الف در ادامه نوشت: آنچه در پی میآید نامه حجاریان و در ادامه پاسخ سلیمی نمین به وی است.
جناب آقای سلیمی نمین
مرقومه شریفه منتشره در روزنامه سازندگی واصل شد؛ از حسننظر شما سپاسگزارم. در یادداشت مزبور پیشنهاد مناظره با اینجانب را مطرح فرموده بودید البته مستحضرید مناظره آدابی دارد! اولین آنها تناظر میان مناظرین است. این را خدای ناکرده از این باب نمیگویم که خود را اجل از انجام مناظره با شما میدانم؛ حضرتعالی واجد کمالات و سجایای فراوان هستید و این ناچیز خود را اخس از آن میداند که با چون شمایی همآوردی کند.
مشکل جای دیگریست. همانگونه که اطلاع دارید من دو عقده در لسان دارم که با دعای حضرت موسی نیز قابل رفع نیست. اول آنکه اختلال تکلم مانع از انجام هر نوع مناظره میشود. دیگر آنکه در بسیاری از امور ناگزیر از خودسانسوری هستم تا مبادا خفیهنویسان دامنام را بگیرند و کار به جای باریک بکشد! خوشبختانه شما از این دو مشکل بری هستید. اولا بحمدالله طلیقاللسان هستید و ثانیا محدویتی برای ابراز عقایدتان ندارید. لذا با کمال تأسف باید بگویم قادر نیستم دعوت شما را اجابت کنم.
سعید حجاریان
جناب آقای سعید حجاریان
با سلام و تشکر از اظهار لطف و بزرگواری شما نسبت به این کمترین حوزه قلم، از همین میزان عنایت و بیان ملاحظات قدردانم.
راستش دعوت به مناظرهی قلمی متأثر از پیامی بود که در اوایل روی کار آمدن آقای ترامپ از سوی شما به واسطه یکی از خویشاوندانتان - که در جبهه اصولگرایان دارای وزانتی است - دریافت شد. دعوت به همگرایی و گفت وگو در برابر تشدید خصومتهای دشمن موجب امیدواری بود. افسوس که این مسرّت دوام چندانی نداشت و در فاصله کوتاهی رویکردتان به طور اساسی تغییر کرد.
اما در مورد "دو عقده در لسان" که کم سعادتی مرا موجب شده است باید معروض دارم که همواره برای شما دستیابی به سلامت کامل آرزو نمودهام و اکنون نیز شفای عاجل برایتان از خداوند متعال مسئلت دارم. البته اجازه دهید از تجاهل العارف نمودنتان گلهمند باشم. درخواست بنده ارتباطی با لکنت در کلامتان نداشت، بلکه به روانی قلمتان و پر کاری آن مرتبط است.
اما در مورد مشکل دوم تنها میتوانم آرزو کنم خفیهنویسی از دست آموزانتان را به امر شما بگمارند که از سعه صدر و وسعت نظر استاد بهره کافی و وافی برده باشد. ضمن این که ظاهرا خفیه نویسان به امور پنهان سیاستپیشگان مشغولند و نه به آنچه مکتوب میشود و همگان از آن آگاهاند و بعضاً چو منی به نقد آن میپردازند.
جناب آقای حجاریان! شما از جمله کارآزمودگان برجسته عملیات روانی هستید- که مظلومنمایی بخش ناچیزی از آن است- از این رو خواهشمندم از این توانمندی در مورد درخواستی که از سر دلسوزی و علاقمندی به خودتان و آحاد ملت بیان شده، بهره نبرید. فلذا مجدداً درخواست خود را تکرار میکنم، زیرا معتقدم اگر بتوانیم از طریق بحثهای مکتوب اندیشهمحور به تعاریف واحدی در مورد موضوعات اساسی نایل آییم به نحو شایستهتری از مصالح ملت پشتیبانی خواهیم کرد.
ما هنوز فهم مشترکی از مقاومت آن هم در این شرایط نداریم. آیا این راهبردی که ملت ایران از ابتدای دهه چهل تا کنون در پیش گرفته اجتماعی است یا سیاسی؟ اگر اجتماعی است کشاندن آن به عرصه سیاست، آن هم سیاست ورزی معیوب به چه میزان زیانبار خواهد بود؟
طرح مسائلی از این قبیل میتواند تقویت توان ملی را در پی داشته باشد. لذا امیدوارم ما نیز در این وادی نقشی -هر چند اندک- ایفا کنیم.
با تشکر - عباس سلیمی نمین
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران