محمد مطهری در تابناک نوشت: پس از انتشار کلیپ برخورد خشن پلیس با یک راننده مست پس از رانندگی خطرناک، جای تقدیر بسیار دارد که مسئولان نیروی انتظامی یک مسأله ساده را امنیتی نکردند، صورت مسأله را تغییر ندادند و دو جنبه را به خوبی تفکیک کردند: به خطای نیروی خود اذعان کرده و از مجازات آنان خبر دادند و راننده مست را نیز به دست قانون سپردند (گر چه معمولا برخورد عبرت آموزی با این قبیل رانندگان نمی شود). با این برخورد منصفانه، نیروی انتظامی منزلت خود را نزد مردم بالا برد، بر محبوبیت خود افزود و هشداری جدی به متخلفان احتمالی آینده در حوزه تحت امر خود داد.
اگر قرار بود امنیتی برخورد شود ...
اهمیت این رفتار اسلامی مسئولان انتظامی، آن وقت معلوم می شود که توجه کنیم که پلیس می توانست پس از پخش این کلیپ در شبکه های اجتماعی، اطلاعیه ای امنیتی به شرح ذیل صادر کند، اطلاعیه ای که این ملت نظیرش را از برخی دستگاهها از جمله خود نیروی انتظامی در چند سال پیش کم ندیده و متأسفانه هنوز مشابهش را در برخی دستگاهها می بینیم. آن اطلاعیه که یک مسأله اجتماعی را امنیتی می کرد چیزی شبیه این بود:
«اخیرا دشمنان انقلاب که ارتباطشان با اجانب روشن است برای تضعیف نیروی انتظامی، بخشی گزینشی از یک کلیپ را در فضای مجازی منتشر کرده اند تا به خیال خام خود، مردم شهیدپرور را نسبت به پرسنل خدوم نیروی انتظامی بدبین کنند. این حرکت مذبوحانه که در خیانت بار بودن آن همین بس که مورد استقبال رسانه های شناسنامه دار بیگانه واقع شده و نوعی فرار به جلو است، به قصد تطهیر عیاشان و ترویج اباحیگری صورت گرفته و بخشی از پروژه نخ نمای جنگ نرم علیه نظام مقدس اسلامی است.
به اطلاع امت شریف ایران می رساند: پلیس امنیت نیروی انتظامی همه افراد دخیل در تهیه این خوراک برای رسانه های بیگانه را (از جمله کسی که فیلم دوربین مدار بسته را منتشر کرده) شناسایی و بازداشت کرده است که به اتهام تشویش اذهان عمومی و تبلیغ بر ضد نظام به زودی محاکمه خواهند شد. در اینجا به افرادی که بخواهند با بزرگنمایی تخلفات بسیار نادر نیروی انتظامی نقش ستون پنجم دشمن را بازی کرده و آرامش هموطنان عزیز را بر هم بزنند قاطعانه هشدار داده می شود که فعالیتهای آنان از چشم تیزبین پلیس پنهان نخواهد ماند».
اگر متن این اطلاعیه کاملا با برخی اطلاعیه های گذشته تطبیق نکند نحوه برخوردِ تجربه شده در عمل را به خوبی به تصویر می کشد. (بدیهی است حساب مسائل و تهدیدهای واقعا امنیتی از مسائل بی شماری که بی جهت با آنها مواجهه امنیتی می شود جداست).
اخبار جنجالی را باید حل کرد نه جمع
آنچه جای تبریک به فرماندهان نیروی انتظامی در برخورد اخیر را دارد -که خوشبختانه اولین آن نبود- این تدبیر آنان بود که به جای «جمع کردن» یک حادثه، در پی «حل کردن» آن بودند؛ یعنی به جای فرافکنی، نیت خوانی، ربط دادن به دشمنان خارجی، تهدید انتشاردهنده به جای مجرمان و به جای اثبات اینکه هیچ گردی بر دامان نیروی انتظامی ننشسته و نخواهد نشست، به دنبال ریشه یابی مشکل، برخورد منصفانه و اقناع اذهان جامعه بودند و با این برخورد منطقی و غیرطلبکارانه، موفق هم شدند. آنها به خوبی واقف بوده و هستند که وقتی تخلفی در جامعه بازتاب وسیعی پیدا می کند مسأله اصلی پاسخ به سؤالاتی است که در اذهان مردم ایجاد شده، نه «جمع کردن سر و ته قضیه به هر نحو ممکن و به هر قیمت» و البته چیزی جز اجرای عدالت همه جانبه مخصوصا نسبت به پارتی کلفتها آذهان جامعه را آرام نمیکند.
خطرناکترین نفوذ، نفوذ بی اعتمادی در اذهان مردم است
اگر به شایعات مهمی که در شبکه های اجتماعی پخش می شود پاسخ قانع کننده ای داده نشود و به جای رفع شبهات اصلی در اذهان، شاکیان و یا عاملان انتشار تهدید شوند، خود بدترین نوع دامن زدن به «نفوذ» دشمنان است، زیرا تأثیر این نفوذ، در «اذهان» مردم یعنی همان پشتوانه اصلی نظام است. بر خلاف تصور برخی، نفوذی که باید بیش از هر نفوذ دیگری نگران آن بود نفوذ از طریق رفت و آمد چند خارجی نیست؛ بلکه نفوذ این تصور، غلط یا درست، به درون ذهن مردم است که عدالتخانه نظام ما «دردانه» و بلکه «دردانه ها» دارد. پیش از و بیش از مقابله با هر نفوذ دیگر، ابتدا باید در عمل و نه شعار جلوی این نفوذ را گرفت، ولو بَلَغ ما بَلَغ.
مجوزی که مانند پتک بر سر مردم فرود آمد
شاید این ادعا عجیب به نظر برسد اما اغراق نیست که گفته شود دادن مجوز خروج از کشور در سال گذشته به متهم معروف در پرونده های جنجالی (مانند کهریزک، زهرا کاظمی و تأمین اجتماعی) برای زیارت اربعین در ایام محاکمه، ضررش برای نظام اسلامی بسیار بیشتر از دادن مجوز ورود به کشور به رئیس سازمان سیا است. اولی موجب نفوذ بی اعتمادی در عمق اذهان مردم و تهدیدی پنهان و بسیار جدی علیه آینده نظام است که تقریبا التیام ناپذیر است، ولی دومی انحرافی در سیاستمداران است که با اراده ملتی که به نظامشان اعتماد دارند و با اقدام متقابل رهبرانقلاب علاج پذیر است.
سه پیشنهاد به نیروی انتظامی
به هر حال نیروی انتظامی اگر به دنبال اعتماد بیشتر مردم است این سه پیشنهاد را بررسی کند:
1. از کسانی که کلیپ تخلفات آشکار نیروی انتظامی را در شبکه های اجتماعی منتشر میکنند تقدیر کند.
2. برای عکس العمل نشان دادن، به انتظار انفجار یک کلیپ در شبکه های مجازی ننشیند، بلکه اگر از برخوردهای خشن در مکانهایی مثل کلانتریها و اتاقهای بازجویی که فیلمهایش فقط در اختیار نیروی انتظامی است مواردی در اختیار دارد در انتشارش پیشقدم شود و آنگاه میزان بالارفتن اعتماد مردم به پلیس را به نظاره بنشیند. این کاری است معمول در بسیاری از کشورها که در ایران تصورش هم مشکل است.
3. نیروی انتظامی اعلام کند که از این پس نیروهای متخلف خود در تخلفات بزرگ از هر نوع را معرفی خواهد کرد. به هر میزان که هر دستگاه از انتشار جرمهای بزرگ در نیروهای خود و معرفی آنان استقبال کند سلامت واقعی آن دستگاه به نحو آشکاری افزایش می یابد.
«ترس پارتی کلفتها از رسانه» تنها راه سامان یافتن امور
تخلفات گسترده واقعی در کشور در سطوح و انواع مختلف - که با نزدیک شدن انتخابات و در رقابتهای جناحی بیش از گذشته اخبار آنها پخش خواهد شد! - نشان می دهد که نزد بسیاری، ترس از خدا و کیفر الهی (عامل بازدارنده اول) چندان کارساز نبوده است و وجدانها (عامل دوم) هم نقش بازدارندگی خود را برای این عده از دست داده اند. در این میان آنچه خوشبختانه همچنان کارساز بوده و خواهد بود ترس از رسانه و به تعبیر دیگر ترس از مردم (عامل سوم) است. ملتمسانه خواهش می کنم این یکی را دیگر ناکار نکنیم البته در آنجا که با طی شدن روال قانونی صورت بگیرد بدون آنکه با دستورات و قیود مختلف، رسانه را در برخورد با فساد به شیری بی یال و دم و اشکم تبدیل کنیم.
سخن پایانی و جان کلام
بزرگترین ضربه ای که از ابتدا تا کنون بر نظام جمهوری اسلامی وارد شده است نه از ناحیه صدام بوده است و نه منافقین، نه آمریکا و نه اسرائیل، نه قاتلان مطهری و بهشتی و نه هیچ فرد یا گروه دیگر. آنها هرگز نتوانستند ضربه ای کاری از «درون» نظام اسلامی به آن وارد کنند.
بزرگترین خیانت را یک جمله نادرست به این نظام کرده و می کند؛ جمله ای که مانند موریانه به تدریج، پایه اعتماد مردم به نظام را در قلوب و اذهان آنان خورده و می خورد و خطرناکترین مصداق نفوذ است. آن جمله این است که «تخلفات مجرمان درشت وابسته به نظام تا زمانی که با نظام مسأله پیدا نکرده اند باید پنهان بماند تا مردم به نظام بدبین نشوند».
نتایج معکوس این جمله را ولو بعضا به آن عمل شده باشد امروز به خوبی می بینیم. البته امروز مبارزه با این عبارت مهلک از هر زمانی مشکلتر است چرا که این القای غلط، منجر به نفوذ مفسدانی شده است که بقای خود را در گرو بقای اعتبار این جمله می بینند. ظاهرا کسانی که این طناب نامرئی را در دور گردن نظام اسلامی حس می کنند پرشمار نیستند. این طناب پاره شدنی نیست مگر آنکه پارتی کلفت هایی که تا قبل از شب اول قبر، به یقین خود را از هر نوع مجازاتی مصون می دانند به چنگال عدالت گرفتار شده و رسوا شوند.
muhamadmotahari@gmail.com