توضیحات حجت الاسلام کاشانی درخصوص کلیپ تقطیع شدهای که از برنامه سحرگاهی وی با موضوع توحید و ولایت در فضای مجازی منتشر شد.
حجت الاسلام حامد کاشانی کیست؟
حامد کاشانی صاحب نظر در حوزه تاریخ اسلام،فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه علم و صنعت و استاد معاونت پژوهش حوزه امام خمینی (ره) با تولیت آیت الله صدیقی ، استاد تاریخ دانشگاه امام صادق (ع) و کارشناس برنامه های مذهبی صداوسینا می باشد.
مفهوم واژه خداوند، از مفاهیمی است که هر انسانی حتی منکران وجود خدا نیز تصویری از آن در ذهن خود دارند. چون همه میدانند خدا یعنی موجودی که خالق همه موجودات، توانای بر هر کار، آگاه بر همه چیز، بینا، شنوا، حی و زنده، و... است، گر چه وجود چنین خدائی را نپذیرند.
هر چند مفهوم واژه خدا از عمومیترین مفاهیم است ولی شناخت حقیقت و کنه ذات خدا برای انسان ممکن نیست، چون ذات خداوند نامحدود و بی نهایت است و علم یعنی احاطه بر معلوم و انسان، چون ذات و خصوصیات او محدود است نمیتواند به حقیقت ذات خدا پی ببرد.
در بررسی حدیث سلسله الذّهب شیخ صدوق پس از نقل کلام امام(ع) در کتاب توحید خود میگوید: معنی کلام حضرت این است که از شروط «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» اقرار به امامت من است و اینکه من از جانب خداوند متعال امامی هستم که فرمانبریام واجب است.
هلک فیه رجلان محب غال و مبغض قال
میداند که باید اطاعت محض از خداوند داشته باشیم. نه اینکه دل به خواه هرجایش را دوست داشتیم انجام بدیم و جایی را که دوست نداشتیم و سختمون بود انجام ندیم. کارشناس حرف درستی زده. راه امامت از راه توحید جدا نیست.
باید در مورد اصول دین تحقیق کند. اصول دین تقلیدی نیست. باید به تمام اصول دین باور داشته باشید.
والا تو این دوره زمونه خیلی از غیر مسلمانها دارند مسلمان میشن. چ کار میکنن
هیچی ، میروند تحقیق میکنند. مطالعه میکنند.
از خودتون حیا کنید با این تهمت پراکنی ها
کار شما خبرنگاریه یا هوچی گری؟؟؟
دوستانی که میگن یهود و مسیحیت دین خداست درست میگویند ولی ایا مسیحیت همان مسیحیت حضرت عیسی است یا یهود چطور
این دو دین دچار تحریف ها بسیاری شدند برای نمونه
در تورات میخوانیم حضرت یعقوب با خداوند کشتی گرفت و نزذیک بود پشت خدا را ب خاک برساند
یا در انجیل میخوانیم هر انسانی که متولد میشود گناهکار است زیرا حضرت ادم از درخت ممنوعه خورد و گناه کرد و گناه او به همه فرزندانش سرایت کرده است
بنظر شما ایا این دو کتاب همان کتاب های مقدس اصلی هستند
انجیلی که در قرن های اولیه مسیحیت حدود صد انجیل وجود داشت
ما در قرآن میخوانیم قطعا دین نزد خداوند.اسلام است.......(سوره ال عمران ایه19)
پیامبر اکرم(ص):روزی که قیامت برپا میشود و پل صراط بر کنارة جهنم نصب میگردد هیچ کس حق عبور از آن را نخواهد داشت مگر اینکه برگة اجازة علی بن ابیطالب را به همراه داشته باشد
امیدوارم فرارو نظرم رو ثبت کنی
ایشون(آقای حامد کاشانی) از نسل تفکرات مولا علی علیه السلام هستن، که حقشون هم ازشون گرفته میشه معمولا
ضمن اینکه، حرفشون کاملا درست بود، بدون ولایت مداری،بودن امامت، اینکه کسی ادعای موحد بودن داشته باشه، توهمی بیش نیست.
کسی که ولایت رو قبول نداره.... تازه شده در حد شیطان، که خدا رو میپرستید، ولی حرف از اطاعت و سجده به برگزیده اش که شد، راهش رو کج کرد و تکبر کرد
استغفراالله ربی و اتوب الیه
و این خطر برای دین و تخریب دین را افزایش میده.
ایشون در برنامه 19 اردیبهشت هم به مقام حضرت زهرا (س) جسارت کرد: هر کسی از ننه و باباش قهر می کرد میومد خواستگاری حضرت زهرا (س) !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هیچ وقت خود حضرت علی نگفتن من ولایت دارم حتی رسول الله نیز اینو نگفتند طبق ایه قران
ولایت تنها مختص به پروردگار متعال هستش
الكهف
هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا
ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ [ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺳﻮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ] ﻳﺎﺭﻱ ﺩﺍﺩﻥ ﻭﻳﮋﻩ ﺧﺪﺍﻱ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﺍﺳﺖ . ﺍﻭ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻛﺮﺩﻥ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮ ﺍﺳﺖ .(٤٤)
طبق حدیث متواتر از امامان اگر حدیثی از ما شنیدید به قران عرضه کنید اگر با قران مطابقت داشت بپذیرید و اگر مخالف قران بود اون حدیث رو دور بیاندازید...
مشکل دین مردم ما این هستش که نه قران میخونن و نه با پروردگار متعال که همه هستی عالم در دست اون هستش کار دارن و به غیر الله کار دارن در صورتیکه بارها در قران به عذاب و گمراهی کسانیکه غیر الله رو میخونن تذکر داده و انهارو مشرک صدا میزنه ...
خواهشا برید روی کلمه های مولا، ولایت، من دون الله، شرک، از روی قران و نه منابع دیگه مطالعه کنید ببینید پروردگار متعال چه حرفهایی میزنه تو ایاتش...
کل نهج البلاغه رو بخونید یه جاش هم نمیگه من ولایت دارم، من راه رسیدن به پروردگار هستم و از این دست حرفهایی که به حضرت علی نسبت میدهید...
متاسفانه از خدا مظلوم تر نداریم، دین شده دستمایه یه عده که خپدشون رو عالم دین میدونن اما دریغ از یه مقدار علم به قران
همان حدیث مشهور سلسلة الذهب است که امام رضا می فرماید از قول حضرت حق که کلمه لا اله الا الله (توحید) دژ و حصن من است. هرکه در این دژ وارد شود از عذابم در امان است. سپس امام رضا فرمود به شرط و شروط آن . سپس فرمود و من (ولایت) از شروط آن است.
این فقط یکی از روایات این باب بود....
همه حرف حاجی، شرح همین مقوله بود.
کامد زنزاع سني وشيعه قي ام/
گويند که جاميا چه مذهب داري؟/
صد شکر که سگ سنی وخر شیعه نیم بعد از میلیاردها دلار خرج وحدت وتقریب مذاهب گویا این طلبه های کاسه داغ تر از اش میخوان راه رو میونبر برن ونمی دانند یک میلیارد ونیم اهل تسنن که بیشتر تکیه به مبانی توحیدی دارند مگر میگذارند حتی باتئوری وفرضیه مطرح کردن این مطالب اب خوش از گلومون پایین بره گیرم صحبت این طلبه اتشین درست تا زمانیکه عدالت انصاف ورویه ائمه عملی نشود انگار ایشان برای اسمانها صحبت می کندقبلا مذاهب در جامعه مسلمین فقط جنبه اسمی وحوزه ومدرسه داشت ولی حالا با مطرح کردن این افکار بنیاد گرایی باعث میشه ترکیه وقطر واخوان المسلمین حرف خودشو عربستان وامارات وهابی حرف خودشونو القاعده وداعش وسلفی های دیگر حرف خودشون بنظر حقیر امثال این طلاب جوان باانشقاق وتفرقه وتفکیکی که در مبانی اسلام ایجاد می کنند جز بذر نفرت وکینه ودشمنی چیزی نخواهند کاشت جوانند وجویای نام واز عواقب گفته های خود بی خبر فرارو خواهشا
این قسمت از حرف های ما رو با فتوشاپ بهم چسبوندن!
مخالفین انقلاب با ما لجن!
عههه بهانه جدید بیاورید خب
استاد و مدیر شدن حضرات براشون مثل گرفتن اسنپ و تپ سی برای مردم هست!!
لطفا تمام دین را با هم داشته باشید.
شما لطفا در مورد شان امامان تحقیق درستی بکنید.
متاسفم که در دنیای اطلاعات اینقدر دروغ شایع میشود.هرکسی این تهمت را به اقای کاشانی زده بسیار بسیار غلط کرده
یعنی اگر کسی باور به امامت نداشته باشه اما خدا را یگانه می شناسد و برای او شریک قایل نیست، آن باور به یگانگی توهم است؟؟؟
فرضا من اهل سنت یا کتاب... من الان در توهم هستم که خدا یکی است؟
عجب!!!!!
مگر کسی که قبل از معصومین خدا پرست بوده توحید عملی نداشته؟
بس کنید این همه بت سازی های ابلهانه رو
اتفاقا صدا وسیما باید کرسی بخث وجدل در خصوص بسیاری از موضوعات روز از حمله همین موضوعات در نظر بگیرد وصاحبنظران هر نظریه ای را هم دعوت کند تا بسیاری از ابهامات روشن شود.
مگر نه اینست که امامان ما امام باقر، امام صادق،امام رضا ع در بحثهای علمی فلسفی روز شرکت میکردند وپیروز میدان هم میشدند.
بجای تکفیر وتوهین به مخالفین خودمون احازه اظهار نظرانشون را بدیم.
واین به نفع همه هست.حتی نظام جمهوری اسلامی
من که از مباحث ایشون لذت میبرم
این بحثشون هم درسته ، توحید بدون معرفت و ولایت ائمه اطهار علیهم السلام قطعا به انحراف منجر میشه و از توش داعش و امثالهم در میاد .
درحقیقت بدون معلم واقعی دین (که 14 معصوم هستن ) انحرافاتی بوجود میاد مثل اینکه در عقایدبرادران اهل سنت خداوند دارای دستو پا است و در قیامت قابل دیدن است و ...
ثانیا در دانشگاه های کشور حوزه علمیه مشکات هست که دانشجویان مستعد رو جذب میکنه
نمیدونی بدون
البته متاسفانه اگر شما انگ سهمیه دار بودن بهشون نزنید
دوما تا در مورد چیزی خودت تحقیق نکردی سر داراییهایت مخصوصا جسمت شرط نبند. ان وقت مجبوری قطعه قطعه بشی.
یکی علم جسم و دیگری علم روحِ. معنویت غذای روح انسان. ادم باید علمش را در مورد مسائل دین بالا ببرد
انها که این کار را میکنند نمیان جار بزنن.
شما معاندی یا منافقی یا نفوذی. چطور میشه از این همه سخنی که ایشون گفتن میای 30 ثانیه رو وقیحانه برش میدی تا آبروی یه مومن رو ببری چون داره خوب حرف میزنه!!!!!!
اگر کسی اون شب رو گوش میداد امکان نداشت این برداشت رو بکنه
روز قیامتی هم هست
اون روز خداوند درباره این مسله قضاوت خواهد کرد
لا یسمعون لغوا و لا تاثیما.الا قیلا سلاما سلاما.
از خدای مهربان برای ایشان توفیق مضاعف در پرتو عنایات امیر المومنین علیه السلام مسئلت داریم.
انسان باشید و نان حلال به خانه های خود ببرید که نان حرام بدتر از تخم حرام بر خانواده تاثیر میگذارد
پیش از خواندن مطلب زیر (اگر حوصله داشتید) متن بلند ذیل را بخوانید .بعد اگر تصمیم گرفتید ، کلّ کامنت را سانسور کنید. این کامنت چکیده امثال آن مقاله است :
http://old.alef.ir/vdcfv0d0xw6dmta.igiw.html?232560
وقتی کامنتهایِ جدّی من را سانسور می فرمائید و مرا به طنز و هجو و هزل وامی دارید ، همین می شود. اینک این کامنتِ کاملاَ جدّی را منتشر بفرمائید تا پاسخ سیمایِ میلی را داده باشید.
سه دهه پیش غلطی کردم و در معیّتِ دوستان در مراسم شب احیای روحانی محترمی در مهدیه تهران حضور یافتم . از بالا باران و از زیر سیل می آمد و پتویِ پر از روغنی که بر سرمان کشیدیم تا خیس نشویم سر و صورت و دست و پامان را به آشِ رشته تبدیل کرد!
چون داخل مهدیه پر بود ، جانبازان ِ جنگ را در خیابان و در کنار ما ردیف کرده بودند و همگی با هم دوش می گرفتند. نه خبری از استیج بود و نه خواستگاری تلویزیونی . ولی نمی دانم چرا روحانیِ معروف و محترم مهدیه ، صدایشان را با لهجه عجیبی می پیچاندند و مجموعه ای از کمدی، تراژدی، ملو درام ، ژانرِ وحشت ، فانتزی ، علمی/تخیّلی، جنایی ، تاریخی و حتّی در مرحله ای [...] به مخاطبان ارائه می کردند.
سحر که به خانه برگشتیم ، از رفتن به چنین مجالسی درس گرفتم و دو دستی به فلسفه و عرفان و مطالعاتِ علم چسبیدم. و البته اگر قرار بر کمدی ست ، من هم طنز پردازم و بلدم چگونه مجلس را گرم کنم. آن روحانیِ محترم هم مجلسشان گرفت و سالهاست که به روشِ تکثیر شده خود ادامه می دهند.
برنامه های تلویزیونی که به آن اشاره کردید ، نورمِ معمول رسانه هاست و نیل پُستمن به ناگزیر بودن این فرمِ رسانه ای برای جلبِ مخاطب اشاره کرده است. پُستمن در جایی کشیشانِ برنامه های تلویزیونی را شومنهای استیج می داند که در ژانر علمی/تخیّلی افسانه می بافند.
من با "پُستمن" کار ندارم . او از منظر اجتماعی به این قضیه نگاه می کرد ، نگاه من از منظر یک فیلسوفِ علم و دین پژوه و طنز پرداز است. برای من آنچه در بیرون رسانه و در محیطی غیر از تلویزیون می گذرد ، اهمیتِ بیشتری دارد.
در کامنتِ دیگری ( و در نوشته هایِ رسمی و آکادمیکم) گفته ام ... دعاهایِ ماه مبارک غالباً به صیغه متکلّم وحده اند و علی ابن ابی طالب علیه السلام ، دعای خَضِر (یا به تعبیر غلطِ شایع دعای کمیل) را در نخلستان و بر سر چاه می خوانده اند ، نه با آمپلی فایر و وسط بزرگراه. در جایی گفتم و سانسور شدم . در عرفانِ اسلامی عددِ طُرُقِ الی الله به شمارِ نفوسِ خلائق و رابطه هر فرد با خدایش رابطه خاص خود اوست که (به قرینه "لا تکرارَ فی التجلّی") برایِ فرد دیگری تکرار نمی شود . این است که در همان دعای کمیل ، به بخشش گناهانی از سوی ربّ هر فرد اشاره شده که حتّی ملائکه هم از آن خبر ندارند. به این رابطه "وجهِ یَلِی الربّی"ِ امور می گویند .
چه دلیلی دارد که فردی میکروفون به دست بگیرد و با داد و فریاد ، گناه من را که در خلوتِ خود با خدا سخن می گویم (مانند سمساری محترم) جار بزند!!؟؟ خدا که از رگ گردن به من نزدیکتر است و "عین ثابت" عابد را در کنه معبودیتِ خود جا داده است ، به رله و واسطه و بلندگو نیاز ندارد .
می دانید که از آغاز مخالفِ قرنطینه بودم ، امّا تعطیلی موقّتِ مجالسِ مذهبی را فرصتی برای نزدیک شدن به خدا می دانم . تلویزیون هز مزخرفی را که خواست پخش کند. وقتی جی کی رولینگ ، با الهام از داستانهایِ کتابِ مقدّس میلیاردر شد، بگذار شومن یا شوگرل ما هم در ایران میلیونر شود.اینها کف رویِ آب و همگی رفتنی اند، این عنقایِ ذات است که باقی می ماند. تصویری از آن ذات هم به تعبیر حافظ در جامِ جمِ ما می افتد !!
عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
عارف از خنده می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینه اوهام افتاد
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود
یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
"الله"ِ عربی یا اِلوآه و ئیلِ אֱלוַֹהּ אֱלוַֹהּ عبری و آرامی برگرفته از ریشه لوهِ سانسکریت و به معنی نور است . لفظ light در زبان لاتین و لوستر در زبان انگلیسی از آن متّخذند. این اسم (در مقامِ فعل و نه لفظ) زمامدار و سیّد و سالار همه اسماء الله و به فرجام آورنده همه مظاهر الهی ست. پس هر صفت کمالی در هر پدیده ای از آفریدگان الهی ، به اضافه اشراقی علّت العلل به او افاضه شده و چون در این سلسله همه موجودات ربطِ محض و ذاتِ اقدس الهی طرف ربط است پس همه کائنات "اسماء الله" و به عنوان کلمات وجودی( λόγος LOGOS) ظاهر کننده ذات پنهان خدایند.
این است که موسی که از بالای کوهِ وجودش پائین آمد از قلّه وجود نه به فلان بُتِ آنتروپرومورفیکِ کوه اُلَمپ (مثلاً زئوس یا ونوس)، که به "یهوه" (او که همیشه هست، برگرفته ازواژه عِبری إهیه = همیشه هستم) یاد کرد. همان تِهی بودائیان و همان بَرَهمنِ هندوان ، و همان هو الأوّل و الأخِر و الظّاهرُ و الباطنی که قرآن محمّد به او اشاره دارد و هرجا رو بگردانی، رویِ او می داند : "فأینَما تُولّوآ فَثَمَّ وَجهُ الله ( بقره / 115)". این وجود محدود(de"FIN"ed) می شود و در قالب خر و قاطر و فلان فرد اختلاس گر ( کالأنعام بل هم أضلّ!) سر بر می آوَرَد .
نبی مکرّم اسلام که خود را "عبد" و نه "ابن" خدا می دانستند برای این بود که اگر اراده عبد در اراده ربّ مُستحیل شد در آن صورت بنده دیگر از خود چیزی ندارد و نشان "الفقرُ فخری" کنایه از همین فقر - به معنی نیاز محض - است.در این حالت ذات عابد به "نی میان تهی" یا مجرای فیض الهی بدل می شود و هر آنچه اراده کند اراده خداست که تخلّف نمی پذیرد. که "ما رَمَیتَ اذ رَمیت" را به همین معنا گرفته اند و عبادت را نه آن امر مضحکه آمیزی که داعشیان دل به آن خوش کرده اند - به تعبیر معصوم علیه السلام نه مانند چهارپا خم شدن و بی اندیشه پیشانی خود را بر زمین کوبیدن- که لَیس(=عدمِ) ذاتی و اَیس(=بودنِ) به غیر ( =ربطِ محضِ معلول به علّت العلل هستی بخش و ته فقط إعدادی اش) دانسته اند.
به زبانِ همان فیزیکِ نیم غازِ انیشتینی، مکان که به سمتِ صفر میل کند زمان از ازل تا به ابد کِش می آید ، و زمان که به سوی صفر برود همه مکانها در سیطره آن که با سرعتِ نور حرکت کند قرار می گیرد .
یه خواهشی هم از شما دارم توضیح اینکه چگونه مکان به سمت صفیر میل می کند رو توضیح بدین؟؟
خودت اگر نه از روی غرض و دید منفی به روحانیون نداشتی حداقل صحبتی میکردی در حد این خبر. نه هزارتا اسمان ریسمان ببافی به اسم فلسفه!!! با این دیدگاهت تن فیلسوفان را تو گور لرزاندی. تابلوِ صحبتتون چ مغرضانه است.
ناشناسِ محترم 13:37 درود !
ناشناسهای بالقوّه! فردا روز تولّد من (نیم قرن و دو سالگی ام)است ، دعایم کنید.
ویراستار عزیزتر از جانِ فرارو! بسیار دوستت دارم . نمی دانم چرا ؟! احیاناً از دلت به دل من نقب زده ای.
و امّا مکان و زمان . انیشتین اگر در عمر خود یک کار مهم کرده ، تو دهنی محکمی ست که به اعلی حضرت داروین زده . بنا به تئوری تکامل ، زمان خطی ست و عقربک آن از گذشته تا به آینده امتداد می یابد. این است که تیرانازوروسِ محترم جایش را به حضرتعالی داده و به نمایندگی از شما در اوپک شرکت کرده . امّا چون سرعت نور در خلاء و برایِ همه نُظّار ثابت است ، اگر کسی نسبت به نور با سرعتهایِ مختلف حرکت کند درک متفاوتی از زمان و مکان دارد . اگر مکان و زمان را دو روی یک سکّه بگیرید ، آنچه در جای خود ثابت است (مکانش تغییر نمی کند) بُردار زمان را می کِشد، یعنی خمیازه اش تا به آسمان بلند و زمان برایش طولانی می شود(مثل روزهای تابستان و ایّامِ قرنطینه که لم داده اید و از جایِ خود نمی جنبید!!) . امّا اگر حرکت کند (مثلاً برای شکستن قرنطینه و خرید تویوتا کرونا تا بقّالیِ محل برود ، یا مثل همسایه ما شبهای جمعه و موقع زلزله باسن بجنباند و پارتی بگیرد ) زمانش کُند می شود . حال اگر کسی با سرعتی نزدیک به سرعتِ نور حرکت کند (مثلاً طیّ الارض کند ، مانند نبی اکرم اسلام که از مسجد الحرام تا قدس با بُراق یعنی با سرعت برقِ آسمان - سرعتی نزدیک به سرعتِ نور- حرکت کردند) زمان به سمت صفر میل می کند. در این حالت انرژی زیادی صرف می شود که هادرون کُلایدرهای موجود از عهده تأمین آن ناتوانند. پس به صورتِ تئوریک، تبدیل زمان به مکان و بر عکس، و سفر در زمان با پل انیشتین-روزن یا دالانِ شوارتسشیلد یا همان کرمچاله ها امکان پذیر است. منتهی چون کرمچاله ها میکروسکوپی اند ، این امکان به صورتِ فیزیکی نامحتمل می نماید. اینها همه ادعاهایِ فیزیک مدرن است و البته چه بسا با کشف جدیدی (مانند ماهیتِ مادّه و انرژی تاریک ) لِنگش به هوا برود.
برای این که فرق را بدانید ماشین حسابی بردارید و عددِ یک را بر سه تقسیم و مُجدّداً در سه ضرب کنید . نتیجه، شاخ و دُم و دماغتان را در می آوَرَد و با شاخِ و دُم و دماغتان ، جهان به اندازه دو متر گسترش می یابد. به تعبیری این شاخ و دُم و دماغِ شماست که جهان را می سازد! قبل از صدورِ صفر به اروپا بُرداری وجود نداشت که صفر در میانه آن قرار بگیرد و مثبتِ یک (1+) از منفیِ بینهایت بیشتر شود . چنان که تا قبل از اختراعِ حسابِ هندی ، کسی عدد یک را بر سه تقسیم و مجدّداً در سه ضرب نمی کرد تا عدد یک و 0/99999999 با هم برابر شوند.
اگر گئورگ کانتور (ریاضی دانِ دیوانه و پدر بزرگِ نظریه مجموعه ها) زنده بود بینیِ بینهایت را یک میلی متر جلو می کشید و پاسخِ شما را می داد . این که بینهایتِ به اضافه یک ، از بینهایتِ خالی بزرگتر است و هر چه پیشتر می رویم به لایتناهی بودن بینهایت، یک دماغ اضافه می شود . به قولِ وایتهِد ، خداوند همپایِ جهان تکامل می یابد!
من نه دیوانه خُلی مانند کانتورم و نه مثل وایتهِد به تغییرِ در ذاتِ خدا اعتقاد دارم . از این پارادوکسها که آیا خدا می تواند سنگی بسازد که از برداشتنِ آن ناتوان باشد هم باخبرم . مُشکل اینجاست که این تناقضات، حاصلِ ذهن سوبژکتیوِ فاعلِ شناسایند که (به قول گِزِنوفون) گاوها خدایشان را شبیه گاو بدانند یا (به تعبیر امام صادق) مورچه ها بپندارند که خداوند دو شاخک دارد ! نقطه بی بُعد را می کِشند و از آن خط تک بُعدی می سازند وسیفونِ "خلاء کوانتومیِ" (quantum vacuum state) را می کِشند و باعثِ بالا زدن آبِ هستی می شوند !!
حقیقت ِ تخلّق به أسماءُ الله و کتاب الهی تنها قرائت یا حتّی حفظ مفاهیم آن به "وجود لفظی" نیست. بلکه انسانِ متخلّقِ به اخلاقِ الهی، وجودی مُضاهی ( =هم ارز) با کلام الهی می یابد، که از چارچوبه تن و بدن و به تَبَعِ آن زمکان ( =ترکیب زمان و مکان) بَری ست. فلذاست که در معراج محمّدی به عالَمِ سِدرةُ المُنتهی (حیرت متعالی یا قُربِ ذات پنهان) می رسد، که در آن همه مشهوداتِ لاحق، همان غیبِ مُضافِ سابقند. یعنی پیامبری که - در تخته بند تن - از اخبار انبیای پیشین هم غافل بود، در اوجِ معراج، مُخبر ِ اخبار ملاحم و فِتَنی می شود که در آینده دور رخ خواهند داد.
در عبارت "ذلکَ الکتابُ لا ریبَ فیه " (آن تو را همان کتابی ست که هیچ سخن دودل کننده ای در آن نیست) به آن حقیقتِ متعالی اشاره شده و "کاف" خطاب در پایان "ذلک" ( نه "هذا" به معنی این )، به نفس مکرّم نبی اکرم اشاره کرده. یعنی "آن کتاب" ( آن لوح محفوظ ) در مقام رفیع خود (مقام لا یَمسُّهُ الا المُطهَّرون)، مصونِ از مسّ اغیار ( غیر مُطهرون یا غیر معصومین یا غیر اهل بیتی که به تصریح یُرید الله لیُذهِبَ عَنکُمُ الرّجسَ أهلَ البیت، خداوند اراده کرده تا هر پلیدی را از آنان بزداید) مستقر، و پرتوی از آن در این دُنیایِ دَنی متجلّی ست . و از آنجا که وحدت موجود میان آن رُتبه عالی و این تجلّی مُلکی، موجب سریان دقیق در رقیق و لاهوت در ناسوت است، حبل( =ریسمان) ممدود (=کشیده) ای را می ماند، که از فراز لاهوت به قعر ناسوت آویخته شده و هر که به آن چنگ زند، از چاه دنیا بیرون می رود. اگرچه برخی ظاهر گرایان، با همین ریسمان به قعر چاه فرو می افتند.
در ضمن بنده خودم زیر عمامه عرق کرده و دوشِ آب گرم گرفته ام و سالهاست که عِمامه را کنار گذاشته ام و دوش آب سرد می گیرم. پس با روحانی جماعت(رئیس جمهور یا غیر آن)نه تنها بیگانه نیستم که بخش مهمّی از حیاتم را در همین حیاطِ به قولِ شما معنوی گذرانده ام. بیست و هشت سالِ پیش بود که در بیست و چهار سالگی ورودِ نوگرایی و فقه پویا (فقه ملاحم و فِتَن) در فقه سنّتی را خواستار شدم و فتاوایم درباره حجاب و غنا و اسکناس و ارز و دیه برابر با شتر و امثال آن را تویِ بوق کردم. پس بر خلافِ ادعای ناشناسِ محترم 13 دوتانقطه 37 مخالف روحانیت نیستم . اگر پای تریبون یا منبر من بودید ، از شدّت خنده کف می فرمودید و بعد از دو دقیقه می مُردید ! خدا را شکر که هنوز زنده اید و فرصتِ کارهایِ "بَه بَه" و توبه دارید. تا دیر نشده توبه کنید ، وگرنه زلزله هفت ریشتری که بیاید با سرعتِ نور هم نمی توانید از زیر آوار بُگریزید !! آنها که زنده اند ، از منبر من گریخته اند !!! وگرنه "موتوا قبل ان تموتوا" را اجرا می کردند و به قول افلاطون و سقراط به فلسفه که همان "تمرینِ مُردن" و "دیدارِ عالمِ باقی" ست رو می آوردند.
هرکدام از جملات نوشته شما از جایی قرض گرفته شده و به صورت بی معنی و نامفهومی به هم چسبانده شده اند. درست مثل یه پارچه چهل تیکه! فقط برعکس پارچه چهل تیکه هیچ زیبایی هم در کار نیست.
سایت دیگه ای هم "مقاله" شما رو منتشر کرده. این موضوع بیشتر از آنکه شاهدی بر سواد شما باشه، سطح برخی مطالب منتشر شده در اون سایت روهویدا میکنه!
چقدر نوشتی. نصفش که ....
اینجا که جای این همه اسمان ریسمون بافتن نیست که. فهمیدیم شما فیلسوفی. علمت هم زیادِ.
هر چند سبک نوشتنت به نوبه خود جالب هست ولی خیلی چیزا رو قاطی میکنی و آدم معمولی گیج میشه
ساده حرف بزن ببینیم چی میگی
همه که اینجا پرفسور و فیلسوف نیستن
ادم این همه حرف را که کامل نمیخونه چرا چون اینجا همه کوتاه نظرشون را میگن
نه اینکه متوجه نشیم،
دوست داری برو مقاله بنویس بده فرارو برات چاپ کنه. ان وقت مردم به حرفات نظر بدن
جالب است که دو نفر و نصفی نوشته را خوانده اند و دو برابر آن جوابیه نوشته اند. در حالی که خواننده نوشته های دیگران شونصد نفرند ، امّا شکم نویسنده را سفره نمی کنند.
همگی درست می فرمائید . آدمی که نیم قرن و دو سال زندگی کرده و امروز روز تولّدش باشد ، دنیا را جدّی نمی گیرد . مخصوصاً اگر RNA کرونا بیاید و کلاسهای درس را به گاج و ماج و خاج تبدیل کند !!
قدیمترها متین تر بودم ، البته در کلاس درس زبان دانشگاه صدای میمون در می آوردم (همکلاسی های محترم می بخشند)!! این بود که 99 درصد ژن شامپانزه با انسان مشترک شده است.
شما که دنبال متانتید، فصل سوّم کتابِ "حکمت معنوی در عصر پسامدرن" من (انتشارات اطلاعات/1385) را بخوانید. به سبک کلاسیک نوشته شده ، حاوی یافته های اختصاصی من است ، صدای میمون هم در نمی آورد!!
در دائرة المعارف امام علی علیه السلام (به ویراستاری دوست ارجمندم جناب یزدان پرست/انتشارات اطلاعات/1388) قلمی جنبانده ام و عُلمایی نوشته ام. آن نوشته (مقاله نقطه بای بسم الله)هم کلاسیک و حاوی نظریات خاص من است .در کنار آیات عظام و دکترانِ أعلام اظهار لحیه کرده ام و دُمی جنبانده ام! البته اگر به دورهمی بروم از عهده پرسشهای مدیری که پایتخت قطب جنوب کجاست بر نمی آیم . شرکت کنندگان در آن برنامه هم همه انیشتین تشریف دارند و الا یا ایّها الساقی یزید بن معاویه را که حافظ ازو دزدیده می خوانند و می خندند!!
از "الف" هم کنار کشیده ام و مدّتی ست در آنجا نمی نویسم . امّا متآسفانه پژوهشگاه علوم انسانی و دائرة المعارف بزرگ اسلامی خبط و خطا کرده اند و نوشته های احمقانه مرا رله می کنند . در حالی که نمی دانند که من اریستوفانوسی هستم که سقراط را بالا آورده ام!! این است که Ali یونانی حالش بهم خورده است !!
این دو مقاله منقول از من را بخوانید و دو تا فحش آبدار نثار ناشرانِ آن کنید:
این زمانی نوشته شده که الاغی بیش نبودم :
http://ensani.ir/fa/article/57299/%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D9%85%D8%A7-%D9%88-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B5%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D8%B6%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-
از الاغیت که در آمدم و آراء خاص خودم را طرح کردم چنین چرندی را نوشتم .
https://cgie.org.ir/fa/news/5818
عکسی هم که بالای صفحه کار کرده اند ، حضرت آیة الله سیستانی هستند ، من نیستم.
امیدوارم خریّت من به همه ثابت شده باشد و دل همه خنک شود !!! کرونا هم که درمانش پیدا شد و آرایشگاهها بازشدند. اپیلاسیون هم که به بازار کار برگشته . خدا را شکر که علم بشر نتیجه داد و خلقی (از جمله پویان و تتلو و یاسی)سر به راه شدند. راستی خر فارسی ست و خریّت عربی اشتباه گرامری من است. زبانشناسان محترم ایراد نگیرند ،به گناه عظیم خر بودن معترفم. خواجه نصیر طوسی هم به سگ دانسته شدن مفتخر بوده است !!
هر چه آینه محدّب در خانه بود آوردم و جلوی خودم گذاشتم . امّا همچنان لاغرم (شبیه گوجه ای که بر سر میخ بگذارند !! چیزی بین کلینت ایستوود و مرحوم مشایخی و رابرت ردفورد وقتی لاغر بود هستم!!) . نمی دانم عیب از آینه است ، یا من خود را بزرگ نمی بینم . به نظرم باید از پشت دیگ آش صیقلی شده استفاده کنم که انحنای بیشتری دارد و مار بوآ را هم فیل هندی نشان می دهد !!
به هر حال ، جدّی نگیرید ... با صد و پنجاه شخصیت مشهور ایرانی و خارجی شاخ به شاخ بوده ام . شاخم درد گرفته ، برای مدّتی به مرخصی استعلاجی رفته ام !!!
من هر دو متن جدید نوشته شده ( و ارجاع داده شده ) توسط شما را خواندم. متاسفانه باید بگویم که نوشتار شما در بهترین حالت شطح و طاماتی بیش نیست! در واقع، نوشتار شما شاهد گویای وضعیت علوم انسانی در ایران است. لطفا به موارد زیر دقت کنید:
1- نوشته های شما هدف خاصی را پیگیری نمی کند؛ بلکه بیشتر ادعای فضلی است که البته به جا هم نیست.
2- هیچ گونه ارتباط منطقی بین ادعاها واثبات شما نیست!
توصیه می کنم انواع سفسطه و مغلطه را، از یک مرجع معتبر و علمی، مطالعه کنید؛ به این امید که به دام آنها نیفتید.
3- شما کلی گویی می کنید، توصیه می کنم موضوعات بسیار محدودتری را برای نوشتار خود انتخاب کنید.
4- شما در عین حال متشرع، امامی، ملامتی، عارف و درویش مسلک، مدعی فلسفه، ادبیات، سیاسی و حتی مدعی فیزیک و ریاضی هستید! همه اینها لزوما با هم همخوانی ندارند؛ در واقع بسیاری از این مباحث، جهان بینی های کاملا متضادی دارند. توصیه می کنم یکی از این مسیرها را انتخاب کرده و بی وقفه درباره آن مطالعه کنید.
5- استفاده از زبان پیچیده ( و در عین حال بی معنی ) ممکن است برخی مخاطبان را هیجان زده کند ولی در درازمدت نتیجه سودمندی نخواهد داشت. نوشته های شما در نهایت توسط افراد بسیاری رد خواهد شد.
6- از سرنوشت غمبار فکری احمد فردید و عباس معارف ( و امثالهم ) درس بگیرید! از خود بپرسید که چه فکر مفید و جامعه سازی از این ها باقی مانده است؟ این دو نفر ( و بسیاری دیگر ) راهی را که شما در حال حاضر طی می کنید، قبلا دویده اند؛ متاسفانه به جایی نیز نرسیدند. شما نیز با این متدلوژی ( در واقع عدم متدلوژی ) به همان سرنوشت دچار خواهید شد.
7- من معتقدم که اگر در موسساتی مثل " پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی" و "مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی"، که نوشته های شما را منتشر کرده اند، اندکی به داوری روشمند مقالات وارده اهمیت داده می شد، هیچگاه نوشته های شما منتشر نمی شد. بنابراین باز هم می گویم که نوشتار شما شاهد گویای وضعیت علوم انسانی در ایران است.
8- نکته مثبت درباره نوشته های شما این است که شما به وضوح مسائلی در ذهن خود دارید. این نکته مهمی است و بسیار سودمند است. ولی برای حل این مسائل، شما نیز مثل بقیه ما، احتیاج به متدلوژی درست و علمی دارید. آن را بیاموزید.
9- امیدوارم از انتقادات بنده دلخور نشوید. من نیز سالها دچار همین مشکلات و تناقضات فکری بوده ام و برای برطرف کردن آنها بسیار زحمت کشده و می کشم! ادعای رفع آنها را نیز ندارم؛ در حال سعی کردن هستم.
هر وقت توانستی بین آنتروپی ، تئوری تکامل ، نسبیت عام ، کُشتی گرفتن یعقوب با خدا ، هفت آسمانِ بابِل ، تئوری کوانتوم ، گیلگمش و ایوب سومری و ناف آدم جمع کنی ، می توانی فردید و معارف و من را در یک دیگ بریزی و بپزی . فردید با خودش هم قهر بود و محمّد مدد پور را به کام ِ دیوانگی بُرد . عباس معارف هم به همین راه رفت و از پرتگاه پرت شد و مُرد. من نه فردیدم ، نه معارف و نه هیچ گاو دیگری . الاغ اوریجینالم و به الاغ بودنِ خودم می بالم . مثل شما در یونان ننشسته ام و با الهه دِلف نردِ عشق نمی بازم !! مدّعی دانش هم نیستم . با متاتئوری آشنایم و آن مقالات که خواندی ، حاصل خریتِ اوریجینالِ من است...! از کسی تقلید نکرده ام .
و امّا آنچه پس از نیم قرن و دو سال زندگی به آن رسیده ام (این مزخرفات را قبلاً در طویله ای نوشته ام!! اسبِ همسایه رم کرد):
وجود و ماهیت از موارد دردسر ساز فلسفه اند. چرا ؟! چون وجود بی حد، به ملازمه بی حدّی، قابل تحدید (یعنی تعریف) نیست. به تعبیر امام صادق علیه السلام، مورچه ای که بخواهد خدا را تعریف (define) کند، باید حدّ (finish)ی، برای آن در نظر بگیرد. حدّ وجود برای مورچه، دو شاخک است. پس خدای نشسته در ذهن مورچه، دو شاخک دارد! همین است حال خدای انسان ها، که به تعبیر گِزِنوفون، صورتی انسانواره می یابد. خدای سیاهپوستان بینی پهن دارد، خدای خلیفه داعش هم به گیوتین می ماند!
پس شناخت شاهدِ واصل، نه به ذات که به مرتبه تجلّی تعلّق می گیرد و اسماء الله (تجلّیات الهی) در تزاحم و نکاح اسماء، کثرت حاصل در جهان و از جمله "شرور" را می آفرینند. شما می توانید به من دشنام دهید، یا آوازی به سبک شجریان بخوانید، یا عربده مستانه بکشید. همه این ها کلماتی است که از ذات شما صادر شده است. اگرچه شاید جمله ای از شما فاعل مختار، جمله دیگر را نقض کند.
ذات اقدس الله به یک اعتبار جامع اضداد است. پس پرتوی که افکنده و شما را به وجود آورده، با پرتو دیگری که دشنام الهی است فرق دارد. شما از دشنام الهی (شرّ) آزرده اید، در حالی که خداوند - در هرکدام از شما - پرتوی متفاوت برتابانده است.
۱) بی بُعد (یعنی نقطه) را که حرکت دهیم ،با بُعد (=خط) حاصل می شود؟! لطفاً مکانیزم کار را توضیح دهند. همه فیزیک به همین نقطه بند است!
۲) بی نهایت یعنی چه؟! آیا "مثبتِ یک" از "منهایِ بینهایت" بیشتر است؟! محلّ استقرار عدد کجاست؟! در معدود، در عدد، یا در ذهن مخاطب؟! فرق دو عدد گوسفند، با دو عدد خلیفه داعش چیست؟! آیا عدد دو (۲)، ما بازای عینی دارد؟!
۳) تارزان، رفیق صمیمی میمونی به نام چیتا بود. آدمهایی را در جنگل می یابید که از کودکی مانند تارزان بزرگ شده اند، امّا نصف چیتا هم نمی فهمند. یعنی از یادگیری زبان، فراگیری آداب اجتماعی، لباس پوشیدن و امثال آن بیزارند. چرا؟! چون از کودکی خارج از اجتماع انسانی بزرگ شده اند. تارزان واقعی در جهان پیدا نمی شود. این را روانشناسانی که با کودکان پیدا شده درحیات وحش کار کرده اند می دانند.
بفرمائید اوّلین انسان ساپینس، علفِ خودرو بوده یا جفتی داشته؟! چندسال طول کشیده تا ساپینس محترم مذکّر، به خواستگاری هم کُفوِ مؤنث خود برود، یا بالعکس، منتظر خواستگار محترم نئاندرتال و -احیاناً - ساپینس خود بماند؟! ضمناً، عقد آقایان نئاندرتال و بانوان ساپینس، دائم یا موقت بوده است؟! اگر- خدای ناکرده - تجاوزی در کار بوده، فرزندان حاصله (دِنیسُووین ها) در کدام پرورشگاه بزرگ شده اند؟! شهریه هم می داده اند، یا دانشگاهشان روزانه دولتی بوده است؟!
۴) از پیدایش بشر مدرن هفتاد هزار سال می گذرد. لطفاً بفرمائید دلیل انفجار فرهنگی این چند هزار سال اخیر چیست؟! و چرا آن همه نسل هایِ پیش از ازدواج اوّلین زوج مدرن (منظور مدرنیته نیست، انسان خردمند هفتاد هزار سال پیش است)، آثاری از قبیال کاسه و کوزه و نی لبک و مجسّمه اسب شاخدار از خود باقی نگذاشته اند؟! چند میلیون سال بی هنری، و نبوغِ یکباره از کجا می آید؟! چند میلیون سال وقت برای اختراع "آی پد" کافی نبوده که حتّی تبلتِ گلی را هم، همین اواخر اختراع کرده اند؟! ضمناً هیچ شامپانزه ای برای دیگران سخنرانی نمی کند یا مثل من مقاله نمی نویسد. لطفاً بفرمائید رسم کامنت گذاری به کدام ژن انسان ها مربوط می شود؟!
۵) ملاک انتزاع زمان بیگ بنگ چیست، و آیا "زمان"ی بوده که زمانی نبوده است؟! آیا آن زمان "موهوم"، کشش داشته یا به اصطلاح "آن" بوده است؟! آیا با کش دادن "آن" (کش دادن آنات منفصل) زمانِ متصّل، حاصل می شود؟! آیا زمان تحلیلی است، یا واقعی؟! حجم، جرم متعیّن است. آیا حرکت متعیّن، زمان است؟! آیا تعیّن آن عینی ست، یا ذهنی؟!
۶) مرز بین کشورها توهّم است. مرز بین ماهیات موهوم تر. این را در زبان هندی "مایا" (خواب و خیال) می گویند. از آن موهوم تر، ارزشی است که برای "یک مشت دلار" ( یک مشت ورق پاره) قائل می شویم، که با بالا و پایین رفتن ارزش اسمی (نه واقعی) اش، بین شرق و غرب دنیا جنگ می شود! اصولاً ماهیات، حدّ مستقر ندارند و تا بیایی نامی برای آن انتخاب کنی، ماهیتی جدید شکل گرفته و تعریف سابق را تغییر داده است. فی المثل میز کسی را از او بگیرید، تعریف طرف عوض می شود.
۷)فرض کنید من پسر خاله ئی تیِ فیلم استیون اسپیلبرگ هستم. البته ئی تی از آسمان افتاده بود، من از دماغ فیل افتاده ام.
بدون کشیدن تصویر یا ارائه عکس سگ یا حبس من در باغ وحش، لطفاً تعریف جامعی برای سگ ارائه کنید که از سگ بولداگ تا میلو (سگ تن تن) را شامل شود، ضمناً کایوت و روباه و گرگ را هم از مخیّله منِ سگ ندیده بیرون کند. به تعبیر زبانشناسان (سمانتیست ها)، جامع و مانع باشد. طبقه بندی زیست شناسی تکاملی پایش به همین جا بند است.
حرف آخر آن که حضرت آدم "ناف" داشته اند یا نه؟! اگر مشکل "ناف" حل شود، یکی از موانع اسلامی کردن علوم برداشته می شود. آقای شیر محمّدی همین یک سؤال را پاسخ دهند. برای حلّ این مسأله - مسلّماً - علوم نقلی کافی نیست، و "استعارات" کتاب آسمانی را باید به مدد "عقل تجربی" و "عقل فلسفی" حلّ کرد. کذا مسأله هفت آسمان، که پایینترینش موکبِ کواکب است.
یعنی اگه درست راهنمایی نشی فهم درست نمیتونی داشته باشی همین
هموطنای مهربونم ناراحت نشن
فقط یه تیتر عجیب زدن
بابا بروید درمورد دینتان درست تحقیق بکنید. امامان را درست بسناسید. بفهمید 5 اصل دینتان چیست. اینقدر گوشتان به ی عده دین زده نباشد. با چهار تا حرف قشنگ جمله نامربوطشان را به خوردتان میدهند. و ان وقت وقتی در مورد اصل واقعی توحید صحبت میشه اینقدر نا اگاهانه والبته البته حرفها را نصفه گوش کنید.
لطف میکنید مفهوم این عبارت را بفرمایید
به شدت بار معنایی منفی دارد آوردن این کلمه قبلا از عالم درست نیست
اصل فقط خداست بدون دنباله و اضافات ...
بقیه مخلوق ...
فقط خدا
ظاهرا فقط یک دیپلم ریاضی داره که با شیادی و کلاهبرداری خودشو روحانی جا زده و مورد حمایت عده ای فرصت طلب نیز می باشد.
یکم مراقب باشیم عقلمون رو دست احمقا ندیم
تو مرد باش مدارکشو رو کن
این کلاهبرداره.
اگر مدارک داشته باشه من به هرچی که ایشون بگه اعتقاد پیدا میکنم.
این هم زرنگیهای بعضیاست
و از روزی که گذشتم، جانم و روحم در آرامش بیشتری است.
یعنی چی که میگه":توحید توهین میشه بهش هرکسی بیا بگه من خدا رو قبول دارم"
مگه رسالت انبیائ الهی واسه همین نبوده که همه توحید داشته باشن؟
مگه داستان موسی و شبان رو نخوندیم؟
واقعا باعث تاسف هست.
این بنده خدا به کجا داره میره با حرفاش؟
اصلا میفهمه چی داره میگه؟
خدا،خدای همه هست.خدا مال همه هست.
یعنی چی به توحید توهین میشه که همه بگن ما خدارو قبول داریم طبق نظر ایشون بعضی ها حق ندارن بگن ما خدا رو قبول داریم.حتما هم امثال ایشون باید مشخص کنن که کیا میتونن خدا رو قبول داشته باشن کیا حق ندارن!!!!!جل الخالق از این همه جهل و نفهمی در لباس دین.
امیدوارم اهل علم جواب ایشون رو بدن
واقعا که.
چون تقطیع(بریدن یک مقطع ازیک سخنرانی) یکی از راه های تحریف حقیقت بوده وهست.
راه توحید ولایت است
ادبیاتت کاملا معلومه که چه مسلکی داری، لطفا بجای اسم مقدس علی اسم داعشیت رو بگو.
پانزده شب سخنرانی بسیار پر مغز ایشان درباره حضرت علی را کنار گذاشتن و بر اساس یک جمله تقطیع شده قضاوت کردن از جوانمردی به دور است.
چرا هر کسی در هر زمینه ای زحمت می کشد و تالیف و محصولی متمایز ارائه می کند، قصد رد تخریب او داریم؟
یعنی چی اونوقت؟؟؟؟؟؟
فرارو منتشر کن
اولا پیامبران گفته نشده . چرا. چون انها به 14معصوم اعتقاد داشتن. لطفا درست تحقیق کنید.
ادیان و کتابهای اسمانی به جز قران به مرور زمان تحریف شده. باز هم میگویم درست تحقیق کنید.
ای هموطن که دینت اسلام نیست لطفا کتاب دینیت را با قران بدون هیچ تعصبی مقایسه کن.
همه ادیان الهی به پیامبر پس از خود به خصوص پیامبر خاتم خبر دادن. همه منتظر پیامبر خاتم و12 امامش بودن، پس چطور حرفهایشان در یک راستا با قران و پیامبر خاتم نباشد. شما خودت در مورد حضرت علی ع تحقیق کنی به جایکاه رفیع ایشان پی میبرید. والبته احادیث پیامبر را هم ببینید متوجه میشوید که ایشان چ کسی است.
یک راه؛ فقط و فقط یک راه نه بیشتر و آن هم ولایت ائمه معصومین(ع) بقیه بیتعارف زدن خاکی.
چو ندیدند حقیقت ره افسانه زدن
این همه جار و جنجال برا ردگم کنیه . ایا شما اماری از دزدی کابل تلفن در کوچه های مملکت دارین ؟ چرا اینجوری شده ؟ خانواده های به بن بست رسیده از بیکاری سرپرست ، فحشا ، فساد و ..........
متاسفانه تفکر حاکم بر تلویزیون بسیار واپسگرا و دور از مردم هست . علاوه دید تجاری حاکم بر ان وضع را بدتر کرده
:)))
دعای خیر برای همدیگر بکنیم.
ماها همه هموطن هستیم. دلسوز یکدیگر. واقعا یک لحظه از لطف خدا غافل نشویم. خواهشا در مورد دینتان و 14معصوم درست تحقیق کنید. ببینید ائمه و بلاخص امیرالمومنین علی علیه سلام چ جایگاه ویژه و خاصی داشتند و دارند.
خدا ننشسته لعنت من و شما رو اجابت كنه
قرآن صامت بدون قرآن ناطق قرآن نیست.