به گزارش ایسنا، علی باغدار دلگشا پیرامون موضوع "سیر مطالبات اجتماعی زنان از قاجار تا دوران معاصر"، اظهار کرد: در ابتدا باید برای درک و فهم مطالبات اجتماعی، به تعریف اصطلاح مطالبات اجتماعی پرداخت؛ مطالبات یعنی طلب کردن چیزی. چیزی که افراد مطالبهگر آن را حق خود میدانند و باید به آن دست یابند. منظور از اجتماعی در این تعریف نیز کل جامعه نیست، بلکه یعنی بخشی از جامعه که اسناد مطالبهگرایانه آنها در طول تاریخ به دست ما رسیده است.
وی در مورد ورود الگوی مطالبات اجتماعی در میان جامعه زنان افزود: مطالبات اجتماعی، ارتباط تنگاتنگی با مقوله حقوق شهروندی دارد. درواقع حقوق شهروندی است که مطالبات اجتماعی در حوزه آن، مطرح میشود. طرح حقوق شهروندی و مطالبات حوزه آن برای نخستینبار پس از انقلاب بزرگ فرانسه فراهم شد. هنگامی که در قانون فرانسه از مسأله حقوق شهروندی سخن به میان آمد، درواقع نخستین سنگ بنای حقوق شهروندی در قوانین سیاسی بینالمللی بود.
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: در اواسط دوره قاجار و در سال 1889 بود که با فرانسه و حقوق طرح شده در قوانین آن، آشنا شدیم. به همین دلیل در قوانین دوره قاجار، از اصطلاحاتی چون اُمنای ملت، دولت و حقوق حقه استفاده شد. پس باید توجه داشت که مسأله مطالبات اجتماعی، ارتباط تنگاتنگی با حقوق شهروندی دارد. این حقوق زمینهساز مطالبات اجتماعی شده است.
دلگشا خاطرنشان کرد: شرایطی که با روی کار آمدن جریانشناسی قاجاری شکل گرفت، ایجاد گفتمان سیاسی مجلس و حق رأی است. در مورد حق رأی، ساختارهای گستردهای مربوط به جنسیت وجود داشت و مانع از ایجاد شرایط برای دادن حق رأی به زنان بود. این شرایط موجب اعتراضات گستردهای شد و برخی از مذهبیها با استناد به مباحث شرعی و دینی موضوع حق رأی زنان را منتفی اعلام کردند. حال آنکه یکی از دستاوردهای مثبت این دوران، حذف واژه پرکاربرد رعیت و ایجاد واژه جدیدی به نام مردم بود.
وی با بیان این که پیش از اصطلاح مردم، همه از واژه رعیت استفاده میکردند، توضیح داد: رعیت یعنی حکومت رئیسی بر همه که افراد جامعه زیر نظر رأی و عقیده او هستند. مشروطه بسیاری از ساختارهای حقوق شهروندی را پیاده کرد و باعث شد رعیت و رعایا که به معنای اشخاص درجه دوم زیر نظر پادشاه است حذف شوند و واژه مردم ظاهر شود، این درحالی است که واژه مردم در ابتدا به نام مردان بود و جامعیتی برای همه افراد جامعه اعم از زن و مرد نداشت.
این پژوهشگر تاریخ اظهار کرد: از جمله مطالبات مدرنی که در دوران مشروطه اتفاق افتاد و مرتبط با حقوق زنان بود میتوان به حقوق شهروندی، حقوق زنان در خانواده، نقض تعدد زوجه، تجددخواهی و تلاش برای انتشار جراید زننگار و ویژه زنان، حق آموزش و حق اشتغال برای زنان اشاره کرد. شایان ذکر است که این مطالبات، خواستههای طبقات بالای جامعه بوده است.
دلگشا تصریح کرد: ما در این دوره نوشتههای دیگری به نام عریضه داریم. این عرایض از طبقات متوسط و پایین جامعه به جا مانده است. در این عرایض از حقوق شهروندی زنان صحبت شده است و زنان از شکایتها و مشکلات خود سخن میگویند. درواقع این قشر از جامعه نیز برای خود هویت و حقوقی قائل بودند و به گونهای از حقوق حذف شده خود سخن میگفتند که در زیرمجموعه مسأله اجتماعی و حقوق شهروندی بوده است. درواقع میتوان گفت که حقوق شهروندی، نتیجه عمومی داشته است. این مطالبات توسط زنان طبقه بالا مطرح شد و به زنان طبقه پایین نیز تسری یافت.
روزنامهخوانی علمای مشروطهخواه برای مردم، روی منبر
وی با بیان اینکه «خواستههای زنان طبقه بالای جامعه، زمینه را فراهم کرد تا زنان طبقه پایین جامعه نیز دادخواهی کنند»، توضیح داد: در دوره قاجار براساس خوشبینانهترین آمار، 5 درصد از جامعه ایران سواد داشتند. حال آنکه در آن زمان، نزدیک به 480 عنوان روزنامه چاپ میشده است. در اینجا این پرسش ایجاد میشود که چه کسانی این روزنامهها را میخواندند. نکته با اهمیت این است که، علمای مشروطهخواه در مسجدها به جای آنکه برای مردم روضه بخوانند روزنامه میخواندند و از این طریق، آگاهی مردم را افزایش میدادند.
مردان آگاهیبخش زنان در به دست آوردن حقوق شهروندی بودند
این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: روزنامهها و خواندن اطلاعات آن برای مردم در مساجد و میدانهای شهر باعث شد زنان طبقه پایین دریابند که میتوانند به مجلس نامه بزنند و از حق خود سخن بگویند. براساس نتایج به دست آمده در دوره قاجار، نخستین توجه به مسأله زن، توسط مردان صورت گرفته است نه خود زنان. در این زمینه آشنایی با الگوهای غربی مؤثر بود، همچنین برخی از روزنامهها بهویژه روزنامههایی که به مسأله زنان توجه میکردند؛ روزنامههایی مانند قانون که در انگلستان منتشر میشد و روزنامه اهر که در استانبول تهیه میشد. گفتنی است که این روزنامهها تأثیر زیادی بر مقوله زنان داشتند.
دلگشا با بیان اینکه از دوره قاجار، رسالهای به نام آداب مردی به جا مانده که در آن از حقوق زنان صحبت شده است، افزود: در این رساله از مسأله منع تعدد همسران سخن به میان آمده است. نکته دیگر در آگاهیبخشی مردم، مقوله ترجمه است. در زمان قاجار مردم، بسیار تحت تأثیر متنهای ترجمهشده مصری قرار میگرفتند. درواقع در این برهه زمانی کسانی چون قاسم امیر مصری کتابی در رابطه با مسأله آزادی زنان در مصر مینویسد و به وسیله میرزا یوسف خان مستوفی، در دوره مظفرالدین شاه با عنوان تربیت نسوان در حوزه حقوق اجتماعی ترجمه میشود.
میرزا آقاخان کرمانی، نخستین روشنفکری که از نقش زنان در جامعه سخن گفت
وی با اشاره به وجود روزنامهای که در همه شمارگان آن به مسأله حقوق زنان توجه شدهاست، بیان کرد: همه این موارد، زمینهساز آن است که مردان برای نخستینبار از مسأله زنان صحبت کنند. درواقع پس از این آگاهیرسانیها بود که بجای واژگانی چون ضعیفه، کمینه و مخدرات برای نخستینبار واژه زن را به کار بردند. همچنین روشنفکرانی مانند میرزا آقا خان کرمانی در آگاهی بخشی به مردم نقش زیادی داشتند. میرزا آقاخان نخستین روشنفکر ایرانی است که از نقش رحم زنانه در پرورش بشر صحبت میکند. بدین معنا که کودکان از هنگامی تربیت میشوند که نطفهشان در رحم مادر بسته شده است.
نقش مطبوعات، متون ترجمه شده و روشنفکران در آگاهی بخش به زنان
دلگشا خاطرنشان کرد: مثلث سه ضلعِ مطبوعاتی که در خارج از ایران منتشر میشود، ترجمههایی که از جراید عربی به دست میآید و نگاه روشنفکران در توجه به حقوق زنان بسیار تأثیرگذار بوده است. تا پیش از این زنان گروهی بودند که باید در اندرونیها زندگی میکردند و حق حضور در عرصه اجتماعی را نداشتند. درواقع بیرونی عرصه مردانه بود و درونیها عرصه زنانه. حق تحصیل زنان از مسائل مهم مورد توجه در این دوره است. درواقع تا پیش از این زنان در مکتبخانهها تنها خواندن قرآن را میآموختند و نگارش به آنها آموزش داده نمیشد.
بسته شدن نخستین دبستانهای دخترانه توسط برخی از متحجران مذهبی
وی توضیح داد: نخستین مدارس و دبستانهای رسمی دخترانه توسط برخی از متحجران و افراطیهای مذهبی بسته شد. هنگامی که در دوره قاجار دبستان دوشیزگان افتتاح شد، سنتگرایان با استناد به اینکه دوشیزه واژهای غربی است و معنای فاحشه را در بر دارد، گفتند بنابراین وجود این مدارس در کشورهای اسلامی، به اسلام ضربه وارد میکند. درواقع در اسلام فاحشهکده باز کردهاند. گفتنی است که جامعه نسبت به شکسته شدن ساختارهای سنتی و خرافاتی، بسیار تعصب نشان میداد.
این پژوهشگر تاریخ با اشاره به اینکه برای جامعه سنگین بود زنان به حقوق اجتماعی دست یابند، ادامه داد: زن ضعیفه تلقی میشده، کسی که حق خروج از اندرونی خانه را نداشته است. بنابراین حضور زنان در عرصههای اجتماعی و داشتن حق آموزش و... برای عموم جامعه سنگین بود. شایان ذکر است که برخی از این تابوها شکسته شد، ازجمله حق تحصیل زنان که از زمان طرح این مسأله و پیگیری آن توسط زنان تا هنگامی که به نتیجه رسید کمتر از 10 سال به طول انجامید. بنابراین در سال1290 بیش از 30 دبستان دخترانه تأسیس شد.
دلگشا افزود: حق رأی زنان، مشارکت زنان در امور سیاسی و حضور آنها در امور سیاسی و احزاب از تابوهای دیگری است که در آن دوران وجود داشت که در دوره مشروطه مطرح شد اما به نتیجهای نرسید. گفتنی است که بسیاری زنان از پردازشهای مذهبی برای توجیه مطالبات خود بهره میگرفتند. درواقع نام دبستانها نشان میداد که زنان گرایشهای مذهبی را رعایت میکنند نامهایی چون دبستان عفت، فاطمیه، عصمت و... نشان از رعایت کردن این ایدئولوژی است.
رویارویی زنان متجدد و سنتی در به دست آوردن مطالبات اجتماعی دوره قاجار
وی با بیان اینکه «زنان سنتی خرافاتی بخش گستردهای از مخالفان مطالبات زنان در دوره قاجار بودند»، ادامه داد: بسیاری از زمانها بخش عمدهای از مخالفان، زنان سنتی بودند که آگاهی نداشتند، بنابراین به دلیل ناآگاهی خود به مقابله برمیخاستند. همچنین نظام مردمدار نیز مخالف حقوق زنان بود بنابراین زنان سنتی خرافاتی که اطلاعی از حقوق زنان نداشتند دست در دست مردان داده و در مقابل زنان مطالبهگر میایستادند. گفتنی است که بسیاری از مردان هم، چون میرزا حسن رشدیه نقش بارزی در تأسیس دبستان دخترانه داشتند. درواقع دختر او چهارمین روزنامه در مورد زنان را منتشر کرده و انجمن بانوان را تأسیس میکند.
دلگشا با اشاره به اینکه «زنان در مطرح کردن مطالبات خود از الگوهای مذهبی استفاده میکردند»، اظهار کرد: آنها از الگوهایی چون حضرت خدیجه، حضرت فاطمه و حضرت استفاده میکردند و از حضور آنان در عرصههای اجتماعی سخن میگفتند. درواقع زنان وقایع تاریخی را به نفع خود تفسیر میکردند. درنتیجه با چنین استدلالهایی، جامعه مذهبی نسبت به مطالبات زنان انعطاف نشان داد. اما در مقوله حق رأی زنان، این عقاید مذهبی نتیجه عکس در بر داشت.
دلگشا ادامه داد: در مجلس شورای ملی دوم سخنانی را مبنی بر رد مسأله حق رأی زنان بیان شد که موجب منتفی شدن تحقق حق رأی زنان شد. یکی از اعضا براساس قانون اسلام مسأله حق رأی زنان و تشکیل انجمن زنان را حرام اعلام کرد؛ چراکه معتقد بود که خداوند در این گروه عقل قرار نداده و قدرت تشخیص ندارند بنابراین تشخیص مصلحت زنان بر عهده مردان است.
نهادهای سیاسی مداخلهای در مطالبات اجتماعی زنان نداشتند
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه «معمولا قدرت سیاسی در مطالبهخواهی زنان دخالتی نداشته است»، خاطرنشان کرد: قدرت سیاسی درگیر مسائلی چون وجود نیروهای خارجی و روشنفکران بود. حال آنکه در دوران فعلی بسیاری از ساختارها و اختلاف نظرها برگرفته از سیستمهای حکومتی و سیاسی است. گفتنی است که در میان درباریان قاجاری نیز زنانی خواستار به دست آوردن برخی از مطالبات اجتماعی بودند از جمله تاجالسلطنه دختر ناصرالدین شاه. از سوی دیگر بسیاری از زنانی که مطالبات اجتماعی خود را مطرح میکردند در ارتباط مستقیم با دربار بودند چون بیبی خاتون استرآبادی.
تحقق مسألهی حق رأی زنان در حکومت پهلوی دوم
دلگشا مطرح کرد: در دوران پهلوی اول اشخاصی مانند صدیقه دولتآبادی مسأله حق رأی زنان را ارائه کردند حتی با مصدق که نماینده مجلس بود، نامهنگاریهایی صورت گرفت. مسأله حق رأی زنان در دوره پهلوی دوم محقق شد. علت تحقق آن، درخواست آمریکا از محمدرضا پهلوی برای ایجاد برخی از اصلاحات در ایران بود. بنابراین محمدرضا شاه برای باقی ماندن در قدرت، اصلاحاتی از جمله تحقق حق رأی زنان را عملی کرد.
این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: در این راستا در مجلس شورای بیست و یکم به زنان حق رأی داده شد و کنگره آزاد زنان در سال 1341 برگزار شد. از این کنگره برای نخستین بار شش زن به مجلس شورای بیست و یکم راه یافتند. گفتنی است زنانی ارتقای جایگاه داشتند که پدر، برادر یا شوهرشان دارای منصبی سیاسی بود بنابراین زنان طبقات پایین جامعه سخت میتوانستند جایگاهی سیاسی به دست آوردند.
تفاوت مطالبات زنان متجدد قاجاری با زنان امروز در خصوص سن ازدواج دختران
وی با اشاره به اینکه «زنان مطالبهگر دوره قاجار تلاش میکردند تا سن ازدواج دختران را افزایش دهند»، ادامه داد: زنان تجددخواه از جامعه میخواستند تا دختران را پیش از سن 16 سالگی یا حتی 20 سالگی عروس نکنند. همچنین دختران تا سن 25 سالگی باردار نشوند. حال آنکه فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی فعلی تلاش میکند که سن ازدواج دختران را از زیر 13 سال افزایش داده و به 15 سال برساند.
عقب ماندگی ایران نسبت به کشورهای عراق و تونس در سن ازدواج قانونی
دلگشا اظهار کرد: ازدواج دختران در مصر زیر 16 سال، در عراق و اردن زیر 18 سال و در تونس زیر 20 سال ممنوع است. حال آنکه در ایران ازدواج زیر 13 سال منع شده است. درواقع سن ازدواج قانونی برای دختران بالای 13 سال و برای پسران بالای 15 سال است.
کشف حجاب از مطالبات زنان روشنفکر قاجاری بوده است
این پژوهشگر تاریخ افزود: در روزنامه زبان زنان، از مسأله کشف حجاب زنان سخن به میان آمده است و در شماره اول و دوم روزنامه زبان زنان، شعرکفن سیاه میرزاده عشقی مبنی بر انتقاد به حجاب زنان در سال 1299 منتشر شده است. درواقع بسیاری از زنان طبقات بالای اجتماعی پس از این شرایط به رضاخان درخواست کردند تا شرایطی را مبنی بر کشف حجاب فراهم کند. از سویی دیگر ارتباط رضاخان با پادشاه افغانستان و آتاتورک در ترکیه این ذهنیت را برای او ایجاد کرد که برای پیشرفت زنان جامعه حجاب را باید منع کرد. این درحالی است که در هیچ موردی اجبار، نتیجهبخش نبوده است.