صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۶۵۳۹
دختر آیت الله طالقانی در سن 76 سالگی در گذشت
مدتی پس از توقیف "پیام هاجر" اعظم طالقانی در ماجرای مرگ "زهرا کاظمی" تحصنی یک نفره در مقابل زندان اوین ترتیب داد و نسبت به اتفاق رخ داده اعتراض کرد. تحصنی که بازتاب وسیعی یافت و امروز هم از آن یاد می شود.
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۹ - ۰۹ آبان ۱۳۹۸

اعظم طالقانی برای اولین بار در سال 76 نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد

فرارو- دو سال و نیم پیش با "واکر" به وزارت کشور رفت و نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد، تا آخرین تلاش خود را برای تغییر تفسیر عمومی از "رجل سیاسی" را انجام دهد. تفسیری که بر مبنای آن اجازه نمی‌دهد زنان در معرض انتخاب به عنوان رییس جمهور قرار گیرند و شورای نگهبان بر اساس آن زنان نامزد ریاست جمهوری را رد صلاحیت می‌کند. اعظم طالقانی از مخالفان مهم این تفسیر بود و برای تغییر آن سال‌ها تلاش و مبارزه کرد.

به گزارش فرارو، روز گذشته اعظم طالقانی از دنیا رفت، تا تلاش‌هایش برای تغییر تفسیر "رجل سیاسی" نا تمام بماند.

اعظم طالقانی فرزند آیت الله سید محمود طالقانی از روحانیون برجسته و مبارز انقلاب اسلامی بود. در ابتدا فعالیت‌های سیاسی او زیر سایه نام پدر بود، اما به سرعت توانست به واسطه فعالیت هایش شخصیت مستقل سیاسی و اجتماعی پیدا کند.

مبارزات پیش از انقلاب

اعظم طالقانی متولد سال ۱۳۲۲ در تهران بود. در سال‌های جوانی به واسطه مبارزات خود و پدرش، زندگی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. در جریان همین مبارزات پدرش بود که با امام خمینی (ره) آشنا شده و بعد از آن، خود نیز وارد مبارزه می‌شود.

اعظم طالقانی در نوجوانی با مرتضی اقتصاد ازدواج کرد، با وجود داشتن دو فرزند، در ۱۷ سالگی یک دوره مدیریت گذراند و به تدریس و مدیریت مدرسه پرداخت.

او دو فرزند داشت که دیپلم گرفت. معلم شد، اما ناراضی از وضعیت تربیت دختران در مدرسه‌ها همراه دو خواهر دیگرش، در سال ۵۰ مدرسه راهنمایی بنیاد علایی را تأسیس کرد. او در سال ۵۲ در کنکور شرکت کرد و در دانشگاه تربیت دبیر ادبیات فارسی خواند.

او از همان دهه ۴۰ خورشیدی وارد فعالیت‌های سیاسی شد، زمانی که تعدادی از مبارزان علیه پادشاهی پهلوی دستگیر و اعدام شدند اعظم طالقانی پیگیر وضع این افراد بود.

فعالیت‌های سیاسی اعظم طالقانی نهایتا کار دستش داد و در سال ۱۳۵۴ خورشیدی برای نخستین بار به وسیله رژیم پهلوی دستگیر شد. او به حبس ابد محکوم شده بود!

اما طالقانی تا سال ۱۳۵۶ در زندان‌های اوین و قصر زندانی بود؛ یعنی درست در همان زمانی که پدرش نیز در زندان به سر می‌برد. به گفته مجتبی طالقانی، اعظم را دستگیر، محکوم و تهدید به اعدام کردند تا به آقا فشار بیاورند، اما فشار‌ها مؤثر نبود.

او پس از زندان، "جامعه زنان انقلاب اسلامی" را با همراهی حدود ۳۰ نفر از زنان فعال در امور اجتماعی، سیاسی راه انداخت. تشکل تازه طالقانی هنوز کاملا پا نگرفته بود که انقلاب شد.

تحصن تک نفری طالقانی در اعتراض به مرگ زهرا کاظمی

فعالیت‌های گسترده پس از انقلاب اسلامی

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی اعظم طالقانی پس از انقلاب وارد فاز تازه‌ای شد. او با امید فراوان پای به مسیر دشوار و پر پیچ و خم نهاد. شاید بسیاری تصور می‌کردند که او به واسطه جایگاه پدرش می‌تواند گام‌های بزرگی بردارد، اما اینگونه نبود.

از همان ابتدا با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرد. او برای تشکلی که پیش از انقلاب شکل داده بود یعنی "جامعه زنان انقلاب اسلامی" درخواست مجوز حزب کرد. درخواست تأسیس حزب در اوایل دهه شصت مطرح شد، اما مرامنامه آن در سال ۶۹ ثبت شد و در نهایت در سال ۷۱ پروانه تأسیس خود را از وزارت کشور دریافت کرد.
 
طالقانی در این باره گفته است: "آن زمان آقای ناطق نوری وزیر کشور بود آن‌ها تأکید می‌کردند که به مؤسسه زنان اجازه تأسیس می‌دهند، ولی ما اجازه تأسیس جامعه زنان را می‌خواستیم به همین دلیل پرونده تأسیس جامعه زنان انقلاب اسلامی حدود ۱۲ سال در وزرات کشور ماند و ما نتوانستیم رسماً پروانه تأسیس بگیریم."
 
"جامعه زنان انقلاب اسلامی" به لحاظ سیاسی از احزاب و گروه‌هایی ملی- مذهبی به حساب می‌آمد.

اعظم طالقانی در انتخابات مجلس اول از تهران نامزد شد و توانست با رای بالایی نماینده مجلس شود. نام او در کنار منتخبان نام آور و برجسته‌ای همچون آیت الله خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، مهندس بازرگان، حسن حبیبی، دکتر یزدی و ... دیگران قرار گرفت.

از اقدامات مهم دیگر اعظم طالقانی انتشار نشریه موثر "پیام هاجر" بود. اولین شماره این نشریه در آبان ماه سال ۵۸ منتشر شد. نشریه پیام هاجر رویه‌ای انتقادی درباره ساختار حاکم بر کشور داشت. این نشریه بیشتر به بسط و تفسیر عقاید طالقانی درباره جامعه و زنان می‌پرداخت.

پیام هاجر باعث شد اعظم طالقانی با یک برچسب تازه روبه رو شود و عده‌ای او را پایه گذار "فمینیسم اسلامی" در ایران معرفی کنند. هر چند که خود او بار‌ها گفته بود "فمینیست" نیست.

پیام هاجر تا سال ۷۶ به صورت ماهنامه و گاهی گاهنامه منتشر می‌شد، اما پس از سال ۷۶ با باز شدن فضای سیاسی کشور تبدیل به هفته نامه شد. پیام هاجر در سال ۷۹ و در جریان تعطیلی فله‌ای مطبوعات و با حکم سعید مرتضوی برای همیشه توقیف شد.

اعظم طالقانی پس از توقیف پیام هاجر تا سال‌های هیچ نشریه‌ای منتشر نکرد تا اینکه در سال ۹۳ نشریه "پیام ابراهیم" را راه اندازی کرد. نشریه ایی که پاتوق برخی از فعالان سیاسی و اجتماعی حوزه زنان شد.

مدتی پس از توقیف "پیام هاجر" اعظم طالقانی در ماجرای مرگ "زهرا کاظمی" تحصنی یک نفره در مقابل زندان اوین ترتیب داد و نسبت به به اتفاق رخ داده اعتراض کرد. تحصنی که بازتاب وسیعی یافت و امروز هم از آن یاد می شود.

در کنار تمام این فعالیت‌ها نام اعظم طالقانی با نوعی از مبارزه برای زنان عجیبن شده که شاید از مهمترین بخش‌های عملکرد و کارنامه اوست. او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ برای اولین بار نامزد شد. شورای نگهبان صلاحیتش را تائید نکرد، اما همین نامزدی او باعث شد که برای اولین بار تفسیر شورای نگهبان از "رجل سیاسی" به چالش کشیده شود.

او بار‌ها پس از سال ۷۶ هم در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت نام کرد، اما باز هم صلاحیتش تائید نشد. اعظم طالقانی برای رسیدن به خواست خود نامه نگاری‌های فراوانی با مقامات نظام انجام داد. تلاش‌های فردی او برای تغییر تفسیر "رجل سیاسی" از سوی فعالان سیاسی و اجتماعی بسیار مورد ستایش قرار گرفته است.

اعظم طالقانی سال 96 برای نامزدی در انتخابات به وزارت کشور رفت

طالقانی آخرین بار سال ۹۶ برای نامزدی در انتخابت ریاست جمهوری با واکر به وزارت کشور رفت. او نشان داد که همچنان بر خواسته اش اصرار دارد و در هر حالتی پا پس نمی‌کشد.

اعظم طالقانی به عنوان یک سیاستمدار سال‌ها به عنوان منتقد وضع موجود و مخالف برخی روند‌ها و ساختار‌ها در کشور فعالیت کرد. او تمام سال‌های پس از انقلاب در چهارچوب قانون، به قانون وساختارها اعتراض کرد.

روایت خواندنی احمد زید‌آبادی از اعظم طالقانی

احمد زیدآبادی روزنامه نگار و فعال سیاسی در کانال تلگرام خود مطلبی کوتاه درباره اعظم طالقانی و زندگی‌اش نوشت که به این شرح است:

مرگ چنین "زن" نه کاری است خُرد

هجرت نابهنگام اعظم خانم طالقانی دل‌های بسیاری را اندوهگین کرد. دل من نیز از اندوه پر است؛ اما گویی کسی مانع از آن می‌شود که این چند عبارت را به سوگ بیالایم.

آن کس شاید خودِ اعظم خانم باشد که مظهر زندگی و نشاط و تلاش و خنده و تبسم بود. زنی بود به راستی نستوه و خستگی‌ناپذیر. در هر کارِ خیری دستی داشت. از فعالیت‌های عام‌المنفعه برای زنان محروم و بی‌سرپرست تا کارهای فرهنگی و انتشاراتی. از مطالعه و تفسیر قرآن تا کوشش برای احقاق حقوق زنان. از کنش‌های تشکیلاتی تا حضور دائم و فعال در جمع‌های سیاسی.

با باری گران از مشکلات جسمی، همیشه در حرکت و فعالیت بود. معمولاً نیمه شبان به منزل می‌رسید تا به امور آن سامانی دهد و فرزند معلولش را تر و خشک کند. دنیا را چنان می‌دید که پنداری جز خیر و خوبی از آن تراوش نمی‌کند. از این رو، فرزند معلولش را هدیه‌ای خاص از جانب خدا می‌دانست تا با خدمت به او گامی در جهت رشد و تعالی بردارد.

در برابر خلق خدا همیشه رویی خوش داشت. در کنار او گویی جهان لب به تبسم می گشود و شاد می‌شد. شاید به همین جهت مرگ او باورپذیر نیست و قلم به سمت سوگ نمی‌رود.

او به عنوان "دختر طالقانی" شهرت داشت. بله او دختر طالقانی بود، اما دختری که پدر در او تکرار شده بود.

در وصف او باید از مولانا کمک گرفت:
گنج زری بود در این خاکدان
کو دو جهان را به جوی می‌شمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند
جان خرد سوی سماوات برد


 
ارسال نظرات
ناشناس
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۱
ایشان هیچ وقت تکروی نکرد بلکه همیشه با جمع و همراه با تشکل فعالیت های سیاسی و اجتماعی خویش را تنظیم نمودند.. اگر هم تحصنی یک نفره را مقابل زندان اوین انجام دادند صرفا به دلیل مسایلی بود که ممکن بود برای افراد دیگر مسئله و گرفتاری ایجاد کند.
ناشناس
۱۸:۵۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۰
به خدای احد و واحد قسم راه و مشی آیت عظام طالقانی و سیستانی باعث سعادت دنیا و آخرت مردم می شود. چقدر دیدگاه این دو بزرگوار به هم نزدیک است و اجبار در دین و دخالت روحانیت در سیاست در مرامشان نیست.
ناشناس
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۰
از پدر ،دختر چنین باید.
پرتو
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۰
روحش شاد.
ناشناس
۲۳:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
شیر دل درستی ها. جاودان در بهشت. رحمت خداوند رحمان بر ایشان. انشاء الله پردیس جاودان خانه ایشان باشد.
ناشناس
۲۱:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
خدای رحمتش کند و با اولیائش محشور شود.
ناشناس
۲۱:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
خدا رحمتشون کنه ، واقعا شاگرد شایسته ومستعدی برای آموزه های آیت الله طالقانی بود در فضای تسلط برداشتهای افراطی و متحجر از اسلام، جای او حقیقتا خالی خواهد ماند.
ناشناس
۲۱:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
خدا رحمتشون کنه ، واقعا شاگرد شایسته ومستعدی برای آموزه های آیت الله طالقانی بود در فضای تسلط برداشتهای افراطی و متحجر از اسلام، جای او حقیقتا خالی خواهد ماند.
ناشناس
۱۹:۱۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
دلم میسوزد از باغی که میسوزد
حیف که قدر انسانهای اینچنینی را ندانستند و هم در آن رژبم وهم در این دوره به آنها ظلم کردند
خداوند رحمتشان کند
ناشناس
۱۷:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
خدایش بیامرزد