صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۷۰۸۳۴
مروری بر چگونگی حضور مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم
سال ۸۳، مجلس ششم با همه اتفاق‌ها و جنجال‌ها به کار خود پایان داد. یک سال بعد، اصلاح‌طلبان نیز باید دولت را تحویل می‌دادند؛ این‌بار نیز باز آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی وارد میدان شد تا نگذارد اختلاف‌ها باعث انحراف شود.
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۶ - ۱۶ دی ۱۳۹۹

سالگرد درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نزدیک است و مرور کتاب منتشر‌شده از خاطرات سال ۷۶ او خالی از لطف نیست؛ سالی که آیت‌الله دولت را به سیدمحمد خاتمی تحویل داد و به کاخ مرمر رفت تا بر مجمع تشخیص مصلحت نظام تمرکز کند.

شرق در ادامه نوشت: سیاسیون، اما به‌دنبال راهی بودند که این مرد سرد‌و‌گرم‌چشیده دنیای سیاست را متقاعد کند برای مجلس ششم که قرار بود انتخابات آن در سال ۷۸ برگزار شود، نامزد شود. مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در خاطرات ۱۳ دی ۱۳۷۶ این‌گونه می‌نویسد: «آقای [عبدالله]نوری آمد و اصرار نمود که نامزدی برای مجلس [ششم]را بپذیرم».

او دو روز بعد می‌نویسد که رضا امراللهی، از اعضای حزب کارگزاران سازندگی، به دیدنش آمده و گفته در جلسه حزب به این موضوع تأکید شده که ایشان برای مجلس ششم نامزد شوند. این حزب که از‌سوی برخی وزرا و نزدیکان دولت سازندگی تشکیل شده بود، در اولین گام حضور جدی خود در عرصه سیاست، توانسته بود منتخبان خود را به مجلس پنجم بفرستد که شاخص‌ترین آن‌ها فائزه دختر مرحوم هاشمی بود.

کارگزاران در انتخابات دوم خرداد ۷۶ نیز از محمد خاتمی حمایت کرده بود و با این تجارب تلاش می‌کرد پدر معنوی حزب را نیز دوباره وارد پارلمان کند. دو روز بعد از ملاقات امراللهی با آیت‌الله و رساندن پیغام حزب، اعضای شورای مرکزی کارگزاران به ملاقات او می‌روند. مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در خاطرات سه‌شنبه ۱۶ دی ۱۳۷۶ این‌گونه می‌نویسد: «عصر [اعضای شورای مرکزی حزب]کارگزاران سازندگی، آقایان [محمدعلی]نجفی، [محسن]نوربخش، [مصطفی]هاشمی‌طبا، [رضا]امراللهی، [غلامحسین]کرباسچی، [عبدالله]نوری، [اسحاق]جهانگیری، علی [هاشمی‌بهرمانی]، فائزه [هاشمی‌بهرمانی]، [عطاءالله]مهاجرانی و اخوی محمد آمدند و درباره ثبت و رسمیت آن مشورت کردند. پیشنهاد رفتن من به مجلس [ششم]را داشتند».

آخرین روز بهمن ۷۸

انتخابات مجلس ششم در ۳۰ بهمن سال ۷۸ در حالی برگزار شد که فضای سیاسی کشور بعد از دوم خرداد تغییرات زیادی کرده بود. دولت اصلاحات به‌دنبال توسعه سیاسی بود و طرفداران دولت، برنده اولین دوره شورا‌های شهر بودند. این روند باعث شد اصلاح‌طلبان که «حزب مشارکت» را تأسیس کرده بودند، خود را برای مجلس ششم آماده کنند و لیست بدهند. انتخابات داغی در راه بود و احزاب به‌دنبال فهرستی که بتوانند رأی مردم را به سمت خود بکشانند.

حزب کارگزاران با سر‌لیستی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی آمده بود و جامعه روحانیت مبارز نیز که در آن دوران فعال‌تر از امروز بود و جناح راست را هدایت می‌کرد، علاوه بر مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، حسن روحانی، محمدرضا باهنر، جواد لاریجانی، احمد توکلی، غلامعلی حداد‌عادل و حتی محمود احمدی‌نژاد را در فهرست خود گنجانده بود. با‌این‌حال، جناح چپ از آیت‌الله روی برگرداند و حتی نام او در فهرست مجمع روحانیون مبارز نیز به چشم نمی‌خورد.

انتخابات که برگزار شد، هرچند مردم به‌صورت لیستی رأی ندادند، اما این اصلاح‌طلبان بودند که اکثریت پارلمان را از آنِ خود کردند و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در تهران نفر سی‌ام شد. این پایان ماجرا نبود و اختلاف‌های وزارت کشور و شورای نگهبان باعث شد حدود سه ماه بعد این شورا فهرست جدیدی را از راه‌یافتگان به مجلس ششم ارائه کند که در آن مرحوم هشمی‌رفسنجانی به رتبه بیستم منتخبان تهران ارتقا پیدا کرده بود.

آیت‌الله که پیش از ریاست‌جمهوری، ریاست مجلس را بر عهده داشت، این شانس را داشت تا دوباره به این جایگاه برگردد، اما انتقاد‌های اصلاح‌طلبان به تغییر منتخبان تهران و اختلافاتشان با آیت‌الله که در آن زمان به راست و میانه‌رو‌ها متمایل بود، باعث شد در نهایت ایشان پیش از تشکیل مجلس ششم، انصراف خود را از نمایندگی اعلام کند.

چرا برای مجلس ششم آمدم

سال ۸۳، مرحوم هاشمی‌رفسنجانی گفت‌وگویی که انجام داد و به ماجرای انتخابات مجلس ششم نیز اشاره کرد. او در این گفتگو ابتدا از دلایل شرکت در انتخابات مجلس ششم گفت: «سه دلیل داشتم؛ یکی اینکه خارجی‌ها خیلی جدی سرمایه‌گذاری کرده بودند که نیایم. دوم اینکه اختلافات دو جریان به حدی رسیده بود که مرا نگران کرده بود که مجلس متشنجی داشته باشیم. فکر کردم اگر به مجلس بروم، می‌توانم جلوی تشنج را بگیرم.

اگر من در مجلس ششم بودم، مجلس ششم به این شکل نمی‌شد که این‌قدر مشکل داشته باشد. می‌دیدم دو جناح در همه‌جا دارند به هم می‌تازند که برای مملکت بسیار ضرر دارد. فکر کردم اگر در مجلس باشم، حتی اگر رئیس مجلس نباشم، می‌توانم وزنه تعادل باشم. فکر کردم که می‌توانم مفید باشم».

آیت‌الله گفت که علاوه‌بر حزب کارگزاران، جریان راست و جامعه روحانیت مبارز نیز اصرار داشته که در انتخابات شرکت کند. هر‌چند سال‌ها بعد جناح راست آن زمان و اصولگرایان فعلی، راه خود را از آیت‌الله جدا کردند و اصلاح‌طلبان و هاشمی در کنار هم قرار گرفتند. مرحوم هاشمی نیز کم‌کم از جامعه روحانیت فاصله گرفت؛ اتفاقی که به‌مرور از‌سوی ناطق‌نوری و حسن روحانی نیز تکرار شد.

مرحوم هاشمی گفته بود: «آخرین تصمیم خود را وقتی گرفتم که جلسه بود و آقایان شورای مرکزی روحانیت مبارز آخرین اصرار خودشان را به بنده کردند و مقاومت کردم و گفتم پیش رهبری می‌روم و با ایشان هم مشورت می‌کنم. با رهبری صحبت کردم و قدری که بحث کردیم، دیدم چاره‌ای جز حضور نیست. ایشان هم حضورم را لازم می‌دیدند. آقای خاتمی را قبل از این جلسه دیدم و گفتم: این فشار‌ها روی من هست. ایشان گفتند: وجود شما می‌تواند مشکلات ما را کم کند و کمک زیادی به ماست. پس خواست رهبری، آقای خاتمی، اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز و دوستان دیگر از جناح‌های دیگر همین بود».

نمی‌خواستم نقطه اختلاف باشم

مهم‌ترین چهره‌ای که می‌تواند درباره این انصراف سخن بگوید، شخص آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی است که چند سال بعد در چند گفتگو و مصاحبه به آن ماجرا پرداخت.

اردیبهشت سال ۸۰، یک سال از تشکیل مجلس ششم می‌گذشت که طیف اقلیت پارلمان که غلامعلی حداد‌عادل لیدری آنان را بر عهده داشت، به دیدار مرحوم هاشمی‌رفسنجانی رفتند. او در این جلسه گفت که نمی‌خواسته مانند انقلابیون دیگر کشور‌ها تا همیشه در قدرت بماند، اما اوضاع عوض شد.

مرحوم هاشمی گفته است: «کار به جایی رسیده بود که به من گفتند چاره‌ای نیست و تکلیف است و من عهد خود را شکستم؛ منتها در حد مجلس. بعد دیدید که واقعا تحمل نمی‌شد. صحبت یک یا دو نفر نبود. با اینکه بعد طبق نتیجه انتخابات، نماینده بودم، احساس کردم اگر به مجلس بیایم، به‌جای اینکه یک عنصر مفید باشم، تبدیل به یک نقطه اختلاف در مجلس می‌شوم. اگر الان بین دو جریان دعوا است، ممکن بود سه جریان شود. بعضی از آقایان آمدند و اصرار هم کردند. من بررسی کردم و خدمت رهبری هم صحبت کردم. دلم نمی‌خواست بعد از اینکه ایشان اعلام کرده بودند که انتخابات باطل نیست، بگویم به مجلس نمی‌روم. با خودشان صحبت کردم و استدلال‌هایم را پذیرفتند».

دو سال بعد، او با روزنامه جام‌جم متعلق به صداوسیما مصاحبه و دلیل سکوتش بعد از انصراف از نمایندگی را این‌گونه توصیف کرد: «دو، سه دلیل دارد؛ یکی اینکه بعد از ریاست‌جمهوری از لحاظ نظری به اینجا رسیده بودم که میدان را قدری خالی کنیم تا نیرو‌های جوان با افکار جدید وارد صحنه شوند. ذاتا قبول ندارم که افرادی مثل من کارگردان باشند؛ مگر اینکه مجبور باشیم. در انتخابات گذشته مجلس، تقریبا مرا مجبور کردند که وارد شدم».

هاشمی ادامه داد: «البته امیدوار بودم وقتی آمدم، محوری برای جلوگیری از مشاجرات جدی باشم. وقتی وارد شدم، دیدم جبهه سومی باز می‌شود. چون حاضر نبودم یکی از دو جریان را به صورت مطلق برگزینم، قطعا جناح سوم می‌شدم».

آیت‌الله به گفته خود این‌بار نیز مصلحت نظام را در نظر گرفته بود: «هرچه که بتوانیم مشاجرات را کم کنیم، به کشور خدمت کرده‌ایم. مطمئنم اگر بخواهم در این مسائل به‌صورت صریح اظهارنظر کنم، جبهه جدیدی باز می‌شود. منطقا مایل نیستم که جبهه‌ها را در مشاجرات داخلی بیشتر کنم. باید سعی کنیم بیشتر از اتحاد باطنی، در ظاهر خود را متحد نشان دهیم؛ گرچه اختلاف همیشه بوده و خواهد بود و عیبی هم ندارد. به‌هرحال برای پرهیز از اینکه من هم به التهاب جامعه کمک کنم، در مسائلی حرف نمی‌زنم».

سال ۸۳، مجلس ششم با همه اتفاق‌ها و جنجال‌ها به کار خود پایان داد. یک سال بعد، اصلاح‌طلبان نیز باید دولت را تحویل می‌دادند؛ این‌بار نیز باز آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی وارد میدان شد تا نگذارد اختلاف‌ها باعث انحراف شود. او در اردیبهشت سال ۸۴ وقتی در ساختمان وزارت کشور برای انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام می‌کرد، با پرسش خبرنگاران درباره مجلس ششم مواجه شد و این‌گونه پاسخ داد: «من آن را تلخ نمی‎دانم، آن هم یک تجربه سازنده بود».

ارسال نظرات
نام
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
هاشمی خود انحراف بود!
چه در اقتصاد با اوردن لیبرال ها به عنوان پایه گذار اقتصاد ایران بعد از انقلاب!
چه در انتخابات 84 و چه در 88 !!
البته خانم ایشون هم در منحرف شدن ایشون بی تاثیر نبود
م
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
نهضت زنده چون هاشمی زنده است
هاشمی تنها کسی بود که امام اکبر کرد نگذارید دست نامحرمان. و نامردان بیفتد با نگاه اجمالی به یاران آن روزهای امام ره در خواهیم یافت که هاشمی در تنهایش به خدا رسید او در قلب اکثریتی مردمی جا دارد که تحریفدشمانش اثری در آنها ندارد هاشمی گفت دنیا دنیا توامان موشک و گفتمان است رسم دروغ دشمنان که قبلا سابقه همکاری با رزئم بعث را داشتند و سالها بازوی تبلیغاتی صدام و پسرانش بودند و در شکنجه اسرا با نام مجاهدین ؛ منافقین؛ شرکت فعال داشتند و اکنون حضور فعال دارند تاثیری در قلوب مردم ندارد تنها کسی که امام از صمیم قلب دوست داشت هاشمی بود هاشمی ثابت کرد که بودنش وزنه ای در سیاست خارجی است مردی که تکرار نمی شود هاشمی پاره تن امام بود تمام کسانی که از امام کینه دارند امروز تنها به او می تازند چه بد فرجامی دارند کسانی که سیلی به صورت دختر رسول خدا زدند وسیلی به صورت دختر امام هر دو صاحب منصب شدند کوزه شکنان و قاتلین آیت الله مصطفیخمینی شاید چون عمرو عاص و شیوخ دیگر به مقام برسند ولی حتی کاخ فرزندانشان در شاندیز و کهک و طرقبه دمل چرکین آنها خواهد شد و عذاب الهی در دنیا آنها را خواهد سوزاند شیخ علی تهرانی که لعن خداوند بر او باد دلم امام را سوزاند گرچه دهان نجسشرا عده ای معلوم الحال بوسیدند ولی خدا هست و رسوایسان می کند
علي
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
اولا، عنوان آيت الله براي هاشمي رفسنجاني را بسياري از علماي حوزوي قبول ندارند، و بلحاظ علمي او را در حد يك حجت الاسلام بيشتر ارزيابي نمي كرده اند. ايشان اين عنوان را بلحاظ رانت سياسي احراز كرد ولاغير ...
ثانيا، اصلاح طلبان همواره در توهم پايگاه عميق اجتماعي بوده اند و اينهم يكي از آن مقاطع بود؛ مثل توهمي كه از سال ٩٢ تاكنون دچار آن بوده اند و كاري جز تكرار مكررات بلد نيستند. جداي از تفكر اصلاح طلبي كه كسي هنوز، از جمله طيف اصلاح طلبان، معناي آن را بدرستي نمي داند افراد اين مجموعه سياسي تمايلات سلبي بخشي از جامعه را بعنوان عمق نفوذ ايجابي خود ارزيابي مي كنند، لذا هم آنموقع و هم در اين مقطع بايد انتظار داشت تا به ديوار بكوبند ...
نام
۱۳:۰۰ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
مرحوم رفسنجانی رویه هایی در برخورد با مخالفان پایه گذاری کرد که عاقبت دامن خودش را هم گرفت
بختگان
۱۲:۲۸ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
واقعیت اینه که اصلاح طلبان ارزیابی درستی از توان خود،و توان مخالفان خود نداشتند و فکر میکردند هر کاری کنند مردم به آنان رای خواهند داد. از ظرفیت و توانایی ارگان های انتصابی مثل قوه قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت و شورای نگهبان به نحو تاسف آوری بی اطلاع بودند و مهمتر اینکه به مردم فقط به دید ماشین رای نگاه میکردند و توجهی به خواستشان نداشتند. شخص مرحوم هاشمی هم به دلیل در لیست قرار نگرفتن ،تمامی مصوبات مورد اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان را به نفع شورای نگهبان داوری میکرد.
ایشان هرگز اصلاح طلب نبودند و فقط زمانی که از اسب قدرت افتادند نمایش اصلاح طلبی میدادند. عبور بسیار درست مردم از هر دو جناح صرفا بخاطر عافیت طلبی و منفعت طلبی هر دو جناح بود . این وسط تکلیف اصول گرایان همیشه روشن بود .چیزی که باعث آزار مردم شد بازی خوردنشان توسط اصلاح طلبان بود که بعید است این زخم هرگز بهبود حاصل کند.
نام
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
اینطور که گفته اند همه موافق حضور وی بوده اند یعنی هیچ کس و هیچ حزب و جریانی مخالف نبوده؟
khak
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
چرامخالفینش پاچه ورمالیده ها وتنگ نظران دهان گشاد با اینکه فقط یک پراید کم مصرف که ایشون استارت ورودش رو به کشور زد ولو اینکه فیکش کردند خودش به اندازه میلیاردها لیتر صرفه جویی در بنیزین کشور شد مترو وپلهای رو گذر در شهرها وتعامل با جهان وکشورهای همسایه نشان از خرد وتدبیر ودور اندیشی ایشان بود خدابیامرزد که هم بدرد دنیای مردم ایران خورد وهم بزور مردم رو به دین واخرت دعوت نکرد
سینا
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
دیدیم نلسون ماندلا در اوج محبوبیت در افریقای جنوبی از ریاست جمهوری استعفا داد و یا اخیرا نخست وزیر نسبتا جوان ژاپن بعلت احساس مختصر کسالتی از قدرت کناره گیری کرد.اما چنین چیزهایی را ما در کشور خود کم می بینیم. چه خوب بود اقای رفسنجانی هم سنگ بنای چنین سنت حمیده ای را می گذاشت و قبل از پا گذاشتن به سنین کهولت دست از کارهای اجرایی می شست و به وظیفه اصلی خود بعنوان یک روحانی یعنی ارشاد می پرداخت
ناشناس
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
اشکال از امثال ماندلاست که حس خدمتگزاریشان ضعیف است و الا مثل مسئولین ما حتی در بستر مرگ هم حاضر نمیشدند از قدرت دست بکشند
نام
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۶
خخخخخخخخخخخ