صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۵۴۴۱۶
رئیس سابق بورس مطرح کرد
با در نظر گرفتن چشم‌اندازهای پیش رو، روند بازارسهام مثبت است. به اعتقاد من در حال حاضر فقط وجود برخی عدم قطعیت‌هاست که به نوسان بازارسهام منجر شده؛ البته اعمال یک شبه برخی سیاست‌ها نیز کاهش میزان اطمینان و اعتماد سرمایه‌گذاران را به دنبال داشته؛ چنان‌که وقتی به یکباره نسبت سرمایه‌گذاری در سهام برای صندوق‌های با درآمد ثابت، کاهش یافت و همزمان میزان اعتباردهی کارگزاری‌ها را محدود کردند، بازار دچار نوسان شد.
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۴ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۹

افت قیمت‌ها در بازارسرمایه طی هفته‌های اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. ریزش شاخص‌های بورس آن هم پس از یک دوره رشد قدرتمند سبب شده بسیاری از فعالان تازه وارد بازار سهام به کلی نسبت به آینده دلسرد شوند و اعتماد شکل گرفته تا حدود زیادی از بین برود. در این میان خبر ارزیابی ارزش پروژه ایران مال نیز سروصدا به پا کرد و به اشتباه شبهاتی درخصوص آن مطرح شد.

از همین رو «دنیای‌اقتصاد» تصمیم گرفت ضمن گفت‌وگو با دکترمحمد فطانت مدیرعامل بانک آینده و رئیس سابق سازمان بورس و اوراق بهادار، همزمان با بررسی شرایط فعلی بازار سرمایه، برای شفاف‌سازی آنچه پیش‌تر درباره این بانک در فضای مجازی مطرح شده بود، گام بردارد.

آقای دکتر با توجه به اینکه در یک ماه گذشته کاهش ۲۵ درصدی شاخص بورس را شاهد بوده‌ایم؛ نظر شما در مورد شرایط فعلی و آینده بازارسهام چیست؟ در مقطع‌کنونی که قیمت بسیاری از نمادها به سطح بهار سال جاری رسیده‌اند، با توجه به وضعیت بازار و تجربیاتی که در این زمینه دارید، فکر می‌کنید مسیر پیش‌روی بازار به چه شکلی ترسیم خواهد شد؟

آشنایی قاطبه مردم با بازار سرمایه اتفاق بسیار خوبی است که در بازار سرمایه شاهد آن هستیم. تعداد افرادی که در ماه‌های اخیر کد بورسی گرفته‌اند روز به روز افزایش پیدا کرده؛ اتفاقی که متاسفانه همسو با ارتقای سواد مالی رخ نداده و سبب شده منطقی خاص بر رفتار بازار سرمایه حاکم شود؛ به این معنی که بیشتر افراد سعی می‌کنند در زمان رشد بازار هر سهمی را که امکان خرید دارد، بخرند؛ بدون آنکه به تجزیه و تحلیل شرکت‌ها توجه کنند.

به همین دلیل و به علت آشنایی ناکافی سرمایه‌گذاران با ساز و کار بازار، در شرایطی که قیمت سهام نزولی است، مثل دوره فعلی، بازار دچار «بیش واکنشی» می‌شود؛ یعنی کوچک‌ترین تغییری در روند موجود؛ به نوسان قابل‌توجه قیمت‌ها منتهی می‌شود. نکته مهمی که در بررسی شرایط فعلی بازار سرمایه باید لحاظ شود؛ رشد قابل‌توجه قیمت‌ها در ماه‌های آغازین سال جاری است. به این معنا که به رغم افت قابل‌توجه قیمت‌ها در یک ماه گذشته، روند صعودی بسیاری از نمادها در ماه‌های آغازین سال، از ریزش‌های اخیر قدرتمندتر بوده است.

با این مقدمه آیا شما به تشکیل حباب در بورس باور دارید؟

اگر اندکی به عقب بازگردیم و به سال‌های آغازین دولت آقای روحانی توجه کنیم، در می‌یابیم که ارزش بورس در آن زمان در محدوده ۳۰۰ میلیارد دلار بود. باید توجه داشت که از آن سال تاکنون تعداد زیادی از شرکت‌های جدید به جمع نمادهای پذیرفته شده در بورس و فرابورس افزوده شده‌اند، از طرفی تعداد زیادی افزایش سرمایه هم رخ داده است. به این دو عامل باید افزایش نرخ ارز، رشد سطح عمومی قیمت‌ها و تاثیر آن بر قیمت محصولات کارخانه‌ها را نیز افزود. اما در مقابل با بررسی آمار جاری در می‌یابیم در این روزها ارزش بازار سهام، بر مبنای ارزش دلاری آن، تقریبا مشابه ارزش جاری آن در سال نخست دولت آقای روحانی است؛ بنابراین به‌رغم ادعا‌هایی که با اتکا به فرض ارزش‌گذاری نادرست سهام یا تشکیل حباب قیمت در بورس مطرح می‌شود، به این نتیجه می‌رسیم که بازار با تحلیلی متفاوت به مسائل نگاه می‌کند.

با این اوصاف روند بازار را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

فکر می‌کنم با در نظر گرفتن چشم‌اندازهای پیش رو، روند بازارسهام مثبت است. به اعتقاد من در حال حاضر فقط وجود برخی عدم قطعیت‌هاست که به نوسان بازارسهام منجر شده؛ البته اعمال یک شبه برخی سیاست‌ها نیز کاهش میزان اطمینان و اعتماد سرمایه‌گذاران را به دنبال داشته؛ چنان‌که وقتی به یکباره نسبت سرمایه‌گذاری در سهام برای صندوق‌های با درآمد ثابت، کاهش یافت و همزمان میزان اعتباردهی کارگزاری‌ها را محدود کردند، بازار دچار نوسان شد.

رفتار دولت را درقبال بازارسرمایه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من دولت از این فرصت به اندازه کافی برای عرضه شرکت‌های جدید استفاده نکرد. به این معنی که؛ هم در حوزه پذیرش شرکت‌ها، هم در سیاست‌گذاری خوب عمل نشد. مثلا نحوه قیمت‌گذاری کالاها در بازارهایی مثل خودرو به‌گونه‌ای بود که سود را به جای تولید به جیب سوداگران ریخت و همین موضوع از دلایل کاهش اطمینان در بازارسهام، به‌ویژه کاهش اطمینان فعالان تازه وارد بود.

در این میان مخالفت‌ها و نامه‌هایی که با هدف ابراز نگرانی از آثار رشد بورس نگاشته شد، در کاهش اعتماد و اطمینان سرمایه‌گذاران چقدر نقش داشته است؟

در ماه‌های گذشته هجمه بسیاری علیه بازار سرمایه رخ داد؛ نامه‎‌های بسیاری نوشته شده که فقط برخی از آنها رسانه‌ای شده و بسیاری از آنها به اطلاع عموم نرسیده است. معتقدم این نوع مواضع ذهن مسوولان و سرمایه گذاران را مشوش کرده است.

باتوجه به اینکه در یک ماه اخیر لطمه سنگینی به اعتماد عمومی در بازار سرمایه وارد شده، فکر می‌کنید چه کارهایی باید انجام شود تا بازار احیا شود؟

به‌نظر می‌رسد در ابتدا باید به بررسی مباحث مبنایی بپردازیم. فکر می‌کنم لازم است نخبگان کشور به یک چارچوب مشترک درخصوص محوریت تامین مالی در اقتصاد دست یابند. بستر تامین مالی ایران برای سال‌ها بانک‌محور بوده؛ اگر قرار باشد در این میان سهم بازار سرمایه در جریان تامین مالی افزایش پیدا کند نیازمند آن هستیم که به تعریفی مشخص از کارکردهای این بازار برسیم، در نتیجه نیازمند اتفاق‌نظر درباره اهمیت نقش بورس در اقتصاد هستیم؛ در این صورت مداخله دولت در قیمت‌گذاری باید تغییر کند.

به لزوم ایجاد وفاق و اتفاق‌نظر اشاره کردید ولی به‌نظر می‌رسد برای دستیابی به این هدف باید پاسخ برخی شبهات را داد، از جمله اینکه برخی می‌گویند معاملات بازارثانویه ربطی به تولید ندارد، پاسخ شما چیست؟

برخلاف این ادعا معتقدم بازارسهام مامنی برای سفته‌بازی، به معنای مخرب آن، نیست. در پاسخ به این تصور که معاملات بازار سرمایه ارتباط چندانی به جریان تولید ندارد؛ می‌خواهم بگویم هر دادوستد کوچکی که در این بازار انجام می‌شود در جهت تجهیز منابع شرکت‌ها کاربرد دارد. وقتی شرکتی تشکیل و سرمایه اندوخته آن از مردم جمع‌آوری می‌شود؛ فعالیتی شکل می‌گیرد که با پول‌های جمع آوری شده، به‌وقوع پیوسته است. در فرآیند عرضه اولیه نیز این حالت مصداق دارد. زمانی که یک شرکت به جمع نمادهای بازار سرمایه اضافه می‌شود مبلغ حاصل از عرضه اولیه آن مستقیم به شرکت باز‌می‌گردد که می‌تواند در جهت نیل به مقاصد گوناگون تولیدی و تجاری بنگاه اقتصادی موردنظر مفید واقع شود.

نقش بازارسرمایه را در جبران کسری بودجه و کاهش آثار تورمی آن چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از ابتدای سال‌جاری تاکنون دولت ۶۰ هزار میلیارد تومان اوراق فروخته که تمام مبالغ آن در جهت تامین کسری بودجه استفاده شده؛ این مساله در شرایطی که درآمدهای دولت به دلایل گوناگونی مانند تحریم با محدودیت مواجه شده از اهمیت بسیاری برخوردار است.

در ۶ ماه گذشته که صدای منتقدان بازار نسبت به موافقان بلندتر بوده؛ بسیاری سعی کرده‌اند سیاست‌گذاران را از صعود شاخص‌ها در بازار سرمایه بترسانند، برای رفع این نگرانی‌ها چه می‌توان کرد؟

به‌نظرم باید مکانیزم‌های خود بازار، اعم از ایجاد نهاد و ایجاد ابزار، به نحوی تقویت شود که بتواند جواب نگرانی‌ها را به‌صورت درون‌زا بدهد. به باور من ابزارهای بازار سرمایه می‌توانند بسیاری از نیازهای کشور را برطرف کنند. قطعا اگر دولت بخواهد صرفا از طریق بازار پول نقصان‌های موجود را برطرف کند هیچ‌گاه نتیجه موردنظر حاصل نمی‌شود.

به لزوم توسعه درون‌زای بورس اشاره کردید؛ اخیرا گفته شده بخشی از منابع صندوق توسعه ملی به بازار سرمایه تخصیص خواهد یافت، نظرشما در این‌باره چیست؟

هرچند این راهکار از گذشته در اساسنامه صندوق توسعه بازار دیده شده بود اما همان‌طور که گفتم به اعتقاد من بازارسرمایه باید نیازهای خود را به شکلی درون‌زا فراهم کند تا نیازمند تزریق منابع از بیرون نباشد؛ بر این اساس صندوق‌های با درآمد ثابت می‌توانند نقش مهمی در ایجاد ثبات در بازار ایفا کنند. این صندوق‌ها می‌توانند از مسیر جذب منابع وضعیت بازار را بهبود ببخشند.

به نکته خوبی اشاره کردید؛ نقش این صندوق‌ها در هوشمندسازی نقدینگی ورودی به بورس هم پررنگ است، درست است؟

بله، به‌طور کلی توسعه ابزارها و بازارها که اتفاقا کنترل آن نیز در دست سیاست‌گذار بازار است می‌تواند به بهبود وضعیت تامین مالی در بازار سرمایه کمک کند. در حال‌حاضر صندوق‌های سرمایه‌گذاری از اهمیت بسیاری برخوردار هستند. این صندوق‌ها می‌توانند افراد علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری را به سمت کسب بازده بهتر با ریسک پایین‌تر سوق دهند زیرا هوشمندتر عمل می‌کنند و به ضوابط و پیش‌نیازهای سرمایه‌گذاری آگاه هستند. این صندوق‌ها با پرسنلی که دارند می‌توانند برای سرمایه‌گذاران پرتفوی بهینه‌تری انتخاب کنند. اتفاقا می‌دانم دکتر قالیباف رئیس سازمان بورس اوراق بهادار جزو آن دسته از مدیرانی هستند که اشراف و اعتقاد کامل به این مساله دارند و مسلما در صورت بروز مجال و حمایت کافی این ابزارها را توسعه خواهند داد.

ارزیابی شما از نقش بانک مرکزی در این حوزه چیست؟

فکر می‌کنم رویکرد بانک مرکزی نیز در شرایط فعلی بسیار نسبت به بازار سرمایه مثبت است و از این حیث امکان انجام فعالیت‌هایی در دوره جاری وجود دارد که پیش‌تر وجود نداشت. در گذشته اگر بانک‌ها به کارگزاری‌ها اعتبار می‌دادند برای بانک‌ها تخلف منظور می‌شد. شرکت‌های کارگزاری نیز چنین مجوزی نداشتند. البته این به آن معنا نبود که اعتباردهی به کارگزاری‌ها قبلا اتفاق نمی‌افتاد؛ این کار به شکلی زیر‌پوستی و غیررسمی انجام می‌شد. در حال‌حاضر این رویکرد اصلاح شده و اعتباردهی به کارگزاری‌ها به شکل قانونی انجام می‌شود. فکر می‌کنم هم‌گرایی میان بازار پول و بازار سرمایه دستاوردی بزرگ است. متاسفانه بعضا دیده می‌شود که به بازار سرمایه و بازار پول به شکل رقیب نگاه می‌شود؛ چنان‌که برخی فکر می‌کنند امور بازارسرمایه به وزارت اقتصاد مربوط است و این بازار هیچ ربطی به بازار پول ندارد که تفکری غلط است.

آیا تاسیس شورای ثبات مالی می‌تواند به هماهنگی بیشتر سیاست‌گذاری‌های بازار پول و بازار سرمایه کمک کند؟

بله می‌تواند بسیار موثر باشد. البته بعضا این تصور اشتباه وجود دارد که شورای سیاست‌گذاری اقتصادی دولت در حال‌حاضر چنین وظیفه‌ای را انجام می‌دهد. با این حال من فکر می‌کنم که وجود یک نهاد تخصصی در این زمینه می‌تواند به حل درست‌تر مسائل کمک کند.

آیا تاسیس چنین شورایی به کمرنگ‌تر شدن نقش دولت در بورس منجر می‌شود؟

اتفاق بدی که در بازار سرمایه رخ داده؛ دولتی شدن رویکردها نسبت به بازار است در حالی که در هیچ‌جای دنیا نه رشد بازار سرمایه و نه کاهش آن را به پای دولت نمی‌نویسند اما در کمال تعجب این‌جا همه‌چیز را به دولت نسبت می‌دهند. البته باید توجه داشت که زمانی که بازار و اقتصاد خوب عمل کند آثار بهبود عملکرد اقتصادی در بازار سرمایه دیده می‌شود. اما در هیچ کشوری نه بالارفتن بازارسهام به دولت مربوط است و نه کاهش آن. اما اگر دولت با اعمال مصوبه، دستور و قوانین مختلف به تغییرات قیمت‌ها در بازار سرمایه جهت بدهد، بعدا نیز باید درباره افزایش یا کاهش قیمت‌ها در آن پاسخگو باشد، بنابراین بهتر است دولت کار خودش را انجام بدهد و از اظهارنظرهای نسنجیده پرهیز کند چون بازار باید با مکانیزم‌ها و مقتضیات خودش به پیش برود.

شاهد آن هستیم که بانک مرکزی بازار بدهی را تقویت می‌کند و هر هفته عرضه اوراق دولتی در آن جریان دارد. در حال حاضر این شائبه در حال تقویت شدن است که بازار بدهی به نوعی رقیب بازار سهام است. آیا شما با این گزاره موافق هستید؟ آیا تقویت بازار بدهی به تضعیف بازار سهام منجر می‌شود؟

معتقدم این تصور درست نیست. پاسخ این مساله از چند جهت قابل بررسی است. اگر بخواهیم به نخستین عامل آن اشاره کنیم وجود صندوق‌های با درآمد ثابت است. این صندوق‌ها تنها می‌توانند در دارایی‌های کم ریسک سرمایه‌گذاری کنند. منابعی که برای خرید این اوراق در نظر گرفته می‌شود متفاوت از منابعی است که سهامداران و سرمایه‌گذاران بورس در نظر می‌گیرند. باید توجه داشت که در این میان اولویت‌های سرمایه‌گذاری نیز سبب می‌شود تا مشتریان بازار بدهی با مشتریان بازار سهام متفاوت باشند. بنابراین تقویت بازار بدهی در کنار وجود بازار سهام سبب می‌شود تا بازار مالی دارای تنوع باشد و از این طریق خواهان بیشتری در میان اقشار مختلف مردم پیدا کنند. با توسعه این بازار کارکردهایی که از بازار سرمایه انتظار می‌رود بهتر محقق می‌شود.

در میان بخشی از مردم و حتی برخی کارشناسان، به دلیل وجود تجربه تلخ موسسه‌های مالی اعتباری، نسبت به بورس بدبینی وجود دارد؛ فکر می‌کنید این بدبینی تا چه حد می‌تواند صحیح باشد؟

منطقی نیست زیرا بازار سرمایه برخلاف صندوق‌های یادشده کاملا قانونمند و شفاف است؛ به این معنی که هر کسی که به بازار وارد می‌شود یا از آن خارج می‌شود بر اساس مکانیزمی تعریف شده عمل کرده است. مضاف بر اینکه این بازارسرمایه ناظر دارد و بنابراین هیچ چیز از دید هیچ‌کس پنهان نمی‌ماند. با توجه به آنچه که گفته شد هیچ بازیگر غیرمجازی در این بازار وجود ندارد. بنابراین بازار سهام برخلاف موسسات غیرمجاز ناامن نیست، لذا می‌توان گفت این مقایسه از اساس درست نیست.

چطور می‌توان ذهن مردم را از این نوع تصورات نادرست نسبت به بورس پاک کرد؟

مشکل فقط به عامه مردم مربوط نیست. من فکر می‌کنم به جز مردم، مسوولان نیز باید نسبت به گذشته درخصوص کارکردهای بازار سرمایه و فواید آن آشنایی بیشتری پیدا کنند. اگرچه نسبت به گذشته آشنایی با بازار سرمایه در میان مردم و حاکمیت بهتر شده است با این حال در مقایسه با ایده آل فاصله بسیاری وجود دارد.

برخی اقتصاددانان معتقدند در بازار ثانویه هیچ اتفاق موثری در جهت افزایش تولید رخ نمی‌دهد و از طرفی روند کنونی رشد قیمت سهام به بازی پانزی تبدیل شده و در آن تامین مالی رخ نمی‌دهد و در نهایت آخرین خریدار بازنده است. این ادعا را چگونه تحلیل می‌کنید؟

من این خرید و فروش‌ها را در جهت نقدشوندگی بازار تعبیر می‌کنم. نقد شوندگی مساله‌ای است که در هر بازاری نقش کلیدی دارد. برای مثال زمانی که شما یک خودرو را خریداری می‌کنید در صورتی که نتوانید بعدا آن را به کسی بفروشید مالک اول و آخر آن خودتان خواهید بود. حالا سوالی می‌پرسم؛ اگر میزان تقاضا برای محصولات یک کارخانه در بازار ثانویه زیاد باشد آن بنگاه اقتصادی بهتر تولید می‌کند یا زمانی که خریداری نداشته باشد؟ طبیعتا اگر قدرت مبادله و نقدشوندگی دارایی افزایش پیدا کند بازار نیز در مسیر بهبود حرکت خواهد کرد. این مساله امنیت تامین مالی از بازار سرمایه را افزایش می‌دهد و در نهایت می‌تواند در جهت رونق تولید نیز به کار گرفته شود. فرض کنید تامین مالی که از طریق عرضه‌های اولیه صورت می‌گیرد در شرایطی انجام شود که بازار ثانویه فاقد رونق باشد و خریداری برای سهام آن پس از عرضه وجود نداشته باشد. آیا موفق خواهد بود؟ من فکر می‌کنم حتی اگر قرار باشد رونق خرید و فروش در بازار ثانویه را به سفته‌بازی تعبیر کنیم باید بگوییم که این سفته‌بازی امری مبارک است و کارکردهای مفیدی دارد. بازار اولیه در صورتی جذاب خواهد بود که بازار ثانویه‌ای پر رونق داشته باشیم.

عده‌ای براین باورند که مردم عادی نباید وارد بورس شوند؛ آیا با این عقیده موافقید؟

به نظر من اعتمادی که هم اکنون به بازار سرمایه شکل گرفته از اهمیت بسیاری برخوردار است و نبود وفاق در میان نخبگان اقتصادی و مالی می‌تواند به این اعتماد ضربه بزند. باید از این اعتماد صیانت کرد. این گفته که افراد فاقد سواد مالی نباید وارد بازار سرمایه شوند امری غلط است مثل این می‌ماند که شخصی بگوید هر کس توانایی استفاده از کارت نقدی بانک را ندارد نباید از خدمات بانکی استفاده کند.

در هفته‌ها و ماه‌های اخیر برخی کارشناسان اقتصادی گفته‌اند افزایش شتاب قیمت‌ سهام در بازار سرمایه به انتظارات تورمی دامن می‌زند آیا از نظر شما این ادعا درست است؟

این گفته از جمله ادعاهایی است که در مورد آن تحقیق علمی مشخصی صورت نگرفته لذا نیازمند بررسی علمی و یافتن یک جواب مشخص با استفاده از روش‌های علمی است. اما تحقیقات انجام شده در سایر کشورهای جهان حکایت از آن دارد که نوسانات بازار سرمایه اثر تورمی ندارد. برعکس؛ طبق تجربه‌های به ثبت رسیده؛ افزایش نرخ تورم خود را در قالب رشد قیمت‌ها در بازار سهام نشان می‌دهد. البته همان‌طور که گفتم معتبر بودن این گزاره باید در ایران به‌طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد و نمی‌توان به راحتی درخصوص آن ادعایی قطعی را مطرح کرد.

پس با این حساب آیا چنین ادعاهایی به بورس لطمه نخواهد زد؟

باید توجه داشت گفته‌های این چنینی پیش‌تر نیز سابقه داشته و بارها به بازار سرمایه آسیب رسانده است. در سال‌های گذشته گفته می‌شد بازار آتی سکه به بازار نقدی طلا و سکه جهت می‌دهد. این گفته آنقدر تکرار شد که بازار آتی سکه را تحت فشار تعطیل کردند اما پس از تعطیلی بازار آتی بازهم قیمت سکه با رشد قابل‌توجهی مواجه شد. افزایش ۳برابری قیمت سکه از زمان تعطیلی بازار آتی سکه تاکنون به خوبی نشان می‌دهد تورمی بودن بازار آتی و معرفی آن به‌عنوان نماگر انتظارات تورمی جامعه، ادعای غلطی بوده است.

به نظرتان اگر این بازار تعطیل نمی‌شد؛ آیا می‌توانست در کنترل نوسان‌ها و تقاضاهای سفته بازانه در بازارهای طلا و ارز نقش موثری بازی کند؟

بله قطعا چون بازار آتی برخلاف بازار نقدی سکه به عرضه فیزیکی سکه نیاز نداشت از این رو ذخایر طلای کشور را نیز با خطر کاهش مواجه نمی‌کرد. حتی اگر بازار آتی ارز نیز وجود داشت می‌توانست تا حدود قابل‌توجهی به این بازار سامان ببخشد.

پس به‌طور قطع ادعای تورم زا بودن بورس را رد می‌کنید؟

همان طور که گفتم به اعتبار تحقیقات جهانی فکر می‌کنم که گزاره تورم‌زا بودن بازار سرمایه در ایران صحت نداشته باشد. پافشاری بر این حرف آدرس غلط دادن به بازار است. این تجربه پیش‌تر در بازارهایی نظیر آتی سکه نیز تکرار و به تجربه تلخ تعطیلی آن بازار منجر شد.

پس معتقدید ایجاد ابزارهای مالی بر روی ارز می‌تواند به جلوگیری از التهاب این بازار کمک کند، درست است؟

فکر می‌کنم تاسیس بازار آتی می‌تواند بسیار به بازار ارز کمک کند. در شرایط فعلی اقتصاد ایران برای برون‌رفت از بحران نیازمند به کار‌گیری ابزارهای خلاقانه است. البته باید به یاد داشته باشیم که افزایش و رونق بخشیدن به بازار و ابزارهای جدید نیازمند وجود زیرساخت‌های‌ آی‌تی لازم است که در حال حاضر در این زمینه مشکلاتی وجود دارد.

به نظر شما در شرایط کنونی خروج پول از بازار سرمایه تا چه حد توانسته به افزایش قیمت در بازارهای موازی بینجامد؟ فکر می‌کنید ریزش قیمت در بازار سرمایه تا چه حد می‌تواند انتظارات تورمی در سایر بازارها را تشدید کند؟

متاسفانه سرریز نقدینگی از جمله مسائلی است که همواره در اقتصاد ایران وجود داشته و ساختارهای فعلی نتوانسته‌اند سدی مقاوم در برابر این جریان ایجاد کنند. نقدینگی مانند سیلی است که به هر بازاری وارد شود می‌تواند آن را به کلی دگرگون کند. البته نباید این حقیقت را نیز فراموش کرد که کشور هم اکنون در یک جنگ اقتصادی فراگیر و همه‌جانبه قرار دارد و در مقایسه با بسیاری از کشورها توانسته‌ایم وضعیت را به خوبی کنترل کنیم. در این شرایط طبیعی است که در صورت خروج نقدینگی از بازار سرمایه سایر بازارها دچار نوسان شوند و تحت تاثیر قرار بگیرند. با توجه به بی‌اعتمادی شکل گرفته در بازار سرمایه ممکن است تبعات بدی را در بازارهای موازی نظیر طلا و ارز شاهد باشیم. متاسفانه آنهایی که این شاخه را بریده‌اند متوجه تبعات بعدی آن نیستند.

اگر اجازه دهید با توجه به مسوولیت شما، نقبی هم به بانک آینده بزنیم. در روزهای اخیر ارائه یک ارزیابی کارشناسی مجددا این بانک و ایران‌مال را بر سر زبان‌ها انداخت و شایعاتی نیز پیرامون مالکیت آن مطرح شد. توضیح شما به‌عنوان مدیرعامل بانک آینده درخصوص این پروژه چیست؟

به یک نکته توجه کنید؛ پروژه ایران مال از ابتدا یکی از شرکت‌های تابع بانک آینده بوده بنابراین این ادعا که شرکت ایران مال قبلا متعلق به فرد یا شخص حقوقی دیگری بوده و در ازای تسویه تسهیلات به بانک منتقل شده، غلط است. قطعا اطلاع دارید بانک آینده از ادغام چند بانک و موسسه که به‌صورت دارایی‌محور فعالیت می‌کردند تاسیس شد. ایران مال تنها یکی از دارایی‌های ملکی بانک آینده است که در ابتدای تاسیس بانک از طریق انتقال دارایی و بدهی از بانک‌ها و موسسات ادغام شده به تملیک بانک آینده درآمد، بر همین اساس شورای پول و اعتبار در سال ۱۳۹۴ برای یک سال ایران مال را از دستورالعمل سرمایه‌گذاری مؤسسات اعتباری و آیین‌نامه تسهیلات و تعهدات کلان و اشخاص مرتبط مستثنی کرد و بانک را موظف کرد اقدامات لازم را برای فروش سهام شرکت شده انجام دهد.

با این حساب برنامه شما برای این نوع دارایی‌های تحت تملک بانک چیست؟

نگاه بانک آینده به این دارایی‌ها، مولدسازی و در نهایت فروش آنهاست به گونه‌ای که منابع برای ارائه تسهیلات در جهت افزایش جهش تولید آزاد شود.

یعنی برنامه‌ای مدون برای اصلاح ساختار و تغییر پارادایم را در دست اجرا دارید؟

بله، از اول امسال تلاش‌های بسیاری برای افزایش حجم و تعداد قراردادها به منظور ارائه تسهیلات به بخش‌های مختلف اقتصاد انجام داده‌ایم و در زمینه ارائه تسهیلات به SME‌ها (شرکت‌های کوچک و متوسط) فعال شده‌ایم، همچنین توانسته‌ایم با مشارکت صندوق نوآوری و شکوفایی به‌صورت ۵۰-۵۰، سرمایه اولیه بسیاری از شرکت‌های استارت‌آپی را با نرخ سودی پایین‌تر از میانگین بازار فراهم کنیم. به موازات پیگیری این نوع فعالیت‌ها، همان طور که گفته شد، تلاش می‌کنیم دارایی‌های ملکی بانک را هر چه سریع‌تر مولد و آزاد کنیم.

برای بورسی شدن دارایی‌های زیرمجموعه و خروج سهام خود بانک از بازار پایه فرابورس برنامه‌ای دارید؟

 قصد داریم بخشی از دارایی‌های ملکی بانک آینده نظیر مال‌های تحت تملک را نزد سازمان بورس ثبت کنیم. امیدواریم بتوانیم این مال‌ها را به شکل شرکت سهامی در بازار سهام عرضه کنیم.

با این حساب ارقام بالایی، ناشی از عرضه سهام زیرمجموعه‌های بانک، آزاد خواهد شد؛ درست است؟

باید توجه داشته باشید به دلیل شرایط تاسیس اولیه، که به آن اشاره کردم، بانک آینده نسبت به سایر بانک‌ها از لحاظ دارایی‌های ملکی سرآمد است و شرایط آن با سایر بانک‌ها قابل مقایسه نیست. فکر می‌کنیم تبدیل این دارایی‌ها به اوراق بهادار می‌تواند منابع نقدی قابل‌توجهی را به بانک بازگرداند. این انتظار وجود دارد که در ماه‌های آینده شاهد افزایش تعداد اطلاعیه‌های شفاف‌سازی بانک روی تارنمای کدال باشیم. با وجود حاشیه‌های پیش آمده، معتقدم این اقدام می‌تواند نقش مهمی در افزایش شفافیت و آگاهی‌رسانی عمومی درباره دارایی‌ها و شرایط مالی بانک آینده داشته باشد.

چه نوع اطلاعاتی در این فرآیند افشا خواهد شد؟

در نظر داریم تا هر آن چیزی را که از قابلیت شفاف‌سازی برخوردار است، البته براساس قوانین بانک مرکزی و بورس شفاف کنیم.

طبیعتا اطلاعات ناشی از این نوع اقدامات در صورت‌های مالی بانک هم منعکس خواهد شد؛ درست است؟

بله طبیعتا، چنان که بخشی از اختلافات مربوط به تسهیلات پرداختی در گذشته در حال حل و فصل شدن است که به محض نهایی شدن در صورت‌های مالی بانک منعکس می‌شود.

یعنی می‌گویید برنامه‌ای برای وصول مطالبات در دست اجرا دارید؟

بله، همان طور که گفتم شفافیت جزو اصول اصلی کار ماست، بر همین اساس موضوع وصول مطالبات با جدیت پیگیری می‌شود.

آیا برای خروج نماد معاملاتی بانک از تابلوی نارنجی بازار پایه هم برنامه‌ای دارید؟

بله، در خواست خود را به هیات پذیرش فرابورس ارسال کرده‌ایم. اعلام آمادگی شده تا نماد بانک آینده به تابلوی دوم فرابورس ارتقا یابد، هر زمان پیش‌نیازها مهیا شود این کار عملی خواهد شد.

درخصوص اوراق بهادارسازی املاک بانک صحبت کردید. فکر می‌کنید تحقق این مساله تا چه میزان به توانایی پرداخت تسهیلات بانک کمک خواهد کرد؟

به دنبال ارتقای بهره‌وری در استفاده از منابع و افزایش ارقام کسب بازده از مصارف هستیم.

از چه مسیری؟

بخشی از این مساله بدون شک با منطقی‌تر کردن حجم سپرده‌های دریافت شده از مشتریان و کاهش بهای تمام‌شده پول اتفاق خواهد افتاد. اما در حال حاضر به دنبال آن هستیم که با تغییر ترکیب سپرده‌ها به سمت سپرده‌های ارزان‌قیمت، هزینه‌های خود را کنترل کنیم.

یعنی عملا نرخ سود سپرده‌ها را کاهش داده‌اید؟

به دنبال آن هستیم که بهره‌وری منابع بانک‌ها را افزایش دهیم. طبیعتا در این فرآیند مشتریان بانک هم خواهند توانست سودی بیشتر از سود علی‌الحساب دریافت کنند.

ارسال نظرات
نام
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
تمام نخبگان و اساتید اقتصاد داخل و خارج را هم که بیاورید از زنده کردن مرده عاجز هستند.