فراروـ قسمت چهاردهم سریال زخم کاری به نویسندگی و کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیه کنندگی محمد رضا تخت کشیان جمعه ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«با مرگ مائده نزاع بین خانوادههای مالکی و ریزآبادی به بالاترین حد خود میرسد. منصوره در صدد است هرچه زودتر مقدمات ورود ناصر و میرلوحی را به ایران محیا کند. سمیرا با ادعایی که درباره پسرش کرده است، موجب فرو رفتن خانوادهاش در باتلاقی خود ساخته شده است و وضعیت روحیاش بعد از مرگ مائده به هم ریختهتر میشود...»
مرگ مائده روند فروپاشی نقشهها و زندگی مالک و سمیرا را سرعتی چند برابر میبخشد. سمیرا به لحاظ روحی به ضعیفترین و شکنندهترین حالت خود میرسد و عذاب وجدانش حالا هرلحظه و همه جا با اوست. دیدن شبح حاج عمو کم بود که حالا مائده هم به او اضافه میشود. همین خیالات و دیدن تصویر و روح کسانی که از سمیرا زخم خوردهاند، درنهایت کار خودش را میکند. سمیرای ناهوشیار و عصبی در جاده شمال و در راه برگشت به خانه تصادف میکند و هانیه بهشدت مجروح و دچار مرگ مغزی میشود.
از اینجا روند تلافیها و تسویه حسابها شروع میشود. هانیه به جای مائده، حلیمه به جای سودابه، حاج مظفر و اخوان به جای نجفی و.... ناصر با توپ پر و دست باز برای انتقام بر میگردد. او هم مثل مالک عدهای را به خانهاش میفرستد تا زندگی مالک را برهم بریزند و درنهایت خدمتکار خانه را بکشند. کلک اخوان و حاج مظفر هم در اوکراین کنده میشود. آنها که با دیدن روند افول مالک در پی بیرون کشیدن گلیم خودشان از آب بودند، اسیر شعله انتقام ناصر میشوند.
اما اینکه چطور ناصری که برای آب خوردن خودش هم قدرت تصمیمگیری نداشت، حالا با تسلط به خود و در هیبت یک رئیس مافیا بر میگردد، جای سوال و تعجب دارد. گیریم گنگ بودن شکل گرفتن رابطه کیمیا و مالک به دلیل حذف و سانسورها باشد، تغییرات ناصر چطور؟ ناصر در زمان زنده بودن دخترش بیشتر از مرگش برای او گریه میکرد. حالا سر قبر دخترش پنج دقیقه هم نمیماند و به محض رسیدن میرلوحی و منصوره مدام به او میگویند که بلند شود. چرا؟ ناصر هرقدر هم در پی انتقام باشد، این موضوع نباید تاثیری در زخمی که از مرگ دخترش خورده است، بگذارد.
اما این هم در کنار بیتوجهیها و سهلانگاریهای دیگر سریال زخم کاری میگذرد. زخم کاری ناگهانی آمد، ناگهانی در میانه راهش چند روزی توقیف شد و ناگهانی هم خبر رسید که قسمت پانزدهم قسمت پایانیاش خواهد بود. هر آنچه مالک ساخت و به دست آورده بود، از چنگش در میآید و زخمی که مالک از ناصر و منصوره میخورد، احتمالا کاریتر از آنهایی است که به آن دو زده است.