انتخابات ۲۸ خرداد ماه در شرایطی برگزار شد که به تعبیر برخی فعالان سیاسی هیچ برندهای نداشت و آمار و ارقام نتایج این انتخابات نشان میدهد که کمترین میزان مشارکت مردم در انتخاباتهای ریاست جمهوری ایران رقم خورده و منتخبی با حدود ۳۰ درصد آراء حائزین شرایط رأی دادن را به پاستور فرستاده اند.
به گزارش جماران، این نتایج تحلیلهای متفاوتی را در پی داشته از جمله اینکه وزیر کشور دولت اصلاحات تأکید دارد: «مقدمات انتخابات به گونهای پیش بینی شده بود که انتخابات کاملا مدیریت شده تلقی شود. تفاوت بین کسانی که رأی باطله به صندوق انداختند با کسانی که نیامدند را در این میبینم که اینها آمدند تا با آمدنشان به شورای نگهبان بگویند شما مسیر غلطی طی کرده اید. آن ۵۲ درصد هم نیامدند تا با نیامدنشان به اینها بگویند این رفتار شما را قبول نداریم. بنایر این انتخابات ۲۸ خرداد حاوی نوعی اعتراض جدی مردم بود».
مشروح گفت و گوی عبدالواحد موسوی لاری را در ادامه میخوانید:
تحلیل شما از انتخابات ۲۸ خرداد ماه و میزان مشارکت در این انتخابات و تعداد آراء منتخب آن چیست؟
در رابطه با انتخابات اگر بخواهد بحث شود باید مراحل مختلف آن مورد بحث قرار بگیرد. مرحله اول شرایط منتهی به انتخابات یعنی فضای سیاسی، کنش و واکنشهای جریانات مختلف اعم از رقبای انتخابات و دستگاههای مسئول و تصمیم گیر است. در این انتخابات از ابتدا مشهود بود که یک انتخابات مشابه ۹۸ خواهیم داشت. ولی وقتی که ثبت نامها شروع شد جریانات مختلف کاندیداهایی که به نظرشان رسید میتوانند نقش ایفا کنند را معرفی کردند.
خروجی و کارکرد شورای نگهبان این بود که بر خلاف همه رویهها و شرایط حقوقی انتخابات و مسائل مرتبط با قانون اساسی و قوانین عادی تصمیم گرفتند تحت عنوان امری که به نظر نمیرسد اصلا مبنای حقوقی داشته باشد، یعنی بحث «عدم احراز»، عدهای را رد میکنند و عجیب اینجا است که از جریان اصلاح طلب حدود ۹ نفر ثبت نام کرده بودند، گرچه همه آنها از نظر شرایط و میزان وابستگی به جریان اصلاحات یکسان نبودند، ولی بالأخره از طرف آن ائتلاف این افراد مورد تأیید قرار گرفته بودند، هیچ یک از آنها تأیید نشد.
از آن بالاتر کسی مثل آقای علی لاریجانی که از نظر سیاسی در اردوگاه اصولگرایان است، سه دوره پشت سر هم رئیس مجلس و دبیر شورای عالی امنیت ملی، رئیس صدا و سیما و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده هم تحت عنوان «عدم احراز» تأیید نشد.
تردیدی باقی نماند که این نوع رفتار ما را به سمت یک انتخابات مدیریت شده هدایت میکند. بنا است انتخاباتی با یک شرایط خاص برگزار و فرد مشخصی هم انتخاب شود. اینکه یکی دو نفر که گرایش اصلاح طلبی داشتند هم خودشان سهمیه اصلاح طلبان قرار دادند عملا چیزی نبود که اصلاح طلبان بتوانند به آن تکیه کنند. پس مقدمات انتخابات به گونهای پیش بینی شده بود که انتخابات کاملا مدیریت شده تلقی شود.
مردم در انتخابات ۹۸ نشان دادند که با این سبک کار موافق نیستند. در این انتخابات هم مردم به دلایل مختلف نسبت به انتخابات مشکل پیدا کرده بودند. بخشی به مسائل معیشتی و فشارهایی که برای خانودهها پیش آمده و مشکلاتی که منشأ آن یا فشارهای خارجی و یا تدبیرهای داخلی بود. بالأخره به هر دلیلی مردم بنای مشارکت نگذاشته بودند.
تبلیغات وسیعی شد برای اینکه مردم مشارکت کنند و از امام و رهبری هم مایه گذاشتند که مردم با صندوقهای رأی آشتی کنند، ولی این تبلیغات توانست بخشی از مردم را قانع کند و بخش عمدهای از مردم قبول نکردند و نیامدند. یعنی قریب ۵۲ درصد جامعه اصلا پای صندوق رأی نیامدند و حدود چهار میلیون نفر هم آراء باطله بود که این آراء باطله هم در حقیقت بدتر از نیامدنها بود.
به نظر شما چرا چهار میلیون نفر در انتخابات شرکت میکنند، ولی رأی باطله به صندوق میاندازند؟
کاملا روشن است که مردم گفتند ما پای صندوق میرویم برای اینکه خودمان را ایرانی میدانیم و صندوق رأی را داوری میدانیم که میتواند بین رقبا داوری کند و همیشه از خروجی صندوق رأی برای رشد و ترفیع و پیشرفت کشورمان استفاده میکنیم، ولی این بار، چون نوع برخورد متولیان امر، به صورت مشخص شورای نگهبان، به گونهای بوده که خواسته اند به ما بگویند فقط به کسانی که ما دوست داریم رأی بدهید، ما میآییم و به آنها رأی نمیدهیم تا به شورای نگهبان و تصمیم گیرندگان تفهیم کنیم که ما با اصل نظام، انقلاب و صندوق رأی مشکل نداریم و با تصمیم شما مشکل داریم و میخواهیم یک جوری به شما بفهمانیم این نوع رفتارها باعث میشود که مردم یا پای صندوق نیایند و یا بر خلاف چیزی که شما مسیر را تعیین کرده اید عمل کنند.
بنابر این من تفاوت بین کسانی که رأی باطله به صندوق انداختند با کسانی که نیامدند را در این میبینم که اینها آمدند تا با آمدنشان به شورای نگهبان بگویند شما مسیر غلطی طی کرده اید. آن ۵۲ درصد هم نیامدند تا با نیامدنشان به اینها بگویند این رفتار شما را قبول نداریم؛ لذا از ۴۸ درصدی که پای صندوق حاضر شدند هم حدود ۱۵ درصدشان کسانی هستند که در حقیقت به آن ۵۲ درصد اضافه میشوند. یعنی معترض هستند و اعتراضشان را این گونه نشان داده اند.
پس ما با یک اقلیت کمتر از ۴۰ درصد مواجه هستیم که آمده اند و به شوراها و ریاست جمهوری رأی داده اند. بنابر این به نظر من انتخابات ۲۸ خرداد چه در بعد منفی و چه ایجابی حاوی نوعی اعتراض جدی مردم بود.
نکته دیگر نتیجه این انتخابات میزان رأی به آقای همتی بود. در روزهای آخر منتهی به انتخابات بسیاری از چهرههای مطرح اصلاح طلب از آقای همتی حمایت کردند. ولی ما شاهد بودیم اصلاح طلبان که در انتخاباتهای قبل بالغ بر ۲۰ میلیون رأی داشته اند در این انتخابات به ۲ میلیون رأی رسیدند. تحلیل شما از این اتفاق چیست؟
در همین زمینه هم یک امر مطلق قطعی را نمیشود مطرح کرد. اولا اصلاح طلبان حمایت محکمی از همتی نداشتند. برای اینکه یک هفته قبل از آن مجمع روحانیون مبارز به عنوان یک تشکل مورد حمایت امام و یادگار امام از چهرههای پیشکسوت جریان اصلاح طلبی، رسما اعلام کردند ما کاندیدایی نداریم. ائتلاف اصلاح طلبان که مرکب از ۴۶ نفر شخصیتهای حقیقی و حقوقی هست هم رسما اعلام کرد که ما کاندیدایی نداریم. چهرههای دیگری همین مسأله را مطرح کردند؛ لذا آقای همتی توسط اصلاح طلبان به یک معنای عام مورد حمایت قرار نگرفت.
بحث بر سر شخصیت آقای همتی و تواناییها و عدم تواناییهای او نبود. بالأخره اصلاح طلبان احساس میکردند که قبلا میگفتند کاندیداهای شما را تأیید میکنیم یا تأیید نمیکنیم و حالا میگویند کاندیدایی را ما برای شما تعیین میکنیم و میگوییم به این کاندیدا رأی بدهید. این توهین به اصلاح طلبان بود.
بنابر این چه عقبه اصلاح طلبان و چه چهره ها، شخصیتها و کنش گرانی که نیامدند همه یک حرف داشتند که آیا بالأخره بنا است ما انتخاب کنیم و یا بنا است دیگران حتی کاندیدا هم برای ما معرفی کنند. همه کسانی که در لیست ما بوده اند را رد کنند و بعد دو نفر را خودشان تعیین کنند که این دو نفر برای شما است؛ لذا این جوری نبود که همه اصلاح طلبان فقط از آقای همتی حمایت کرده باشند.
مهرعلی زاده یک تعداد رأی داشت، ولی بعد از اینکه جریان اصلاح طلبی از او حمایت نکرد و فضا را هم مشاهده کرد، کنار رفت. همتی هم که باقی ماند به دلیل این بود که بعضی از احزاب اصلاح طلب مثل کارگزاران و ندا از او حمایت کردند. ولی ائتلاف اصلاح طلبان پای کاندیداتوری آقای همتی را امضا نکرد.
پس شما این را قبول ندارید که اصلاح طلبان در این انتخابات شکست خوردند؟
اصلاح طلبان شکست خوردند. درست است که آقای خاتمی و حاج حسن آقای خمینی دعوت به مشارکت کردند، اما اسم از کاندیدایی نیاوردند. حاج حسن آقا گفتند درست انتخاب کنید. این حرف درستی است و هرکسی از این درست انتخاب کردن تفسیری دارد. آقای خاتمی هم دعوت کرده که با صندوق قهر نکنید و رأی بدهید و این هم حرف درستی است. ولی در هیچ یک از اینها مستقیما حمایت از آقای همتی نبوده است.
گرچه تلقی میشد که اگر ما بیاییم به کاندیدای اصولگراها علاقهای نداریم و کسی که از اصلاح طلبان باقی مانده شخصی به نام آقای «عبدالناصر همتی» است. اگر بنا است بیاییم یا باید رأی سفید بدهیم و یا به این آقا رأی بدهیم. ولی آقای خاتمی دعوت نکرد به آقای همتی رأی بدهید.
اما اینکه برآیند کلی انتخابات چیست و بازنده و برنده کیست، به نظر من انتخاباتی برگزار شد که هیچ برندهای نداشت. ملت با این تصمیمی که گرفتند هم فرد پیروز و هم افرادی که شکست خوردند را به شکلی نوازش کردند. ما متأسفانه الآن رئیس جمهوری داریم که کمتر از یک سوم آراء واجدین شرایط را به خودش اختصاص داده و تا حالا چنین وضعیتی نداشته ایم.
کسانی که نیامدند و حضور فعالی نداشتند هم گرچه عذر و بهانه آنها موجه است، یعنی میگویند ما کاندیدایی نداشتیم و به این سبک چینش نیروها اعتراض داشتیم و نیامدیم، ولی بالأخره نیامدند و صندوق رأی که باید داور باشد را داور قرار ندادند. بنابر این آنها هم باید بپذیرند که از ایدهها و آرمانهای خودشان عقب مانده اند.
اما عامه مردم سال ۵۸ به حکومتی ۹۸.۲ آری گفته بودند و الآن بالغ بر ۶۰ درصد همان مردم به یکی از جلوههای این حکومت که انتقال قدرت از طریق انتخابات و رأی باشد «نه» گفته اند. این پیروزی برای ملت تلقی نمیشود و ملتی که خودش حکومت را سر کار آورده و به صحنه آمده تا نظامی به نام «جمهوری اسلامی» شکل گرفته، به هر دلیلی اگر نیاید و اقدامی نکند موفقیتی برای ملت تلقی نمیشود.
انتخاباتی را پشت سر گذاشتیم که به هیچ یک از جلوههای آن نمیتوانیم افتخار کنیم
متأسفانه شکافی بین دولت و ملت به وجود آمده و همه باید تلاش کنند این فاصله بین دولت و ملت و شکافی که به وجود آمده از بین برود و از بین رفتن آن هم یک راه بیشتر ندارد و آن هم این است که حاکمان و کسانی که اختیار دارند و میتوانند تصمیم بگیرند، حق ملت را به رسمیت بشناسند. بنابر این من فکر میکنم ما با کمال تأسف انتخاباتی را پشت سر گذاشتیم که به هیچ یک از جلوههای آن نمیتوانیم افتخار کنیم. هیچ یک از رد صلاحیت ها، نیامدن ها، آمدن و رأی منفی دادنها و رأی حداقلی که رئیس جمهور منتخب دارد برای ما خوشحال کننده نیست. گرچه دلایل بعضی از آنها موجه است.
مردم میگویند کاندیدای ما را رد کردید و برای ما کاندیدا تراشیدید و ما هم رأی نمیدهیم. ولی خدایی این است که هیچ کس، نه ملت، نه حکومت و نه کاندیداهای طرفین پیروز این میدان نیستند و الآن که انتخابات تمام شده متولیان امر و بزرگان نظام باید فکری نو در اندازند و جور دیگری رفتار کنند. این رفتاری که از سال ۷۰ شروع شد با یک شیب ملایم بعد از تفسیر شورای نگهبان که گفت نظارت استصوابی است و هرچه ما دلمان خواست عمل کنیم، از سال ۹۸ شیب تندی گرفت و سال ۱۴۰۰ ما وارد قرن جدید خواهیم شد در حالی که متأسفانه جوری که شایسته یک ملت رشید یا یک حکومت مردمی هست نتوانسته ایم به وظایفمان عمل کنیم.
همه عذرها و بهانهها سر جای خودش، ولی باید بزرگان نظام در هر جا، قالب و مرکز تصمیم گیری که هستند برای این مسأله فکری کنند وگرنه این فاصله دولت و ملت تبعات بسیار خطرناکی برای آینده ایران دارد.
به نظر شما دولت رئیسی در مسائل مختلف سیاسی خارجی از جمله برجام و افای تی اف و سیاست داخلی مثل آزادیهای اجتماعی و فضای مجازی چه طور عمل خواهد کرد؟
به نظر من پیشینه رئیسی روشن است و خیلی نیاز به داوری ندارد. رئیسی از کسانی است که از سال ۵۸ در قوه قضائیه بوده و هنوز هم که در انتخابات ریاست جمهوری منتخب مردم شده در این قوه هست. قاضی، بازپرس، دادستان، معاون اول و رئیس بوده و به شکلی در همه اتفاقاتی که در کارنامه قوه قضائیه ثبت شده سهیم است. مباحثی که در خصوص آزادیهای اجتماعی و ... مطرح میشود را باید ببینیم در گذشته آقای رئیسی چگونه عمل کرده است.
اما اینکه درباره سیاست خارجی چه کار میکنند، به نظر من فضایی به وجود آمده که اینها فشار میآورند مسأله برجام حتما به نتیجه برسد. من فکر میکنم الآن جریان اصولگرا نسبت به جریان مقابل طرفداری بیشتری از برجام میکند و بیشتر عجله دارند که زودتر برجام به یک جایی برسد و فضا کمی آرام شود اینها بتوانند بخشی از وعدههایی که به مردم داده اند را عمل کنند و بخشی از پولهای بلوکه شده ما آزاد شود و بتوانند فضای جدیدی در زمینه معیشت مردم به وجود بیاورند.
لذا اینها در زمینه برجام و حتی افای تی اف گشایش ایجاد میکنند و دنبال حل آن میروند. البته به اعتقاد من تلاش میکنند که در دوره روحانی به نتیجه برسد و آنها ثمره اش را ببینند. یعنی روحانی کارهای آن را انجام بدهد و آنها میوه اش را بچینند. حتی اگر این هم نشود، وقتی خودشان مسئولیت بر عهده گرفتند دنبال این میروند که داستان برجام را بالأخره به جایی برسانند. به نظر من بحث افای تی اف هم در مجمع تشخیص تمام شد و آن را تصویب میکنند و بعید است که بماند.
اما اینها یک مشکل جدی در نوع اعمال سیاست خارجی و دیپلماسی دارند که مدل آن در زمان احمدی نژاد بود. احمدی نژاد نسخه قدیمی دولت آقای رئیسی است. چون بالأخره همه این جناح در تمام ارکان قدرت پشت سر احمدی نژاد بودند و آن زمان نتوانستند گشایشی در زمینه مراودات بین المللی اعمال کنند. اعلام کردند که تحریمها ورق پارهای بیش نیست. شش قطعنامه شورای امنیت به کشور تحمیل و ۱۶ سال گرفتاری برای کشور درست کردند و هنوز من نگذاشته اند مسأله حل شود. همینها بودند و کسی غیر از اینها نبوده است.
کسانی که در ستادهای آقای رئیسی جمع شده بودند همان کسانی بودند که با احمدی نژاد کار میکردند و در ستادهای احمدی نژاد، دولت او و جاهای دیگر بودند؛ لذا اگر این نگاه عوض نشود و رئیسی نتواند نگاه جدیدی را بیاورد و افراد جدیدی غیر از کسانی که در ستادش نماد حضور آقای رئیسی بودند را به میدان نیاورد باز با همین مشکلات روبرو میشود و در حوزههای دیگری گرفتاری پیدا میکند.
اگر نگاه به همسایگان و جامعه بین الملل عوض نشود این گرفتاریها همچنان هست. من خیلی بعید میدانم و با تردید به این مسأله نگاه میکنم که آقای رئیسی توان این را داشته باشد از عقبهای که دور او را گرفته اند خودش را نجات بدهد و با بصیرت بیشتری نسبت به وظایف و مسئولیت هایش عمل و در عرصه بین المللی راه جدیدی باز کند. شبکهای که دور ایشان هستند بعید است بگذارند رئیسی کاری کند که جریان دیپلماسی کشور به سمت نوعی تعادل در عرصه بین المللی پیش برود.
اگر کلامی مدنظر شما هست که در سؤالات من نبود، ما در خدمت شما هستیم.
من دعا میکنم رئیسی موفق شود و بتواند هم در عرصه بین الملل کارهایی را انجام بدهد که تیم اطرافش نمیخواهند و کشور را از این وضعیت بیرون بیاورد و در داخل بتواند به وعده هایش عمل کند و ما ان شاء الله در دوره مسئولیت آقای رئیسی کشور را ببینیم که حول تعادل در حوزههای اجتماعی، سیاسی، کنشگری سیاسی و فعالیتهای احزاب و گروهها باشد و حل مشکل فضای امنیتی و گزینشهایی که همه را تحت عنوان اینکه اینها اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب هستند رد میکنند.
شما ببینید چه کارهایی در تشکیلات گزینش، استعلامها و امثال اینها میکنند. در همین انتخابات شورای شهر ببینید چه کسانی را رد کرده اند و کارهای دیگرشان همین طور است. ان شاء الله آقای رئیسی بتواند اینها را نظاممند کند و جلوی ریخت و پاشهای مدیریتی را بگیرد. این همه فضا را امنیتی نکنند و بگذارند جامعه یک مقدار آرامش ببیند.
حالا همه از قاضی، رئیس جمهور تا خطبه خوان نماز جمعه یکی هستند. دوره احمدی نژاد هم همین بود، ولی دو سال آخر گفتند که ایشان منحرف شده است. آقای رئیسی یادش باشد همه آنچه که یک آدم موفق میخواهد را در اختیار دارد. ان شاء الله کاری کند و ما هم برایش دعا میکنیم و از خدا میخواهیم که توفیقش بدهد.
علت العلل کاهش مشارکت، مسببان و بانیان وضع موجود در دولت اصطلاح طلب تدبیر و امید هستند که وضع زندگی را بر مردم سخت کردند و الا مردم که با عظمت انقلاب مشکلی ندارند.
مردم و انقلاب برنده شدند و اراذل و اوباش سياسي كه سال 88 زير ميز زده بودند از فرصت داده شده استفاده نكردند و رفوزه شدند.
اما باید دقت کندبا موانع زیر اخرین فرصت دوستداران انقلاب اسلامی با نگرش جمهوریت( از تمردم
گفتگو از ازل تا الست
غیرتی شدن برای تمامیت خواهی و پشیمان کردن طرف (عشق زیاداز حد؟ محبت را از بین می برد)
حیف بودن قسمتی از ارمانهای دست نا یافتنی در شرایط فعلی و غیرتی شدن برای تمامیت خواهی
بعدا مشخص میشه