مقایسهای کنم میان سرنوشت سیاست و پیکان در ایران. اینکه رهبران غیرپاسخگو و قدرتمند چگونه میتوانند به سرعت رشد و توسعه کمک کنند و در مقابل براساس همان قدرت غیرپاسخگو چگونه میتوانند آنان را به خاک سیاه بنشانند.
محمدرضا تاجیک نوشت: این روزها زبان سیاست ما سخت به دروغ آلوده شده است و عدهای با باور به این تاکتیک که «دروغ هر قدر بزرگتر، باورپذیری آن نیز بیشتر» بیمحابا دروغهای شاخدار بسیار میگویند و از اینکه دروغهایشان شاخ و دم دارند و همواره پایشان میلنگد، هیچ هراس ندارند.
اکنون، با این پرسش تاریخساز مواجهیم که آیا قدرت عزم آن دارد تا برای نجات پوست خویش پوست بیندازد و خود را از خویش برهاند و با توسل به نوعی «ویرتو» (در بیان ماکیاولی یعنی دلیری و خردمندی و انعطافپذیری اخلاقی قدرت که قدرت را قادر به اتحاد با بخت و کسب شرف و افتخار و نـام بلنـد میکند) خویش را از زوال و انحطاط رهایی دهد یا کماکان با اتکا و اتکال و اتصال به شمشیر چوبین و شکسته فالوسی خویش و مست و شاد و بیعنایت به بدعهدی و بیمهری سپهر پیر (یا به تعبیر ماکیاولی «بخت») آن ره میروند که میروند و آنگونه میروند که میروند.
محسن هاشمی گفت: هر نهادی اگر به سیاسیکاری دچار شود و از دنبال کردن حقایق فاصله بگیرد، نمیتواند اثرگذاری واقعی خود را که برای آن تشکیل شده، حفظ کند.
هیچ اخلاقی، بدون موازنه قدرت و تضمین کافی، پایدار نخواهد ماند. پس رویکرد واقعگرا از این جهت نیز بر رویکرد اخلاقگرا برتری عملی دارد. انتزاعی و اخلاقی کردن امور واقعی مثل قدرت و پول، ممکن است نتایج منفی داشته باشد و حتی اخلاق را زایل کند.
وجود منطق دوگانه در تحلیل رویدادهای بینالمللی؛ بزرگترین مانع برای رسیدن نیروها به تفاهم متقابل است. رویکرد نادرستی که اتفاقا منحصر به روابط بینالملل نمیشود در امور داخلی هم فراوان وجود دارد.
حسین راغفر گفت: موج جدید مهاجرت در ایران حکایت از نوعی بستگی و انسداد در فضای گفتمانی کشور دارد. اعتراض به اشکال فساد ممکن است بسیار پرهزینه باشد، اعتراضی که فقط به حاکمیت و دولت نیست، بلکه به تأثیر منفی فساد بر منافع و آینده زندگی شخص معترض است.
مصباحیمقدم: منعی برای حضور زنان در مجمع تشخیص مصلحت وجود ندارد
زنان در دنیای سیاست ایران به حاشیه رانده شدهاند و اتهام ناتوانی یا نداشتن تجربه کافی در حقیقت از بستن راههای رشد و تعالی به روی زنان توسط مردان حاضر در قدرت نشئت گرفته است.
درست است که حضور در قدرت اسباب حفاظت از اصلاحات است، اما مشخص نیست حضور در قدرت در شرایطی که جامعه اقبالی به اصلاحطلبان نشان ندهد، با چه سازوکاری میسر میشود؟
در گفتگو با علیرضا بهشتی و عباس ملکی درباره دولت جنگ و دفاع مقدس مطرح شد
علیرضا بهشتی گفت: یکی از دورههای پرافتخار ما دوران سیاست موازنه منفی مرحوم دکتر مصدق است؛ یعنی به جای اینکه گروهی به روسیه یا گروهی به بریتانیا نزدیک باشند و بعد کشمکش میان آنها را شاهد باشیم، سیاست موازنه منفی مدنظر قرار گرفته شد که دارای سابقه بود.
گفتگوی علی میرسپاسی با داریوش آشوری
فردید بسیار با عظمت بود و میخواست -خیلی بیدلیل- خودش یا ایدههایش را از اهمیت فوقالعادهای برخوردار کند. او به نام فلسفه چیزهای نامربوطی میگفت که فلسفه نبودند. فحاشی و گستاخی، توهین به همه، لبخندزدن به افراد در [قدرت]و افترا به افراد شایسته و شریف در فردید وجود داشت.
در گفتگو با علی سرزعیم مطرح شد
علی سرزعیم گفت: اگر نوعی طمأنینه در حکومت و نیروهای سیاسی ما بود، ما شاید با آقای ناطق میتوانستیم آرامتر و کمهزینهتر، اما محکمتر پیش برویم. نهادهای مدنی در این صورت عمیقتر میشدند و حکومت نیز زمان بیشتری پیدا میکرد تا خود را بهروزتر کند. بالاخره در آن تنشها همه آسیب دیدند.
افراد و جناحهای سیاسی از کاربرد «تهدید به افشاگری» که سابقه چندانی در ایران پساانقلابی ندارد انگیزههای متفاوتی دارند. جناحها یا افرادی که در حال تصاحب پست جدید هستند با اینکار رقبای خود را از اقدام برای کارشکنی باز میدارند.
هادی خامنه ای گفت: حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) یکی از افتخاراتی که در خطبههایش مطرح کرده، این است که وضع مردم را بهبود بخشید. کسانی که خواستار حکومت اسلامی هستند، باید بدانند که اسلامی کردن یعنی همین. انسانهای خردمند جامعه درجهبندی مسائل را تشخیص میدهند که در مسائل فرهنگی آیا مقدار موی یک دختر خانم مهمتر است یا تا کمر دولا شدن او در سطل زباله.
فرخ نگهدار گفت: دو گرایش، طیف اصلاحطلبان را تشکیل میدهند؛ از نگاهی که آقای خاتمی دارد تا نگاهی که جریانهای رادیکالتر درون اصلاحطلبان مثل آقای تاجزاده و همفکرانش دارند. اینها به نظر من یک طیف هستند و تنها در تاکتیکها و تحلیلها با هم تفاوت دارند.
سعید لیلاز مطرح کرد
سعید لیلاز گفت: مارکس میگوید رژیم بناپارتیستی وقتی پدید میآید که سرمایهداری به بنبست رسیده، اما درعینحال به قول تروتسکی، دموکراسی هم زورش نمیرسد که راه را باز کند. در این حال بر اثر کشمکش طبقاتی کشور به بنبست میرسد، بناپارتی بالای سر کشمکش طبقاتی قرار میگیرد و کشور را از فاز تاریخی به فاز دیگر میبرد و خودش پی کار خود میرود.
کمال اطهاری مطرح کرد
کمال اطهاری گفت: ۱۰، ۱۵ سال است که میگویند میخواهیم دولتِ رفاهِ فراگیر تشکیل دهیم یا دولتِ رفاهِ توسعهبخش، یعنی الان دارند رفاه و توسعه را کامل و فراگیر میکنند؛ برای مسکن، حملونقل، شکستن تلههای فضایی فقر و عقبماندگی در مناطق محروم و غیره. باید هر کدام از این مسائل را مشخص کنیم؛ اینکه، چون استثمار بد است پس از اول باید بازار را نابود کنیم؛ یا در مقابل، بازار را آزاد بگذاریم و .. باید این بحثهای سَبُک را کنار بگذاریم.
مقصود فراستخواه
مقصود فراستخواه استاد جامعهشناسی گفت: خطایی که در امید به اصلاحات دولتی کمین کرده، این است که برخی گمان کنند این اصلاحطلبی دولتی در سرقفلی آقایان اصلاحطلبان خاصی است و هر سازی بزنند جامعه باید با آن برقصد که اینطور نیست! همانطورکه براندازان نباید امید به تغییرات اساسی را جزء حساب کاربری خودشان بدانند، امید به اصلاحطلبی دولتی نیز لزوما امید به حزب، جریان و شخصیتی خاص نیست.
احسان شریعتی
احسان شريعتي گفت: در گفتمان نظام که از طریق صداوسیما منعکس میشود، دقت کنید تمام دولتهای پیشین زیر سوال میروند. از زمان بنیصدر تاکنون بهجز شاید دولت مرحوم رجایی... صداوسیما از تقریبا تمام دولتها انتقاد میکند. یعنی صداوسیمای نظام، دولت و وزارت خارجهاش را زیر سوال میبرد و مُبلغ ناکارآمدی و بیکفایتیهای دولت میشود؛ بنابراین مردم چه نتیجهای باید بگیرند؟ جمعبندی کلی این میشود که تغییر ساختاری اساسی لازم است.
احمد غلامی
اگر پوپولیسم را سادهسازی ایدههای اقتصادی و سیاسی بگیریم، تقریبا دولتهای بعد انقلاب با درجاتی متفاوت از این شیوه سود جستهاند و پس از شکست ایدههایشان بهجای توضیح و تبیین شکستهایشان به فرافکنی روی آورده و برای جلب توجه رأیدهندگانشان به ستایش مردم پرداختهاند.