صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۰۴۲۲۳
در گفتگو با ابوالحسن طالقانی مطرح شد
ابوالحسن طالقانی گفت: وقتی فتوای نجس‌بودن مارکسیست‌ها در سال ۵۴ مطرح شد، ایشان از معدود شخصیت‌هایی بود که از ابتدا با این موضوع مخالف بودند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ - ۱۸ شهريور ۱۴۰۰

چرا می‌گوییم انقلاب ایران یک انقلاب اصیل و درست است؟ زیرا انقلابی که طالقانی‌ها بخشی از پازل شکل‌گیری آن باشند، بوی اصالت و مقاومت و مبارزه می‌دهد. ابوذر زمان اگرچه سخت، اما شریف زیست و بخشی از اصالت انقلاب شد.

شرق در ادامه نوشت: آیت‌الله طالقانی به‌عنوان یک چهره سیاسی ملی-مذهبی در سراسر تاریخ مبارزاتی خلق ما نقش اساسی و تعیین‌کننده داشته است. از فعالیت‌های فردی تا شروع فعالیت جمعی در انجمن اسلامی و سپس جبهه ملی، نهضت آزادی و در نهایت به‌عنوان یک ستون قدرتمند انقلاب بخشی از زیست سیاسی ایشان است؛ اگرچه هر روز زندگی طالقانی، کتاب‌های مفصلی را می‌طلبد که در اینجا فرصت بررسی آن‌ها نیست، اما طالقانی منش و روشی انسانی برای پاک‌زیستن در عالم سیاست است.

نمونه‌ای موفق از انسان! فرزندان ایشان نیز فصل دیگری از زندگی آیت‌الله طالقانی است که هر‌یک فداکارانه و بی‌چشمداشت برای انقلاب تلاش کردند و هیچ‌گاه نگاهی به قدرت و ثروت نداشته‌اند؛ از‌جمله مرحوم اعظم طالقانی که راه سیاسی ایشان برای عموم آشنا است.

امام خمینی درپی درگذشت ایشان در پیامی فرمودند: او براى اسلام به‌منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویاى او مانند شمشیر مالک اشتر؛ بُرنده بود و کوبنده. به جهت چهل‌و‌دومین سالگرد درگذشت آیت‌الله طالقانی با ابوالحسن طالقانی، فرزند ایشان گفتگو کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

زندگی سیاسی آیت‌الله طالقانی در دوران مسجد هدایت چگونه آغاز شد؟ چه کسانی در آن محیط حضور و فعالیت داشتند؟

اولین دستگیری و زندان ایشان در سال ۱۳۱۸ و به‌مدت دو ماه اتفاق افتاد. سپس در سال ۱۳۲۲ در انجمن اسلامی دانشجویان فعال بودند. در سال ۱۳۲۵ که حکومت خودمختار پیشه‌وری در آذربایجان اعلام موجودیت کرد، برای دفاع از تمامیت ارضی کشور به زنجان سفر کردند، ارتش روس‌ها تا زنجان آمده بودند و ارتش ایران نیز برای مقابله در همان محدوده حضور داشتند که عکس معروفی نیز از آیت‌الله طالقانی و سربازان وجود دارد که برای آن‌ها سخنرانی کرده است. ایشان یک چهره ملی بود و به خاطر دیدگاه‌های ملی‌اش به آنجا سفر کرده بود.

در سال ۱۳۲۸ به‌دنبال دعوت برخی از دوستان نزدیکش، مسجد هدایت را به‌عنوان پایگاه مبارزاتی خود تعیین کرد و تا زمان آخرین دستگیری ایشان، یعنی سال ۱۳۵۴، این مسجد پایگاه مبارزان سیاسی کشور بود. دانشجویان و دانشگاهیان زیادی در جلسات آنجا شرکت می‌کردند. در خلال این سال‌ها، مادام که ایشان در تبعید یا زندان بودند، مسجد توسط همان دوستان اداره می‌شد و پیش‌نماز جانشین مسجد، آقای سیدابراهیم موسوی نیز از طرف ایشان تعیین شده بود؛ به گونه‌ای که در زمان غیاب ایشان اقامه نماز و تشکیل جلسات کما‌فی‌السابق برگزار می‌شد.

حاج احمد صادق (پدر ناصر صادق)، محمد حنیف‌نژاد، احمد رضایی، مهندس بازرگان، مهندس معین‌فر، دکتر شیبانی و... تعدادی از نمازگزاران این مسجد بودند. در سال ۱۳۳۰ در انتخابات مجلس در مازندران حوزه بابل شرکت کرد (در زمان نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق) که سرانجام انتخابات آن حوزه لغو شد. در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ نقش مؤثری در تعامل و ایجاد وحدت بین گروه‌ها و شخصیت‌هایی که در آن زمان به تقابل با یکدیگر برخاسته بودند، داشت.. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ همراه با شخصیت‌های ملی از‌جمله مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی، به فعالیت و مبارزه ادامه دادند.

در سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۰ به عضویت جبهه ملی دوم درآمدند و به‌عنوان عضو شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب شد و سپس نسبت به تأسیس نهضت آزادی به اتفاق مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی اهتمام ورزیدند. در سال ۱۳۴۱ پس از دستگیری من، خود ایشان نیز به اتفاق همه اعضای شورای مرکزی جبهه ملی و مؤسسان نهضت آزادی، دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شدند.

در سال ۱۳۴۷ از زندان آزاد و مجددا برای ادامه مبارزه به مسجد هدایت برگشت. در این سال‌ها فضای عمومی مسجد هدایت مختص جوانان و دانشجویان و انجمن‌های اسلامی بود. در سال ۱۳۵۰ مجددا دستگیر و محکوم به سه سال تبعید در شهرستان زابل و بافت کرمان شد.

پس از آزادی از تبعید و دستگیری دختر ایشان (اعظم‌السادات طالقانی)، خود ایشان نیز در سال ۱۳۵۴ مجددا دستگیر و به ۱۰ سال زندان در زندان‌های اوین و قصر محکوم شد. این دوره از زندان، با توجه به هم‌بندان بنام با عقاید متنوع و همچنین شرایط زندان، تأثیر زیادی در اتفاقات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گذاشت.

نگاه آیت‌الله طالقانی به گروه‌های ملی، بخش دیگری از حیات سیاسی ایشان را تشکیل می‌دهد. ارتباط ایشان با چهره‌های ملی و ملی-مذهبی چگونه شکل گرفت و چه نقشی در تأسیس نهضت آزادی داشتند؟ چرا از این گروه بعد از انقلاب فاصله تشکیلاتی‌گرفتند؟

درباره دلیل جدایی ایشان از نهضت آزادی باید به این نکته اشاره کرد که از آنجایی که اعضای اصلی نهضت آزادی و ملیون به توصیه رهبر انقلاب همگی مسئولان اول نظام شدند، ایشان از نهضت کناره گرفت، اما کماکان در کنار نهضت حضور داشت و به کمک فکری به تشکیلات ادامه می‌دادند. از طرفی، چون که فراجناحی فکر می‌کردند، کناره‌گیری ایشان از نهضت سبب تقویت وحدت در جامعه شد.

سازمان مجاهدین خلق را اگر فرزند نهضت آزادی بدانیم، دیدگاه آیت‌الله طالقانی نسبت‌به سازمان محمد حنیف‌نژاد چه بود؟ به‌طور‌کلی نظر آقای طالقانی درباره مبارزه مسلحانه چه بود؟

اغلب بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین از جوانان شرکت‌کننده در جلسات مسجد هدایت و نیز از اعضای انجمن‌های اسلامی آن زمان بودند و در زمان فعالیت‌های مسلحانه از حمایت نه‌تنها ایشان، بلکه بعضی دیگر از علما نیز برخوردار بودند. شایان ذکر است درباره مبارزه مسلحانه اظهارنظر خاصی از ایشان در دسترس نیست.

زندان و شکنجه نیز فصل دیگری از زندگی سیاسی ابوذر زمان را شکل می‌دهد، در دوران زندان ایشان بحث فتوای نجس‌بودن مارکسیست‌ها پیش می‌آید. آیا آن فتوا و نجس‌بودن مارکسیست‌ها مورد تأیید آقای طالقانی بود؟

وقتی فتوای نجس‌بودن مارکسیست‌ها در سال ۵۴ مطرح شد، ایشان از معدود شخصیت‌هایی بود که از ابتدا با این موضوع مخالف بودند.

برخورد ایشان در دوران زندان نسبت‌به گروه‌های سیاسی مختلف چه بوده است؟

در اولین دستگیری (۱۳۱۸) در زندان، چند ماهی هم‌بند دکتر ارانی بودند و در سال‌های ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ با گروه افسران حزب توده عمویی، آوانسیان، شلتوکی، کی‌منش و... که از برازجان به تهران آورده شده بودند، هم‌بند بودند. برخورد ایشان بر‌اساس اصل رواداری بود؛ ولی نسبت‌به وابستگی به کشور‌های بیگانه (شوروی) حساس بودند و به این مسئله معترض بودند.

در زندان با این افراد نشستی برگزار می‌کند و به آن‌ها متذکر می‌شود که باید منافع ملی کشور را مدنظر داشته باشید و از وابستگی به بیگانگان بپرهیزید. ایشان در جلسه دادگاه هیچ‌گاه متنی را امضا نکرد و توجهی به حرف منشی دادگاه نمی‌کرد و از سر جایش پا نشد که وکیل ایشان گفت به دلیل اینکه مجتهدین محاکمه می‌شوند، عدم حضور نماینده جامعه روحانیون و هیئت منصفه قانونی نیست.

در آن دادگاه منشی به مهندس بازرگان گفت شما سواد هم دارید؟ که همه زیر خنده زدند و پس از آن قره‌باغی به منشی دادگاه گفت این سؤال را دیگر از کسی نپرسید. بعد از آن عده درخور‌توجهی از افراد به برازجان منتقل شدند و آقای طالقانی، چون چیزی را امضا نکرده بود، در زندان شماره چهار مانده بود، سرهنگ کوهرنگی احترام زیادی برای آقا قائل بود. به زندان چهار می‌آمد و با آقا حرف می‌زد که ایشان تنها نباشد.

مدت‌زمان زندان برازجان نیز طولانی شده بود و از‌جمله یدالله سحابی به‌دلیل شرایط سخت آنجا در بیمارستان بستری شد و پس از آن تلاش‌هایی شد که این مطلب به گوش بزرگان برسد که ممکن است عده‌ای در آنجا فوت کنند که بعد از آن دستور دادند افراد از آنجا بازگردند و افسران حزب توده نیز در میان آن افراد بودند که به تهران بازگشتند.

با تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق اختلاف نظراتی میان گروه‌های سیاسی به‌ویژه نیرو‌های مذهبی پیش آمد. موضع آقای طالقانی نسبت به این موضوع چه بود؟ آیا بحثی با آن‌ها در‌این‌باره داشتند؟

از نظر ایشان، نفوذ حاکمیت باعث ایجاد شکاف بین اعضای مجاهدین در بیرون از زندان شده بود؛ بنابراین تبعات این اختلافات به گروه‌های دیگر سیاسی از‌جمله مذهبیون هم سرایت کرد. موضع ایشان در این زمینه سکوت و تأسف بود.

با پیروزی انقلاب، ایدئال ایشان نسبت‌به آینده کشور چه بود؟

همان‌طور که خود ایشان بار‌ها در سخنرانی‌های‌شان در اوایل انقلاب تأکید داشته‌اند، انتخاب شورا‌ها را راه‌گشای مردم می‌دانست؛ یعنی در واقع ایدئال ایشان بعد از انقلاب با توجه به تأکیدات فراوان حاکمیت شورایی بوده است.

آیت‌الله طالقانی در مجلس نیز حضور پیدا می‌کنند. نقش ایشان در شکل‌گیری و هدایت نیرو‌های سیاسی و مبارزاتی چه بود؟ این گزاره حقیقت دارد که نیرو‌های نظامی درخور‌توجهی در منزل ایشان جمع می‌شدند؟

با توجه به شرایط انقلابی کشور توصیه ایشان بر وحدت همه نیرو‌ها و گروه‌های سیاسی بود؛ بنابراین ضرورتی در تشکیل گروه یا حزب خاصی نمی‌دیدند. درباره حضور نیرو‌های درخور‌توجه نظامی در منزل ایشان باید عرض کنم که چنین موضوعی صحت ندارد. صرفا چندین نفر برای پاسخ‌گویی به مراجعات و مشکلات مردم، دفاتر خدماتی‌ای در زمینه‌های مختلف از‌جمله رفاهی و بهداشتی و... تشکیل دادند که به این مراجعات پاسخ‌گو باشند که بعد از فوت ایشان بنا بر وصیت خودشان، همین دفاتر هم منحل و جمع‌آوری شد.

این سؤال شاید برای خانواده طالقانی تکراری باشد؛ اما شرح روایت ربودن برادر شما چه بود و آیا صرفا مجتبی طالقانی هدف بود یا آیت‌الله طالقانی؟ قهر ایشان چگونه پایان یافت؟

در ابتدای انقلاب افرادی به شکل خودسر رفتاری از خود نشان می‌دادند که باعث برهم‌زدن نظم عمومی کشور می‌شد که این موضوع باعث تکدر خاطر ایشان شد. نظر بنده این است که این سؤال را باید از کسانی پرسید که باعث ایجاد آن مسئله شده‌اند؛ چرا‌که دلیل این اتفاق برای خود ما هم تاکنون روشن نشده است.

فقدان آیت‌الله طالقانی در سال‌های بعد از ایشان چه تأثیری بر روند‌های سیاسی گذاشت؟

همان‌گونه که مستحضرید، یکی از بزرگ‌ترین آرزو‌های آیت‌الله طالقانی، وحدت و یکپارچگی کشور و قرار‌گرفتن تفکرات مختلف سیاسی و مذهبی در کنار همدیگر با هدف حفظ منافع ملی کشور بود. به نظر می‌رسد درحال‌حاضر که ایشان در قید حیات نیستند، همچنان این مهم مورد نیاز بوده و باید در راستای تحقق آن کوشید.

نقش آیت‌الله طالقانی به‌طور‌کلی در حل مسائل کردستان چه بود؟

حل‌وفصل مناقشات محلی و دعوت به آرامش و وحدت ملی با پیشنهاد تشکیل شورا‌های محلی جزء نقش عمده ایشان در تحولات کردستان در سال ۵۸ بود.

از مرگ آیت‌الله طالقانی بگویید.

به نظر می‌رسد گروهی از مردم فکر می‌کردند که در آن زمان برخی از افراد یا گروه‌هایی که منافعشان از نظر تکیه بر وحدتی که ایشان بر آن اصرار داشتند، به خطر می‌افتاده، در حذف ایشان مؤثر بوده‌اند. شاید این شبهه ناشی از این مسئله باشد.

و نکته آخر؟

به نظر می‌رسد هرچه زمان می‌گذرد، فقدان شخصیتی جامع‌الاطراف مانند ایشان بیشتر احساس می‌شود.

ارسال نظرات