صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۵۰۱۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۰ - ۰۳ شهريور ۱۳۸۹


زن و مردي كه به وسوسه به دست آوردن طلاهاي زني ميانسال وي را به قتل رسانده بودند مدعي شدند اين جنايت را براي تامين هزينه آغاز زندگي مشترك خود انجام داده اند؛ البته ‌آنها نگفتند كه به اين موضوع فكر كرده بودند يا نه كه ازدواجي كه با ريختن خون يك انسان بي گناه سر بگيرد تا چه حد ختم به خير خواهد شد؟!

جسد ثريای 50 ساله چند روز قبل در منزلی در مشهد پيدا شد، آنچه كه انگيزه اين جنايت را تا حدودي علني مي‌كرد آثار جراحتي بود كه دور مچ يكي از دستهاي او وجود داشت كه نشان از خارج كردن النگوهاي مقتول داشت، پرس و جو از بستگان ثريا هم حاوي اين نكته بود كه آدرس خانه اي كه جنازه اين زن در آن پيدا شده براي هيچ كدام از آنها آشنا نبوده و اين زن با ساكنان اين خانه رفت و آمدي نداشته است به همين دليل هم كارآگاهان احتمال زيادي دادند كه اين زن به بهانه اي به اين خانه دعوت و سپس كشته شده است، بلافاصله بازجويي از صاحبخانه آغاز شد ولي اين مرد گفت مدتي است خانه خود را اجاره داده و در آنجا زندگي نمي كند او ادامه داد چندي پيش مرد و زن جواني به نام هاي اكبر و نرگس پيش من آمدند و گفتند با هم نامزد هستند، اكبر اين خانه را از من ا جاره كرده و ديگر هم خبري از آنها ندارم .

چهره نگاري و شناسايي اكبر چندان طول نكشيد و چند روز بعد اين مرد دستگير شد، اكبر ابتدا سعي مي كرد خود را كاملا در اين ماجرا بي گناه نشان دهد ولي در مقابل سوالات مختلف كارآگاهان به تناقض گويي افتاده و خود را لو داد: « من و دختر مورد علاقه ام نرگس با همكاري هم دست به اين جنايت زديم و هدف ما به دست آوردن پولي براي ازدواج با هم بود....»

نرگس وقتي در جريان اعتراف صريح همدست خود قرار گرفت شروع به گفتن واقعيت كرد: « من و اكبر از مدت‌ها قبل به هم علاقه داشتيم و مي خواستيم با هم ازدواج كنيم ولي چون پولي براي اين كار نداشتيم با هم زندگي مي كرديم، من ثريا را مي شناختم او زني نسبتا پولدار بود و هميشه به دست و گردن خود طلا و جواهر زيادي مي بست كه براي من وسوسه كننده بود، وقتي به اكبر پيشنهاد دزديدن جواهرات ثريا را دادم وي استقبال كرد و قول همكاري داد، نقشه اي كشيده و به بهانه صرف غذا ثريا را به خانه مان دعوت كرديم، در فرصتي مناسب اكبر به او حمله كرده و با روسري خفه اش كرد، بعد هم النگوها را از دستش درآورديم و فرار كرديم، قرار ما بر اين بود كه مدتي از هم جدا زندگي كنيم تا آب‌ها از آسياب بيفتد وبعد زندگي مشتركمان را شروع كنيم كه دستگير شديم.»

با اين اعترافات هر دو متهم روانه بازداشتگاه شدند تا تحقيقات بيشتري از آنها صورت گيرد.

برچسب ها: آدم کشی
ارسال نظرات