روزنامه جوان نوشت: رضا کیانیان که درست یک سال پیش در کنار دیگر سلبریتیهای عالم هنر در موسم انتخابات مردم را برای رأی دادن به بنفشها ترغیب و تشویق میکرد، حالا حداقل انتظاری که در مواجهه با وضعیت نابسامان اقتصادی و بالا رفتن روز به روز قیمتها از او و همفکرانش میرود سکوت است، اما در کمال ناباوری ترجیح میدهد عصبانیتش را از وضع موجود با داد و قال و فرافکنی و پایمال کردن حقوق میزبانی که داغدار هم هست بروز بدهد.
حرفهای رضا کیانیان در مراسم تشییع مرحوم دری به رفتار قماربازی میماند که وقتی همه چیز را به زعم خود باخته میبیند با لگد به زیر میز میزند و قصد خراب کردن بازی را دارد. اگر وضعیت معیشتی مردم روز به روز بدتر میشود دلیلش این است که آقای سلبریتی و دوستان به مردم وعده دادند در صورت رأی دادن به دولت روحانی، برجام برای آنها معجزه میکند، اما حالا که معلوم شده آن امامزادهای که به آن ارجاع میدادند نه تنها شفا نمیدهد بلکه کور هم میکند تازه یک چیزی هم طلبکار شدهاند.
انتظار میرفت رضا کیانیان اگر قرار نیست در مراسم تشییع کارگردان کیف انگلیسی که همواره خواستار استقلال کشور بود و آثارش نیز مؤید همین مطلب است از خصایل ضد استعماری و وطن پرستی او بگوید حداقل بنا به رسم مألوف چنین مراسمی از ویژگیهای اخلاقی و نکات مثبت مرحوم زبان در کام بچرخاند، اما دریغ... که سیاستزدگی و افراطگرایی حداقلهای ادب و نزاکت را نیز قربانی میکند.
طنز تلخ ماجرا آنجاست که کیانیان اعتراف میکند سه سال مرحوم دری را ندیده است، یعنی حتی در دوره طولانی حدود دوماههای که استاد در بیمارستان به سر میبرد هم آقای بازیگر حاضر نشده یک ساعت از وقت گرانبهای خود بزند و به عیادت کارگردان کلاه پهلوی برود که لابد خدایی نکرده این عمل از سوی رسانههای مدعی اصلاحات و شبکه ملکه به عنوان عیادت از کارگردان حکومتی تلقی نشده و خدایی نکرده بیش از این بیکاری نصیب آقای بازیگر نشود ولی حالا که کار از کار گذشته و دری دار فانی را وداع گفته فرصت را مغتنم میبیند تا بیاید و خودی نشان بدهد و تازه از عالم و آدم هم طلبکار بشود و بگوید که ۴۰ سال است روی خوش ندیده است.
طفلی بازیگر سینما و تلویزیون ما که اصلاً نمیداند خوشی یعنی چه؟ ای کاش رضا کیانیان به پیشنهاد شبکه جم پاسخ مثبت میداد و برای اینکه روز خوش را تجربه کند به آنجا میرفت و ما هم خوشی او را میدیدیم و خوشحال میشدیم، چون واقعا خوبیت ندارد که سلبریتیهای کشور تا این اندازه ناخوش باشند. این اندازه دورویی و ژست مردمی گرفتن و اشک تمساح ریختن واقعاً هنرمندی میخواهد.
کیانیان میگوید: «چرا حالا باید اینجا بیایم و از او تعریف کنم؟ چرا نرفتم خانهاش؟ چرا ازش دور بودم؟ ۴۰ سال از انقلاب میگذرد. ما یک روز خوش دیدیم؟... خب همین باعث میشود که یواش یواش دوستانمان را فراموش میکنیم و یادمان میرود که به دیدار آنها برویم و همه همدیگر را فراموش میکنیم. تقصیر ما نیست تقصیر شرایطی است که در آن قرار گرفتیم.»
پس تقصیر شما نیست که به وقت حیات به دیدار بزرگترتان نرفتید و در دوره بیماری هم حاضر نشدید بروید. تقصیر انقلاب است که شما به بدیهیترین و پیشپاافتادهترین رفتارهای انسانی و شهروندیتان هم معرفت ندارید. اصلاً همه چیز تقصیر انقلاب است و شما خیلی خوب هستید و از هر عیب و ایرادی مبرایید!