صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۲۴۰۹۲
در اینکه مشکلات بزرگی در سیستم سلامت کشور وجود دارد، تردیدی نیست. اینکه مسئله اقتصاد در رابطه پزشک و بیمار هر روز عمده‌تر می‌شود، آشکار است و در اینکه در فضای گل‌آلود، منفعت‌طلبی رشد می‌کند تردیدی نیست؛ آنچه عجیب است این است که چرا جامعه تنها پزشکان را مسئول این سیستم می‌بینند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۵ - ۰۶ دی ۱۴۰۰

بابک زمانی نورولوژیست؛ هرکس می‌تواند در کنکور پزشکی شرکت کند و بعد از چند سال پزشک شود. با تعدد دانشکده‌های پزشکی و امکانات دیگری که به‌تازگی از طریق سهمیه‌ها فراهم شده! خیلی دشوارتر از بسیاری رشته‌های دیگر نیست؛ اما یک تفاوت اساسی وجود دارد که این یادداشت بنا دارد ریشه‌های آن را پی بگیرد و دعوت به تأمل در این ریشه‌ها بکند.

یکی، دو سال بعد از کنکور وارد جزیره‌ای می‌شوید که عرصه عمومی هیچ احساس مشترکی با شما نخواهد داشت. هنگام نیاز وقتی وظیفه کاری خود را انجام می‌دهید، گاه بسیار شما را عزیز می‌دارند (اگرچه ممکن است احساس کنی ظاهری است و آن اعتماد عمیق هر روز ضعیف‌تر از دیروز می‌شود). از سوی دیگر کسی که وارد جزیره شد، خود را مخاطب هر موج انتقادی که بی‌محابا و از روی بی‌مسئولیتی به طور کلی به جانب «پزشکان» حواله شد، می‌پندارد، ناراحت می‌شود و همان‌طور کلی پاسخ می‌دهد.

کمتر غیرپزشکی روز پزشک یا روز معلم را به شما تبریک می‌گوید؛ مگر آنکه بیمار یا آشنای شما باشد یا مسئول اداره‌ای که این تبریک جزء وظایف سازمانی اوست. فضای مجازی آکنده می‌شود از تبریک‌های پزشکان به یکدیگر؛ گاه به اغراق به خاطر فقدان صمیمیتی که از کمبود پیام‌های دیگران احساس می‌شود.

وقتی پزشکی در شهری دور مضروب می‌شود، تنها فضا‌های مجازی پزشکان است که آکنده می‌شود از نظرات احساسی، باز هم شاید به اغراق! هرگاه قیل‌وقال تعرفه برمی‌خیزد هیچ‌کس غیر از پزشکان درمورد آن لب نمی‌گشاید، هیچ‌کس از حکیم‌باشی پزشک عمومی سر کوچه که از کودکی سوزش آمپول و طعم شربت‌های او را در یاد دارد، دفاع نمی‌کند. شاید هم حکیم‌باشی فوت کرده باشد، شاید به کانادا رفته، شاید به کار دیگری مشغول شده. راستی چه شد این آقای دکتر مهربان؟ هیچ‌کس به زوال یک شغل حتی به قدر زوال یک رده از پرندگان بهایی نمی‌دهد.

گوینده‌ای که سال‌هاست به حرفه مخالفت با پزشکان اشتغال دارد و در این حرفه نام‌ونانی برای خود کسب کرده، وقتی مثل همیشه در کانال تلویزیونی که در اختیار خود دارد، به «پزشکان» ناسزا و تهمت روا می‌دارد، حتی به خود زحمت نمی‌دهد مکثی کند و حداقل با جمله‌ای دستیاران تخصصی، پزشکان عمومی و استادان تمام‌وقت دانشگاهی را که دیگر همه می‌دانند در بدترین شرایط معیشتی به سر می‌برند، جدا کند؛ اما وقتی وارد بحث با او می‌شوی، معلوم می‌شود مقصودش این‌ها نبوده‌اند؛ اما شما باید خودت زحمت این حدس را می‌کشیدی و وقتی از درآمد نجومی پزشکان صحبت می‌کند، چند پزشک زیبایی را که به هر دلیل می‌شناسد و از معروف‌ترین‌ها هم هستند، به همه تعمیم می‌دهد.

وقتی پزشکان شامل کارشناسان رسمی وزارت بهداشت، افزایش ظرفیت آموزش پزشک در کشور را امکان‌پذیر نمی‌دانند، با گستاخی تمام کارشناسان و پزشکان سالخورده را با بدترین شیوه متهم می‌کنند که نمی‌خواهند دست زیاد شود، ساکنان جزیره خواهان ساکنان بیشتر نیستند.

در اینکه مشکلات بزرگی در سیستم سلامت کشور وجود دارد، تردیدی نیست. اینکه مسئله اقتصاد در رابطه پزشک و بیمار هر روز عمده‌تر می‌شود، آشکار است و در اینکه در فضای گل‌آلود، منفعت‌طلبی رشد می‌کند تردیدی نیست؛ آنچه عجیب است این است که چرا جامعه شامل عوام و خواص تنها پزشکان را مسئول این سیستم می‌بینند و درک نمی‌کنند که با سقوط روزافزون کار بالینی، که عامل اصلی نارضایتی عمومی است، پزشکان هم جزء قربانیان اصلی هستند؛ چراکه جوهره اصلی زندگی‌شان بر باد فنا می‌رود.

دفاع از ساکنان جزیره در سطح هیچ روشنفکر باکلاسی نیست، دفاع از سیستم سلامت را دفاع از پزشکان و دون شأن خود می‌دانند؛ ولی به مجرد کوچک‌ترین خلاف و خطای احتمالی آن هم در حق یک هنرمند برجسته، روحیه روشنفکری حکم به یک مداخله عمومی می‌کند. این در حالی است که مثل سایر مسائل اساسی کشور تا زمانی که درخواست‌های عمومی برای نجات سطح سلامت کشور صورت نگیرد، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد.

پزشکان و جوامع پزشکی وقتی از تعرفه صحبت می‌کنند، مقصودشان نرخ تمام‌شده خدمات است، مقصودشان میزان پولی است که بیمه‌ها و دولت باید برای خدمات سلامت هزینه کنند و معیشت پزشکان اولویت اصلی ایشان نیست. وقتی از معیشت صحبت می‌کنند هم مقصودشان در درجه اول معیشت پزشکان عمومی، دستیاران تخصصی و استادان جوان رشته‌های داخلی است.

اوضاع بسامان این گروه‌ها می‌تواند مهم‌ترین انگیزه برای تحصیل و ماندگاری جوانان در کشور به شمار رود. این‌ها همه چیز‌هایی نیست که پزشکان به‌تنهایی از جزیره خود درخواست کنند و شنیده شود، نیازمند صدا‌هایی قوی از داخل عرصه عمومی است، از خود ساحل. آری دغدغه ساکنان جزیره در درجه اول سلامت مردمانی است که در ساحل دوردست به سر می‌برند و در درجه بعد کیفیت کاری که جوهره زندگی ایشان است و برای آن آموزش دیده‌اند. چگونه می‌توان از این جزیره تا ساحل پل یا پل‌هایی بزرگ احداث کرد؟

ارسال نظرات