صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۳۰۴۹۳
«مهدی فقیه» دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل آمریکا در گفتگو با فرارو بررسی می‌کند:
«آنچه امروز بسیاری از مردمِ خارج از هسته طرفداران ترامپ را به سوی رای دادن به جمهوری خواهان سوق می‌دهد، جذابیت ذاتی ایده‌های جمهوری خواهان نیست و قطعا تمایل به دستکاری در نتیجه انتخابات آینده نیز نخواهد بود بلکه این بیزاری از جنبه‌های مهم دستور کار‌های خودِ دموکرات‌ها به ویژه مولفه‌های فرهنگی مترقی آن است که باعث گرایش رای دهندگان به سوی نامزد‌های جمهوری خواه می‌شود».
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۴ - ۱۰ بهمن ۱۴۰۰

فرارو-سال ۲۰۲۲ میلادی را بایستی سالی حیاتی و مهم در عرصه سیاست داخلی آمریکا ارزیابی کرد.

شاید مهمترین رویداد سیاسیِ این سال برای آمریکا (در چهارچوب سیاست داخلی این کشور)، برگزاری انتخابات میاندوره‌ای آمریکا باشد که در قالب آن رقابت شدیدی جهت تصاحب ۳۴ کرسیِ سنای آمریکایی و تمامی ۴۳۵ کرسی مجلس نمایندگان این کشور، میان احزاب اصلی آمریکا یعنی حزب جمهوری خواه و حزب دموکرات درخواهد گرفت.

درست به همین دلیل است که بسیاری از ناظران و تحلیلگران معتقدند این انتخابات، انتخاباتی سرنوشت ساز برای آمریکا خواهد بود و می‌تواند تا حد زیادی رویه‌های اصلیِ سیاست داخلی و خارجی آمریکا را مشخص سازد.

در این چهارچوب، عده‌ای از ناظران و تحلیلگران با اشاره به نتایج نظرسنجی‌های مختلفِ انجام شده در آمریکا و سیر تحولات سیاسی و اجتماعی در این کشور، به طور خاص نسبت به اوج گیری مجدد جریان‌های افراطی و پوپولیست در آمریکا نظیر "ترامپیست ها" و حتی پیروزی مجدد شخص "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا هشدار داده اند و این مساله را در صورت تحقق، حامل پیامد‌ها و عواقب جدی برای ایالات متحده آمریکا ارزیابی کرده اند.

در این راستا جهت کسب تصویر و درکی روشن‌تر از وضعیت سیاست داخلی آمریکا، و همچنین روند‌های جاری و پیش بینی‌های احتمالی در مورد آینده سیاسی این کشور، با "مهدی فقیه" دکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهران و کارشناس مسائل آمریکا به گفتگو نشسته ایم.

مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.

وضعیت آرایش سیاسی پیش از انتخابات میاندوره‌ای آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا جمهوری‌خواهان و به طور خاص "ترامپیست ها" از موقعیت بهتری برخوردارند؟

انتخابات میان دوره‌ای آمریکا در نوامبر ۲۰۲۲ برگزار خواهد شد. طبیعتا تا آن زمان حوادث و اتفاقات زیادی ممکن است رخ بدهد که بر نتایج انتخابات آمریکا تاثیر بگذارد.

در این میان شاید مهم‌ترین حرکتِ ترامپ و هوادارانش را می‌توان راه اندازی شبکه اجتماعی به نام «Truth Social» دانست (پس از این که توییتر، یوتیوب و فیسبوک، فعالیت‌های ترامپ را در این شبکه‌های اجتماعی تعلیق کردند) که وعده داده شده در ماه‌های ابتدایی ۲۰۲۲ شروع به فعالیت کند.

در این صورت با توجه به اهمیت شبکه‌های اجتماعی و تاثیر گذاری آن‌ها در عصر حاضر باید منتظر بود و دید هواداران ترامپ تا چه میزان از این امکان بهره برداری خواهند کرد و میزان نفوذ این شبکه در مقایسه با سایر شبکه‌های اجتماعی تا چه اندازه است.

البته من ترجیح می‌دهم حزب جمهوری خواه را مستقل از ترامپ بدانم هر چند نفوذ ترامپ را بر حزب جمهوری خواه پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری نمی‌توان نادیده گرفت.

با این حال هنوز صدا‌های مخالف ترامپ در خود ِحزب جمهوری خواه شنیده می‌شود که نمونه آن برکناری "لیز چِینی"، سومین مقام بلندپایه این حزب در مجلس نمایندگان توسط نمایندگان جمهوری‌خواه از سمت حزبی (ترسیم و ترویج نظرگاه و پیام حزب) خود بود.

خانم چِینی از زمان یورش ششم ژانویه ۲۰۲۱ حامیان دونالد ترامپ به کنگره، علاوه بر رای مثبت به استیضاح او، بار‌ها حزب جمهوری‌خواه را از "تحت سیطره ترامپ ماندن" بر حذر داشته بود.

او که نماینده ایالت وایومینگ و دختر "دیک چینی" معاون رئیس جمهور سابق آمریکا در دوره جورج دبلیو بوش است، در سلسله مراتب رهبری این حزب در این مجلس در جایگاه سوم بود و مسئولیت مهم ترسیم و ترویج نظرگاه و پیام حزبش را بر عهده داشت.

بنابراین به نظر من تحولات درون حزب جمهوری خواه را تا زمان انتخابات میان دوره‌ای باید در نظر داشت که بی شک در وضعیت حزب جمهوری خواه تاثیر خواهد گذاشت.

بسیاری از جریان‌های رسانه‌ای و نظرسنجی‌های اخیر در آمریکا اشاره به کاهش میزان محبوبیت بایدن و حزب دموکرات دارند. دلیل اصلی این مسأله چیست؟

بر اساس نظر سنجی "موسسه گالوپ" در ژانویه ۲۰۲۲، تنها ۴۰ درصدِ آمریکایی‌ها از عملکرد بایدن رضایت داشتند. یکی از عوامل سنِ رئیس جمهور است.

جو بایدن هنگام ورود به کاخ سفید ۷۸ ساله بود، به همین خاطر همواره از نظر سلامت جسمانی برای این که بتواند به عنوان رئیس جمهور وظایف خودش را به خوبی انجام دهد زیر سوال بود (شاید در تاریخ آمریکا فرانکلین روزولت را بتوان یک استثناء دانست که با وجود ابتلا به فلج اطفال از روی صندلی چرخ دار عهده دار پست ریاست جمهوری بود).

حتی در ماه‌های گذاشته شاهد مطرح شدن گزاره استفاده از متمم ۲۵ام قانون اساسی آمریکا علیه بایدن به دلیل شرایط جسمانی وی بودیم که بر اساس آن به معاون رئیس‌جمهوری آمریکا اجازه داده می‌شود تا در صورت ناتوانی رئیس‌جمهور در انجام وظایفش - مثلا ناتوانی به خاطر مشکلات جسمی یا روحی - جای وی را بگیرد.

مسئله بعدی وضعیت اقتصادی و تورم در آمریکا است. پس از تورمِ لجام‌گسیخته در دهه ۱۹۷۰ میلادی، " پل وولکر" رئیس وقتِ بانک مرکزی آمریکا پیش‌گیری از تورم را هدف اصلی بانک مرکزی آمریکا قرار داد.

این رویکرد تا پیش از ریاست جمهوری بایدن تغییر نکرده بود. اما بایدن تصمیم گرفته که هدف اصلی اقتصاد آمریکا را نَه کاهش تورم بلکه افزایش اشتغال قرار دهد.

جروم پاول (رئیس کنونی بانک مرکزی آمریکا) هم با این رویکرد همراه است و معتقد است که آمریکا باید تمرکز خود را بر افزایش اشتغال قرار دهد و دورانی از تورم را تحمل کند.

این امر تاکنون محقق شده است: در ماه‌های اخیر اقتصاد آمریکا مشاغل بسیار زیادی را به خود افزوده و درخواست برای بیمه بیکاری به کمترین میزان خود از سال ۱۹۶۹ به این سو رسیده است، اما درعین‌حال تورم نیز به شکل بی‌سابقه‌ای بالا رفته و تورم سالانه آمریکا برای سال ۲۰۲۱، معادل ۷ درصد اعلام شد.

این رقم در چهار دهه گذشته در بالاترین سطح بوده است. یکی از اصلی‌ترین دلایل محبوبیت بسیار پایین بایدن همین تورم است که اکنون به مهم‌ترین دغدغه افکار عمومی آمریکا تبدیل شده است.

در کنار این دو عامل، خروج شتاب زده آمریکایی‌ها از افغانستان و همه گیریِ کرونا را هم باید جزو عوامل کاهش محبوبیت جو بایدن دانست.

به نظر شما نقطه تاکید اصلی ترامپیست‌ها در آستانه انتخابات میاندوره‌ای آمریکا و حتی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ این کشور چیست؟ آیا آن‌ها باز هم بر شکاف‌های سیاسی و اجتماعی برای کسب قدرت تاکید دارند؟

هرچند در پاسخ به پرسش اول شما گفتم که ترامپ و هوادرانش را یک گرایش در درون حزب جمهوری خواه می‌دانم و امیدوارم که به گرایش مسلط تبدیل نشود، باید این نکته را نیز مد نظر داشت که در کنار احتمال نامزدی دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴، کم و بیش نام "مایک پمپئو"، وزیر خارجه ترامپ، هم شنیده می‌شود.

با این حال ارزیابی واقع بینانه را فرانسیس فوکویاما در مطلب اخیر خود که در آن چشم انداز تحولات سیاسی آمریکا را بررسی کرده بود، ارائه کرده است.

به باور وی حزب جمهوری خواه به یک خطر آشکار و موجود برای دموکراسی آمریکا تبدیل شده است. به باور فوکویاما آنچه امروز بسیاری از مردم خارج از هسته طرفداران ترامپ را به سوی رای دادن به جمهوری خواهان سوق می‌دهد جذابیت ذاتی ایده‌های جمهوری خواهان نیست و قطعا تمایل به دستکاری در نتیجه انتخابات آینده نیز نخواهد بود.

بلکه این بیزاری از جنبه‌های مهم دستور کار خود دموکرات‌ها به ویژه مولفه‌های فرهنگی مترقی آن است که باعث گرایش رای دهندگان به سوی نامزد‌های جمهوری خواه می‌شود.

جمهوری خواهان در ایجاد وحشت اخلاقی درباره نظریه انتقادی نژاد موفق بوده اند. با این وجود، در پسِ گلایه‌های ساختگی آنان یک مشکل اساسی وجود دارد: بسیاری از مترقی‌ها (چپ‌ها عموما جناح چپ حزب دموکرات) به صراحت ایده آل لیبرالیسم مبتنی بر این ایده که «پیشرفت در جامعه مبتنی بر شایستگی فردی است» را کنار گذاشته‌اند.

ایده‌ای در سیستمی که اولویت‌بندی‌ها و ارجحیت را براساس مقوله‌های هویتی مانند نژاد، جنسیت و گرایش جنسی توزیع می‌کند. خواست این طیف برای عدالت اجتماعی بر سایر ارزش‌های لیبرال ماند آزادی بیان یا رویه‌های قانونی و حقوقی غلبه و اولویت دارد.

با این حال در روز‌های گذشته شاهد تلاش نافرجام جو بایدن برای اصلاح گسترده در سیستم انتخاباتی آمریکا و لغو «فیلیباستر» (یا اطاله بررسی، یک روند پارلمانی است که در قالب آن منازعه بر سر قسمتی از روند قانون‌گذاری به طول می‌انجامد و یک یا چند عضو، رأی‌گیری را به تعویق انداخته یا به‌طور کلی از آن جلوگیری می‌کنند) بودیم.

علت اقبال نسبی به ترامپ و ترامپیست‌ها در آمریکا چیست؟ چه چیزی آن‌ها را تا حدی جذاب می‌سازد؟

اقبال به جریان ترامپ را باید در یک چهارچوب گسترده‌تر دید، احزاب راست رادیکال طی سه دهۀ اخیر رشد قابل‌توجهی در اروپا داشته‌اند در کشور‌هایی که ساختار‌های دولتِ رفاهی ضعیف هستند یا در نتیجۀ سیاست‌های نئولیبرالی جهانی عقب‌نشینی کرده و از جامعیت و کفایت افتاده‌اند، گرایش به احزاب راست‌گرای پوپولیستی افزایش داشته است.

در کنار این موارد مسئلۀ «مهاجران»، موضوعی تأثیر گذار بر رأی جریان‌های راست‌گرای افراطی است. از بین بردن مشاغل تولیدی، تضعیف اتحادیه‌های کارگری، و کاهش هزینه‌های رفاهی و ناتوانی دولت در جبران پیامد‌های جهانی‌سازی منجر به افزایش درخواست‌های پوپولیستی شده است.

رهبران پوپولیست در این شکاف برنامه‌هایی را تبلیغ می‌کنند که در کوتاه‌مدت مسکِن، اما در بلندمدت مخرّب و ناپایدار است؛ برنامه‌هایی که گاه با ملی‌گرایی و اقدامات ضددموکراسی ترکیب می‌شوند.

فرمول انتخاباتی این احزاب ترکیب مواضع اقتدارگرایانه در موضوعات فرهنگی-اجتماعی با موضع اقتصادی نئولیبرال است که به‌دلیل جذابیت پرداخت‌های نقدی تااندازه‌ای حمایت بخشی از طبقۀ کارگر و گروه‌های تهیدستِ شهری را نیز به‌دست آورده است.

این احزاب هرچه‌بیشتر از سیاست‌های رفاهی به سیاست‌های جبران درآمد پیش رفته‌اند. راستِ رادیکال با این رویکرد از یکسو اقدامات دولت در زمینۀ سرمایه‌گذاری و تأمین خدمات رفاهی و اجتماعی را محدود می‌کند و از سوی دیگر با تبدیل خدمات به پرداخت‌های نقدیِ انفرادی، به تشدید فردگرایی (در وجه منفی آن) می‌پردازد.

در سال ۲۰۲۱ شاهد بودیم راخله موسولینی، نوه بنیتو موسولینی (رهبر فاشیست ایتالیا) در انتخابات شورای شهر رم پایتخت ایتالیا با کسب بیشترین رای به‌عنوان رییس شورا انتخاب شد.

راخله موسولینی ۴۷ ساله در ایتالیا به‌عنوان یک سیاستمدار دست راستی شناخته می‌شود و در این انتخابات نیز از سوی حزب راست افراطی Fratelli d'Italia (برادران ایتالیا) شرکت کرده بود.

یا در فرانسه در انتخابات پیش روی ۲۰۲۲ ریاست جمهوری یکی از نامزد‌های جدی و رقیب امانوئل مکرون، شخصیتی جنجالی به نام "اریک زمور" است که بعضا با دونالد ترامپ مقایسه می‌شود.

در این چهارچوب، مهم‌ترین پاد زهر جریان‌های پوپولیستی در کنار تقویت دموکراسی، نظام حزبی و نظام انتخاباتی، همانا افزایش و ارتقاء آگاهی مردم است.

برچسب ها: ترامپ ترامپیسم
ارسال نظرات