یادداشت دریافتی- معصومه اشتیاقی*؛ در راستای سفری که رئیس جمهور عزیز کشورمان به مازندران خواهند داشت شاید بد نباشد چند نکته بازخوانی شود تا تصویری روشنتر از مازندران ارائه شود تا که بتوان به واسطه این خوانش تصمیمات استراتژیکی برای مسیر آینده توسعه پایدار مازندران اتخاذ شود.
اگر چه مازندران با توجه به همجواری با دریای خزر و برخورداری از نواحی جلگهای در بخش شمالی و نواحی کوهستانی و مرتفع جنوبی از شرایط اقلیمی و زیستگاهی متنوع و منحصر به فردی در کشور برخوردار است لیکن از زوایای مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و غیره مواجه با چالشهای جدی است.
در نظریه پایه توسعه استان مازندران، بر جهتگیری استراتژیک به سوی توسعه کشاورزی، گردشگری و بهرهگیری از قابلیتهای صنعتی و بازرگانی تاکید شده است لیکن وضعیت موجود مؤید ضعفها و تهدیدهای جدی در این بخشها به طور مستقیم و غیرمستقیم است که در نهایت توسعه ناپایدار و نامتوازن را برای این استان در سطح ملی و منطقهای به همراه داشته است.
مازندران به دلیل شرایط اقلیمی، یکی از قطبهای استراتژیک کشور در بخش کشاورزی است. با این وجود مسائل مختلفی مطرح است که موجب کمرنگ شدن نقش استراتژیک این استان در تقسیم کار ملی گردیده است.
بخشهایی از کشاورزی استان هنوز عملکرد سنتی دارند، مواردی چون: محدودیتهای تکنولوژیکی، بیثباتی سیاستگذاریهای کلان در قیمت و...، پایین بودن میزان کارآیی و بهرهوری و بنابراین کسب درآمد، روند فزاینده تغییر کاربری زمینهای کشاورزی به دلیل سودآوری بیشتر بخش مستغلات را شامل میشود.
بخشی دیگری از مشکلات مرتبط با صنعتی و مدرن شدن در زیربخشهایی از بخش کشاورزی است که شامل: آثار مخرب محیطی ناشی از افزایش مصرف کودهای شیمیایی و ماشین آلات صنعتی بر تنوع ژنتیکی و سلامت اکولوژیکی نیروهای حیاتی در اکوسیستم زراعی، کاهش کیفیت منابع محیطی پایه چون آب و خاک و مانند آنها، کاهش کیفیت محصولات نهایی تولید شده و آثار مخرب آن بر سلامت انسانی، افزایش ضایعات بخش کشاورزی، روند خرد شدن زمینهای کشاورزی، و بالا بودن میزان بیکاری در متخصصین بخش کشاورزیدر استان است.
همچنین مازندران به دلیل ویژگیهای خاص طبیعی- اقلیمی از جمله گردشگرپذیرترین استانهای کشور محسوب میشود.
اما در این حوزه با چالشهایی چونروند فزاینده تخریب منابع طبیعی و آلایندگی محیطی ناشی از ورود گردشگران، درآمدزا نبودن نوع فعالیتهای گردشگری رایج در استان و ضعف زیرساختهای مرتبط با گردشگری، نیروی انسانی و مدیریتی ناکافی و ناکارآمد در حوزه گردشگری است.
زیرساختهای لازم و امکانات رفاهی و خدماتی ضعیف است و از سوی دیگر سهم عمده پهنه ساحلی توسط نهادهای دولتی، نظامی و خصوصی از دسترس عمومی خارج شده است که این امر کیفیت گردشگری استان را کاهش داده است.
از لحاظ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز مواجه با تهدیدهایی چون:
خارج شدن نیروی تحصیلگرده از استان، میزان پایین جمعیت جوان در مقایسه بیشتر استانهای کشور، نرخ بالای مهاجرت به واسطه نرخ بالای بیکاری، تراکم بالای جمعیتی ناشی از مسکن دوم بر استان، افزایش آمار جرم و بزهکاری، افزایش طلاق و خانوادههای بیسرپرست، فقدان امکانات تفریحی متناسب با جمعیت استان، فقدان مراکز خدمات درمانی تخصصی در استان، سرانه پایین کتابخانه و فضای سبز شهری، گسترش ساخت و سازهای غیرمجاز و بیرویه در خارج از محدود قانونی، بورس بازی زمین و مسکن در مقیاس ملی و تقاضای بالای ملی برای مسکن دوم در استان است.
در کنار این موارد یکی از چالشهای اساسی این استان که با دریا، جنگلهای هیرکانی، کوههای سبز البرز، چشمههاو رودهاشناخته میشود- میراثی بین نسلی –، مربوط به زوال زیست محیطی و بحران منابع طبیعی است.
سطح بهرهبرداریها عمدتا مغایر با توان اکولوژیک منطقه است چنان که؛ میزان برداشت منابع جنگلی خارج از ظرفیت تحمل محیطی است.
بیلان آبهای زیرزمینی در برخی مناطق استان منفی است. همچنین مکانهای دفن زباله در استان در مناطق با آسیبپذیری بالا (نظیر مناطق جنگلی، نواحی ساحلی و سکونتگاهها) است که تعدادی از این مناطق درون مناطق چهارگانه محیط زیست بدون توجه به ارزش حفاظتی آن قرار دارد.
حریم رودخانههای استان مورد تعرضهای غیرقانونی است که یکی از پیامدهای آن سیلهای پیاپی در استان است.
حال این سوال مطرح است که با توصیف چنین نیم رخی از مازندران زیبا!؛ برای آینده این میراث ملی چه راهبردهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی باید اتخاذ شود؟
در سند چشمانداز ۱۴۰۴، «مازندران دارای جایگاه اول کشاورزی، ریزفنآوری و فنآوری زیستی (نانو و بایو تکنولوژی) در سطح کشور، طبیعتگردی در سطح کشورهای منطقه، دارای تعامل پویا با کشورهای حاشیه دریای خزر و برخوردار از امنیت، رفاه» در نظر گرفته شده است اما، آیا با ادامه روند فعلی میتوان امیدوار به نیل این اهداف بود؟
اگر چه بر این نظر هستیم که «حکمرانی خوب محلی» حلقه واسط استراتژیک برای کاهش تهدیدها و بهرهبرداری اکثریتی از فرصتهای استان کوچک اما سرشار از منابع طبیعی و انسانی مازندران است اما در شرایط فعلی این مهم مورد چرایی است و نیازمند بازنگری در سازوکارهای اجرایی کردن حکمرانی خوب در سطح محلی و ملی است و مادامی که این پیش نیاز محقق نشود بیتردید مدیریت منابع بین نسلی که حق نسل-های آینده ایران است دشوار است و در طول زمان در معرض مخاطره و ریسک نابودی خواهد بود.
*پژوهشگر اجتماعی