مرد جوان كه پس از اقدام به خودكشي، همسر دومش را به قتل رسانده بود در
جلسه محاكمه مدعي شد همهچيز را فراموش كرده است.
محمدرضا هشتم شهريور سال
91 تصميم خود را گرفت. ادامه زندگي برايش سخت بود. بعد جدايي از همسر اولش
ديگر طاقت شكست ديگري را نداشت. از وقتي مريم به او گفته بود طلاق
ميخواهد، آرام و قرار نداشت. هر كاري توانست انجام داد تا او را از تصميمش
منصرف كند اما زن جوان فقط طلاق ميخواست. از يخچال كيسه داروها را برداشت
و صد قرص خورد. به حياط خانه رفت. نميخواست مريم بعد از او با مرد ديگري
ازدواج كند. از گوشه حياط چوبي برداشت و ضربههاي محكمي به سر همسرش وارد
كرد.
همزمان با كشف جسد مريم و پيكر نيمه جان محمدرضا، تحقيقات جنايي در اين
زمينه آغاز شد. مرد 36 ساله پس از نجات از مرگ در بازجوييها گفت: مريم از
من طلاق ميخواست. چند ماه بود درخانه پدرياش در اراك جدا از من زندگي
ميكرد. خيلي با هم اختلاف داشتيم. به پيشوا آمده بود تا كارهاي طلاق را
انجام دهيم. به او گفتم بيا امشب را درخانه پدرم بگذرانيم كسي آنجا نيست
لازم است برويم و به گلدانها آب بدهيم.
با هم شام خورديم و من به قصد
خودكشي ??? عدد قرص اعصاب را يكجا خوردم و حالم خيلي بد شد اصلا چيزي به
خاطر نميآورم. فقط ميدانم كه بعد از يك هفته كه از حالت كما خارج شدم
گفتند كه من مريم را باضربات چوب به سرش كشتهام. با تكميل تحقيقات پرونده
با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد كه صبح ديروز در
شعبه ??? دادگاه كيفري به رياست قاضي باقري و با حضور چهار قاضي مستشار به
پرونده رسيدگي شد.
در ابتداي جلسه نماينده دادسرا با قرائت كيفر خواست
براي متهم تقاضاي مجازات قانوني كرد. اولياي دم مريم هم براي قاتل درخواست
قصاص كردند و گفتند حاضر به رضايت نيستند. قاضي باقري با تفهيم اتهام به
محمدرضا از او خواست به دفاع از خود بپردازد كه متهم به قتل پس از قرار
گرفتن در جايگاه گفت: من از زمان قتل هيچ چيز به خاطر ندارم. نميدانم چرا
مريم را كشتم. فقط به خاطر خوردن قرص حالت عادي نداشتم. نميتوانم شب حادثه
را به خاطر بياورم.
در ادامه برادر متهم كه دردادگاه حضور داشت در مورد
چگونگي كشف جسد و شرح حادثه گفت: آن شب كه ميدانستم برادرم و همسرش در
خانه حضور دارند زنگ خانه را زدم اما كسي در را باز نكرد نگران شدم هنگامي
كه به اتاق وارد شدم ديدم كه جسد خونين و بيجان مريم كف اتاق افتاده است و
برادرم در حالي كه تشنج كرده بود و حال عمومي مناسبي نداشت خرخر ميكرد و
نيمه هوشيار بود. به اورژانس زنگ زدم محمد رضا را به بيمارستان و جسد مريم
را به پزشكي قانوني منتقل كردند.
وكيل متهم نيز مدعي شد كه محمدرضا بيمار
رواني است و بايد دوباره از سوي كارشناسان پزشكي قانوني مورد معاينات تخصصي
قرار گيرد. اين ادعا در حالي مطرح شد كه پزشكي قانوني ادعاي جنون او را رد
كرده است. پس از آخرين دفاعيات متهم و وكيل مدافعش هيات قضايي حاضر در
دادگاه براي صدور حكم نهايي وارد شور شدند.