صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

این دومین‌بار است که اردال ارزنجان به ایران می‌آید تا در کنار کیهان کلهر چهار شب در تهران کنسرت برگزار کند. شش سال پیش از این، سه شب در تهران و یک شب در شیراز به هم‌نوازی با او نشسته بود؛ هرچند این دو هنرمند تقریبا سالی بیش از ٢٠، ٢٥ کنسرت در کشورهای مختلف برگزار می‌کنند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۶ - ۱۷ آذر ۱۳۹۵
این دومین‌بار است که اردال ارزنجان به ایران می‌آید تا در کنار کیهان کلهر چهار شب در تهران کنسرت برگزار کند. شش سال پیش از این، سه شب در تهران و یک شب در شیراز به هم‌نوازی با او نشسته بود؛ هرچند این دو هنرمند تقریبا سالی بیش از ٢٠، ٢٥ کنسرت در کشورهای مختلف برگزار می‌کنند.

به گزارش شرق، نه‌تنها در مقایسه با دیگر هنرمندان خارجی که به ایران می‌آیند، بلکه در مقیاس جهانی هم اردال ارزنجان از جمله نوازندگان بزرگ در فرهنگ خودش است. ارزنجان از هنرمندان بسیار شناخته‌شده، چه در عرصه موسیقی سنتی ترکیه و چه در حوزه نوازندگی ساز بائلاماست. همچنین در طول سال با توجه به تعداد بالای سالن‌های کنسرت و مراکز فرهنگی-هنری در استانبول، بیش از ٧٠، ٨٠ کنسرت در ترکیه برگزار می‌کند.
 
ساز من و کلهر یکی شده‌اند
بیش از ٣٠ آلبوم منتشر و گروهی به نام خودش تأسيس کرده که در همراهی با ١٨ نفر از شاگردانش با آن به اجرای موسیقی می‌پردازند. از دیگر نکات درخور‌توجه باید به تأسيس مدرسه موسیقی اردال ارزنجان هم اشاره کرد که بیش از ٢٥٠ هنرجو در آن تحصیل می‌کنند.از جمله همکاری‌های مشترک منتشرشده به وسیله او و کیهان کلهر می‌توان به آلبوم موسيقي به نام «باد» (The Wind) که در ایران به نام «تا بیکران دوردست» شناخته می‌شود، اشاره کرد. از دیگر دونوازی‌های منتشرشده آنها هم می‌شود آلبوم «آیا برازنده من هست؟» را نام برد. هر دو آلبوم‌های یادشده از سوی کمپانی معروف «ای‌سی‌ام» (ECM) پخش جهانی داشتند.

به بهانه کنسرت‌ اخیر او در ایران با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

یادتان می‌آید اولین‌بار که ترکیب صدای این دو ساز را شنیدید، چه احساسی داشتید؟
در ترکیه سازی به نام کمانه هست که صدایش شبیه به کمانچه است و آن را در روستاهای آنادولو می‌نوازند. وقتی صدای ساز کلهر را شنیدم، یاد قدیم‌ها افتادم و اصلا صدای غریبه‌ای برایم نبود و خیلی با هیجان آن را نواختم. الان هم وقتی روی سن هستیم، انگار که یکی هستیم.

سال‌هاست که چنین حسی دارم. ما خیلی زود با هم آشنا شدیم و به کار هم خو گرفتیم. وقتی می‌زنیم، انگار دو رفیق قدیمی با هم حرف می‌زنند. گاهی انگار چیزی که او می‌نوازد، از دل ساز من بيرون می‌آید. از کیهان هم که بپرسید، او هم می‌گوید همین حس را دارد. راستش حس می‌کنم موسیقی ما با هم رابطه عمیقی پیدا کرده. در کنار هم‌نوازی، انرژی زیادی هم از مخاطبان می‌گیریم که به انرژی خودمان اضافه می‌شود و کار را بسیار لذت‌بخش می‌کند.‌ دلمان می‌خواهد این همکاری را تا پایان عمر ادامه دهیم.

با کیهان کلهر چطور آشنا شدید؟
مدیربرنامه‌های کیهان به ترکیه آمده بود و ساززدن من را دیده بود و با هم صحبت کردیم. من هم موسیقی کلهر را گوش دادم، خیلی خوشم آمد، احساس کردم با قلبش موسیقی می‌نوازد. علاقه‌مند به کار با او شدم و همکاری‌هایمان آغاز شد. اما الان این‌قدر با هم همکاری می‌کنیم که هرکس که در ترکیه من را می‌شناسد، کیهان را هم می‌شناسد اما قبل از آن کلهر خیلی در ترکیه کنسرت نداده بود؛ مردم خیلی او را نمی‌شناختند اما الان دیگر اوضاع فرق کرده.

یادم می‌آید اولین‌باری که به ایران آمده بودید، بسیار هیجان‌زده بودید. این‌بار چطور بود؟
الان هم بسیار هیجان‌زده‌ام. اما اولین‌بار وقتی به ایران آمدم، بر اساس گفته‌های کلهر فکر می‌کردم می‌خواهم به فضای ٥٠ سال پیش ترکیه برگردم، سال‌هایی که در آن فرهنگ مردم از بین نرفته بود. احساس می‌کنم این روزها ریشه‌های موسیقی در ترکیه از بین رفته است اما ٥٠ سال پیش این‌طور نبود. من با این خیال به ایران آمدم و به هیچ عنوان هم احساس غریبگی در ایران نکرده و نمی‌کنم. احساس می‌کردم در ترکیه هستم.

این‌بار اما با توجه به اینکه کنسرت در شب‌های بیشتری بود و فضا را می‌شناختم، حس بسیار بهتری داشتم. به‌هرحال من با موسیقی ایران قرابت دارم و خیلی زیاد موسیقی سنتی ایران را شنیده‌ام. موسیقی ایرانی شبیه به موسیقی ماست و من از مدت‌ها قبل به این موسیقی گوش کرده‌ام. قبل از آشنایی‌ام با کلهر هم به موسیقی‌اش گوش داده بودم.
 
به همین دلیل به مردم ایران هم احساس نزدیکی می‌کنم. من قبلا فقط چیزهای ابتدایی از موسیقی ایرانی می‌دانستم ولی وقتی شروع به کارکردن با کیهان کردم، فهمیدم برایم سرزمین بیگانه‌ای نیست.‌ ما نت‌ها و ملودی‌های مشابهی داریم. فرهنگ مشابهی داریم؛ هر چند مرزهای مختلفی داریم. مثلا من از ترکیه هستم و شرق ترکیه اشتراک‌های بیشتری با موسیقی ایرانی دارد تا موسیقی نواحی اژه. من با فرهنگ ایرانی احساس نزدیکی بیشتری می‌کنم تا با موسیقی حوالی اژه. به نظرم خیلی نزدیک هستند.

دو کشور متفاوت‌اند ولی فرهنگ، مرزی ندارد. هرچه کیهان می‌زند، انگار در من از قبل وجود داشته است. بنابراین با آشناشدن با موسیقی ایرانی مشکلی نداشتم. همان‌طور که موسیقی ارزروم و ارزین‌جان را درک می‌کنم، این موسیقی را هم حس و درک می‌کنم. از طرف دیگر، ساز من و ساز کلهر همدیگر را کامل می‌کنند. یکی صدای بلندتری دارد و یکی کوتاه‌تر. یکی دینامیک است و یکی احساساتی. ترکیب این دینامیک‌بودن و احساساتی‌بودن ترکیب جالبی است. کمانچه ساز احساسی‌تر و بائلاما ساز دینامیک‌تری است. ترکیب این دو کنار هم یک اصالت به وجود می‌آورد.

با وجود این هنرمندان ایران و ترکیه همکاری‌های موسیقایی‌شان زیاد نیست؟
همکاری موسیقی‌دان‌های ایرانی و ترکیه‌ای مسئله‌ای است که هنوز کشف نشده. اگر اینها کنار هم قرار بگیرند، به‌راحتی با هم کنار می‌آیند چون نقاط مشترک زیادی دارند. اولین‌بار کیهان این را کشف کرد تا آن فضا به وجود آمد و ما این نقاط مشترک را کشف کردیم.

اصلا سخت نبود. وقتی با کیهان هستم انگار با یک نفر که خیلی خوب مرا می‌فهمد، نشسته‌ام و او هم مرا خیلی خوب درک می‌کند و هم موسیقی‌ام را. احساسات مرا می‌فهمد و درک خوبی از فضای کلی کار من دارد. سعی نمی‌کند خودش را جلو بیندازد. ما مثل دو آشپز هستیم که هدفمان پخت یک غذای خوشمزه است. ما با هم هماهنگیم و این نوع تفکر یک شیوه خوب کارکردن است.

او که متولد ١٩٧١ است، بعد از سنين كودكي شروع به بررسي آداب و رسوم مردم منطقه محل زندگي خود کرد و در همان سنين با ساز بائلاما آشنا شد. سال ١٩٨١ ساكن استانبول شد و در سال ١٩٨٥ در كلاس موسيقي عارف ساء که یکی از استادان موسیقی در ترکیه محسوب می‌شود، شروع به تحصيل كرد. سال ١٩٨٩ به مدرسه دولتي موسيقي تركيه در گروه علوم پايه وارد شد و درخصوص تكنيك بدون مضراب نواختن بائلاما تحقيق كرد.

او دانشگاه را با ارائه پایان‌نامه‌ای تحت عنوان «اجرا و نتاسيون تكنيك با انگشت نواختن در ساز بائلاما» به پايان رسانيد. در سال ١٩٩٤ پس از آماده‌كردن نخستين آلبوم تك‌نوازي خود با نام «توره» (عرف و آداب اجتماعي)، آلبوم‌هاي تك‌نوازي «غريب»، «در راه‌هاي غربت»، «آناتولي» (مربوط به سازها و ادوات موسيقي‌سازي) و «دستمال بگير» را ارائه كرد.
 
همچنين آلبوم «عشق ما ترانه‌هاي ملي» را همراه با تولگا ساء و اسماعيل اوزدن، آلبوم «عشق ما ترانه‌هاي ملي ٢» را همراه با تولگا ساء و ايلماز چليك و آلبوم «عشق ما ترانه‌هاي ملي ٣» را همراه با تولگا ساء، ايلماز چليك و محرم تميز آماده كرد. در هفتمين ماه سال ٢٠٠٦ هم آلبوم تك‌نوازي او با عنوان «كاروان» بيرون آمد که البته اینها تنها بخشی از فعالیت‌های این نوازنده مطرح است.

در سال ١٩٩٦ او در شهر كلن با حمايت رومان هرزوگ؛ رئيس‌جمهور همراه با عارف ساء و ارول پارلاك كنسرتي با اركستر فيلارمونيك كلن اجرا كرد. قطعات تنظيم‌شده براي اين كنسرت در آلبومي به نام «كنسرتي براي بائلاما» به بازار آمد. او که از برترین شاگردان عارف ساء به شمار می‌آید و از هنرمندان برجسته ترک در زمینه نوازندگی بائلاماست، در نيمه اول سال ٢٠٠٤ هم در وين با حمايت هينز فيچر؛ رئيس‌جمهور اتريش، كنسرتي اجرا كرد.
ارسال نظرات