا نیز بوده است).»
وی تصریح کرد: «با این حال، افراد دیگری نیز در حزب محافظه کار هستند که به طور خاص به بوریس جانسون، نخست وزیر سابق بریتانیا کاملا نزدیکند و سعی میکنند با بحران سازی علیه لیز تراس و دولتش، این پیام را به سیاستمداران ارشد حزب برسانند که حذف بوریس جانسون از قدرت که خود در قالب اقدامی "شبه کودتا" اتفاق افتاد، کار بسیار اشتباهی بوده است.»
سید وحید کریمی در ادامه، به توضیح دلیل گافِ بزرگ دولت لیز تراس پرداخت. یعنی کاهش دادن مالیاتها، بدون توجه به بودجه بریتانیا که به کاهش ارزش پوند و بی ثباتی بازارهای مالی منجر شد و استعفای فوری وزیر دارایی بریتانیا را هم به دنبال داشت. کریمی گفت: «به نظرم این مساله تا حدی به بحران انرژی در اروپا و جنگ روسیه با غرب مرتبط است. از یک طرف، لیز تراس سعی دارد تا یارانههایی را به شهروندان بریتانیایی بدهد و مالیات را برای مصرف کنندگان خانگی گاز کاهش دهد و از سوی دیگر سعی دارد شرکتهای بزرگ انرژی را نیز راضی نگه دارد».
وی ادامه داد: «شرکتهای بزرگ انرژی در بریتانیا، نقشی تعیینکننده در معادلات سیاسی دارند؛ در نتیجه، اینکه دولت لیز تراس سعی دارد هم آنها و هم مردم بریتانیا را، تا حد زیادی راضی نگه دارد، امری غیرممکن است. در کنار همه اینها باید توجه داشت که خودِ لیز تراس نیز از آن شخصیت کاریزماتیک لازم برخوردار نیست که بتواند منافع عمومی مردم را با منافع شرکتهای بزرگ انرژی، تجمیع و همسو کند».
دیپلمات سابق کشورمان گفت: «از چشم اندازی کلانتر، میتوان گفت که اساسا لیز تراس در شرایط کنونی، بازیچه دستِ حزب محافظه کار و شرکتهای بزرگ انرژی است. دلیل این مساله نیز کاملا روشن است: وی با رای مستقیم مردم بریتانیا انتخاب نشده و از این همین رو، احساس میکند که تعهدی به مردم بریتانیا ندارد و عمده تعهد وی به اعضای حزب محافظه کار و شرکتهای بزرگ انرژی است که در انتخاب شدنِ او به عنوان نخست وزیر نقش داشتهاند».
وی تصریح کرد: «شاهد بودهایم که لیز تراس به صورت ناگهانی اقدام به یک چرخش قابل توجه میکند. در همان ابتدای کار، بخش قابل ملاحظهای از مالیاتها را مخصوصا برای شرکتهای بزرگ انرژی در بریتانیا کاهش داد. مسالهای که در نهایت هزینههای سنگین آن را خودِ مردم بریتانیا باید بپردازند. کما اینکه پرداختند و افت قابل توجه ارزش پوند و تبعات منفی اقتصادی دیگر رخ داد.»
سید وحید کریمی در مورد این مساله که عدهای از مخالفان لیز تراس وی را سیاستمداری نپخته و خام توصیف میکنند و به او حمله میکنند، گفت: «نه الزما این گزاره درست نیست. باید توجه داشت که رشد سیاسی در سیستم انگلستان، درقالبهای پوپولیستی اتفاق نمیافتد. در این راستا، افراد باید در داخل احزاب اصلی کشور رشد کرده و پخته شوند. شخصی نظیر لیز تراس نیز مدارج و مراحل گوناگون رشد سیاسی را در قالب پُستهای گوناگون طی کرده است».
وی افزود: «با این حال، من فکر میکنم که طرح این گزاره که لیز تراس سیاستمداری خام و نپخته است صرفاً مستمسکی است از سوی مخالفان وی در قالب همان کودتایِ درون حزبی. از این اصطلاحات و عبارات علیه لیز تراس استفاده میکنند تا بتوانند وی را تا جای ممکن تخریب کنند و زمینه را جهت حذف نهایی او از قدرت فراهم سازند. من حتی به تازگی شنیده ام که لیز تراس به عنوان نخست وزیر از رفتن به پارلمان (که باید به صورت هفتگی اتفاق بیفتد و شخص نخست وزیر باید پاسخگوی نمایندگان باشد) نیز خودداری کرده است.
این مساله در تاریخ سیاسی بریتانیا بی سابقه بوده است. موضوعی که به گزاره سقوط لیز تراس و دولتش دامن میزند و نشان میدهد لابیگریهای گستردهای در پشت صحنه در حال انجام است.»
سید وحید کریمی در مورد این موضوع که آیا قضاوت در مورد عملکرد لیز تراس، تنها با استناد به چند هفته حضور وی در قدرت، ایدهای سُست نیست؟ گفت: «من با این گزاره کاملا موافقم. اساسا در اروپا یکچنین ماجراجوییهایی بیشتر در کشوری نظیر ایتالیا اتفاق میافتاد نَه بریتانیا. البته که در این رابطه و در مورد کلیت معادلات اینچنینی، دلایل مختلفی نیز مطرح میشود. مثلا عدهای ریشههای این موضوع را در مساله خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) ریشهیابی میکنند».
وی ادامه داد: «بی ثباتیهایی که در روابط تجاری انگلستان با اتحادیه اروپا ایجاد شده، یکی از مولفههای اصلی انتقال بی ثباتیها از محیط اقتصادی به محیط سیاسی در بریتانیا معرفی میشوند. نکته دوم این است که باید توجه داشت تنها چند روز پس از کسب کرسی نخست وزیری توسط لیز تراس، ملکه الیزابت دوم درگذشت و انتقال قدرت به پادشاه جدید بریتانیا اتفاق افتاد».
سید وحید کریمی تصریح کرد: «به نظر میرسد که امکان دارد دیدگاههای پادشاه جدید انگلیس نیز در بی ثبات شدنِ دولت لیز تراس موثر بوده باشد. در واقع چارلز سوم با نظم پیشین کشورش اختلاف دیدگاه قابل توجهی دارد و همین مساله میتواند تاثیر خود را بر دولت لیز تراس نیز به وضوح نشان دهد.
فراموش نکنیم که در بریتانیا، "دستگاه سلطنت" به عنوان یک نهاد بالادستی و قدرتمند، از میدان مانور قابل توجهی به ویژه در پسِ پرده برخوردار است و فوت ملکه سابق انگلستان، تا حد زیادی معادلات را برهم زده و تاثیر خود را بر اوج گیری برخی انتقادات از دولت لیز تراس نیز نشان داده است».
این کارشناس مسائل انگلستان نشان کرد: «در نهایت باید گفت که جنگ اوکراین و بحران انرژی برای اروپا در آستانه ورود به فصل سرد، استرس و اضطراب را نه تنها در انگلستان بلکه در کل اروپا ایجاد کرده است. مسالهای که میزان صبر سیاسی در کشوری نظیر انگلیس را نیز کاهش داده است. مساله زمانی برای لیز تراس وخیمتر میشود که توجه داشته باشیم او از سوی مردم انتخاب نشده است بلکه منتخبِ اعضای حزب محافظه کار از اقصی نقاط بریتانیا بوده است.
از این رو، در فضای متشنجی که پس از جنگ اوکراین در عرصه سیاسی اغلب کشورهای اروپایی ایجاد شده، لیز تراس حتی از پایگاه مستحکمی نیز برخوردار نیست و کافی است که شماری از اعضای حزب محافظه کار در هر برههای، درخواست تغییر لیز تراس را بدهند که این مساله، از قابلیت عملی هم برخوردار است و میتواند به برکناری وی از قدرت ختم شود.»
سید وحید کریمی در پایان و در پاسخ به این سوال که چشم انداز آتی معادلات سیاسی در بریتانیا و پرونده بقا و یا خروج لیز تراس از قدرت را چگونه میبیند؟ گفت: «یک نکته جالب که امروز توجه من را به خود جلب کرد این بود که "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا به تازگی از سیاستهای اقتصادی دولت لیز تراس انتقاد کرده است. این مساله بیش از پیش در ایجاد تنش و بی ثباتی در بازارهای مالی ایفای نقش میکند و در عین حال شانس خروج لیز تراس از قدرت را نیز تقویت میکند».
وی افزود: «دولت بایدن اختلاف نظرهای جدی را مخصوصا با طیفی از حزب محافظه کار که لیز تراس به آن تعلق دارد، در مورد موضوعات گوناگون دارد؛ نظیر اینکه دولت آمریکا تاکید دارد که ایرلند شمالی بخشی از بازار اتحادیه اروپایی باقی بماند، اما حزب محافظه کار و مخصوصا آن جناحی که این کشور را از اتحادیه اروپایی خارج کردهاند، موافق نیستند.
به دلیل درهم تنیدگیِ اقتصادهای انگلیس و آمریکا و اوجگیری اختلافات دولت بایدن با دولت کنونی بریتانیا و عیان شدن این اختلافات، بسیاری به ذکر این نکته میپردازند که شاید روزهای حضور لیز تراس در عرصه قدرت به شماره افتاده است و وزنِ خروج وی از قدرت، سنگینتر از تداوم حضورش است».
سید وحید کریمی در پایان خاطرنشان کرد: «باید این نکته را نیز مد نظر داشت که در عرصه سیاسی بریتانیا، به دلیل معاملات و مذکرات و رایزنیهای پشت پرده، تاکنون بارها شاهد تغییر جهتهای قابل توجهی بودهایم و تا حدی هم این امکان وجود دارد که لیز تراس بتواند با این قبیل رایزنیها و توافقات پشت پرده، همچنان به حضور در قدرت ادامه دهد. با این حال، جو جاریِ کنونی، از ضعف فزاینده وی و دولتش حکایت دارد.»