صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

سیروس گفت از قول من بنویس که مهم‌تر از هر چیزی در حال حاضر، کمک به این بچه‌هایی است که پدر و مادر خود را در زلزله از دست داده‌اند و باید زیر چادر در کنار خیابان به آن‌ها غذا رساند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۹ - ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹

اسماعیل راستی در روزنامه ایران نوشت:

۱- زلزله نسبتاً شدیدی که بامداد جمعه گذشته تهران و چند استان همجوار آن را لرزاند، مرا یاد خاطره‌ای از زلزله سال ۱۳۶۹ رودبار انداخت. تا چشم برهم نهادیم، ۳۰ سال از زلزله نیمه شب ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ گذشت که با شدت ۴/ ۷ حدود ۶۰ ثانیه گیلان و ۵ استان دیگر را تکان داد و در تهران نیز احساس شد. رودبار که مرکز زلزله بود، متأسفانه ده‌ها هزار نفر از شهروندان و روستانشین‌های خود را از دست داد و البته در شهر‌های اطراف آن هم هزاران نفر در شبی وحشتناک و با حادثه‌ای فاجعه‌بار، جان سپردند. حتی تعداد کشته‌ها در رشت مرکز استان گیلان نیز بیش از یکصد نفر بود.

اگر جام جهانی فوتبال ۱۹۹۰ و بازی پربیننده برزیل و اسکاتلند برگزار نمی‌شد که خیلی‌ها را تا پس از نیمه شب هم بیدار نگه داشت، چه بسا تعداد جان باخته‌های آن شب تیره به بیش از یکصد هزار نفر می‌رسید.

۲ - شهریور همان سال بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ در پکن برگزار می‌شد. آن زمان تیم‌های بزرگسال در رشته فوتبال شرکت می‌کردند تا علاوه‌بر کسب مدال طلا، به مقام قهرمانی پرطرفدارترین ورزش نیز دست یابند و فوتبال ایران که در سراسر دهه ۶۰ شمسی از رسیدن به مقام قهرمانی در قاره کهن بازمانده بود، این بار با مجموعه‌ای از بازیکن‌های دو نسل می‌خواست طلسم شکنی کند.

۳ - تمرین‌های تیم ایران زیر نظر علی پروین که در اوج اقتدار فوتبال داخلی قرار داشت و «سلطان» نامیده می‌شد، در تهران ادامه داشت و دو مرد خط میانی آن تیم نیز گیلانی بودند. سیروس قایقران که «شاه ماهی» فوتبال آسیا به شمار می‌رفت و علی (امیر) افتخاری که دوندگی و جنگندگی‌اش، خیلی از مربی‌ها را مجاب به دعوت و استفاده از او می‌کرد. قرار بود از دوم تیر مرحله جدید تمرین‌ها در تهران آغاز شود و قایقران و افتخاری به‌دلیل لغو پرواز هواپیما، با اتومبیل شخصی از شمال راه افتادند. آن‌ها به سراوان گیلان که رسیدند، با ساختمان‌های ویران و انبوه مصدوم‌ها و جاده بسته مواجه شدند و عمق فاجعه را از نزدیک دیدند. افتخاری به رشت برگشت تا از مسیری دیگر عازم تهران شود، اما قایقران گفت که پیاده به رودبار می‌رود تا شرایط بازمانده‌های آن زلزله فاجعه بار را مشاهده کند. افتخاری به جمع اردونشین‌ها پیوست و دلیل نیامدن «سیروس» را به علی پروین گفت که البته مورد قبول او قرار نگرفت.

۴ - آن زمان روزنامه تخصصی ورزشی در ایران وجود نداشت و چند هفته نامه علاوه بر دو مجله ورزشی قدیمی، خبر‌های مربوط به فوتبال را منعکس می‌کردند و این حقیر نیز سردبیر یک نشریه هفتگی اجتماعی، فرهنگی، هنری، ورزشی بودم. غروب چهارم تیر قایقران با من تماس گرفت. به او گفتم: «کجایی سیروس؟ خبر‌داری که افتخاری خیلی برای علی پروین درباره تصمیم تو صحبت کرده، اما پروین نپذیرفته و گفته که ما می‌خواهیم بعد از ده - دوازده سال قهرمان آسیا شویم و آن وقت هافبکی که خیلی روی او حساب می‌کنیم، به اردو نیامده و بهتر است که دیگر نیاید.» قایقران در جوابم گفت: «قهرمانی در بازی‌های آسیایی پکن پس از کسب عنوان سوم جام ملت‌های آسیا که من کاپیتان تیم ایران بودم، خیلی برایم مهم است و بخصوص باید روی چند تیم آسیایی را که الآن در مسابقه‌های جام جهانی حضور دارند و ما متأسفانه نتوانسته‌ایم، در بازی‌های پکن کم کنیم. ولی از قول من بنویس که مهم‌تر از هر چیزی در حال حاضر، کمک به این بچه‌هایی است که پدر و مادر خود را در زلزله از دست داده‌اند و باید زیر چادر در کنار خیابان به آن‌ها غذا رساند.»

گفتم: «خبر دارم که جوان‌های زیادی را جمع کرده‌ای و آن‌ها را به شهر‌های اطراف می‌فرستی تا برای بچه‌ها ناهار و شام بخرند.» سیروس جواب داد: «جان مادرت، این را ننویس. اما دو هفته همین جا خواهم ماند تا گروه کمک‌رسان به بچه‌های زلزله‌زده جا بیفتد. پس از آن به تهران می‌روم و در تمرین‌های تیم ملی شرکت می‌کنم. علی آقا هم هر تصمیمی گرفت، بدون هیچ اعتراضی قبول خواهم کرد.» نشریه که دو روز بعد منتشر شد، یکی از اعضای تحریریه ما با علی پروین تماس گرفت و نظرش را پرسید. پروین گفت: «مطلب شما و حرف‌های سیروس را خواندم. جای او در اردو خالی است. ولی دمش گرم که به فکر بچه‌های زلزله‌زده است و همه جوره به آن‌ها کمک می‌کند» و ما در شماره بعد تیتر زدیم؛ «پروین: دم سیروس قایقران گرم.»

۵ - قایقران از دهم تیر در تمرین شرکت کرد. او گل پیروزی بخش زیبا در نیمه نهایی بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ پکن را در وقت اضافه به کره جنوبی قدرتمند و مغرور زد و تیم ایران با ضربه‌های پنالتی در فینال کره شمالی را هم شکست داد و قهرمان شد. اگر چه «سیروس» حدود ۳ ماه قبل از آن برای کمک به گروهی از بچه‌های زلزله زده، حتی حاضر بود قید فوتبال و تیم ملی و بازی کردن در چین را بزند.

ارسال نظرات
ناشناس
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۱
این روزها توقع از سلبریتی هابرای تکراراین رفتارخوشخیالی وجسارت محسوب میشه.
یادهرکسی بامردم بود همیشه جاودان خواهدماند.
ماراغالی اوغلان
۱۴:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۱
روحت شاد بزرگ مرد!
ناشناس
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۱
یاد سیروس قایقران و فرزند دلبندش که در تصادفی هولناک در گردنه کوهین جان باختند گرامی باد و روانشان شاد.

شوربختانه این روزها از این بزرگان کم داریم.
ناشناس
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۱
روحش شاد