بهروز افخمی همانگونه که وعده داده بود در صورت ادامه نقدش، بیشتر به «فروشنده» نقد وارد خواهد کرد و در همین راستا مطابق با گفته خودش، این هفته موضوع این برنامه که سینمای جنگ بوده کنار گذاشته و به بهانه انتخاب «فروشنده» به عنوان نماینده سینمای ایران برای اسکار، این برنامه را نیز به نقد هفتمین فیلم اصغر فرهادی اختصاص داد تا روند برنامه «هفت» با نوعی شخصیسازی و لجبازی بچهگانه گره بخورد.
برنامه سینمایی هفت امشب -جمعه 2 مهرماه- ساعت 22:30 روی آنتن شبکه سه سیما رفت و مطابق با رویه معمول، در ابتدای این برنامه به فروش سینمای ایران اشاره شد و بهروز افخمی مطابق با رویه معمولش ادعا کرد پیشبینیهایش درباره میزان فروش سینمای ایران رخ داده است.
افخمی در این زمینه گفت: امشب فروش کل سینمای ایران از 120 میلیارد تومان عبور می کند. یعنی 3 برابر 6 ماهه اول سال گذشته. البته این میزان فروش، بیشتر از فروش کل سینماهای مکانیزه است که آن عدد چیزی کمتر از 110 میلیارد تومان را نشان می دهد که با احتساب سینماهای غیرمکانیزه و هنروتجربه این عدد به بیش از 120 میلیارد تومان رسیده است. پیش بینی می شود تا انتهای سال این عدد به بیش از 200 میلیارد تومان یعنی 30 میلیون مخاطب برسد.
مجری و گرداننده برنامه هفت در ادامه ادعا کرد این فروش 120 میلیاردی در طی شش ماه پیش بینی خودِ او بوده اما یک سرچ ساده نشان میدهد افخمی در فروردین ماه روی آنتن زنده هفت پیش بینی کرده بود فروش کل سینمای ایران تا انتهای سال 150 میلیارد تومان باشد. ظاهراً گراننده برنامه هفته، قدرت حافظه مردم را نادیده گرفته است.
افخمی در برنامه برنامه هفت با اشاره به انتخاب فیلم «فروشنده» به عنوان نماینده ایران در اسکار 2017 گفت: این موضوع سبب شد تا مخاطبان بسیاری از ما بخواهند با توجه به ناقص و یکسویه بودن نقد گذشته درباره فیلم «فروشنده»، درباره این فیلم و اساسا فیلم نماینده ایران در اسکار پیش رو بیشتر صحبت کنیم.
این کارگردان سینما ادعا کرد: دوست داشتیم بحث گرمتر و پرتعدادتر بود. اما هم کسانی که مخالف اند و هم کسانی که موافق این فیلم اند به نظر خیلی دوست ندارند در این باره با هم جدل کنند و روبروی هم بنشینند. اما امشب شهاب اسفندیاری و مسعود فراستی در این باره روبروی هم می نشینند.
پس از پخش یک میانبرنامه درباره کارنامه اصغر فرهادی که همراه با قضاوتهای شخصی بود، «مسعود فراستی» در میز نقد شخصیاش به همراه شهاب اسفندیاری به نقد و بررسی فیلم سینمایی «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی پرداختند.
شهاب اسفندیار در ابتدای این بحث خطاب به فراستی و شیوه نقدش گفت: اولا لازم است برخلاف تصور عامه درباره مسعود فراستی ستایش کنم از نقد سازنده او در نقد پس از انقلاب. در زمانی که هنوز ابراهیم حاتمی کیا این کارگردانی فعلی نبود مسعود فراستی با نقد و تعریف فیلم او را شناساند. یا کتابی که درباره «زیر نور ماه» رضا میرکریمی یا «بچه های آسمان» مجید مجیدی... .
اسفندیاری درباره نقدهای قابل دفاع فراستی گفت: در نقدهای اخیر مسعود هم نقد «ایستاده در غبار»، «چ» نقدهای بسیار استوار و جدی است و کسی حس دشمنی او با فیلمساز را نمی کند. برای همین است که من می خواهم به شدت انتقاد کنم که چرا مسعود فراستی و برنامه هفت کاری می کنند تا عقلانیت از نقد دور شود و فضای دوقطبی شکل گیرد که مخالفت با نقد او به مثابه دینداری و بی دینی، ناموسی و بی ناموسی و... شود. گویی مینی است که زیر پای یک فیلم کار می گذارد. بعد از انفجار بمب، یک سری خوشحالی میکنند و یک سری توی سر خودشان میزنند.
اسفندیاری درباره علت حساسیت زا بودن رویه «هفت» گفت: چون شما در تلویزیون جهموری اسلامی نقد می کنید برخی فکر می کنند همه اینها توطئه هایی است که کشیده شده است یا کسی از او خواسته چنین کاری کند. حال اینکه اینطور نیست. اصلا موضع او موضع حکومتی نیست. برعکس برخی از نقدهای مسعود فراستی ضد مصالح جمهوری اسلامی است. حالا وقتی کلمات و تعابیری مسعود فراستی استفاده می کند که هیجانی و احساساتی است، برخی از حزب اللهی ها گمان می کنند باید احساس تکلیف کنند و به پا خیزند. لذا بجای ایجاد یک فضای هیجانی مطابق نقدهای مکتوب مسعود فراستی، فضای عقلانی ایجاد کنیم.
شهاب اسفندیاری با اشاره به اینکه برخی تصور میکنند با توجه به سوابق فراستی -تواب بودن و تا مرز اعدام رفتن- نخ فراستی دست شخص دیگری است و به همین دلیل، به برخی فیلمها نظیر فروشنده، نقدهای شدیدی وارد میکند، عنوان کرد که برخی اوقات خودش هم چنین فکری میکند که نکند چنین چیزی است.
شهاب اسفندیاری در ادامه از فراستی می پرسد فکر نمی کند ادبیاتش درباره عباس کیارستمی و این که چه کسی وطن فروش است و چه کسی نیست اشتباه است؟ به گفته اسفندیاری او حتی به فیلمهای «محمد رسول الله» و «پایان نامه» نیز رحم نکرده است. فراستی در پاسخ میگوید وظیفه اش به عنوان منتقد این است که با فیلم مهم خوب و مهم بد باید مواجه شود و مواجه شدنش را اعلام کند.
اسفندیاری در ادامه با اشاره به فضاسازی که از برنامه «هفت» و بحث همجنسبازی در جشنواره کن و حول و حوش «فروشنده» به راه افتاد، اشاره کرد و گفت: جوی به وجود آمده بود که هر کس از «فروشنده» حمایت کند، بی ناموس است. حتی به حاج آقا خاموشی [رئیس سازمان تبلیغات اسلامی] میگفتند تو حاضری با خانواده ات فیلم را ببینی؟ انگار که «فروشنده» فیلم پورن است!
افخمی در واکنش به نقد اسفندیاری گفت قصد داشته به جشنواره فیلم کن تذکر بدهد!
فراستی در مقابل گفت: در تمام نقدهای من چه آنجا که یک ساعت وقت داشتم و چه آنجا که 3 دقیقه وقت داشتم دو خط را دنبال کردم. یک خط فرم است و دیگر خط جهان. آن خط هم این است که من این مملکت را تحت هیچ شرایطی نمی فروشم و به مزایده نمی گذارم. اصولم را هم نمی فروشم. نقد را هم نمی فروشم. من با صدای بلند میان روشنفکران می گویم من از سال 57 تا الان به صورت تئوریک طرفدار جنگ تحمیلی هستم و مخلص رزمندگانش هستم.
این منتقد ثابت هفت برای اینکه ثابت کند، آدمِ شخص خاصی نیست، ادعا کرد: تو به درستی می دانی که ایستادن روی نظرات خسارت دارد. من فریدون جیرانی را در نقد فیلم «پایان نامه» دیدم رنگش پریده، گفتم چه شده. گفت می دانی چه شده؟ امشب بدترین شب هفت است. فیلم، فیلم نظام است و تو هم که هیچ چیزی حالی ات نمی شود! گفتم نگران نباش. گفت مراقب باش! حواست باشد. گفتم من برایم این چیزها مهم نیست. مسئله من فیلم است و بابتش هزینه خواهم داد. رفتیم. در میز نقد گفتم یک پلان مثبت در فیلم نداری! از رهبری و انقلاب و ... صحبت کرد. گفتم ربطی ندارد اینها را در فیلم ات نداری. دوستانی که آن زمان بودند چنان جوی راه انداختند که فیلم، فیلم نظام است و نقد هیس! منتقدان زمان پشت من آمدند که تو روی مین برو تا ما حرف بزنیم. لذا من وظیفه ام می دانم به عنوان منتقد تا با فیلم خوب یا بد مواجهه شوم و مواجهه ام را اعلام کنم و از آن نترسم.
افخمی رشته کلام افخمی را ادامه داد و ادعا کرد: فشار روی منتقدین فروشنده آنقدر زیاد است که سعید قطبی زاده می گوید بخاطر فشارهای وارد بر من، درباره نقد این فیلم به هفت نمی آیم!
در ادامه بحث نقد فیلم مطرخ شد و فراستی گفت: فروشنده در همه زمینه ها ماقبل بد است. در زمینه فیلمنامه هنوز فیلمنامه نیست و دو کانسپت است. در زمینه کارگردانی آن قدر بد است که اگر کسی غیر از فرهادی آن را کارگردانی کرده بود، هو می کردند. اشتباهات فاحشی دارد. بیش از 40 جامپ کات در تئاتر داریم. دوربین بجای رودست، روی کول است!
او ادعا کرد: اصل فیلمنامه که درباره تجاوز بوده است اساسا حذف شده است. این اصلا ترفند فرهادی است که نمی تواند تعلیق یا سوسپانس ایجاد کند و لذا با حذف یک بخش اصلی، غافلگیری در بخش انتهایی فیلم ایجاد می کند. تعلیق آدم خودش را می خواهد کارگردانی خودش را می طلبد.
منتقد ثابت هفت گفت: واکنش ما به مسئله اساسا «چه» هست، نه «چگونه». چه چیز اتفاق افتاده است؟ او خوشحال است که مردم پرسوال از سالن سینما بیرون می آیند؟ پرسوال از چه چیز؟ از جهان و قصه ای که برایم ساختی که شاکله های داستانی که نساختی و هنوز نمی دانم؟ مخاطبان هنوز نمی دانند درحقیقت چه روی داده است. او در مصاحبه هایش یک جا می گوید تجاوز شده یک جا می گوید نشده. و او از این سوالاتی که ساخته کیف می کند. ما فیلم می بینیم تا شیوه و چگونگی را تجربه کنیم نه «چه» را. تمام سوالات حول فیلم فرهادی درباره «چه» است.
افخمی در ادامه گفت: سوال این است که اساسا می شود درباره فیلمی که یک قاعده استثنایی را طرح می کند می توان یک نتیجه اجتماعی گرفت؟
اسفندیاری پاسخ داد: اساسا نمی توان فیلمنامه نویس را بخاطر طرح یک سوژه استثنایی برای طرح یک مسئله اجتماعی مزمت کرد. اما اولا یک تم ادامه دار در فیلم های اخیر فرهادی، مسئله اخلاق و قضاوت زود اجتماعی است. فیلم های فرهادی دشواری قضاوت اجتماعی را برای مخاطبان جا می اندازد. این نسبی گرایی نیست که شما گفتید. این فیلم نسبی گرا نیست.
فراستی ادعا کرد: این فیلم مشکل اصلی شخصیت دارد. در ابتدای فیلم شهاب حسینی روی پشت بام خطاب به دیگری می گوید این شهر را باید ویران کرد و او جواب می دهد این شهر یکبار ویران شده است و بنا شده و این شده. بهتر نمی شود! این شعار سیاسی است که برای دهن آن فرد نیست و بدون شخصیت پردازی از زبان او زده می شود! در این صورت حرف می شود موضع کارگردان. اینجا این دیالوگ بین این دو نفر چه چیزی است؟ من می گویم میخواهی متلک بیاندازی، خب بگو متلکت را اما در شخصیتت. اینجا فقط کانسپت است. فرهادی یک دکمه دارد به اسم "حریم خصوصی" و برای این دکمه می خواهد کُت بسازد. نه قصه دارد، نه شخصیت دارد. وقتی شهاب حسینی در ابتدای فیلم در کلاس درس درباره فیلم «گاو» حرف میزند و می گوید برخی رفته رفته گاو می شوند، می خواهد بگوید آخر فیلم خودش گاو شد؟! بعد سیلی می زند؟ شخصیت پاره پاره است. نه تیپ است نه شخصیت. همه اش فرهادی است که خود را به کاراکترها سنجاق می کند.
او افزود: اصل مسئله فیلم چیست؟ بحث درست بعد از تجاوز است. یعنی داستان اینجاست. هیچکاک یک قصه ای دارد؛ شوهری وارد خانه می شود می بیند به زنش تجاوز شده. می روند بیرون و زن اولین مردی را که می بیند می گوید این بوده، من آن فرد را در انتقام می کشد! ولی فروپاشی روانی به حدی است که این فقط یک مرحم است. شب وارد وقتی خانه می شود و صبح از خانه بیرون می روند، زن مجددا اولین مردی که می بیند می گوید این فرد بوده! ینی فاجعه. یعنی ویرانی روانی برای این خانواده. در فروشنده نیز قصه از پلان آخر فیلم شروع می شود و بعد تمام می شود. بعد از داستان تجاوز و تعدی، رابطه بین این دو آدم مسئله است. نه پیرمرد و نه آن تئاتر مسخره. تمام درون این دو آدم مسئله است. فیلم دقیقه 121 است که در دقیقه 122 هم تمام می شود.
اسفندیاری گفت: فرهادی تنها می گوید با یک انقلاب همه مشکلات را نمی شود حل کرد. این شخصیت که یک شخصیت روشنفکر و امروزی است برایش یک اتفاق می افتد. حادثه تعرض و ورود یک فرد غریبه به خانه اتفاق مهمی است و روان آن مرد را نابود کرده است. و قصه همین است. چطور می گویید قصه ندارد؟ اوج قصه تجاوز است. اگر سینمای فرهادی قصه ندارد، کیارستمی قصه دارد؟
وی افزود: آقای فراستی امروز دوره هیچکاک و تارکوفسکی گذشته و الان دیگر دوره نولان است. این دوگانه هیچکاک و تارکوفسکی تمام شده است. من طرفدار سینمای متعهد، اخلاقی، پیام دار و... هستم. و با سینمای هنر برای هنر مخالفم. اما وقتی در این سینما با دو فیلمساز اجتماعی دغدغه مند اینگونه برخورد می کنیم، اگر #فروشنده را بخاطر پیام دار بودن بکوبیم پس تمام فیلم های دفاع مقدس ما را باید بکوبیم.
فراستی گفت: من با سینمای پیام دار یا فرهادی مشکلی ندارم. مشکل اینجاست این پیام باید در قصه بگنجد. این فیلم فرهادی قصه ندارد. تم فیلم فرهادی، تم تجاوز و فحشا است که بعد از انقلاب تابحال نداشته ایم. از این تجاوز به پیام هایی که تو می گویی می رسیم.
در این برنامه بهروز افخمی با پوریا آذربایجانی، کارگردان و سعید آقاخانی، بازیگر فیلم سینمایی «اروند» گفتگو خواهد کرد.
کاری که فراستی انجام میده اسمش نقد نیست بلکه ریویوست !
اما اون داعیه نقادی داره و از طرفی جایگاه ریویو نویسی رو هم نداره !
نقد آقای فراستی کاملا سلیقه ای بود ایشان راههای تعلیق در فیلم رو منحصر میکنه به سینمای هیچکاکی و با مدلهای مختلف داستان پردازی در فیلم خیلی آشنا نیست
تازه فیلمشون رو به اروپا و آمریکا می فرستن که جایزه هم بگیرن
بعد ما انتظار داریم اینا نسبت به قبض آب و برق اعتراض کنند
من بعنوان یک دختر ایرانی عرض میکنم که فکر می کنم آقایان تا حالا حتی تاکسی هم سوار نشدند!!
تا زمانی سرمون را مثل کبک زیر برف کنیم درک درستی از جامعه نخواهیم داشت و بدون درک درست چگونه می خواهیم کشور را اداره کنیم؟!
اینها می گویند هر دردی و مرضی در جامعه هست سکوت کنید مبادا خارجی ها بفهمند.
گرچه حس غریبی بهم میگه درسته
یعنی نفی خشونت حتی درمورد کسی که مورد تعرض قرار گرفته!
شعاری که غربی ها بسیار اون رو دوست دارند!
اونهایی هم که میگن سیاه نمایی داره منظورشون رو نمیفهمم، همه ادمهای فیلم در واقع مثبتن، حتی متجاوز فیلم معلوم میشه یه آدم خانواده داره که زنشم براش مهمه، آدم بدی نیست ولی لغزش کرده. احتمالا یه عده اصلا معنی کاراکتر خاکستری رو نمیفهمن، توقع دارن مثل سریالهای کیلویی سیما یه عده آدم فوق مثبت که حال آدم از میزان مثبت بودنشون بهم میخوره دور هم جمع بشن و یه جوون بدبخت اغفال شده رو به راه راست هدایت کنن، اخرشم براش زن بگیرن و.... لابد این فیلم میشه سفیدنمایی :))
آنکس که نداند و بخواهد که نداند
باید کمکش کرد که در جهل بماند.
ثانیا ما که حمله ندیدیم.
فراروجان اگر سانسور میکنی لطفا دیگر این بخش نظرات رو حذف کن
شما همینجا که فرصت داری اینکار رو بکن. متن بالا هم فقط هجمه وارد کرده به شخصیت فراستی و بعد نقل قول.
جمع کن بساطتو بابا