رئیس هیات مدیره دیدهبان شفافیت و عدالت در نامهای به رئیسجمهور از وی خواست تا برای شفافیت هرچه بیشتر، فهرست اموال و داراییهای خود و فرزندانش را در اختیار عموم قراردهد.
متن نامه احمد توکلي که در کانال تلگرامي او منتشر شده، به شرح زیر است:
برادر ارجمند جناب آقای روحانی
رئیسجمهور محترم
با سلام و احترام
مستحضرید که «تعارض منافع»، به شرایطی گفته میشود که در آن، فردِ مسئولی در بخش عمومی که در حوزهای از وظایف سازمانی خودشاختیار تصمیمگیری دارد، در همان حوزهمنافع خصوصی داشته باشد.
بدیهی است این وضعیت ممکن است بر تصمیم یا رفتار صحیح وی تأثیر بگذارد و تصمیمات به سمتی برود که به بهای آسیب به منافع عمومی، منافع شخصی تضمین شود. حال، مردم چرا و چگونه باید به مسئولانی که در موقعیت تعارض منافع قرار دارند مطمئن باشند که همواره بدون در نظر گرفتن منافع صنفی و شخصی خود و صرفاً در جهت منافع ملی تصمیم میگیرند؟ مردم مسئولان را سلمان و ابوذر نمیدانند و بالطبع میخواهند بدانند چگونه باید از آنان مراقبت کنند تا خدای ناکرده خدمتگزاران حکومت دچار فساد نشوند؟ و چه طور این اطمینان و اعتماد حاصل میشود که تصمیماتی که آنان میگیرند متأثر از انگیزههای شخصی نیست؟ برای تأمین این اطمینان و اعتماد، با ذکر مقدمه کوتاهی چند پیشنهاد تقدیم میگردد.
امروزه در کشورهایی که در پیشگیری از فساد پیشتاز هستند، به مهار پدیدههایی چون تعارض منافع به عنوان ریشه اصلی اغلب مفاسد و معضلِ «درهای چرخان» که به رفتوآمد مدیران بین بخش خصوصی و عمومی اطلاق میشود، به عنوان شاهراه اصلی پیشگیری از فساد که مد نظر جنابعالی نیز است، توجه میکنند، چه رسد به اینکه مدیری در سطح وزارت، همزمان در بخش خصوصی و عمومی جایگاه رسمی داشته باشد.
حتی کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، انگلستان، لهستان و کره جنوبی در اقدامی کاملاً حساب شده و برای رفع همه شبهات نسبت به اقدامات سیاستمداران و مسئولان بخش عمومی، از سازوکاری تحت عنوان امانتسپاری چشمبسته(Blind Trust) استفاده میکنند؛ به این صورت که مسئول در ابتدای دورهی صدارت، تمام اموال و دارایی خود را به امانت نزدکارگروهی دولتی به امانت میسپرد و آن کارگروه تا پایان مسئولیت وی، مدیریت معقول اموال و داراییهای او را بر عهده میگیرد، بدون آنکه وی اطلاعی داشته باشد. این تدبیر عملاًتا اندازه قابل قبولی از تأثیر منافع شخصی در تصمیمات آن مسئول جلوگیری میکند.
در اصل یکصد و چهل و یکم قانون اساسی و قوانین عادی ما نیز به مقوله تعارض منافع و چارهجویی آن توجهاتی شده است. در اصل مذکور عضویت مقامات و کارمندان قوه مجریه و نمایندگان مجلس در هیئت مدیره شرکتهای خصوصی ممنوع شده است.
در قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۸۴برخی از موقعیتهای حدوث تعارض منافع بدون ذکر این اصطلاح، برشمرده شده و برای پیشگیری از فسادزایی آنها احکامی وضع گردیده است (مواد ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۶، ۱۷ و ۱۸)؛مانند آنکه رئیس شورای بورس و رئیس سازمان و مدیران بورس باید فعالیتهای مالی و اقتصادی دو سال پیش از انتصاب خود را به رئیس قوه قضائیه اطلاع دهند. همین اشخاص و کارمندان بورس و اشخاص تحت تکفل آنان از هرگونه معامله اوراق بهادارمنع شدهاند. در ماده ۴۲۱ قانون آئین دادرسی کیفری حکم شده است که وجود تعارض منافع موجب رد دادرس میگردد. مثلاً در صورت وجود قرابت نسبی و سببی تا درجه سوم از هر طبقه، بین دادرس و یکی از طرفین یا اقربای تا درجه سوم از هر طبقه وی، دادرس باید از دادرسی خودداری کند. یا اینکه تا دو سال از دعوای حقوقی یا کیفری بین بستگان دادرس و بستگان یکی از طرفین نگذرد، دادرس از پذیرش دادرسی منع شده است و موارد مشابه. با این حال، چون تقریباً هر فسادی، نتیجه شکلی از اشکال تعارض منافع است و برای پیشگیری از فساد در کنار تقویت شفافیت، باید تمامی انواع تعارض منافع را شناخت و برای آنها چاره قانونی اندیشید.
جنابعالی بحمدالله به کسب رأی اعتماد بی سابقه برای هیئت وزیران موفق شدید و در آغاز کار دور جدید، اشتغال و معیشت مردم را اولویت اصلی دولت اعلام فرمودید. با توجه به اینکه به اجماع علمای اقتصاد سیاسی و اقتصاد توسعه، مبارزه با فساد و از بین بردن زمینههای آن شرط لازم دستیابی به تولید، اشتغال و کاهش نابرابری است، بحث از مقابله با تعارض منافع که در پایان دوره اول در دولت محترم مطرح شده است، باید با سرعت تا تدوین و تصویب قانون جامع درمنع و رفع تعارض منافع ادامه یابد و فرو گذارده نشود. حسب بررسی دقیق تجربیات موفق جهانی در امر پیشگیری و مبارزه با فساد، اقدامات زیر را به جنابعالی، معاونانتان و همه وزرای کابینه دوازدهم پیشنهاد و بلکه جرأت میکنم و از جانب همه ملت ایران،آنها را مطالبه میکنم:
اولین گام در پیشگیری مؤثر از فساد، شفافیت و ایجاد امکان نظارت عمومی است. لذا بنا بر تجربه بیش از ۶۰ کشور جهان، فهرست دقیقی از اموال و داراییهای خود، همسر و فرزندانتان را برای اطلاع عموم مردم در اختیار رسانهها قرار دهید و آن را به صورت متناوب به روز نمایید.
ذیل این فهرست نیز به مردم ضمانت بدهید که اگر کسی چیزی بیش از آنچه را که اعلام نمودهاید در مجموعه داراییهای شما شناسایی کرد، اولاً اموال شناسایی شده را بدون کم و کاست به همان فرد میبخشید و ثانیاً از سمت خود استعفا داده و هرگز به ساحت مسئولیتهای دولتی و عمومی باز نخواهید گشت.
از همین امروز تمام مناصب و منافع خود در بخش خصوصی را واگذار کنید و برای اجتناب از فساد «درهای چرخان» ضمانت بدهید که حداقل تا دو سال پس از وزارت، به فعالیتهای رده بالا (عضو هیأت مدیره یا مدیرعامل) در بخش خصوصی (بهویژه در حوزه مرتبط با مسئولیت دوره صدارت) مشغول نخواهید شد. این کار در کشورهای موفق در مبارزه با فساد به شکل قانونی و الزامی رایج است.
متناسب با ضرورتهای مقابله با فساد و تا هنگام تصویب قوانین مورد نیاز آن، خود و وابستگان خود و تمام اعضای دولت و کلیه مدیران مجموعه وزارتخانهها را از طرف معامله قرار گرفتنِ پروژههای دولتی به کلی محروم کنید تا نشانهای قابل اعتماد از صداقت مقامات و مدیران بلندپایه دولت دوازدهم باشد.
پیش از هر انتصابی، از همه مدیرانتان تعهد مکتوب بگیرید که به راهکارهای فوق عمل مینمایند.
هر دستگاهی که به فسادی متهم شد در کنار تقاضا از سازمان بازرسی کل کشور برای رسیدگی، ازسازمانهای مردم نهاد نیز دعوت کنید برای بازرسی و تهیه گزارش برای جنابعالی به کمک بیایند. اکتفا به حراستها، با توجه با تعارض منافع موجود در ساختار فعلی که مسئول حراست به حکم وزیر نصب میشود، به روشنی خلاف مصلحت است. دیدهبان شفافیت و عدالت آمادگی کامل دارد در این عرصه به یاری دولت محترم برخیزد.
احمد توکلی
رئیس هیئت مدیره سازمان مردم نهاد
دیدهبان شفافیت و عدالت
۰۱/ ۰۶/ ۱۳۹۶
3 دوره نماینده مجلس بود. دریغ از یک قانون درست حسابی. بزرگترین دستاورد خودش و رفقاش قانون امر بمعروف و دخالت تو زندگی مردم بود.
به نظر میرسد هدف چیز دیگری است وگرنه طرق قانونی آن مشخص و در دسترس است.
دیگرمسئولان مشخص فرمائید
پنج ملیونی
لطفا" بنیان یک کار اصولی در این دموکراسی را بنا بگذارید و لیست اموالتان را اعلام کنید تا نام شما در تاریخ این کشور بیادها بماند و آیندگان سپاسگزار شما باشند.
این کشور در این مقطع و شرایط موجود نیاز به از خودگذشتکی و ایثار دارد تا بتواند سیر پیشرفت خود را تداوم بخشد. با این تصمیم بطور حتم دیگران هم میبایستی لیست اموال خودشان را اعلام نمایند.
از دوستان دیگر هم تقاضا میکنم مساعدت کنند تا این مهم انجام شود. مردم همه چیز را میفهمند.
مثل اينكه عدم توفيق در انتخابات مجلس بد جوري به مشاعرش فشار اورده
خدای تو خودت اینکار را کردی؟
آقام بهشتی میگفتن (( مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد، و از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. تمام چهره اش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است ))
ولی خودمونیم این توکلی هم فقط یه اصل حقوقی تعارض منافع یاد گرفته کچلمون کرد تو هر نامه باهاش :))
ولی دم انتخابات اگه دیده باشی، همون مشرق گفتم که روحانی هرگز شبیه هاشمی نیست و بعدشم رئیسی رو برتر دونستم.
اما هاشمی کبیر: هاشمی خود بهشتیست. نظریات اقتصادی و مباحث مالکیت فردی شهید بهشتی عینا نظرات آقای هاشمیه و بسیار مغایر با نظرات سوسیالیستی امثال احمدی نژاد.
آقای هاشمی خودش هم ساده زندگی کرد اما بیرحمانه بهش حمله کردن چون محل اقامتش بالای شهر بود. دقیقا مثل شهید بهشتی که خانه ساده ای در بالای شهر داشت و حاضر نشد به خاطر پوپولیسم جاشو تغییر بده.
اشبه الناس به بهشتی مظلوم، هاشمی مظلوم بود کمااینکه خودش هم به هاشمی گفته بود این آسیاب به نوبت است.
لازمه نظر شهید بهشتی اینه که همه باید متنعم باشن نه اینکه همه گدا باشن تا عدالت برقرار بشه.
آه، هاشمی هاشمی هاشمی. هنوز مظلومی. داغ من از فراق هاشمی مظلوم، التیام نیافتنیست.
به خاطر اینکه خیلی زودتر از کسانی مثل آقای مصباح (که برای علمیتش احترام قائلم) انحراف احمدی نژاد رو فهمید.
اما نامه: به قول امیرخانی نویسنده معروف اصلا در کلام فصیح مرسوم نیست که نامه نگاری دارای سلام و السلام باشه. نامه های امام خمینی رو بخون اکثرش سلام نداره. یا نامه های خود رهبری.
توجه کن من گفتم آقای هاشمی نه کارگزاران. من حامی هیچ حزبی نیستم. البته به خیلی از کارگزارانی ها هم انگ لیبرال بودن میچسبونند. مثلا یکی مثل جهانگیری کجاش لیبراله؟ یا خود محسن هاشمی.
از مهدی هاشمی شخصا خوشم نمیاد. ولی دیدیم که هاشمی حتی زندان رفتن فرزندش رو هم تحمل کرد اما تسلیم نشد. اگه صرفا بحث مالی بود که خیلی وقت پیش باید مهدی زندانی میشد. بحث فشار بر هاشمی مظلوم بود که خودشونم تو یک فایل صوتی گفتن که من خواستم قانون در موردش اجرا بشه.
محبت پدر به فرزند هم طبیعیه. مهدی که سهله، حتی نوح هم از کشتی نگران فرزندش بود تا اینکه دیگه خدا شخصا موعظه اش کرد.
اتفاقا چون واقعیت رو میبینم میگم که هیچکس نه برای نظام، نه رهبری و نه من و ما هاشمی نمیشه.
دلسوز مردم و مملکت. دیر شناختمش ولی خوشحالم که از چند سال قبل از عروجش شناختمش. نه بعد از وفاتش.
واقعیت همون حرف آیت الله جوادی آملیه درباره ایشون: شدید القوی، مرگ را احاطه کرده، قبرش روضه ای از رضوان است.
اینها رو آقای جوادی آملی میگه که علامه طباطبایی او را غواص بحر قرآن میدونه.
البته نفس این ایده بد نیست