فرارو- در پی توقیف یک نفتکش انگلیسی در تنگه هرمز توسط سپاه پاسداران، تنشها میان لندن و تهران تشدید شده است. یک روزنامه انگلیسی میگوید ریشه این تنشها در دامی نهفته است که مشاور ارشد ترامپ برای انگلیس پهن کرده بود.
به گزارش فرارو، عصر روز جمعه ایران نفتکش انگلیسی «
استینا امپرو» را در حین عبور از تنگه هرمز توقیف کرد. انگلیس، ضمن محکوم کردن این اقدام، تهدید کرد که توقیف نفتکش یادشده، «تبعات جدی» خواهد داشت. حدود سه هفته پیش، مقامات تنگه جبل الطارق به دستور انگلیس نفتکش حامل نفت ایران «
گریس ۱» را توقیف کردند که هنوز هم در بازداشت به سر میبرد. از آن زمان تاکنون، تنشها میان دو طرف به شکل تصاعدی در حال افزایش است.
برخی گزارشهای رسانهای حاکی از آن است که نفتکش گریس ۱ در اصل به دستور آمریکا توقیف شده بود. خوشحالی زایدالوصف برخی مقامات آمریکا از ماجرای نفتکش جبل الطارق، هم ظاهرا این گزارشها را تایید میکند. به همین دلیل، اکنون که تنشها میان لندن و تهران اوج گرفته، برخی محافل رسانهای انگلیس میگویند کشورشان در دام آمریکا گرفتار شده و به یک خسارت جانبی در تقابل ایران و آمریکا تبدیل شده است.
در همین رابطه، روزنامه گاردین، طی یادداشتی به قلم سیمون تیسدال، تحلیلگر سیاست خارجی، نوشت: «جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا و چهره تندرو و بدنام دوره (جنگ) عراق، مردی است که یک ماموریت دارد. با توجه به فضای تحرک وسیعی که دونالد ترامپ در تعیین سیاستها به او داده است، به طور گسترده این اعتقاد وجود دارد که بولتون تقابل آمریکا با ایران را هدایت میکند. برای بولتون چندان اهمیتی ندارد که در کارزار پرشورش برای مهار تهران، چه کسی آسیب ببیند؛ حتی اگر خسارتهای جانبی شامل یک متحد نزدیک مثل بریتانیا شود.»
تیسدال افزود: بنابراین وقتی بولتون شنید که نیروهای بریتانیا در روز استقلال آمریکا یک نفتکش ایرانی را در سواحل جبل الطارق توقیف کردند، بینهایت خوشحال شد و توئیت کرد: «خبر عالی: بریتانیا ابرنفتکش گریس ۱ را که مملو از نفت ایران و با نقض تحریمهای اتحادیه اروپا در حال حرکت به سمت سوریه بود، توقیف کرد.»
واکنش هیجانی بولتون نشان داد که توقیف نفتکش حامل نفت ایران، یک غافلگیری بود. اما شواهد بعدی نشان داد که ماجرا اینگونه نیست و لذا تیم امنیت ملی بولتون به طور مستقیم در تدارک حادثه جبل الطارق دست داشت. نگرانی این است که سیاستمداران محافظهکار بریتانیا، که بر انتخاب یک نخستوزیر جدید متمرکز هستند و برای کسب قدرت رقابت میکنند و ذهنشان درگیر برگزیت است، دُم به تله آمریکا دادهاند. کوتاه سخن اینکه ظاهرا بریتانیا گرفتار شده است.
این تحلیلگر انگلیسی ادامه داد: تبعات ماجرای جبل الطارق، الان معلوم شد. توقیف گریس ۱، مستقیما به توقیف استینا امپرو در تنگه هرمز منجر شد. اگر چه ایران بین دو واقعه، ارتباط واضحی برقرار نکرد، اما ایران قبلا قول داده بود به «دزدی دریایی»
بریتانیا در جبل الطارق پاسخ دهد. اکنون، انتقام گرفته است. در نتیجه، بریتانیا وارد یک بحران بین المللی شده که برای تعامل با آن آمادگی خوبی ندارد. از این بدتر، زمان واقعه است. یک نخست وزیر که پیش از این در معرض آزمون قرار نگرفته بود -احتمالا بوریس جانسون- این هفته وارد دفتر نخستوزیری خواهد شد. بریتانیا در آستانه خروج آشفته از اتحادیه اروپاست و نزدیکترین شرکایش هم از آن فاصله گرفتهاند، رابطهاش هم با آمریکای ترامپ به شکل بینظیری تنشآلود است. اجتناب از بسیاری از این دردسرها ممکن بود. بریتانیا با خروج ترامپ از توافق هستهای ایران مخالفت کرد، خروجی که علت بحران امروز است. بریتانیا با احتیاط، سیاست فشار حداکثری ترامپ و بولتون را رصد کرد.
با وجود اینکه بریتانیا، از تلاشهای اتحادیه اروپا برای نجات توافق هستهای حمایت کرد، ترزا میو جرمی هانت، برای به دست آوردن دل ترامپ، تلاش کردند با دو طرف منازعه کار کنند. آنها علنا از گلایههای واشنگتن درباره فعالیتهای «بیثباتکننده» ایران در منطقه و برنامه موشکی آن حمایت کردند و وقتی ایران از
محدودیتهای هستهای عبور کرد، آن را ملامت کردند. پس از حملات به نفتکشها در ژوئن و مه، اساسا دولت بریتانیا نتوانست محافظت از کشتیهای حامل پرچم بریتانیا که در خلیج فارس تردد میکنند را به طور چشمگیر تقویت کند. این تاحدودی به این دلیل است که نیروی دریایی کوچک بریتانیا فاقد ظرفیت افزایش گشتزنیها به اندازه کافی است. دلیل دیگر آنکه، مقامات بریتانیا نگران بودند که با افزایش حضور نظامی، کشورشان ممکن است گرفتار یک نزاع مسلح با ایران شود. اما از دیدگاه بولتون، کشاندن بریتانیا به سمت آمریکا، نتیجه مطلوبی دارد؛ لذا هنگامی که ماهوارههای جاسوسی آمریکا، شروع به ردیابی گریس ۱ کردند، بولتون این امر را یک فرصت دید. ماهوارههای یادشده، وظیفه دارند که به
قطع صادرات نفت ایران کمک کنند. نفتکش گریس ۱، که ادعا میشود به مقصد سوریه در حال حرکت بود، توسط این ماهوارهها ردیابی شد.
تیسدال تصریح کرد روزنامه اسپانیایی الپائیس، از قول منابع رسمی، اعلام کرد: گریس ۱، که با پرچم پاناما فعالیت میکند، از ماه آوریل، یعنی زمانی که در ساحل ایران پهلو گرفت، توسط ماهوارههای آمریکا رصد شد. این ابرنفتکش، که پر از نفت ایران بود، اینقدر بزرگ بود که نمیتوانست از کانال سوئز عبور کند؛ لذا قبل از حرکت به سمت دریای مدیترانه، دماغه امیدنیک را دور زد. به گفته سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، گریس ۱ عازم پالایشگاه بانیاس در سوریه بود. ۴۸ ساعت قبل از رسیدن ابرنفتکش، واشنگتن به مادرید اطلاع داد. نیروی دریایی اسپانیا، حرکت گریس ۱ از تنگه جبل الطارق را دنبال کرد. انتظار میرفت که مانند سایر کشتیهای ایران، از آبهای بین المللی عبور کند. اگر چه مقامات اسپانیایی گفتهاند اگر اطلاعات و فرصت داشتند، نفتکش را توقیف میکردند، ولی اسپانیا در آن زمان هیچ اقدامی نکرد. اما به هر حال، بولتون به مادرید اتکا نداشت. آمریکا قبلا به بریتانیا اطلاع داده بود. در چهارم ژوئیه، پس از ورود گریس ۱ به آبهای منطقهای بریتانیا در جبل الطارق، دستور سرنوشتساز توقیف از سوی لندن صادر شد و ۳۰ نیروی ویژه دریایی بر روی عرشه نفتکش فرود آمدند. واکنش ایران، فوری و خشمگینانه بود. ایران گفت اقدام بریتانیا غیرقانونی بود، چون تحریمهای نفتی اتحادیه اروپا علیه سوریه، فقط برای کشورهای این اتحادیه الزام آور است نه برای کشورهای ثالث نظیر ایران. ایران گفت: در هر حال، سوریه مقصد نفتکش نبود.
به نوشته این تحلیلگر، جوزپ بورل، وزیر خارجه اسپانیا، هم مانند ایران، البته با درجهای کمتر، خشمگین شد. بورل از ورود بریتانیا به آبهای منطقهای جبل الطارق ناراحت شد. چون مادرید سیطره بریتانیا بر این آبها را به رسمیت نمیشناسد. در تهران، سفیر اسپانیا برای توضیح نقش کشورش به وزارت خارجه احضار شد. او تلاش کرد اسپانیا را از این ماجرا دور کند. بورل گفت بریتانیا
به دستور آمریکا نفتکش گریس ۱ را توقیف کرد. به رغم اینکه بریتانیا ظاهرا مقررات اتحادیه اروپا را اجرا کرد، اما سرویس سیاست خارجی این اتحادیه کاملا سکوت کرده است.
تیسدال ادامه داد: توقیف استینا امپرو، بیش از پیش انزوای دیپلماتیک و آسیبپذیری اقتصادی و نظامی بریتانیا را عیان کرد. دولت به کشتیهای بریتانیایی توصیه کرده است که از تنگه هرمز اجتناب کنند و این اعترافی است که دولت نمیتواند از آنها محافظت کند. اما هر روز، چیزی حدود ۱۵ تا ۳۰ نفتکش با پرچم انگلیس از تنگه هرمز عبور میکنند. اگر تجارت متوقف شود، قیمتهای انرژی ممکن است به شدت تحت تاثیر قرار گیرند. به جز فرانسه و آلمان، تاکنون کسی به درخواست هانت برای حمایت بین المللی از بریتانیا پاسخ مثبت نداده است. چین، ژاپن و دیگر کشورهایی که به نفت خلیج فارس وابسته هستند، هیچ تمایلی به کمک ندارند. طرح آمریکا برای تاسیس یک ائتلاف چندملیتی برای محافظت از کشتیرانی در خلیج فارس، اعضای کمی دارد. در این میان، وعده ترامپ برای حمایت از بریتانیا، ارزش عملی ناچیزی دارد و خطرات ذاتی به همراه دارد.
تیسدال در پایان نوشت قمار بولتون موفق شد. علیرغم نگرانیهایش، بریتانیا وارد خط مقدم تقابل آمریکا با ایران شد. فرآیند دوقطبیسازی، در هر دو طرف، در حال شدت گرفتن است. توافق هستهای، به فروپاشی کامل نزدیکتر شده است. با تهدید کردن ایران به «تبعات جدی»، بدون اینکه بداند این امر ممکن است شامل چه چیزی شود، بریتانیا کورکورانه با صدای طبل جنگ بولتون میرقصد.
سیاست به دو روش است:
با عدل و انصاف،
یا با نیرنگ و فریب.
سیاست عادلانه با دادگری و انصاف اجرا میشه.
سیاست ظالمانه با فریب و نیرنگ اجرا میشه.
دو نوع سیاستمدار داریم:
سیاستمدار خوب(عادل)،
سیاستمدار بد(مکار).
دین سیاست عادلانه داره و از سیاست ظالمانه جداست.
اساسا دین یعنی سیاست الهی عدل و قسط.
سیاست دین یعنی عدالت در رعایت حق خدا و حق زندگان(انسان و همه موجودات زنده) و حق مردگان.
دیندار(واقعی) میتواند با انصاف و دادگری سیاستمدار عادل باشد، ولی حق ندارد مکار و حیلهگر شود.
چون در دین نیرنگ و تهمت حرام و گناه است.
حضرت علی(ع) در خطبه 200 نهجالبلاغه فرمود:
معاویه از من سیاستمدارتر نیست٬ او نیرنگ میزند و مرتکب انواع گناه میشود.
=>اگر نیرنگ بد و ناپسند نبود٬ من سیاستمدارترین مردم بودم٬ ولی هر نیرنگی گناه است و هر گناهی یک نوع کفر است.
علی(ع) دیندارترین مردم بود و از همه سیاستمدارتر بود.
یعنی علی(ع) سیاست عادلانه داشت.
ولی با سیاست ظالمانه مخالف بود.
پس سیاستمدار عادل میتواند دیندار و متدین باشد.
مانند امیرکبیر، خواجه نصرالدین طوسی... که دولتمردانی متدین و سیاستمدار بودند.
یکی از نشانههای دیندار خردمندیست، خردمند عاقل نمیتونه بیسیاست و بیتدبیر باشه.
دیندار باید سیاست و تدبیر عادلانه داشته باشه تا بتونه با نیکی و انصاف زندگی کنه.